eitaa logo
اشعار ناب آیینی
29.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر صلوات برعرش دوباره زیب وزین آمده است محبوب رسول ثقلین آمده است از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات گفتند حسینیان حسین آمده است @sheareaeini
روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند . مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم مگر می شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم بنا بود ما را سر پا ببینند اگر بارها هم زمین خورده باشیم سه شب در بین کوچه نشستیم که سهمی از این سفره ها برده باشیم محال است ما را از آقا بگیرند محال است حتی اگر مرده باشیم اسیرم به گیسوی بالا نشینی فدای گرفتاری این چنینی تو شهر غریبی مسافر نداری شب پنجم ماه، زائر نداری در این چند شب بال ها کربلایند بمیرم برایت مهاجر نداری نبینم برای تو شعری نگفتند مبادا بگویند شاعر نداری تو چهارم مسیر به سمت خدایی تو چهارم مسیری که عابر نداری در این روزها که تو تنها ترینی در این روزها که تو زائر نداری مرا زائر بی قرار تو کردند دلم را چراغ مزار تو کردند بنا شد اگر سائلی نان بگیرد چه خوب است که از کریمان بگیرد بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد علی خواست تا که برای حسینش زنی در بلندای ایمان بگیرد تمام زمین و زمان را که می گشت بنا شد عروسی از ایران بگیرد اسیری شه بانوی ما می ارزد که این خاک بوی حسین جان بگیرد تو آقا ترینی و سجاد مایی تو شاهی و فرزند داماد مایی خدا باز تصویر مولا کشیده برای حسینش، علی آفریده تو از بس که غرق حضور خدایی برای عبادت تو را برگزیده هر آن کس که دیده تو را صبح یا شب سر سفره های مناجات دیده ترحم کن ای آسمان محبت به این قطره های چکیده چکیده چه می خواهم از تو که داده نباشی به اندازه کافی از تو رسیده همین که گدای تو هستیم کافیست ابو حمزه های تو هستیم کافیست بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد بخوان آدمی بوی انسان بگیرد بخوان: ابکی؛ ابکی؛ لنفسی؛ لقبری... دل مرده ی ما کمی جان بگیرد (...و یا غافر الذنب و یا قابل التوب الهی تصدق علیّ بعفوک انا لا انسی ایادیک عندی الهی تصدق علیّ بعفوک الهی و ربی علیک رجائی الهی تصدق علیّ بعفوک...) لباس مناجت را باید، هرکس شب پنجم ماه شعبان بگیرد تو هستی دلیل مسلمانی ما نجات پر و بال زندانی ما به جز عالم سائلی عالمی نیست به غیر از کریمی تو حاتمی نیست بر این خشک ها تا که باران ببارد به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست خدا از سرم سایه ات را نگیرد جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست چهل سال بر سر در خانه ی تو به جز پرچم کربلا پرچمی نیست تو یعقوبی و پلک مجروح داری چهل سال گریه، زمان کمی نیست چهل سال گریه، چهل سال ناله چهل سال گریه برای سه ساله http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💠 شعر میلاد امام سجاد علیه السلام 💠 دل ما زمزمه ای کرد و نوایی سر داد شور شد از نمک و شور خدایی سر داد مرغ جان آمد و آواز رهایی سر داد نغمه ی عاشقیِ کرببلایی سر داد کربلا بود و سری زد به مدینه تا رفت بال زد تا درِ بیت گل زهرا رفت رانده از هر طرف و بی سر و سامان شده ام بر در خانه ی مولای کریمان شده ام گرچه من از گنه آلوده ی دوران شده ام به یقین رد ننمایند که مهمان شده ام رسم این طایفه رد کردن سائل نبوَد جز همین خانه از این گونه منازل نبوَد خانه ی یار من آن است که باشد دلجو می کشاند همه دل های جهان از هر سو این چه بیتی است که عشق آمده و زد زانو خانه ی فاطمه و خانه ی شهرِ بانو دارد این خانه به خود عطر حسین و زینب زائرش خیل ملک تا به سحر از سرِ شب هر شب خانه ی زهرا شب قدر است ای دوست شب قدر است اگر ، شمّه ای از پرتو اوست هر که دلداده ی این خانه شده بَه چه نکوست می دهندت مِیِ کوثر اگرت جام و سبوست دل پاکیزه بیارید شراب است طهور دلِ خالی ز خدا کِی شود آیینه ی نور هر که شد پاک پیِ جرگه ی پاکان برود به سجود آمده بر درگه جانان برود سجده یعنی که کسی جانب رحمان برود سجده یعنی که دلی از پیِ باران برود سجده زیبایی عشق است ز عبدی آزاد بهترین سجده کنِ درگه سبحان سجاد گل بریزید کنون روح سجود آمده است یا که زیبایی هر بود و نبود آمده است بهتر از هر چه به عالم به وجود آمده است سوره ی عشق خدا باز فرود آمده است شهربانوی جهان سجده ی شکر آورده از عطایی که خداوند نصیبش کرده او که احسان ، همه دم عادت اوبود رسید او که در عرش فقط صحبت او بود رسید او که محراب پیِ منَّتِ او بود رسید او که دلدادگی از قامت او بود رسید او رسید و به جهان نورِ دگر داد خدا به شب غمزدگان فیض سحر داد خدا نه فقط حاتم طایی که کرم بنده ی اوست هر که برداشته در عشق قدم بنده ی اوست کعبه و مشعر و هم حلّ و حرم بنده ی اوست به وجود آمده هر که ز عَدَم بنده ی اوست او خودس بنده ی خاص است خدای خود را کرده ارزانی ما مهر و ولای خود را هر کسی خواست که یک دلبر مه رو بیند کنج محراب نشیند خم ابرو بیند یا که نوری ز خداوند ز هر سو بیند هر کسی خواست علی را نگرد او بیند دیدن اوست همان دیدن رخسار علی هر که جان در ره او داد شود یار علی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم سویِ مجنون برسانید كه لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر كه آقایی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست دردمندیم و دلی خوش كه مداوایی هست شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم سر به خاكِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد پَرِ گَهواره‌یِ تو روحِ مسیحا دارد وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد نوه‌یِ حضرت زهراست تماشا دارد جلوه‌یِ نامِ علی بر تو مبارک بادا سومین نامِ علی  بر تو مبارک بادا فطرسی آمده و از تو پَری می‌خواهد از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری می‌خواهد یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می‌خواهد كه غبارِ قدمت رُفتِگَری می‌خواهد یا كریمیم و سرِ جاده‌یِ تو شیعه شدیم ما كنارِ پرِ سجاده‌یِ تو شیعه شدیم عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد تازه شاید كه سَرَش بر كفِ پایَت برسد چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد نه محال است مقامش به گِدایَت برسد نه فقط پهنه‌یِ افلاك نمك گیرِ تو اند تو از این كشور و این خاك نمك گیرِ تو اند مثلِ پیراهنِ یوسف كه به كنعان آمد مثلِ اَبری كه سرِ خاكِ بیابان آمد صاحبِ خانه‌یِ خود جانبِ ایران آمد خانه‌ی مادری‌اش شاهِ خراسان آمد خاکِ ما خانه‌ی تو سایه‌ی مطلق داری حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری عشقِ ایرانیِ ما كارِ بنایت با ماست حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست طاقِ گلدسته ، رواق ، آینه‌هایَت با ماست خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست طرحِ زیباتری از باغِ جنان می‌سازیم وَ ضریحِ نویی با فرشچیان می‌سازیم مصلحت بود اگر شیرِ خدا می‌گشتی تو علی هستی و شمشیرِ خدا می‌گشتی مست از جلوه‌یِ تكبیرِ خدا می‌گشتی تكسوارِ عرب و تیرِ خدا می‌گشتی بازویِ هاشمی‌ات تیغِ دو دَم گَر میداشت كربلا زیرِ قدم‌هات تَرَك بَر میداشت رُخصَتَت بود اگر یک تنه لشکر بودی میمنه ، میسره بودی و مكرّر بودی ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی كربلا دید پدر را نَفَست یاری كرد وَه كه با نامِ تو عباس علمداری كرد واژه‌ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد خطبه‌ات شورِ علی در دلِ پیكار آورد چه بلائی به سرِ كاخِ ستمكار آورد شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد با تو در شام عجب معركه بر پا شده است كه دعا گوی شما زینبِ كبری شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسین علیه السلام ببینید گیسوی پُر تابِ ما را ببینید جوش می ناب ما را ببینید ماه جهانتاب ما را ببینید لبخند ارباب ما را ندارد ظهورش در عالم نظیری امیری حسینُ و نعم الامیری جنون چاک کرده گریبانِ ما را قیامت ندیده است طوفان ما را چه می‌خواهد از جان ما ، جان ما را ببینید این عید قربان ما را سر آورده ام تا سرم را بگیری امیری حسینُ و نعم الامیری پُرم کرده‌ای با سبوی دو چشمم که شش‌گوشه شد آرزوی دو چشمم به سوی شما میرود سوی دو چشمم تو و جانِ من ای به روی دو چشمم کنارت ندارم بجز سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری   حضرت عباس علیه السلام خدا با تو وا کرده درهای خود را به گِردت دوانده قمرهای خود را علی دیده جمع پسرهای خود را خدا رو نموده هنرهای خود را چه نور عظیمی چه شاه و وزیری امیری حسینُ و نعم الامیری زمانی که میدان نفس گیر می‌شد زمانی که لشگر سرازیر می‌شد زمانی که دشمن کمی شیر می‌شد فقط ضربه‌های تو تکثیر می‌شد تو سلطان میدان درآن زَمهریری امیری حسینُ و نعم الامیری به میدان رسیدی و عالم به پا شد که با تو خدایِ مجسم به پا شد به پیش تو محشر دمادم به پا شد که با ذوالفقارت جهنم به پا شد تو مانند مولایی و در غدیری امیری حسینُ و نعم الامیری اگر بار دیگر قدم را بکوبی بهم دستگاه ستم را بکوبی سر کافران کاخ غم را بکوبی اگر زینبیه عَلَم را بکوبی الا نور عینی و بدرالمُنیری امیری حسینُ و نعم الامیری امام سجاد علیه السلام خدا آرزویِ علی را بر آورد حسن بوسه زد از لبت شِکَّر آورد حسین امشب از خنده‌ات  پَر در آورد علی را برای علی‌اکبر آورد تو حُسنِ قدیمی و خیر کثیری امیری حسین و نعم الامیری اگر ما به یادت اگر یادِ مایی تو آرامش حیدرآباد مایی تو و شهربانو تو سجاد مایی تو همشهریِ ما تو دامادِ مایی تو ایرانی و قبله‌ی این مسیری امیری حسینُ و نعم الامیری کشیدم برای تو کرببلایی شبیه نجف صحنِ ایوان طلایی ضریحِ بلندی و دارالشفایی رواقی و طاقی و جمع گدایی کشیدم خودم را فقیر فقیری امیری حسین و نعم الامیری اگر عمه‌ات تکیه گاهت نمی‌شد اگر بینِ آتش پناهت نمی‌شد اگر مانع خون نگاهت نمی‌شد اگر مرحم آه آهت نمی‌شد تو جان داده بودی زمانِ اسیری امیری حسین و نعم الامیری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسمه تعالی بحر طویل ولادت امام سجاد علیه السلام اثر مجتبی صمدی شهاب باز کیفیّت کوثر لب من را تر کرد ، کار صد ساغر کرد ،حالت هوش مرا بدتر کرد ، باز این باده مرا دربه در میکده کوثر کرد،سه شب اینجا همه جا بزم محبّت برپاست و فلک هم غوغاست هرکجا روح خدا هست دل ما آنجاست سه شب از عقل فراری شده ام غرق در حال بهاری شده ام سه شب از باده پیاپی خوردم تا گلو می خوردم ساقی هی ریخت و من هی خوردم می نابی که عطشناک بود عطر آن غبطه افلاک بود و چه بی باک بود هرکه زین می زده است باز دنبال سبو آمده است خبری هست که امشب همگی آمده اند در این خانه دوباره همگی در زده اندخبری هست که دلها همگی بی تاب است دیده ها پرآب است چه شبی جذّاب است ساقی امشب این بزم خود ارباب است . دل زسینه به مدینه شده راهی پی ماهی که رخش خانه ارباب منّور کرده و فلک را سر زلفش چه معطّر کرده خبری هست بگو قمری هست بگو پسری هست بگو کآمده امشب که شده باده لبالب که