eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام آيه ی آئينه هاي پاک و زلال سلام صبح سپيده،سلام ماه هلال سلام زاده ی کوثر، سلام خير کثير سلام خواهر پروانه هاي بي پر و بال سلام آيه ی ايمان سلام سوره ی صبر سلام کوثر ثاني به حسن و مجد و جلال سلام زينت بابا، سلام بنت نبي سلام آينه ی عزت پيمبر و آل تو آن سلاله ی نوري که سايه ات خورشيد تو آن تحير محضي در آسمان خيال در آستان تو حلم است طفل بازيگوش به پيش صبر تو صبر است مثل ميوه کال تويي که عالمه ات خوانده حضرت سجاد(ع) رسيده کل کمالات تو به کُلّ کمال تويي که وصف مقام تو را قلم عاجز گمان عجز و اسيري توست فرض محال تو و تصور تحقير خواب بي تعبير تو و اسارت و ويرانه ها زبانم لال چنان به حفظ حجابت مقيدي که نکرد هلال ماه رخت را ستاره استهلال فداي ديده باراني تو ای بانو که هيچ روز نديد از جهان بغير ملال هميشه جاي حسين و تو مثل نان و نمک ميان سفره روزي ماست رزق حلال عزيز فاطمه تا حشر پرچمت بالا و عمر نهضت نورانیت بدون زوال ثواب شعر ترم را عطا کن از کرمت به روح پاک شهيد مدافع حرمت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.» همان سری که "یحب الجمال" محوش بود جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک، همه بودن سروران را سر زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر همان که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود، پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر صدای آیه کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین معنای واقعی اصول الکرم حسین یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند تسکین دردهای دل مضطرم حسین یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفره تو شدم محترم حسین لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تراز پدرومادرم حسین من سالهاست دربه در روضه توام داغ تو را به جان ودلم میخرم حسین در کوچه های سینه زنی سالیان سال در حسرت هوای حرم می پرم حسین کابوس من شده غم دوری کربلا در خواب هم ذکر لب من حرم حسین تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت مانند خواهری که صدا زد دلم حسین اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس رحمی نما به سینه شعله ورم حسین اینجا عجیب بوی فراق تو میرسد یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا یک ذره حق بده نشود باورم حسین مجموع حرف های من اینجا خلاصه شد در یک کلام ای همه باورم حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم اینها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شبهای بسیار در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک محرم های خود بسیار دیدم   🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از گلستان لاله های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنۀ حزن آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه های اصغرم آید به یاد می شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه ی غم پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز از نظر نارفته داغ دیگرم آید به یاد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از سُرورِ هر دو عالم نزد ما غم بهتر است گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى است در سلوکِ ما فرات از آب زمزم بهتر است گریه هایم را بگیری بی گمان دق میکنم مردن از دنیاى بی گریه برایم بهتر است در جواب اینکه شأن گریه کن های تو چیست از برای این سوال «الله اعلم» بهتر است هر که به جایی رسید از نوکریِ تو رسید نوکری تو ز آقایی عالم بهتر است نوحه دم دادیم و با این دم مسیحا دم شدیم از دم روح القدس واللهِ این دم بهتر است یازده ماه از خدا ماه شما را خواستیم از تمام ماه ها ماه محرم بهتر است انبیا در آخرِ خط میشوند عبدالحسین آخرِ این راه از آغازِ آن هم بهتر است رتبه ی پیرِغلامان تو نزدِ فاطمه است چون غلامیِ شما با قامتِ خم بهتر است گر به زیرِ ناودانِ کعبه هم باشم ولی معتقد هستم که باشم