#حضرت_زینب_س_اربعین
#محاوره
از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش
دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم
کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم
تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم
یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم
سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن
منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه های تنگ شهر شام
برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم
میبینی من که سر مزار تو
شبیه برگای پاییز شدم
روز عاشورا تو قتلگاه تو
حتی با شمر گلاویز شدم
زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همهشون جمع نمیشد
آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت
کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده
بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم
شاعر: #وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فتنهی #هشتگ های #فضای_مجازی
#بصیرت #اجتماعی_سیاسی
من هشتگ رهای فضای مجازی ام
با حرف و خط «فاصله» درگیر بازی ام
حاشیه را هر آینه دنبال میکنم
شک را ترند میکنم و حال میکنم
مسئول بولد کردن هر شک و شبهه ام
این روزها اینیستاگرام است جبهه ام
هر پیج ، لشکریست و پستش تفنگ آن
هر کپشن است ماشه و هشتگ فشنگ آن
هشتگ شدم که شایعه را خوب پر کنم
میآیم از مجاز که حق را ترور کنم
من هشتگ رهای فضای مجازی ام
از من خدا نه، من ولی از خویش راضی ام
من تیغ را نبرده به حلقوم میکُشم
در دست ظالمانم و مظلوم میکشم
روزی من ز سفرهی آشوب میرسد
از خاور میانه به من خوب میرسد
از پیش حرفهای خدا میکنم عبور
از روی مرزهای حیا میکنم عبور
من مثل گیسوان زنان سرکشیده ام
پا از گلیم خویش فراتر کشیده ام
نام حسین را به همه میدهم نشان
اما به سبک کوفه میارم به راهشان
من هشتگ رهای فضای مجازی ام
سرگرم از گلیم خودم پا درازی ام
اشرار برده اند به ارثیه ام هنوز
آری سلاح دست معاویه ام هنوز
دیدم علی زرنگ تر از هر تلاطم است
تنها حریف تیغ علی جهل مردم است
گفتم علی به درد حکومت نمیخورد
آزادی شما به ولایت نمیخورد
من در سقیفه رفتم و زنگ خطر زدم
من بوده ام که فاطمه را پشت در زدم
درکوفه شایعات «زیادم» ضریب خورد
طوری که کل کوفه ز دستم فریب خورد
من هشتگ رهای فضای مجازی ام
من را ببین چه اسلحهی کارسازی ام
من تیغ بودم و تن اکبر دریده ام
یعنی تن شریف پیمبر دریده ام
با طعنه ها به جنگ بنی هاشم آمدم
با سنگکوفیان به سر قاسم آمدم
اما یکی فریب ضریب مرا نخورد
عباس نامدار فریب مرا نخورد
درد حسین را فقط عباس چاره کرد
در دست های شمر امان نامه پاره کرد
من از حسد عمود به فرق سرش زدم
با تیرهای عقده به چشم ترش زدم
وقتی به خاک خورد علمدار قافله
رفتم شبیه تیر به دستان حرمله
طفل حسین ذبح شد از تیر حرمله
گفتم به لشکر عمر سعد ! هلهله!
من هشتگ رهای فضای مجازی ام
در قلب کوفیان سبب کینه سازی ام
با هر طریق بود قوی تر ز یک سپاه
بردم حسین را به هیاهوی قتلگاه
سرنیزهی سنان شدم و با سنان زدم
با بی سلاح رفتم و زخم زبان زدم
با هر سلاح بر بدنش طعنه ها زدم
با هر هزار و نهصد و پنجاه تا زدم
با طعنه ها زدم به تنش مثل دشنه ای
گفتم حسین آب حیاتی و تشنه ای
تنها حسین ماند ، و یک جسم زیر و رو
خورشید سر برهنه و یک خنجر و گلو
آه ای حسین قاتل تو تیغ جهل بود
با جهل سر ز عشق بریدن چه سهل بود
شاعر: #وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#اخلاقی_و_اندرز #فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تا نفس باقیست از رنگ و ریا باید گذشت
ورنه روز حشر با هول و بلا باید گذشت
اوست مبدا اوست مقصد او وسیله او مسیر
از خدا تا به خدا را با خدا باید گذشت
راه خیلی هست اما وقت بهر ما کم است
حرف بسیار است آری منتها باید گذشت
باز کن بال و پر از بام هوس آزاد باش
در وصال آسمانها از هوا باید گذشت
با شهید کربلا باش و به دنیا پشت کن
از کسی که خنجرت زد از قفا باید گذشت
مرگ وقتی با شهادت میشود شیرین تر است
از کفن اینجا به شوق بوریا باید گذشت
عشق ذاتا درد و عاشق با همان دردش خوش است
درد چون درد علی شد از دوا باید گذشت
بی علی و فاطمه در کعبه هم الله نیست
نیست وقتی والد از ام القرا باید گذشت
**
در ره معشوق عاشق جان خود را میدهد
یعنی از محسن به عشق مرتضا باید گذشت
چشم را سیلی ناهنگام کم سو میکند
راه را میداند اما از کجا باید گذشت...
