eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
970 ویدیو
40 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
از سوز زهر آب شد از پاي تا سرم با اشك همقدم شده ساعات آخرم پايم به سوي قبله ، لبم غرق خون شده ديگر رمق نمانده به اعضاي پيكرم آه اي بقيع باز كن آغوش خويش را من آخرين امانت شهر پيمبرم بار سفر به دوش گرفتم وَ با خودم يك عالَمه مصيبت و اندوه مي‌برم از غصه آه مي‌كشم و ناله مي‌زنم يا رب ببين زمانه چه آورده بر سرم دشمن شبي كه پاي برهنه مرا دواند داغ رقيه بود عيان در برابرم رحمي نكرد بر من و بر سنّ و سال من انداخت ريسمان به روي دست لاغرم ارث علي به من ز همه بيشتر رسيد سوزانده شد دو بار ، حريم مطهرم كاشانه‌ام اگرچه به آتش كشيده ‌شد امّا نسوخت چادر و گيسوي همسرم وقتي كه دود خانه‌ي ما را گرفته بود ديدم فرار مي‌كند از شعله دخترم آنجا به ياد كرب و بلا روضه خواندم از طفل يتيم و عمّه‌ي محزون و مضطرم طفلي كه ضجّه مي‌زد و از ترس مي‌دويد مي‌گفت پس كجاست عموي دلاورم عمّه ! عمو كجاست ببيند كه بعد از او غارت شده‌ست زيور و خلخال و معجرم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چند روزی ز عمر ما باقی است همه را خرج یار باید کرد ... دلبر ما اگر چه سخت پسند... دل او را شکار باید کرد گر به دردت نمی خوریم بگو غیر گریه چکار باید کرد؟ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 کار تو ناز و کار ماست نیاز همه شب را هوار باید کرد روی دستم گرفته ام جان را تو بگو کی نثار باید کرد؟ راه وصل تو بذل جان من است پس فقط فکر دار باید کرد دل من را اگر بدون تو شد یکسره غرق نار باید کرد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 از همه خلق از زمانه ی پست بسوی تو فرار باید کرد سالیانی است غرق پاییزم با تو جان را بهار باید کرد هر که دنبال ساحل امن است به حسینش دچار باید کرد...َ شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرورده ی دامن شقایق هستیم از خیل بلا کشان عاشق هستیم قرآن محمدی ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ در مکتب شیعیان صادق هستیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بياموزند تا در مكتبت ، مردم صداقت را به نام تو سند كردند شش دانگ ولايت را تورا از شش جهت خواندند مولاي ششم چونكه به دست خويشتن داري زمام كلّ خلقت را به ميليونها چنان سقراط يا صدها چنان لقمان عطا كردند از درياي تو يك قطره حكمت را ميان آن همه شاگرد هم باشي غريبي تو نميفهمند وقتي اين جماعت شأن عصمت را هَلِ الدّين،غير حبّ و بغض،مذهب چيست غير از اين ؟ خدا از ما نگيرد اين ولايت ، اين برائت را تو از بس از حسين و كربلا رفتن به ما گفتي به پا كردي درون سينه ها شور قيامت را گرسنه،تشنه،خاك آلود،غمگين زائرش گشتي چه خوب آموختي بر شيعيان رسم زيارت را نمي ماند گنه كاري ميان عرصه ي محشر اگر در پاي ميزان رو كني حكم شفاعت را اگر مي گفت يازهرا كسي در پيش روي تو عوض مي كرد ياد پهلويش حال و هوايت را پس از زهرا گمانم رسم شد در شهر پيغمبر بسوزانند در آتش ، درِ بيت سيادت را شبانه با سر و پاي برهنه ، بُردن از خانه ز حدّ خود به در كردند نامردان جسارت را به هرگامي كه ميرفتي بسوي قصرِ آن ملعون گمانم با دو چشم خويش ميديدي شهادت را عذاب اوّلين و آخرين بادا بر آن قومي كه سوزاندند از كين ، قلب خورشيد امامت را كــلام آخرت وقــف نمــاز با توجّه شـد عجب شرمنده ي خودكرد اين حرفت عبادت