eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
مدینه و گل لبخند سیدالشهداست شب است و خانه ثارالله و چراغ هداست خدا عجب پسری داده بر امام حسین که پای تا به سر آیینۀ رسول خداست علی است نام و علی جلوه و علی آئین علی جلال و علی صورت و علی سیماست تمام چشم شده بـاغبان گلشن وحی نگاهش از همه جانب به لالۀ لیلاست تمامِ نـور بـود ذرّه، روی او خورشید تمامِ حسن بود قطره، حسن او دریاست خدا بـه یوسف زهرا دوباره یوسف داد چه یوسفی که سراپای یوسف زهراست هر آنکه دید جمال ورا به حیرت گفت محمد است ؟علی؟ یا که سیدالشهداست؟ محمد است علی؟ یاحسین؟ یاحسن است؟ به پنج تن قسم این حُسن کلِّ پنج تن است ز بـحر نـور درخشید گوهری دیـگر و یا به دست خدیجه است کوثری دیگر مـدینه مکه شده، مکه بیت عبـدالله کنـار آمنه بینـم پیمبـری دیـگر و یا که مکه شده خانۀ امام حسین و یا ز کعبه درخشیده حیدری دیگر دوباره فاطمه آورده یک امام حسن و یا عیان ز حسین است منظری دیگر مـگر که ام‌بنین بـاز زاده عبـاسی ظهـور کرده زعبـاس، منظری دیـگر مگر دوبـاره حسینی دگـر ظهور کند که بـاز جلوه کند روی اکبری دیـگر به جز درِ حرمش را که باب قرب خداست خداشناس نیـم گر زنـم دری دیـگر همین بس است مرا لطف و رحمت وکرمش که جان کبوتر بام و دلم بود حرمش قدش چو نخلۀ طوبا و هر دلی چمنش رخش چراغ وجود و وجود، انجمنش عجب مدار اگر آید از ریاض بهشت زند رسول خدا بوسه بر لب و دهنش ز مکتبِ «اَوَلَسنا عَلَی الحق‌»اش پیداست که جان تازه دهد بر حسین، با سخنش هزار قـافـله دل از پیمبران خـدا زدند چنگ محبت به زلف پر شکنش تن مطهـرش از جان پاک نیکوتـر سلام خلق و سلام خدا به جان و تنش عجب نـدارم اگر بشنوند بوی بهشت هزار یـوسف مصری ز بوی پیرهنش قرار می‌دهد از دست، روی دست پدر زبس که عاشق شمشیرها بـود بدنش گشوده دیده به رخسار دلربای حسین به عالم آمده تا جان کند فدای حسین نخورده شیر بـود تشنه کامِ جامِ الست به غیر دوست زده پشت پا به هر چه که هست علی، حسین، حسن، زینبین یـا عباس به هم دهند او را همچو لاله دست به دست دو دست در دل قنداقه و دو چشم به دست دلش بـه سلسلۀ زلف یـار شد پـا بست گرفت جان به کف و ایستاد بر سر پا به زخم‌های تنش چوبه‌های تیر نشست سلامِ عشق بـر آن عاشق خداجـوئی که هر چه را به جز عهد دوست بود،شکست روا بود که ننوشند خلق، آب حیات زجام او که زجام عطش بود سرمست اگـر نبـود خطا، آشـکار می‌گفتم که این پسر بود از کودکی حسین پرست جهان فداش که تا پای جان حسینی بود هنوز نامده در این جهان حسینی بـود الا تمام محمد به خلق و خوی و مرام به خلق و خوی و مرام محمدیت سلام! تـوئی شهید ولایت که از ولیت درود توئی علی که ولیِّ خدات گفته سلام شب ولادت تو آسمان به حیرت گفت: که صبح یازدهم کس نـدیده مـاه تمام قیام‌ها بـه قیـام تـو متصل بـایـد که زندگیت سراسر قیام بـود قیام توئی که از شب میلاد بر قد و قامت قُماط بـود بـه حج شهادتت احـرام شهادت تـو بـه تـوحید آبـرو بخشید ولایت تو همان دین ماست در اسلام اگر چه نیست نکوتر عبـادتی ز نماز بدون مهر تـو حتی بـود نماز حرام هماره نـور دهد مشعل هدایت تـو تمام طاعت "میثم" بود ولایت تو ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شان بشر به درک وجودش نمیرسد سجاد هم به پای سجودش نمیرسد وقتی هبوط میکند از عرش بر زمین جبریل در طراز فرودش نمیرسد او چشمه ی زلال و لبالب ز سادگیست آیینه هم به کشف شهودش نمیرسد در گلشن ادب که گُلان راست قامتند لاله به پای طرز قعودش نمیرسد اینجا غزلسرایی ناهید، کودکیست چون هر کسی به درک سرودش نمیرسد دنیا به پیش چشم علی اکبر حسین بی ارزش و به بود و نبودش نمیرسد روزی