شاعر: #وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
چه کسی به جز تو به داد من برسد دگر بمن العزا
چه کنم به کوچه که نشکند ز غمت کمر بمن العزا
همه اعتبار علی نرو ، نرو از کنار علی نرو
که بدون فاطمه مرتضی شده بی سپر بمن العزا
همه کائنات و ملائکه به زمین نشسته ز داغ تو
تو بگو چرا نخورم زمین من از این خبر بمن العزا
سر پا شوم بخورم زمین نه یکی دو جا که قدم قدم
چه کنم که زانوی بی رمق شده دردسر بمن العزا
دگر امشبم شب غم شده شب غسل فاطمه ام شده
منم و کبود ِ تن تو و رد میخ در بمن العزا
منم و کبودی بازویت منم و شکستهی پهلویت
اثر کبود چهل غلاف چهل نفر بمن العزا
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
دنیا به حال زار علی گریه میکند
عقبا بر انکسار علی گریه میکند
میافتد آفتاب شبانه به روی خاک
با چشم پر ستاره علی گریه میکند
تکثیر داغ آینه را باش که علی
دارد سر مزار علی گریه میکند
بر روی خاک گریه کنان یار فاطمهست
در زیر خاک یار علی گریه میکند
زانوی پهلوان اُحد میخورد زمین
پا میشود دوباره علی گریه میکند
خاک مزار فاطمه بر صورت علیست
بر صورتش غبار علی گریه میکند
کشتند ذوالفقار علی را چهل غلاف
در قبضه ذوالفقار علی گریه میکند
امشب حسن به یاد کبودی فاطمه
افتاده در کنار علی گریه میکند
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
دنیا به حال زار علی گریه میکند
عقبا بر انکسار علی گریه میکند
میافتد آفتاب شبانه به روی خاک
با چشم پر ستاره علی گریه میکند
همسایه هم خبر نشد از دفن فاطمه
غربت به افتخار علی گریه میکند
تکثیر داغ آینه را باش که علی
دارد سر مزار علی گریه میکند
بر روی خاک گریه کنان یار فاطمهست
در زیر خاک یار علی گریه میکند
زانوی پهلوان اُحد میخورد زمین
پا میشود دوباره علی گریه میکند
خاک مزار فاطمه بر صورت علیست
بر صورتش غبار علی گریه میکند
کشتند ذوالفقار علی را چهل غلاف
در قبضه ذوالفقار علی گریه میکند
امشب حسن به یاد جراحات روی او
افتاده در کنار علی گریه میکند
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
قاری والشمس و والضحی علی اکبر
حضرت داود کربلا علی اکبر
بود مسیحا حسین ، دم پسرش بود
حضرت موسی حسین ، عصا علی اکبر
قامت حُسنش ضریح اهل حرم بود
یوسف مصری کجا کجا علی اکبر
کربوبلا را جناب کعبه حسین است
مروه ابالفضل شد صفا علی اکبر
جبههی پیشانیاش چراغ هدایت
زلف سیه ، رایة الهدی علی اکبر
حی علی الکربلا نشسته به لبهاش
ماذنه ها را زده صدا علی اکبر
ماه در آیینه از ستاره خبر خواست
آینه فرمود انّما علی اکبر
گفت که افتادگی نشان کمال است
دید که رفتهست زیر پا علی اکبر
گر بدهد صد پسر خدا به حسینش
اصغر است ، اوسط است ، یا علی اکبر
پیرها حبیب ، طفلها علی اصغر
هرکه جوان بود گفت یاعلی اکبر
جلوهی تمثیل ، کربلای معلاست
اکبر اگر احمد است آمنه لیلاست
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
صدای چکچک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق
درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق
نشستهاند و در آغوش بغض میپرسند
چرا به ته نرسید این همیشه های فراق
