#امام_زمان_عج_مناجات_ماه_مبارک_رمضان
دردهایم غالباً پیش تو درمان میشود
با کریمان کارهای سخت آسان میشود
پلک بر هم میزنی و روز را شب میکنی
چشم اگر برداری از دریا، بیابان میشود
خوب میدانم جهان وابستهی الطاف توست
در حقیقت ابر با اذن تو باران میشود
بی گمان وقتی بیایی از سر شرمندگی
پشت ماه روی تو، خورشید پنهان میشود
دستِ پر برگشته هرکس دست خالی آمده
هر چه کم آوردهام اینجا فراوان میشود
هر کسی آمد به “قم” اما نیامد “جمکران”
وقت برگشتن به شهر خود پشیمان میشود
خوش به حال روزهداری که به امید کرم
در کنار سفرهات افطار مهمان میشود
روز جمعه نامهی اعمال مارا وا نکن
حتم دارم واکنی، حالت پریشان میشود
در قیامت دلخوشم اما به لطف جد تو
ضامن من نیز “آقای خراسان” میشود
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح
یکی شبیه من از راه دور آمده بود
به این شلوغ، به این سوت و کور آمده بود
امیدوار، پر از شوق و شور آمده بود
شبیه شب زدهای سوی نور آمده بود
غریبه بود و رفیقی در این دیار نداشت
میان کوفه پی آشیانهای میگشت
قدم قدم به امید نشانهای میگشت
گرسنه بود، پی آب و دانهای میگشت
و کوچه کوچه به دنبال خانهای میگشت
قرار با چه کسی داشت که قرار نداشت؟!
میان کولهی او بود کوهی از مشکل
تمام شهر به او گفت از آن طرف سائل
و من روانه پی او به سوی آن منزل
نمانده راه زیادی صبور باش ای دل
به شوق دوست، قدمهایم اختیار نداشت
در آن محل خبری بود، راه بندان بود
هوای کوچه پراز عطر یاس و باران بود
بهار سردر بیت الکرم نمایان بود
کریم طایفه چشم انتظار مهمان بود
زمانه بهتر از این مرد سفرهدار نداشت
رسید مژده که این خانه خانهی حسن است
عزیز آل پیمبر کریم پنج تن است
خوش آمدید که او بیقرار آمدن است
غریبه گفت که این خانه بهتر از وطن است
چه خانهای که برای کسی حصار نداشت
رسیده بود به مقصد، چه حال خوبی بود
عجب معاشقهی بی مثال خوبی بود
به اوج قصه رسیدم، وصال خوبی بود
خیال بود ولیکن خیال خوبی بود
برای نیم نگاهی دلم قرار نداشت
غریبه سیر شد و لحظههای پایانی
به یاد یک نفر افتاد بین مهمانی
میان کولهی خود خواست تا که پنهانی...
کریم گفت کجا میروی؟! نمیمانی؟
ببر هرآنچه که میخواهی اینکه عار نداشت
برای مرد فقیری که بین نخلستان
نداشت هیچ طعامی به غیر قرصی نان
همان که گفت بیایم به سوی خانهیتان
اگر اجازه دهی میبرم برای همان
غذا برای خود آن مرد شهریار نداشت
کریم آه کشید و دلش شکست و گریست
به گریه گفت بیا گوش کن حکایت چیست
تورا کسی که فرستاده است سائل نیست
اباالحسن پدرم دستگیر خلق، علیست
که بی عنایتش این سفره اعتبار نداشت
::
::
اگرچه بوده سر سفره با جذامیها
نصیب او شده یک عمر تلخ کامیها
دروغ و طعنه و دشنام و بی مرامیها
غریب ماند میان تمام نامیها
که بین لشکر خود وقت فتنه یار نداشت
کتاب غربت او خط به خط حدیث غم است
میان این همه شاعر، بدون محتشم است
کجا دخیل ببندم که بغض، دم به دم است
که هرچه گشتم دیدم هنوز بی حرم است
و دربقیع ضریحی بجز غبار نداشت
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریههای بلند ممنوع است
روضه كه هیچ، سینه هم نزنید
كربلا رفتهها! كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خستهام نگهبانان
به خدا زود میروم، نزنید!