شده خنده به لب حضرت زینب شب سوم شب روئیدن یک شمشاداست میکده آباد است دل عالم شاد است شب میلاد جگر گوشه ارباب همه سجاد است آمد آنکس که ادامه دهد این شبها را ................................................................. این پسر ذات خداوند دوباره رو کرد معنی زمزمه یا هو کرد آمد و باز صفا کرد دلم قبله را باز رها کرد دلم رو به نجوا و دعا کرد دلم یک صحیفه ز لبش شعر محبت خواندم مات رویش ماندم و در اندیشه به محراب نمازش رفتم دل به آن راز و نیازش دادم غصه رفت از یادم پای او بوسیدم گرد او چرخیدم در نمازش همه ذات خدا را دیدم به خود لرزیدم چقدر قامت رعناشبه زهرا رفته چقدر چهره زیباش به مولا رفته شهرتش تا به ثریا رفته نسل او پاک تر از پاکی هاست از تباری والاست سیرت و صورت او نور فشان و زیباست او اصالت دارد این پسر رکن امامت دارد بودنش روز جزا شور قیامت دارداین پسر با دل ما ست قرابت دارد پدرش گستره ی ربّانی است روح حق در بدن انسانی است خون حق است که در کرب و بلا قربانی است در خدا او فانی است و زسمت دگرش مادرا را بشنو که زنی نورانی است مثل یک هدیه به نسل علوی ارزانی است فخر دارد دل ما مادر او ایرانی است کرده این قسمت حق شاد وجود ما را ......................................................................... دیده اش راوا کردبه سر دست پدر شور و شعف بر پا کرد زود مهرش به قلب پدر و قلب عمو قلب برادر جا کرد و لبش را که پر از قند و شکر بود پدر زد بوسه عمه نازش میکرد و ابالفضل دلش غوغا بود مثل اکبر دل او شیدا بود لایی لایی حسن بر سر او زیبا بود هدیه ها آوردند و همه بنشستند عهد شادی بستند وقت آن بود که کامش بدهند نامی از عشق به رویش بنهند همه ساکت بودند که حسین بن علی بعد اذان گفت به آوای جلی من زعشق پدرم بیمارم علوی هستم و از خصم علی بیزارم و فقط خوش دارم که به روی پسرم اسم علی بگذارم ودوباره همگی خندیدند نقل شادی به سرش پاشیدند ونمک باز چه خوش کرد لب دنیا را .............................................................................. نمک نام علی بر لب عالم جا شد ، باز هم روی زمین زیبا شد باز هم خصم علی رسوا شد و علی بن حسین بن علیرشد نمود و پدری کامل شد به امامت به ولایت ز خدا نائل شد و چه بد روزی بود روز آقا شدنشروز مولا شدنش شد مصادف به صف کرب وبلا همه جا گلگون بود دل او محزون بود روز گودال و سر پرخون بود او اسیر تب بود جان او برلب بود غصه اش غیرت و بی معجری زینب بود وسط آتش ها دست او را بستند رفت همراه زنان همره سرها و سنان ناله کنان خسته ز اغیار سرکوچه و بازار به هر شهر و به هر کوی به هر سوی ولی وای که بند دلش آرام نشد هیچ جائی بخدا شام نشد چه بگویم دیده اش شد پر آب با وجود بی تاب رفت در بزم شراب وسر شاه و لب چوب شرر زد جگر آقا را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شعر میلاد امام سجاد(ع) چه مقامیست مادر تو شدن مثل پروانه ی سر تو شدن بال جبریل ِعرش مال خودش راضی ام با کبوتر تو شدن علیِّ اکبر است و آرزوی چند سالی برادر تو شدن میشود برتر از سلیمان شد ظرف یک روز نوکر تو شدن این غلام سیاه را نفروش کردم عادت به قنبر تو شدن به خدای یگانه می ارزد کشته ی نام اطهر تو شدن پدرت هم به تو ولی میگفت بابی أنت یا علی میگفت آمدی و حسین خندان شد همه جا جز بقیع چراغان شد آمدی و به برکت نامت نام جدت علی فراوان شد مادرت شد عروس زهرا و افتخارش نصیب ایران شد آشنا با صحیفه اش کردی هرکه بر سفره ی تو مهمان شد رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است رمضان شرح ماه شعبان شد عده ای که به پات افتادند به مناجات راهشان دادند ابر و خورشید و ماه در کارند خاکی از زیر پات بردارند تب تو تب نبود درمان بود راویان تب تو بیمارند دوستان قدیمی زهرا به تو و مادرت بدهکارند در اسیری مادرت حتی از مقامات او خبر دارند هرچه مِهریه اش گران باشد باز قوم علی خریدارند به غلامت بگو دعا بکند این گرفتارها گرفتارند با مناجات تو ملائکه هم سر شب تا به صبح بیدارند تا نگاهی به بالشان بکنی از کرم خوش به حالشان بکنی کاش میشد بنا درست کنند گنبدی از طلا درست کنند همه جای مدینه را نه، نه لااقل پنج تا درست کنند گرد و خاک بقیع را ببرند تا برایم دوا درست کنند شیعیان حاضرند با گریه آستان تو را درست کنند با النگوی دختران عجم چند ایوانْ طلا درست کنند سنگها میخورد بر سر تو تا که شاید صدا درست کنند عمه را زد ولی سر تو شکست هم سر عمه هم سر تو شکست شاعر : http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ ی تو چه شکوهی ست در این زندگی ساده ی تو می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت آنکه از روز نخستین شده دلداده ‌ی تو زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند از زلالی مِی و روشنی باده ‌ی تو هر کسی معجزه ‌ی چشم تو را باور کرد می شود بنده ولی بنده ‌ی آزاده‌ ی تو با کرامات نگاهت دل هر عاشق را می برد سمت خدا روشنی جاده ‌ی تو آمدی تا به جهان نور یقین برگردد نور ایمان و سعادت به زمین برگردد مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد دیده ‌ی روشن تو رحمت باران دارد کعبه بر شانه ‌ی لطف تو توکل کرده با نفس های مسیحایی تو جان دارد مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را ورنه بی مرحمتت قامت لرزان دارد هر کسی در دل او نور ولایت جاری ست به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد از نگاهت همه اعجاز و یقین می بارد چشم هایت چقدر تازه مسلمان دارد آیه آیه کلمات تو همه روشنی اند خط به خط مصحف تو جلوه ‌ی قرآن دارد لحظاتت همه از نور خدا لبریزند مگر این شوق الهی تو پایان دارد شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده با تو هر لحظه‌ ی من بوی خدا می گیرد عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد بچشان بر دل ما طعم عبوديّت را سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن عشق از گوشه ‌ی چشمان تو پا می گیرد آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم عاقبت تذکره ‌ی کرب و بلا می گیرد بانی روضه ‌ی اربابی و باران باران چشمم از محضر تو اذن بکاء می گیرد از تو بر گردن اسلام چه دِيْنی مانده با فداکاری تو شور حسینی مانده رهبر جان به کف اهل ولایی آقا مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا به تو و عزت و ایثار و شکوهت سوگند علم افراشته ‌ی خون خدایی آقا بیرق نهضت ارباب به روی دوشت وارث سرخی خون شهدایی آقا خطبه ‌ی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند دشمن تو نبرد راه به جایی آقا کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی همه دیدند که مصباح هدایی آقا مصحف چشم تو از عشق حکایت دارد راوی غیرت و ایمان و وفایی آقا دیده ‌ی غرق به خون تو گواهی داده تو عزادار چهل سال منایی آقا اشک هم از غم چشمان تو خون می‌ گرید زائر جان به لب کرب و بلایی آقا چشم های تو از آن ظهر قیامت می خواند دم به دم در همه جا داشت مصیبت می خواند غربت و بی کسی قافله یادت مانده شام اندوه و شب هلهله یادت مانده خار غم چشم تو را باز نشانده در خون پای زخمی و پر از آبله یادت مانده در خرابه تو هم از پای نشستی آخر قامت خم شده ‌ی نافله یادت مانده زخم بی مرهم چل روز اسارت آقا سال ها سلسله در سلسله یادت مانده سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده تلخی طعنه ‌ی صد