صدایی از دل نیزار غیبت آمد و گفت
که شیر وصل نشسته به بیشه های فراق
به هم بزن غزل انتظار را ای عشق
بگیر مثنوی ذوالفقار را ای عشق
صدا صدای غدیر است بشکن این خط را
بده به دست علی باز دست بیعت را
به قلب شبزدهها سر زده تولد صبح
که این صدا خود صبح است این صدا خود صبح
وضو بگیر به بیعت به روت آب بریز
و خون عشق لب تیغ آفتاب بریز
بِکَن ز قلعهی شک هات درب خیبر را
بزن به قلب یقین مهر مهر حیدر را
زمان بیعت با نور مطلق آمده است
به روی لب أ و لسنا علیالحق آمده است
اگر که گفت کسی حسبنا کتاب الله
بگو که نور خود از آفتاب دارد ماه
امام نور نخستین ، امام خورشید است
امام نور خودش را به ماه تابیدهست
همان کتاب که بر مصطفی خدا فرمود
اطاعت از ولی امر را به ما فرمود
ولی امر علی بود و بچه های علی
غلط گذاشت کسی پا گذاشت جای علی
فقط علیست که تدبیر مملکت بکند
کسی نشست به جای علی غلط بکند
اگر تمام جهان پیرو ولایت بود
زمین و هرچه در آن است غرق نعمت بود
ولایتی که برای ظهور افتادش...
زمام کار به دست علی و اولادش
سرم فدای ولی و دو چشم سرمستش
همآن که پرچم اسلام هست در دستش
گرفت محکم و طوفان نبرد پرچم را
به دست مهدی خواهد سپرد پرچم را
به هوش باش که صبح وصال میآید
عزیزم آن مه کم سن و سال میآید
اگر به سن کم این امام شک داری
به روی آینهی غیرتت ترک داری
نگیر مسلک اغیار را در این باره
مگر مسیح نزد حرف بین گهواره
بگو به آنکه یقین را به این وجود نزد
مگر کلیم عصا را به فرق رود نزد
امام من به مسیح اذن نطق را داده
به دست موسی عمران خودش عصا داده
نه در جنایت فرعون نه پای وحشت نیل
نیاز داشت به موسی همیشه اسراییل
به هود بود همیشه نیاز مردم عاد
نیاز داشت همیشه به والدین اولاد
همیشه دهر نشیب و فراز خواهد داشت
ولی همیشه به مهدی نیاز خواهد داشت
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
صدای چکچک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق
درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق
نشستهاند و در آغوش بغض میپرسند
چرا به ته نرسید این همیشه های فراق
صدایی از دل نیزار غیبت آمد و گفت
که شیر وصل نشسته به بیشه های فراق
به هم بزن غزل انتظار را ای عشق
بگیر مثنوی ذوالفقار را ای عشق
صدا صدای غدیر است بشکن این خط را
بده به دست علی باز دست بیعت را
به قلب شبزدهها سر زده تولد صبح
که این صدا خود صبح است این صدا خود صبح
وضو بگیر به بیعت به روت آب بریز
و خون عشق لب تیغ آفتاب بریز
بِکَن ز قلعهی شک هات درب خیبر را
بزن به قلب یقین مهر مهر حیدر را
زمان بیعت با نور مطلق آمده است
به روی لب أ و لسنا علیالحق آمده است
اگر که گفت کسی حسبنا کتاب الله
بگو که نور خود از آفتاب دارد ماه
امام نور نخستین ، امام خورشید است
امام نور خودش را به ماه تابیدهست
همان کتاب که بر مصطفی خدا فرمود
اطاعت از ولی امر را به ما فرمود
ولی امر علی بود و بچه های علی
غلط گذاشت کسی پا گذاشت جای علی
فقط علیست که تدبیر مملکت بکند
کسی نشست به جای علی غلط بکند
اگر تمام جهان پیرو ولایت بود
زمین و هرچه در آن است غرق نعمت بود
ولایتی که برای ظهور افتادش...