که تشنه میشود و آب کیمیاست یک قطره هم به لعل کبودش نمیرسد زیباترین ترانه علی اکبر حسین زخمی ترین جوانه علی اکبر حسین ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جلوه ی سیمای احمد گر که در تمثالِ اوست یعنی اینکه مثلِ جدش هر دو عالم مالِ اوست در سحر گاهان خدا داده گلی بر احمدش عالمی مجذوبِ حسنِ نقشِ خط و خالِ اوست هم از اول در سرش شوقِ پَرِ پرواز داشت چون عمو تا بینهایت آسمان در بالِ اوست در نبردِ ظهرِ عاشورا به آغوشِ بلا ماه رفت و ناله ی خورشید در دنبالِ اوست معجزه می آفریند در صفِ کرببلا ماشاءالله چه غرورِ حیدری در حالِ اوست دل به امواجِ بلا زد تا کرانه پَر کشید ذوب گشتن در ولایت بهترین آمالِ اوست در مقامِ حضرتش این بس که با لطفِ خدا جمله اوصافِ نبی در طالع و اقبالِ اوست عاشقا گر بهره می جویی برای آخرت بهره ی دنیا و عقبا مصطفی و آلِ اوست! ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست به دست می شود بر همه هست می شود به وقت دیدنش چقدر دیده مست می شود چه دلخوش است مادرش چه دلکش است دلبرش ماه اگر ببیندش علی پرست می شود نشسته پا نمی شود دل از علی نمی کند کنار گهواره حسین پای بست می شود خوشا بحال این پدر که با وجود این پسر به وقت سختی و نبرد بی شکست می شود اگرچه این خانه درش بسته نمی شود ولی جمع نمی شود دگر سفره بخاطر علی روح تمام انبیا در اوست آکنده شود پیش ملاحت علی فرشته بازنده شود جذبهٔ عشق کافی است اگر که پلکی بزند دهر به یک‌ معجزه نگاه او بنده شود چنان که عمه اش شده زینت بابای خودش اوست برای پدرش به حق برازنده شود اگر دوباره قلعه ایی به جنگِ دین سپر شود به دست قدرت علی باز دری کنده شود کشتهٔ حمله های او که جای خود ولی ، علی به حالِ کشته یی اگر لطف کند زنده شود پیمبریست لایقِ فضائل و شمائلش امت عشق او بود لطف اله شاملش ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشبه الناسی به پیغمبر علیِّ اکبری بر حسین بن علی دلبر علیِّ اکبری آیِنه دارِ علی سر تا به پایت حیدر است شیرِ حق را جلوه و مظهر علیِّ اکبری حضرت حق مفتخر از خلقتت یابن الحسین عرش حق را زینت و زیور علیِّ اکبری فاطمیّون تا ابد سائل به درگاهِ شما وارث صدیقه‌ی اطهر علیِّ اکبری کربلا دشمن شده مات از نگاهِ نافذت بس که هستی مصطفی منظر علیِّ اکبری از ازل ایل و تبارم خادمانِ کوی تو تا ابد مولایی و سرور علیِّ اکبری دست ما بر دامنت روزِ جزا یاسَیِّدی تو شفیعِ عرصه‌یِ محشر علیِّ اکبری ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو جلوه ای از جلالِ وَجهُ اللهی مانندِ عمو کریمِ آلُ اللهی ای حیدرِ لشکرِ پدر اَدرکنی کُن زندگیِ مرا تو ثاراللهی ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آیتی دیگر ز رحمان ورحیم آورده اند جلوه ای از جلوۀ خُلق عظیم آورده اند ازبهشت آرزوی ما شمیم آورده اند هدیه از سوی خداوند کریم آورده اند بشکفد گل های جنّت تا زلبخند حسین شاد می گردد خدا ازجان خرسند حسین آمدی تا دردل ما عشق را افزون کنی آمدی تا عاشقان را واله و مفتون کنی آمدی تا مات رویت دیدۀ گردون کنی آمدی تا امّ لیلا را به خود مجنون کنی یوسف لیلا همه محو جلالت گشته اند هاشمی رو مات آن خال جمالت گشته اند خواستم گویم گُلی،دیدم که ازگل برتری گویمت گر یوسفی امّا تواز یوسف سری دلفریبی، دلنوازی، نازنینی، دلبری مه جبینی، گلعذاری، توعلی اکبری بس که نیکویی بود درصورت ودرسیرتت آفرین گوید خدا برخود زحسن خلقتت انعکاس نور تو پیداست درآئینه ها سرزده مهر تو از روز ازل درسینه ها قدرتو برتر بود ازگوهر گنجینه ها نام توسبزاست برلب شنبه وآدینه ها دفتر اسرار را نام تو زینت داده است