eitaa logo
شهدای مدافع حرم
479 دنبال‌کننده
46.5هزار عکس
37.5هزار ویدیو
83 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🥀💐🌼💐🥀🌴 می گفت: مدتها بعد از در رویایی او را دیدم. درون قطار با آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، بود که بر صورتش داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در ایستاده بود. به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش شدم. بود. به من اشاره کرد و با رسا گفت: نباش، من دارم . فردای آن روز بی منتظر خوابم بودم. ساعت نه صبح از تماس گرفتند و گفتند یک بسیجی به نام به منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای راهی شدیم. گفته بودند باید او را کنم. باورش خیلی سخت بود. به طور کامل ، استخوان هایش در هم و متعددی بر نشسته بود. وقتی چشمم به ، که قبلا خورده بود افتاد پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن دیگه آرام و قرار نداشتم. بار دیگر در به آمد و گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از تعداد زیادی را منهدم کردم و لحظه ی هیچ چیز نفهمیدم. چرا که در کنارم بود و بالای نشسته بودند!" 📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶ شادی روح و 🥀 🌴💐
🌴🥀💐🌼💐🥀🌴 می گفت: مدتها بعد از در رویایی او را دیدم. درون قطار با آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، بود که بر صورتش داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در ایستاده بود. به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش شدم. بود. به من اشاره کرد و با رسا گفت: نباش، من دارم . فردای آن روز بی منتظر خوابم بودم. ساعت نه صبح از تماس گرفتند و گفتند یک بسیجی به نام به منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای راهی شدیم. گفته بودند باید او را کنم. باورش خیلی سخت بود. به طور کامل ، استخوان هایش در هم و متعددی بر نشسته بود. وقتی چشمم به ، که قبلا خورده بود افتاد پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن دیگه آرام و قرار نداشتم. بار دیگر در به آمد و گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از تعداد زیادی را منهدم کردم و لحظه ی هیچ چیز نفهمیدم. چرا که در کنارم بود و بالای نشسته بودند!" 📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶ شادی روح و
📌 نفس های آخر اردیبهشت خونین ۱۴۰۲ با غیرت مردان امنیت کم کم به اتمام می رسد . 🔹 اردیبهشتی که در آن با شهادت مرزبان غیور کشورم در استان کردستان شروع شد. ◇ جانباز سرو قامت فراجا که در هفتم اردیبهشت در استان قم به یاران شهیدش پیوست. ◇ ترور ناجوانمردانه رئیس پلیس شهرستان و که داغ سنگینی در دل مردم ایران در دهمین روز ماه اردیبهشت به جای گذاشت. ◇ درگیری با شروری که چهاردهم اردیبهشت در اصفهان منجر به شهادت گردید و بچه های انتظامی را داغدار نمود. ◇ قاتل مسلحی که در خوزستان در شانزدهم اردیبهشت ماه نفس گرم را گرفت و خانواده باز چشم انتظار شدند. ◇ هجدهم ماه بود که از اعماق آب های خلیج فارس خبر رسید که دریادل مرزبان در هرمزگان با دل دریایش به شهادت رسید . ◇ و اما جنایتکارانی که جان یک انسان برایشان مهم نبود و پلیس امنیت اقتصادی کشور را دراستان زنجان در نوزدهم ماه به شهادت رساندند. ◇ امان از سوداگران مرگ که باز در بیست یکم ماه در دام پلیس گرفتار شدند و یکی از مردان نظم امنیت کشور را با هدف شوم خود به شهادت رساند و او کسی نبود جز پلیس ◇ و باز در ۲۴ ماه ، مردی از دیار حاج قاسم سلیمانی در برابر اشرار مسلح ایستادگی کرد تا خونی از دماغ کسی نریزد و امنیت خدشه دار نشود آری او کسی نبود جز جانشین پلیس اطلاعات شهرستان خاش پلیس 😭 و 27 اردیبهشت، شهادت قربانعلی پیری از مرزبانان خطه ی سیستان 😔😭 🩸 رفیق یادت باشه امنیت که داری اتفاقی نیست 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌴🕊🌹🍀🌹🕊🌴 بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهــــربان و بخشنده اند. و من از با ارزشمندترین زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به دست و دلباز بود. تا جایی که وقتی برای خرید به بازار و یا به گردش و مسافرت می رفتیم اجازه نمی داد هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم ... سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد .. می گفت : برای من خیلی زشت است که در کنار باشم و حتی یک پاکت را همراه بیاورد .. برای جایگاه اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشــــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام می داد .. می گفت: شما فقط موا‌ظب و باش .. حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد.. جزئیات محبت های علیرضا به حدی به من و فرزندش زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود .. اما همین رفتارهای زیبای باعث می شد در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن و علاقه ذره ای کم نشود. که هنــــوز با روزگار را سپری می کنم . 🍀 🌴🕊