eitaa logo
اشعار ناب آیینی
29هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
64 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو رو به اضطرار زینب،بیا آقا به قلب بی قرار زینب،بیا آقا به غربت مزار زینب،بیا آقا تو رو به لکنت رقیه بیا آقا به زخم صورت رقیه بیا آقا تو رو به غربت رقیه،بیا آقا
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد خدا گواست که پیغمبر است این بانو زبان الکن ما عاجز است از وصفش چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم برای کشتی او لنگر است این بانو بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند‌.. چرا که فاتح صد خیبر است این بانو دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او... سلام هر شب هر نوکر است این بانو کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط شبیه مادرمان، کوثر است این بانو شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در جلوه، نور حضرت زهرا رقیه است ریحانه ای از جنّت زهرا رقیه است لولاک گفته عالمی مخلوق زهراست در امتداد خلقت زهرا رقیه است چون ممتحنه قبل خلقت بوده او هم مُحرم، میان خلوت زهرا رقیه است حتماً شنیدی زینت مولاست زینب انگشتر بی قیمت زهرا رقیه است کوثر سه آیه، عمر این گل هم سه سال است تفسیر از چه؟! برکت زهرا رقیه است تسبیح و مهر کربلا داریم اما تسبیح و مُهر و تربت زهرا رقیه است ما را نترسان از حساب و از قیامت وقتی وزیر دولت زهرا رقیه است با سر به روضه آمدم دستم بگیرد چون علّت این دعوت زهرا رقیه است آنکس که بین راه، سیلی و لگد خورد شد صورتش چون صورت زهرا رقیه است افتاد تا از ناقه مادر را صدا کرد معلوم شد هم صحبت زهرا رقیه است از درد پهلو با پدر چیزی نگفته چون مطمئنم غیرت زهرا رقیه است شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آیینه دار زینب و زهرا رقیه کوچکترین انسیة الحورا رقیه پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود آدم اگر می گفت اول یا رقیه خورشید در منظومه‌ی عشق حسینی صد سال نوری راه دارد تا رقیه جا داشت روی شانه‌ی کعبه اباالفضل جا داشت روی شانه‌ی سقا رقیه آرام تر از هر زمانی بود اصغر می خواند تا بالا سرش لالا رقیه پا بر مغیلان می نهد اما محال است روی سر موری گذارد پا رقیه این طفل بی آزار را آزار دادند زجر بدی را دید در دنیا رقیه زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت شد پیرتر از زینب کبری رقیه حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست جز دست گرم و بوسه‌ی بابا رقیه دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد تنها سر آمد دیدنش اما رقیه... حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟ یاللعجب نشناخت بابا را رقیه! خود را مرتب کرد تا در چشم بابا باشد همان دردانه‌ی زیبا رقیه از بوسه اش جان میگرفت، اینبار اما جان داد با بوسیدن لب ها رقیه شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا نفس باقیست از رنگ و ریا باید گذشت ورنه روز حشر با هول و بلا باید گذشت اوست مبدا اوست مقصد او وسیله او مسیر از خدا تا به خدا را با خدا باید گذشت راه خیلی هست اما وقت بهر ما کم است حرف بسیار است آری منتها باید گذشت باز کن بال و پر از بام هوس آزاد باش در وصال آسمانها از هوا باید گذشت با شهید کربلا باش و به دنیا پشت کن از کسی که خنجرت زد از قفا باید گذشت مرگ وقتی با شهادت میشود شیرین تر است از کفن اینجا به شوق بوریا باید گذشت عشق ذاتا درد و عاشق با همان دردش خوش است درد چون درد علی شد از دوا باید گذشت بی علی و فاطمه در کعبه هم الله نیست نیست وقتی والد از ام القرا باید گذشت ** در ره معشوق عاشق جان خود را میدهد یعنی از محسن به عشق مرتضا باید گذشت چشم را سیلی ناهنگام کم سو میکند راه را میداند اما از کجا باید گذشت... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خطاب به 🏴 امان از دل زینب کوکب روشن من، ای مه منظومه ی من آه ای دخترک خسته و مظلومه‌ی من مدتی می‌گذرد خواب نداری بنشین به روی پای خودت تاب نداری بنشین ازچه بَر دیده‌ی من دیده‌ی خود دوخته‌ای تو چه‌دیدی به رخ من که چنین سوخته‌ای گرچه روز محن من شب یلدای شماست این کبودی سند غربت بابای شماست سعی کن غم به دلت این‌همه غالب نشود دخترم چون‌تو کسی اُم مصائب نشود آنقدر داغ ببینی که دلت داغ شود لاله‌های جگرت زینت هر باغ شود چهره‌ی غرق به خونی زپدر می‌بینی آه ازآن لحظه که در تشت جگر می‌بینی دل شرر دارد و چشمان ترم می‌سوزد تا تو را می نگرم من، جگرم می‌سوزد شد سرشته غم و اندوه، به آب و گل تو همه فریاد برآرند امان از دل تو گل یاس چمنم، ای گل دردانه‌ی من گوش کن بر سخنم  روشنی خانه‌ی من دل تو چون دل من همدم اندوه و بلاست پیش روی تو عزیزم سفر کرب‌وبلاست باخبرباش که من پیرهنی دوخته‌ام پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته‌ام گرچه دربین مصیبات و بلا تنهایی تودرآن  وادی طف، نایبة الزهرایی روشنی بخش دلم، دل زغمت تاریک است دخترم گریه مکن، روز دهم نزدیک است صحبت از قتلگه و سینه‌ی افروخته است لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من برای روضه ات چشمان «تر» می آورم از نفس می افتم و خون جگر می آورم در میان گریه قلبم را به آتش میکشم آه را با اشک هایِ شعله ور می آورم هست جُرمَم معصیت! مُجرم زیاده خواه نیست شرمسارم! حاجتم را مختصر می آورم حضرتِ سنگِ صبورِ من حلالم کن اگر غصه هایم را برایت بیشتر می آورم بی خبر از حالِ دنیایم...به هر کس میرسم- -از «تو» و لطف مدام ِ «تو» خبر می آورم من به جز «تو» هیچکس را که ندارم یاحسین(ع) بی پناهم رو به درگاهت اگر می آورم از زمینگیری خلاصم کن! شهادت لازمم حسرتِ پرواز دارم... بال و پر می آورم من به کارِ دیگران کاری ندارم در جنون من برایت عاقبت یکروز «سر» می آورم! شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️السلام‌ علیک‌یا اباعبدالله الحسین⚜️ 🕊شعرهایم همگی درد فراق است، ببخش ❣️صحبت از کرب و بلایت نکنم میمیرم... 🕊می رود از هر طرف زائر مدام از راه دور ❣️سهم من در حد یک عرض سلام از را دور 🕊اشک میریزد دلم از شوق پرپر می زند ❣️دور گنبد بر فراز پشت بام از راه دور 🕊پر کشیده هر دل عاشق به سوی کربلا ⚘️ تا نماند بر دل آرزوی کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا