#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
همراه خود نیاور ای شاه زیورآلات
اینها به خانواده دادند قول سوغات
شب تا سحر نشستم زانو بغل گرفتم
اى واى از این خیالات، اى واى از این خیالات
...کوفه میا حسین جان... کوفه وفا ندارد
میسوخت نامهی من از سوز این عبارات
...هجده هزار نامه... هجده هزار نیزه
تفریط پشت تفریط، افراط پشت افراط
نامسلمین کوفه، با مسلمت چه کردند
خوب است تازه اینجا... وای از بلاد شامات
ای وای از زنی که در ازدحام باشد
من رد شدم خلاصه از کوچه با مکافات
با عفت رباب و حجب و حیای زینب
دارند کوچهها و بازارها منافات
با دست بسته وقتی افتادم از بلندی
گفتم عزیز زهرا، قربان قد و بالات
برعکس از قناره...، عکس مرا کشیدند
طفلان شهر کوفه در دفتر مجازات
باشد قرار بعدی دروازهی همین شهر
آنجا که رأس ما با هم میکند ملاقات
سروده گروه شعری #یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خروجی آخر (حرم)_01.mp3
8.69M
⚘🍃 نواهنگ #حَرم 🍃⚘
🎤 شاعر و مداح #هادی_همتی
🎵میکس و تنظیم صدا #حسین_عزیزی
مداحی استودیویی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌹السلام علیک یا اباعبدالله(ع)🌹
یکباﺭﻩ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻛﻼﻣﻲ،
ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻩ ﻣﻘﺎﻣﻲ،
ﺩﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺳﻴﻨﻪ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻢ،
ﺍﺯﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﻋﺮﺽ ﺳﻼﻣﻲ
🌹السلام علیک یا اباعبدالله(ع)🌹
ای سبط نبی خون خدا،سلام بر تو
ای تشنه لب دشت بلا،سلام بر تو
جانان علی و فاطمه، هستی زینب
ای بی کفن آل عبا،سلام بر تو
🌹یا ابا عبدالله(ع)!🌹
از دور سلامم به تو ای غریب مادر
ای پیکر صد پاره شده،زخمی خنجر
جانم به فدای تو و یاران شهیدت
لبیک حسین بن علی کشته ی بی سر
#هادی_همتی (دلسوخته)
#امام_حسین_ع
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر پیکر عالم وجود جان آمد
صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن
یک عید بزرگ به نام قربان آمد
#عید_سعیدقربان مبارک🎊
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
شب غریبانه اسیر کوچههای کوفه بود
رهسپار خانهای در ناکجای کوفه بود
خانهها خاموش و درها هم به رویش بسته، وای
کوچهگرد خسته آنشب مبتلای کوفه بود
عشق مفقود الاثر در سینهی نامردها
" طوعه" مردِ ابتدا تا انتهای کوفه بود
در دلش طوفان بهپا بود از غریبیِ حسین
گرچه خود افتاده در موج بلای کوفه بود
حکم قتلش را عبیدالله با خون مُهر زد
باعث تکفیر او زهدِ ریای کوفه بود
صبحِ فردا "یا علی" گفت و به قلب فتنه زد
شاهد شیدایی او جای جای کوفه بود
میهمانِ لبتشنه زیر بارشِ یکریز سنگ
تازه این یک چشمه از مهر و وفای کوفه بود
زینت دارالاماره شد سرِ مسلم، ولی
پیکر او پایمال بچههای کوفه بود
با غریبه هم کسی هرگز چنین ظلمی نکرد
وای من! این کی سزای آشنای کوفه بود؟
" اَیْنَ مسلم " گفت مولا چون به نیزه تکیه داد
عصر عاشورا دلش در کربلایِ کوفه بود
✍ #کمیل_کاشانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_روز_عرفه
«برگرفته از متن دعای عرفه»
«نفختُ فیه مِن روحی» مرا از خویش جان دادی
مرا در بهترین دلها -دل مادر- مکان دادی
برای گفتن حرفم، برای لقمۀ نانم
برای بازدمهایم، زبان، دندان، دهان دادی
خداوندا تو بودی مادرم را عاشقم کردی
مرا با دستهایش بین گهواره تکان دادی
تو با آرامش دریا، تو با کوه و گل و صحرا
خودت را به تمام بندههای خود نشان دادی
زمین را فرش زیر پای مخلوقات خود کردی
برای بال پروازِ پرنده، آسمان دادی
به قدر قطرهای از لطفهای تو نخواهد شد
اگر یک عمر بشمارم، از این دادی، از آن دادی
اگر جوشید خونِ گرم تو از حلق مجروحم
تو بودی که درون سینهام آتشفشان دادی
گلایه نیست در کارم، اگر آخر نوازش را
به خواهر نه، به دختر نه، به چوب خیزران دادی
✍ #حسن_معارف_وند
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_مدح
علما موقع تدریس علی میگویند
زحل و زهره و بِرجیس علی میگویند
صالح و یوشع و جرجیس علی میگویند
تا نخ و سوزن ادریس علی میگویند
دائم از هر طرفِ عرش خبر میشنوم
«ها علیٌ بشرٌ کیف بشر» میشنوم
یوسف از دست زلیخا به علی برد پناه
نوح با دیدن دریا به علی برد پناه
هر نفس حضرت عیسی به علی برد پناه
دلِ دَر سوخت و زهرا به علی برد پناه
هیچ کس در طلب میکده سر در گُم نیست
به خدا میکدهای غیر علی در خُم نیست
«عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات
«لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات
«یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات
میکشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات
سند غربت تو خون حسین است علی
راز حقانیتت در ثقلین است علی
زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده
وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده
متواری شده از وحشت و در دم مرده
هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده
هر که از شیوهی جنگاوریات شد آگاه
گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله»
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم...نزدیک است
کفر و ایمانِ من امروز بههم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها از جریان تو خبر داشتهاند
بادها پرده ز اسرار تو برداشتهاند
خاکها چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایهی رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مُکنت شدهاند
شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
فاتح یه تنهی قلعهی خیبر بودن
با پیمبر همهی عمر برادر بودن
نَفَست عطر نَفَسهای محمد دارد
بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد
گذر ماه به تاریکی چاه افتاده
باز از اشکِ غمت چشمه به راه افتاده
منکر تو که به این روز سیاه افتاده
در نماز شب خود هم به گناه افتاده
زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟
«مُطرب عشق عجب ساز ونوایی دارد»
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم
تا زپیمانهی «اکملت لکم» مست شدیم
عطر «اتممت علیکم» همه جا را پُر کرد
نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد
اولین مرحلهی عشق، پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی مُلک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است
در شب قدر به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان
بادل سوخته آرام و حزین شعر بخوان
به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان
بر همین پلهی اول بنشین شعر بخوان
چه قشنگ است شبی غرق تماشا بودن!