زائری داد زد كه نامردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینهها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمۀ حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی از علقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانههای افلاكی است
در هوایش ستاره میسوزد
سینه با هر نظاره میسوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره میسوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره میسوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره میسوزد
این حرم مثل خیمهی زینب
كه در اوج شراره میسوزد
سالها بعد قدری آنسوتر
چند قرآن پاره میسوزد
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهمناسبت ١٧ شوال، سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
دلم غير ايوان پناهی نداشت
دلم زائری بود و راهی نداشت
دلم در بساطش جز آهی نداشت
علی داشت آن را كه شاهی نداشت
به دور امير كرم گشتهام
صد و ده قدم در حرم گشتهام
به او گفتم ای شاه! راهم بده
امان نامهای بر گناهم بده
لياقت به يك دم نگاهم بده
پناهی ندارم، پناهم بده
صدا زد پريشانیات با علی
اگر خستهجانی بگو يا علی
همين لحظهها بود پيدا شدم
علی گفتم و از زمين پا شدم
شب و روز حيران مولا شدم
گدا بودم او خواست آقا شدم
دلِ من بدون علی بی كس است
بميرم ببينم علی را بس است
تحمل به اين نور لابد نبود
ترک خوردن كعبه بی خود نبود
و كعبه كه جای تَرَدُد نبود
پس اين ها همه يك تولد نبود
خدا خواست ثابت كند بر جهان
علی هست يكتاترين در جهان
فقيری كه انگشتر از او گرفت
سليمان شد و ذكر ياهو گرفت
زمين تخت او آسمان تاج او
به دوش نبی بود معراج او
اگر مدح او بر لبم جا گرفت
يدالله دستان من را گرفت
به من گفت از مرد خندق بگو
بيا از علیٌ مع الحق بگو
سه بار از نبی اذن ميدان گرفت
علی هست پس مصطفی جان گرفت
نبی گفت جانم به قربان او
علی جان من هست و من جان او
علی با خدا و خدا با علي
علی يا خدا گفت، حق ياعلی
اميری نداريم الّا علی
اگر ناتوانی بگو يا علی
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات
دردهایم غالباً پیش تو درمان میشود
با کریمان کارهای سخت آسان میشود
پلک بر هم میزنی و روز را شب میکنی
چشم اگر برداری از دریا، بیابان میشود
خوب میدانم جهان وابستهی الطاف توست
در حقیقت ابر با اذن تو باران میشود
بی گمان وقتی بیایی از سر شرمندگی
پشت ماه روی تو، خورشید پنهان میشود
دستِ پُر برگشته هرکس دستِ خالی آمده
هر چه کم آوردهام اینجا فراوان میشود
هرکسی آمد به “قم” اما نیامد "جمکران"
وقت برگشتن به شهر خود پشیمان میشود
خوش به حال روزهداری که به امید کرم
در کنار سفرهات افطار مهمان میشود
روز جمعه نامهی اعمال مارا وا نکن
حتم دارم واکنی، حالت پریشان میشود
در قیامت دلخوشم اما به لطف جد تو
ضامن من نیز "آقای خراسان" میشود
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#دهه_کرامت #مدح_حضرت_معصومه_س
رضا نشست و به معصومهاش نگاه انداخت
چنان که چشمهٔ ذوق مرا به راه انداخت
خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را
به نام فاطمه آورده است زینب را
و ماه اول ذیالقعده تا که پیدا شد
دخیلهای ضریح برادری وا شد
ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد
برای شاه خراسان چه زینبی آورد
مقامش آینهای از مدارج پدر است
عجیب نیست که بابالحوائج پدر است
برای تشنهلبان باده را به خم آورد
مزار مادر خود را به شهر قم آورد
عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده
که سنگ مادر سادات را به سینه زده
چه باشکوه به دستان خود علم دارد
از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد
منِ فراری از این و آن بریده کجا
پناهِ چادر سر تا فلک کشیده کجا
مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست
به مدح فاطمهها بهتر از علیها نیست
تویی تو فاطمه، مدح تو نیز قرآن است
برادرت به حقیقت علی ایران است
🔸شاعر: #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد؟!
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضیام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا... بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم
ما آمدهایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدنها...
میارزد اگر زینب کبری بپسندد
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد؟!
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضیام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا... بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم
ما آمدهایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدنها...
میارزد اگر زینب کبری بپسندد
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_شهادت
شب دنیا اگر که تاریک است
چارهای نیست جز ستاره شدن
از دل صومعه به لطف امام
راه باز است تا زُراره شدن
راه را هر زمان که گم کردی
از دلیلی در آن مسیر بپرس
او دلش روشن است میبیند
قصه را از ابابصیر بپرس
قصهی آنکه خواست تا شیعه
نرود سمت مقصدی دیگر
آری آری جهان دگرگون شد
با حضور محمدی دیگر
پدر علم بود و زادهی زهد
چشمهایش طلوع پیغمبر
فخر خلقت محمَّد بن علی
مرد میدان دین اباجَعفر
جمع نور حسین بود و حسن
روی منبر شبیه حیدر بود
اولین بانی حدیث و کلام
قلمش ذوالفقار دیگر بود
از مدینه به کربلا وا شد
با حضورش تمام پنجرهها
بغض، یک عمر در گلویش بود
خسته بود از هجوم خاطرهها
از همان کودکی به خود میگفت
کربلا را ادامه خواهم داد
روضه میخواند اول هر درس
یاد آن خاطرات میافتاد
یاد روزی که جدّ تشنه لبش
بین گودال دست و پا میزد
او که سنی نداشت، در خیمه
عمه جان را فقط صدا میزد
دید هر دم به روی نی سرها...