حرمله یادت مانده قاتلت درد و غم و بی کسی عاشوراست سالیانی ست دل زخمی ات ارباً ارباست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد مادرت اهل همین خطه ی ایران بوده نسبت ما و شما نسبت خویشاوندیست #علی_علی_بیگی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اکبر_(ع) شب رویایی چون گشودند زهم دفتر دانایی را زمزمه کرد ملک نغمۀ شیدایی را کرد پرنور خدا این شب رؤیایی را تا ببینند همه جلوۀ زیبایی را هاتفی گفت در رحمت حق واشده است خلقت روی علی اکبر لیلا شده است این گل سرخ که رخساره ی احمد دارد خال برگونه ی خود ابروی ممتد دارد رنگ وبو ازچمن گلشن ایزد دارد صورت وسیرت خود را زمحمّد دارد همه گل ها بنشستند به نظاره ی او تاکه بابا بزند بوسه به رخساره ی او شاد شد قلب از دل خرسند حسین شد زمین محو جمال گل دلبند حسین آسمان مات شد از چهره ی فرزند حسین همچو غنچه زده لبخند به لبخند حسین ام لیلا همه دم غنچه خود می بوید باحسین بن علی شکر خدا می گوید مادر افکند نظر تا به مه دلجویش دید یک هاله ی نوری به رخ نیکویش که گل انداخته از بوسه ی بابا رویش بوسه زد بررخ او کرد چوغنچه بویش گفت ای نوگل من یوسف لیلا هستی بهتر ازماه شب عید تو زیبا هستی خوبرویان جهان محوجمالش هستند باکمالان نه همین مات کمالش هستند عرشیان باخبراز جاه وجلالش هستند فرشیان عاشق دیدار ووصالش هستند بنگرد هرکه ورا جلوه ی سرمد دیده هم علی اکبرو هم روی محمّد دیده دروجودش ز ازل روح عبادت دیدند روی پیشانی او نور سعادت دیدند درقدوقامت او شور رشادت دیدند قدسیان دردل او شوق شهادت دیدند شادی وغم شب میلاد علی درهم شد غم چوآمد طرب وشوق ومسّرت کم شد کاش ما آینه دار گل مولا باشیم همه جا آبروی اهل تولا باشیم ای «وفایی» همه آسوده به فردا باشیم گرمحبان علی اکبر لیلا باشیم هرکه درراه خدا با علی اکبر باشد روز محشر همه جا با علی اکبر باشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدیۀ خداوند آیتی دیگر ز رحمان ورحیم آورده اند جلوه ای از جلوۀ خُلق عظیم آورده اند ازبهشت آرزوی ما شمیم آورده اند هدیه از سوی خداوند کریم آورده اند بشکفد گل های جنّت تا زلبخند حسین شاد می گردد خدا ازجان خرسند حسین آمدی تا دردل ما عشق را افزون کنی آمدی تا عاشقان را واله و مفتون کنی آمدی تا مات رویت دیدۀ گردون کنی آمدی تا امّ لیلا را به خود مجنون کنی یوسف لیلا همه محو جلالت گشته اند هاشمی رو مات آن خال جمالت گشته اند خواستم گویم گُلی،دیدم که ازگل برتری گویمت گر یوسفی امّا تواز یوسف سری دلفریبی، دلنوازی، نازنینی، دلبری مه جبینی، گلعذاری، توعلی اکبری بس که نیکویی بود درصورت ودرسیرتت آفرین گوید خدا برخود زحسن خلقتت انعکاس نور تو پیداست درآئینه ها سرزده مهر تو از روز ازل درسینه ها قدرتو برتر بود ازگوهر گنجینه ها نام توسبزاست برلب شنبه وآدینه ها دفتر اسرار را نام تو زینت داده است بینش توعشق را تا عرش رفعت داده است تو رسیدی مایه ی آرامش بابا شوی مصطفای دیگری در گلشن طاها شوی روز مردی درشجاعت تالی سقاشوی سینه سرخ گلشن سرسبز عاشورا شوی ای که انوار رشادت ازجمال منجلی است رزم تو یادآور رزم آوری های علی است ای اذان گوی حرم درصبح عاشورای دین شد نماز عاشقان برپا ازاین آوای دین گشت ظاهر از وجود قدسیت معنای دین سرخ شد از خون پاکت آبی دریای دین باغبان را گرچه بار داغ تو بی تاب کرد گلشن دین را زلال خون تو سیراب کرد توکریم بن کریمی ما گدا وسائلیم درگدائی از شما گرچه همه ناقابلیم ما به شوق طوف کویت عاشقانه مایلیم خود برات ما کرم فرما که بسته محملیم روز میلاد توقلبی شاد می خواهیم ما چون «وفایی» عیدی میلاد می خواهیم ما http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7