«شهریار» غزل حضرت مولا بودن
✍ #احمد_علوی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌸 #عید_سعید_قربان مبارک باد
عید قربان است، رو بردرگه یزدان کنید
درمنای عشق جانان نفس را قربان کنید
عید قربان است روز امتحان بندگی
مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید
عید قربان است، روز تابش مهرِ یقین
با فروغی ازیقین جان را پُر از ایمان کنید
عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت
دامن از گلهای اشکِ شوق، گلباران کنید
عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است
درچنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید
عید قربان جلوهای از روز تسلیم و رضاست
جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید
میزبان آفرینش میهمانی میدهد
از ره اخلاص، خود را برخدا مهمان کنید
درمحیط بندگی با عشق و ایمان و یقین
توشهای آماده بهر برزخ و میزان کنید
زآفتاب حشر ایمن میشوید، امروز اگر
رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید
درچنین عید بزرگی از خداوند کریم
آرزوی وصل مهدی، درشب هجران کنید
چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید
ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید
✍ #سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهمناسبت #عید_سعید_قربان
کویرِ خشک حجازست و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هــر کــه مینگـرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست؛ رو به سوی خداست
یکی بــه جانــب مسلخ بـــرای قربانــی
یکــی روانــه بــه دنبــال یوســف زهـــراست
یکی بهشت خـدا را بـه چشم خود دیده
یکــی بــه یــاد جهنــم ز تـــابش گرمـــاست
یکی بــه خیمــه نــدای الهــی العفوش
یکی دو دیدهاش از اشکِ شوق، چون دریاست
یکی بـه امـــر خداونـــد ســر تراشیــده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
ســلام بــاد بــر آن مُحـــرم خداجویـــی
که روح بنـدگی از اشـک دیــدهاش پیــداست
ســلام بــاد بـــر آن کـــاروان صحــراگرد
که لحظـهلحظـه بـه دنبـال سیـدالشهداست
ســلام بــاد بــه عبـاس و اکبـر و قاسم
که حـج واجبشــان در زمیـن کــرب و بـلاست
سـلام بـاد بـه اخـلاص و صـدق ابراهیم
که بهـر ذبـح پسـر همچـو کــوه، پابرجــاست
سـلام بـاد بـه ایثـار و عشـق اسمـاعیل
که سر بـه دست پـدر داد و خـویش را آراست
وجـود او همــه تسلیم محض، پـا تـا سر
که دست شست زجان و سر و خدارا خواست
کشیــد تیـغ ولـی آن گلــو بریــده نشد
فتــاده بـود بـه حیـرت کـه عیبِ کــار کجاست
بـه تیـغ گفـت ببــر! تیــغ گفت ابـراهیم!
خـدات گفتـه نبـر! گـر بـُرَم خطاست خطاست
خلیــل! یَــامُرُنــی و الجلیـــل یَنْهانـــی
هوالعزیــز، همانــا کــه حکــم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تــو از خـــدا و خداونــد از تــو نیــز رضـــاست
بـه جـای ذبـح پسر ســر ز گوسفند بِبُر!
که ایــن پســـر، پــدر بهتریــن پیمبــر ماست
مبــاد تیغ کِشــی بــر گلــوی اسماعیل
به هوش باش که در صلب این پسر زهراست
درست اگــر نگــری در وجــود ایـن فرزند
جمــال نـفس رســول خــدا علــی پیــداست
گــذار خنجــر و دست ذبیح خــود بگشا
کـه ذبــح اعظــم مــا ظهــر روز عاشــوراست
ذبیح مــاست حسینــی که پیکر پاکش
هـزار پـاره ز شمشیــر و تیــغ و تیـر جفـاست
بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین
کـه پیکــرش بـه زمین، سـر به نیزۀ اعداست
ذبیح ماست حسینی که جلوهگاه رخش
تنـور و نیــزه و دیـر و درخـت و تشت طلاست
ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر
تمـــام وسعت ملـک خــداش بــزم عـــزاست
سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین
کـه زخـم نیـزه و خنجــر بـه پیکــرش زیباست
هــزار مرتبــه شــد کشتــه روز عاشورا
زبسکه زخم به زخمش رسید از چپ و راست
گلوی تشنه، سرش را ز تــن جدا کردند
که بهــر داغ لبش چشـم عالمــی دریــاست
به جز ز اشک غمش دل کـجا شود آرام
به غیــر تـربت پاکـش کــدام خـاک، شفاست؟
به یـاد دست علمـدارش آه ماست علم
بـرای آن لـب خشکیـده چشـم مـا سقــاست
به غیــر وجــه خــدا، کـلُ مَــن علیها فان
یقین کنیــد همانـا حسیـن، وجــه خـــداست
بـه یـاد خـون گلــوی حسیـن تــا صـف حشــر
سرشکِ «میثم» اگر خون شود، همیشه رواست
✍استاد #غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7