زیرِ پرچم بهتر است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این سواران کیستند انگار سر می آورند از بیابان بلا گویا خبر می آورند این گلوی کوچک انگاری که راه شیری است این سواران، کهکشان با خود مگر می آورند تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان! این که بی پیراهن و بی بال و پر می آورند هم عمو می آورند و هم برادر، حیرتا! هم پدر می آورند و هم پسر می آورند آشنا می آید آری این گل بالای نی هر چقدر این نیزه را نزدیک تر می آورند تا بگردد دور این خورشیدهای نیمه شب ماه را نامحرمان از پشت سر می آورند بس که بر بالای نی شیرین غزل سر داده ای من که می پندارم اینان نی شکر می آورند زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو خیزران می آورند و تشت زر می آورند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به ما ز راس غریبی دهد خبر نیزه تمام دلخوشی زینب است بر نیزه سری به نیزه شد و آفتاب را گریاند سری که شد سر بغض علی به سر نیزه به صبح نیزه و ظهر و غروب هم نیزه و خورده اند یتیمان تو سحر نیزه یکی ز دخترکان تو گفت:یا ابتا زدند بر سر طفلت حسین!سرنیزه! رباب همسفر حرمله!بیا و ببین نگاه مضطرب شیرخواره بر نیزه مپرس حال مرا خوب نیست احوالم ز بس نظاره شدم در کنار هر نیزه فتاده ای ز نوک نی بلند مرتبه شاه هزار بار شدی جا به جا به هر نیزه به بزم کوفه برادر تو گیر افتادی سکوت کرده ای اما لبالب از دادی” 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همراه عمه، پا به پایِ کربلا بودی بعد ِ عمو، مشکل گشایِ کربلا بودی می سوختی در تب ولی تاریخ آورده ست مثل پدر؛ دارالشفایِ کربلا بودی قنداقه، معجر، علقمه، گودال، تل، آتش... مجموعه ای از داغ های کربلا بودی با خطبه ای کوبنده مثل کوه پابرجا ناجی شدی! رمز بقایِ کربلا بودی هم روضه خوان، هم گریه کن، هم سینه زن، قطعاً- عینی ترین صاحب-عزای ِ کربلا بودی تو یک علی بن الحسین بنِ علی(ع) امّا؛ صد کربلایِ کربلایِ کربلا بودی یک بغض ِ سی ساله گلوگیرِ تو شد بسکه هر لحظه در حال و هوایِ کربلا بودی! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هرچند فاتح همه ی جنگها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم آزرده از نگاه بد اشنا شدم خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند دست خودم نبود که از تو جدا شدم ام‌ حبیبه آمد و‌ نشاخت زینبم! من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم لب باز کردم‌ و همه ی کوفه لال شد من‌ ناخدای کشتی کرببلا شدم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر روضه نا شنیده را من دیدم گلهای ز شاخه چیده را من دیدم هم چشم به خون نشسته سقا را هم دست ز تن بریده را من دیدم هم خواهش آب را برای اصغر هم حلق ز هم دریده را من دیدم در گوشه قتلگاه با اشک روان آن بانوی قد خمیده را من دیده برنیزه سر عزیز قلب زهرا هم جسم به خون تپیده را من دیدم هم کودک آواره ی در صحرا را هم رنگ ز رخ پریده را من دیدم هم بزم شراب و حالت مستی را هم چوب به لب رسیده را من دیدم هم اشک ز چشمها روان را در شام هم خون ز لب چکیده را من دیدم آن طفل که یکشبه ز داغ بابا سر زد ز سرش سپیده را من دیدم هم داغ دل رقیه را دانستم هم عاقبت کشیده را من دیدم هم روضه نا نوشته را من خواندم هم خوانده ناشنیده را من دیدم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟  قاری من چقدر صدایت عوض شده  تشریف تو به دست همه سنگ داده است  اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده  تو آن حسین لحظه گودال نیستی  بالای نیزه حال و هوایت عوض شده  وقتی ز روبرو به سرت می کنم نگاه  احساس می کنم که نمایت عوض شده  جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها  در روز چند مرتبه جایت عوض شده  طرز نشستن مژه هایت به روی چشم  ای نور چشم من به فدایت عوض شده  ما بعد از این سپاه تو هستیم یا حسین  جنگی دگر شده شهدایت عوض شده  تو باز هم پیمبر در حال خدمتی  با فرق این که شکل هدایت عوض شده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7