را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به منبر می‌رود دریا به سویش گام بردارید هلا اسلام را از چشمه اسلام بردارید مبادا از قلم ها جا بیافتد واژه‌ای، اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید سلونی را هدر کردند روزی مردمان امروز بپرسیدش از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران چشمان او آرایه وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید: غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد نباید پلک بر هم زد به سوی شعله چون هارون مکی گام بردارید رُویَ عن إمامِِ جعفرِِ صادق (له الرحمة) به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا کج کن مسیرت را کفن باید به جای جامه احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌گفت می‌فرمود: که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سوره انعام بردارید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است پا برهنه در پی مرکب دویدن مشکل است آسمان گر بر زمین افتد ، قیامت میشود آسمانی را به روی خاک دیدن مشکل است خوشه ی انگور ، تیره چون دل منصور بود دانه دانه مرگ را بر لب چشیدن مشکل است خانه ی آتش گرفته ، روضه خوان مادر است ناله ی زن را زپشت در شنیدن مشکل است قاتلی برادشت یک شمشیر....پیغمبر رسید ده نفر با اسب در مقتل رسیدن مشکل است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنگامۀ هجوم غم از هر کرانه بود مردی غریب بود که در ترک خانه بود در بین آشیانه چو صیّاد پا نهاد مرغ سحر نشسته و گرم ترانه بود با قامت کمانی‌اش از راه میگذشت محنت‌کشی که تیر بلا را نشانه بود اشک وداع پشت سرش ریخت جای آب این بار حرف مرگ فقط در میانه بود می‌خواست اهل خانه ندانند قصّه چیست شاید ز خصم، خواهشِ مهلت، بهانه بود بر روی مرکب ابن ربیع و ز پشت سر شیخ الائمّه پای پیاده روانه بود می‌رفت و اشک‌هاش روی خاک می‌چکید یاد غمی که بینِ مصائب یگانه بود آخر اگرچه خانۀ او شد محاصره یارش کسی نگفته که در آستانه بود یا آنکه دشمنش طرف اهل خانه رفت یا حرفی از غلاف وَ یا تازیانه بود... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای طایر بهشت چرا لانه‌ی تو سوخت ای باغبان برای چه گلخانه‌ی تو سوخت این زخم کهنه باز، دهان باز کرده است با آتش سقیفه در خانه ی تو سوخت میدید چونکه دست تورا بسته دشمنت خیلی در آن میان دل پروانه‌ی سوخت بودند در امان همه اهل و عیال تو هرچند نیمه شب درِ کاشانه‌ی تو سوخت یک گوشواره کم نشد از دختران تو ننوشته اند صورت ریحانه تو سوخت در خانه ات نه دامن طفلی شرر گرفت نه معجری ز دختر دردانه‌ی تو سوخت اما به کرببلا وسط آتش خیام موی رقیه عمه‌ی نازدانه‌ی تو سوخت آتش گرفت موی سرش آه می کشید از پا فتاد و زجر به امداد او رسید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لگد بر این در جبریل بوسه داده مزن مزن که ولوله در عرش اوفتاده مزن شکسته ای دل او ، حُرمتش دگر مشکن امام را برِ چندین امامزاده مزن حیا اگر که تو را نیست ، با مروت باش بزرگ خانه دگر پیش خانواده مزن امان بده که عبا یا عمامه بردارد برهنه پا مبرش ، بی امان به جاده مزن به پیش مرکب خود پیر مرد را ندوان سواره هستی و شلاق بر پیاده مزن کشان کشان ببر اما ، مبر ز مادر نام شراره بر دل این جان بکف نهاده مزن میان ره که زمین میخورد ، مزن سیلی که در کنار پسر ، مادر ایستاده مزن به آیه آیه ی قرآن قسم که قرآن اوست حیا کن و به برش حرف جام و باده مزن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖 💞بس پیر در فراق تو مُرد و بسے جوان ✨در انـتظـار آمـدنٺ، پـیر مـےشود 💞تا ما نـمرده‌ایـم، تو پا در رڪاب ڪن ✨تعجیل ڪن عزیز دلم! عزیز دلم دیر مےشود 🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃
یا رب از زهر جفا پا تا سرم آتش گرفت سوختم پرپر زدم بال و پرم آتش گرفت پوستی بر استخوانی مانده باقی از تنم همچو شمعی آب گشتم پیکرم آتش گرفت من همان فرزند زهرایم که از جور عدو خانه ام چون بیت زهرا مادرم آتش گرفت بر روی سجاده بودم نیمه شب گرم دعا ناگهان دیدم همه دور و برم آتش گرفت کودکان را دیدم از این سو به آن سو در فرار گریه کردم انقدر چشم ترم آتش گرفت پا نهادم بین آتش زیر لب گفتم حسین یادم آمد عصر عاشورا حرم آتش گرفت یک بیابان دشمن و یک مشت طفل بی پناه خاطرم بر عمه های مضطرم آتش گرفت دختری فریاد می زد سوخت عمه دامنم دیگری می گفت عموجان معجرم آتش گرفت دختری این راز را کنج خرابه فاش کرد در میان شعله ها موی سرم آتش گرفت از میان آنچه غارت شد دل پر درد من بیشتر بر گاهوار اصغرم آتش گرفت مادرش در پشت خیمه ناله می زد اصغرم تو نبودی آب خوردم حنجرم آتش گرفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قال الصادق (علیه السلام): نوحوا علی الحسین نوح الثَکلی علی ولدها؛ برای حسین (علیه السلام) مثل مادر جوان از دست داده گریه کنید با اشک و آه و زمزمه نوحوا علی الحسین با اضطراب و واهمه نوحوا علی الحسین فرموده است حضرت صادق به شیعیان ای شیعیان من همه نوحوا علی الحسین باید پس از سلام به تو زود گریه کرد یعنی که بی مقدمه نوحوا علی الحسین باید تمام وقت برای تو ضجه زد ممتد، بدون خاتمه نوحوا علی الحسین در مجلس حسین نباید سکوت کرد در ازدحام و همهمه نوحوا علی الحسین شب های جمعه فاطمه هم نوحه میکند با ناله های فاطمه نوحوا علی الحسین پشت حسین فاطمه در علقمه شکست پس در کنار علقمه نوحوا علی الحسین هم ناله صدای غم انگیز زینبیم با زینب مکرمه نوحوا علی الحسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غریب ماندن در کوچه دردسر دارد فقط خداست که از حال تو خبر دارد خدا کند که در این کوچه باز حداقل طناب از سر دست تو دست بردارد شبیه مادرتان خانه ات در آتش سوخت هنوز شهر برای شما خطر دارد میان کوچه نکش پیرمرد فاطمه را عصا ندارد اگر دست بر کمر دارد به یاد مادرتان سوخت خانه و حالا چقدر خاطره ی تلخ میخ در دارد امام عشق غریب است و شهر پیغمبر میان سینه ی خود باز داغ اگر دارد خدا کند که کسی با غلاف سر نزند خدا کند که کسی با لگد به در نزند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آتش گرفته بارِ دگر آشیانه ات چون شعله ها گرفته ام امشب بهانه ات هر گوشه ای كه می نگرم خاطراتِ توست اینجا پُر است گوشه به گوشه نشانه ات دیوار و دود و آتش و لبخندهای شوم حالا شده ست خانه ی من روضه خانه ات امشب كه كودكان زِ پِی ام گریه می كنند اُفتاده ام به یادِ تو و نازدانه ات یك سو تویی و عمه ام و گریه های او یك سو كسی كه باز زند تازیانه ات آخر جدا شد از كفِ تو دامنِ علی ای وایِ من شكسته مگر دست و شانه ات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته حالا گرفته روضه غريبانه بازهم نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها شاگردهايشان همه در رختخواب ها آتش زدند بر در يك خانه بازهم حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند تكرار شد مصيبت پروانه بازهم آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه ترسيده است دخترِ دردانه بازهم يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد آسيب ديد غيرت مردانه بازهم دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه! دست كسى به سوى حجابى نرفت نه از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم بي احترام رفت ولى عمّه زينبش بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش وقت گريز شد دل ديوانه بازهم بالاى تخت قائله اى بود، واى من پيش رباب حرمله اى بود، واى من زينب ميان سلسله اى بود، واى من چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من خون شد روان از آن لب جانانه بازهم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ازمهر؛ آسمان مدینه اثر نداشت من سفره ام کباب؛ به غیر از جگر نداشت (ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم ) جز داغ دل نصیب ؛ جگر بیشتر نداشت بردند اگر به بزم عدو نیمه شب مرا آن جا یزید و؛چوب تر وتشت زر نداشت از کودکان لرزه به پیکر فتاده ام یک تن؛ امید دیدن روی پدر نداشت گویی مدینه رسم شده ؛ خانه سوختن سهمی دگر ؛زمادر خود این پسر نداشت غم نیست خانه ام اگر آتش گرفت ؛شکر گر خانه سوخت ؛فاطمه ای در پشت در نداشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌹، سالروز آزادی مبارکباد 🌹 یادآور دلاور مردی و ایثار شهیدان ، استقامت و پایداری ملت ایران و رشادت فرمانده‌هان گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از كار غربتت گره‌اي وا نمي‌كند اين شهر ، با دل تو مدارا نمي‌كند اين شهر ، زخم بي‌كسي‌ات را...عزيز من جز با دواي زهر مداوا نمي‌كند اين شهر ، در ميان خودش جز همين بقيع يك جاي امن بهر تو پيدا نمي‌كند اينجا اگر كسي به سوي خانه‌ات رود در را به غير ضرب لگد وا نمي‌كند اين شهر ، شهرِ شعله و هيزم به دستهاست با آل فاطمه به جز اين تا نمي‌كند ابن ِربيع ِ پست چه آورده بر سرت؟ شرم و حيا ز سِنّ تو گويا نمي‌كند بالاي اسب در پيِ خود مي‌كشاندت رحمي به قامتِ خَمَت امّا نمي‌كند تا مي‌خوري زمين به تو لبخند مي‌زند اصلاً رعايت رَمَقت را نمي‌كند زخم زبانش از لب شمشير بدتر است يك ذرّه احترام به زهرا نمي‌كند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دوچشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمه ی شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی زغصه ها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت زمان سوختن درب خانه اش تنها نفس نفس روی لبها نوای مادر داشت دل خودش به کنار حرم سرایش سوخت ز داغ اینکه در آن خانه چند دختر داشت در آن کشاکش و در بین آن همه آتش دلی به یاد غم کربلا چه مضطر داشت به یاد ساعت آخر میان قربان گاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت و باز پیش دو چشمان او مجسم شد کسی که نیت حمله به سمت معجرداشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
داور مدارِ شیعه ؛ روَد سوی داورش آتش زده ست زهر ؛سراپای پیکرش آن زهر ؛گوشت های بدن آب کرده است چیزی نمانده از بدن او؛ به جز سرش عمری غریب بود ؛ولی ؛ وقت احتضار اهل واعیال اوهمه اطراف بسترش واکردپلک از هم وگفت ازنماز وبست آخرکلام گفت به ساعات آخرش می کرداگر که لب تر و می گفت تشنه ام بودند جام آب به کف در برابرش سوزم به تشنه ای که به ظهر ی در آفتاب یک نم نداد آب کسی؛غیر خنجرش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7