دید در بین ناقه خواهرها...
دید خلخالها و زیورها....
دید زخم است گوش دخترها...
ناگهان پیر میشود هر کس
اول کودکی اسیر شود
جان سالم به در نخواهد برد
هر که با زجر هممسیر شود
بارها با سه ساله در صحرا
مثل گلهای تشنه پژمُردند
دستهاشان میان یک زنجیر
پیش هم تازیانه میخوردند
میدویدند در دل صحرا
روضهخوانِ عزای هم بودند
بارها جای هم کتک خوردند
زخمی ماجرای هم بودند
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات
#محاوره
با اسمت عالمو دیوونه کردی
چقد دل میبره آوازهی تو
واسَهت فرقی نداره خوب یا بد
فدای لطف بی اندازهی تو
همین که اشک میریزم به یادت
عزیز چارده معصوم میشم
بدونِ تو به هم میریزم اما
صدات که میزنم آروم میشم
میدونم که فراموشم نکردی
میگیرم کربلامو آخر از تو
منو مادر به دست تو سپرده
خودمونیم آقا کی بهتر از تو؟!
به این امّید جون دادی گمونم
که قلب مُردهی ما جون بگیره
بمیرم اونقده سختی کشیدی
که این دنیا به ما آسون بگیره
یه جوری دوستت دارم که میخوام
اگه نباشی تو، دنیا نباشه
بعیده واسهی بی سرپناها
تو کشتیِ نجاتِت جا نباشه
هنوزم تشنهی "یاری" میدونم
هنوزم بازه راه خونهت آقا
هنوزم خواهرت میخونه با اشک
((گلی گُم کردهام میجویم او را))
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه_س_شهادت
🏴 برای غربت این روزهای حرم سهساله
ای پدر شهر شام دلگیر است
باز هم من اسیر این شهرم
به عموجان بگو که بار دگر
حرم افتاد دست نامحرم
نه نگهبان نه خادمی دارم
ماندهام بین قومِ بیگانه
حرمم مدتیست تاریک است
مثل شبهای سخت ویرانه
پرچم آستانه را بردند
درِ این بارگاه را بستند
جای زوار در حرم خالیست
به روی شیعه راه را بستند
عدهای از بنیامیه هنوز
به منِ نازدانه میخندند
به عموجان بگو که حرملهها
به غمم ظالمانه میخندند
دور من ناصبی فراوان است
دلم از این زمانه سیر شده
روزگار مرا ببین بابا
دخترت بازهم اسیر شده
دوری از تو برای من سخت است
من که عمری دچار تو بودم
جای اصغر کنار تو امن است
کاش من هم کنار تو بودم
من و عمه در این دیار، غریب
تو و عباس دورتان غوغاست
به عموجان بگو حرم بی کس
به عموجان بگو حرم تنهاست
خادمان، زائران، همه رفتند
شاهدِ غربتم غبارِ ضریح
هیچ کس نیست تا برای دلم
روضه خوانی کند کنار ضریح
چادر و روسری میآوردند
دوستانت برای من بابا
همه مهمان سفرهام بودند
این نبوده سزای من بابا
باز بی اختیار میافتم
یاد آن شب که دخترت گم شد
زجر با تازیانهاش آمد
ناگهان در دلم تلاطم شد
حرمم، هستیام، دلم، جانم
نذر یک تار موی تو بابا
اربعین باز عاشقانم را
میفرستم به سوی تو بابا
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات
دردهایم غالباً پیش تو درمان میشود
با کریمان کارهای سخت آسان میشود
پلک بر هم میزنی و روز را شب میکنی
چشم اگر برداری از دریا، بیابان میشود
خوب میدانم جهان وابستهی الطاف توست
در حقیقت ابر با اذن تو باران میشود
بی گمان وقتی بیایی از سر شرمندگی
پشت ماه روی تو، خورشید پنهان میشود
دستِ پُر برگشته هرکس دستِ خالی آمده
هر چه کم آوردهام اینجا فراوان میشود
هرکسی آمد به “قم” اما نیامد "جمکران"
وقت برگشتن به شهر خود پشیمان میشود
خوش به حال روزهداری که به امید کرم
در کنار سفرهات افطار مهمان میشود
روز جمعه نامهی اعمال مارا وا نکن
حتم دارم واکنی، حالت پریشان میشود
در قیامت دلخوشم اما به لطف جد تو
ضامن من نیز "آقای خراسان" میشود
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7