بینش توعشق را تا عرش رفعت داده است تو رسیدی مایه ی آرامش بابا شوی مصطفای دیگری در گلشن طاها شوی روز مردی درشجاعت تالی سقاشوی سینه سرخ گلشن سرسبز عاشورا شوی ای که انوار رشادت ازجمال منجلی است رزم تو یادآور رزم آوری های علی است ای اذان گوی حرم درصبح عاشورای دین شد نماز عاشقان برپا ازاین آوای دین گشت ظاهر از وجود قدسیت معنای دین سرخ شد از خون پاکت آبی دریای دین باغبان را گرچه بار داغ تو بی تاب کرد گلشن دین را زلال خون تو سیراب کرد توکریم بن کریمی ما گدا وسائلیم درگدائی از شما گرچه همه ناقابلیم ما به شوق طوف کویت عاشقانه مایلیم خود برات ما کرم فرما که بسته محملیم روز میلاد توقلبی شاد می خواهیم ما چون «وفایی» عیدی میلاد می خواهیم ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد امشب زِ خنده‌های تو پَر در بیاوَرَد سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین شیرین‌تر از عسل شده‌ای تا مگر حُسین با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد جبریل آمده به سلامِ شما رِسَد شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی اعجازِ بیت‌های مُطَنطَن فقط تویی طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی کابوسِ سختِ زَهره‌یِ دشمن فقط تویی تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد تفریح میکنی به همین تار‌ و مار‌ها بگذار تا کمی بنشیند غُبار‌ها تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها پیچیده است ناله‌ی‌ شان اَلفَرار‌ها حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت سجّاده‌یِ حسین شکوهِ نوافِلَت ای جلوه‌یِ جمالی‌اش اخلاقِ کامِلَت ای جذبه‌یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت از ما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است ارباب دستِ معجزه‌ گر در بیاوَرَد   عرشی شدیم با نفسِ جاودانه‌ات با بویِ سیبِ زمزمه‌هایِ شبانه‌ات از اشک‌هایِ نیمه شبِ عاشقانه‌ات تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه‌ات صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم ارباب زاده‌ای و گدایَت هنوز هم   سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باید شنید از دو لبت یا حسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را اینسان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته‌ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را - باغِ بهشت را گِروِ باده داده‌ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده‌ایم روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل‌ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه‌ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه‌ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود - آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب‌ها داری زِ بس که چهره‌ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمُّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره‌های کورِ ما آورده‌ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را - تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه‌ی لشکر ولی چه سود یک تن نبود دور و بَرَت از فرارها تیغِ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها - نامت حماسه‌ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیش از اینها روزگاری روزگاری داشتم با دلِ خود روزگاری کار و باری داشتم تا که روزی کوچه‌ی میخانه کاری داشتم بعد از آن دیدم که چشمانِ خماری داشتم بعد از آن آواره‌ام بِینِ نجف تا کربلا لا حرم الا نجف لا عشق الا کربلا جز خدا حرفی نگفتند از فراسویِ علی جز پیمبر کس ندیده طاقِ اَبروی علی وانکرده غیر زهرا سِرّی از مویِ علی آمدم دنیا برایِ دیدنِ رویِ علی آمدم با حضرتِ قنبر قراری داشتم ورنه من با مردمِ دنیا چه کاری داشتم این جوان این جان ، جهان‌گیر است تعبیرش علی‌است اَبروانش آسمان‌گیر است تفسیرش علی‌است تیغ‌دار است و کمان‌گیر است تا میرش علی‌است بر طنین او اذان‌گیر است تکبیرش علی است می‌کشد قد قامت و محراب حیرت می‌کند یک تبسم می‌کند ارباب حیرت می‌کند او علی شد فاطمه نورُ علی نور آوَرَد او علی شد تا که موسی پیش او طور آوَرَد او علی شد تا حسین آفاق در شور آوَرَد او اگر خواهد ستون هم بارِ انگور آوَرَد باید او را خُلقا و خَلقا کشید و عشق کرد مدحِ او را باید از دشمن شنید و عشق کرد* او که از الله اکبر اکبرش را بُرده است از خصائل از شمایل بهترش را بُرده است یعنی از این سلسله ، پیغمبرش را بُرده است باز در آغوشِ زهرا مادرش را بُرده است آتشی که روی بامش هست مست اکبر است پرده‌ها‌ی محملِ زینب به دستِ اکبر است ریخته پیشش سپرها این که چیزی نیست نیست بشکند کوه از کمرها این که چیزی نیست نیست میدرد نامش جگرها این که چیزی نیست نیست میزند سر رویِ سرها این که چیزی نیست نیست سر ، سپاهی یکسره در پیش او خم می‌کنند میمنه یا میسره می‌آید و رَم می‌کنند حمله‌ی دو شیر را در بینِ لشکر دیده‌ای شیر مردی را کنار یک دلاور دیده‌ای رفتنِ عباس را همراه اکبر دیده‌ای الفرارِ عَمروعاصان را ز حیدر دیده‌ای گر به عباس از برادر تیغ حیدر می‌رسد دستمالِ زرد مولا هم به اکبر می‌رسد اینکه ممسوس است در ذات خدا ذاتِ خودش می‌رود در هر سحر سمتِ ملاقات خودش از خدا پُر می‌شود وقتِ مناجاتِ خودش سجده‌اش قُرب است می‌آید به میقاتِ خودش پشتِ این خانه دلم دنبال لیلازاده است پیشِ بابا باز کارم دستِ آقا زاده است "آبها آئینه‌‌ی سَروِ خرامانش شدند بادها مشاطه‌ی زلف پریشانش شدند اَبرها چتر پریزادِ سلیمانش شدند"** یک مدینه یک نجف یک مکه حیرانش شدند گرچه ما را عاقبت کرببلا می‌آورند ما گدایان را فقط پایین پا می‌آورند کُنجِ شش گوشه نوشته وای از لیلا علی در شبِ جمعه حرم بودیم ما اما علی فاطمه بود و نمی‌شد گفت واویلا علی میروم مشهد بخوانم روضه‌هایت را علی "خیز از جا آبرویم را بخر" بعدش برو "عمه را از بین نامحرم ببر" بعدش برو *اشاره به مدح معاویه لعنت‌ا...علیه **تضمینی از صائب تبریزی ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شادی همه دراین شب مسعود کنید همراه حسین روبه معبود کنید چشمان حسود کور، بایک صلوات اسپند برای اکبرش دود کنید ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جوانی دلربا با قامتی رعنا علی اکبر قمر رخسار و عشق عالی اعلا علی اکبر حسین ابن علی بابا شده تبریک ز ناز مقدم پر خیرِ این آقا علی اکبر همه عالم فدایِ خاک پایِ مادر آقا عزیز قلب ارباب و گل لیلا علی اکبر جوانی و هزاران آرزو و حرف ناگفته جوانی ام فدای این یلِ زیبا علی اکبر نبرد حیدر و خُلقِ محمد در وجود او مثال مجتبی و حضرت زهرا علی اکبر به میدان بلا در کربلا طوفان به پا کرده گریزد دشمنش از هیبت مولا علی اکبر بهشت و جنت عالم به زیر پای بابا شد ضریح کربلا بین و به پایین پا علی اکبر شب میلاد شهزاده ولی دل بی هوا رفته امان از روضه ی جانسوز، واویلا علی اکبر به زانو آمده بابا ،کنار جسم صدچاکش صدایم کن صدایم کن بگو بابا علی اکبر بهای قطره ی اشکم، نداند عقلِ دنیایی دلِ مجنون فقط دارد، غمِ لیلا علی اکبر هوای منتقم دارد، دل دیوانه ی اکبر به عشق مهدی زهرا نوایم یا علی اکبر ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7