زمام کار به دست علی و اولادش
سرم فدای ولی و دو چشم سرمستش
همآن که پرچم اسلام هست در دستش
گرفت محکم و طوفان نبرد پرچم را
به دست مهدی خواهد سپرد پرچم را
به هوش باش که صبح وصال میآید
عزیزم آن مه کم سن و سال میآید
اگر به سن کم این امام شک داری
به روی آینهی غیرتت ترک داری
نگیر مسلک اغیار را در این باره
مگر مسیح نزد حرف بین گهواره
بگو به آنکه یقین را به این وجود نزد
مگر کلیم عصا را به فرق رود نزد
امام من به مسیح اذن نطق را داده
به دست موسی عمران خودش عصا داده
نه در جنایت فرعون نه پای وحشت نیل
نیاز داشت به موسی همیشه اسراییل
به هود بود همیشه نیاز مردم عاد
نیاز داشت همیشه به والدین اولاد
همیشه دهر نشیب و فراز خواهد داشت
ولی همیشه به مهدی نیاز خواهد داشت
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان
درد من قیمت دوا رو نداشت
آخه دل شوق وصل یار و نداشت
من زمستونم و بهار اونه
این هوا عطر اون هوا رو نداشت
این غباری رو که بهپا کردم
ارزش اشک اون چشارو نداشت
نکنه توی غربت اینو بگه
شیعهی ما هوای ما رو نداشت
دل من واسه هرکسی جا داشت
جا برا خلوت خدا رو نداشت
شدم اونی که درد دنیا داشت
غصهی غربت آقا رو نداشت
غافل از عشق میشدم گاهی
عشق ، از من این انتظار و نداشت
بر میگردم به اون روزایی که
تو دلم این برو بیا رو نداشت
روزایی که بگم عزیز دلم
جون ما قابل شما رو نداشت
برمیگردم به روزایی که دلم
تاب دوری کربلا رو نداشت
برمیگردم به روضه های حسین
آخه دنیا هوای ما رو نداشت
ته گودال جوری آروم بود
تو نماز مومن این قرار و نداشت
سر پیراهنش هیاهو بود
اون ولی غصهی عبا رو نداشت
خامس خاندان آل کسا
نای پیکار با ناکسا رو نداشت
جای سالم نموند رو بدنش
حتی قدر نگین یه جا رو نداشت
شمر فهمید مادرش اومده
نانجیب اما اون حیا رو نداشت
نتونس تو چشش نگاه کنه
چاره جز ذبح از قفا رو نداشت
خیلی آروم بود حسین اما
تاب آتیش تو خیمه ها رو نداشت
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
==========================
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
درد من قیمت دوا رو نداشت
آخه دل شوق وصل یار و نداشت
من زمستونم و بهار اونه
این هوا عطر اون هوا رو نداشت
این غباری رو که بهپا کردم
ارزش اشک اون چشارو نداشت
نکنه توی غربت اینو بگه
شیعهی ما هوای ما رو نداشت
دل من واسه هرکسی جا داشت
جا برا خلوت خدا رو نداشت
شدم اونی که درد دنیا داشت
غصهی غربت آقا رو نداشت
غافل از عشق میشدم گاهی
عشق ، از من این انتظار و نداشت
بر میگردم به اون روزایی که
تو دلم این برو بیا رو نداشت
روزایی که بگم عزیز دلم
جون ما قابل شما رو نداشت
برمیگردم به روزایی که دلم
تاب دوری کربلا رو نداشت
برمیگردم به روضه های حسین
آخه دنیا هوای ما رو نداشت
ته گودال جوری آروم بود
تو نماز مومن این قرار و نداشت
سر پیراهنش هیاهو بود
اون ولی غصهی عبا رو نداشت
خامس خاندان آل کسا
نای پیکار با ناکسا رو نداشت
جای سالم نموند رو بدنش
حتی قدر نگین یه جا رو نداشت
شمر فهمید مادرش اومده
نانجیب اما اون حیا رو نداشت
نتونس تو چشش نگاه کنه
چاره جز ذبح از قفا رو نداشت
خیلی آروم بود حسین اما
تاب آتیش تو خیمه ها رو نداشت
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#زبانحال_حضرت_زینب
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#وحید_عظیم_پور ۱۴۰۳
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7