eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مى‌گذرد اين لحظات🔹 خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار بيا يک شب اى خفتۀ غفلت‌زده، بيدار بيا بس شب و روز که در زير لَحَد خواهى خفت دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا شب فيض است و درِ توبه و رحمت باز است خيز، اى عبد پشيمان و خطاکار بيا پردۀ شب که بُوَد آيت ستّارىِ من دور از ديدۀ مردم، به شب تار بيا اين تويى، بندۀ آلوده و شرمندۀ من اين منم، خالق بخشندۀ ستّار، بيا مگشا دست نيازت به عطاى دگران دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا فرصت از دست مده، مى‌گذرد اين لحظات منشين غافل و بى‌حاصل و بی‌کار، بيا 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹آب و آتش🔹 دردا که سوخت آتش دل، جسم و جان من برخاست دود غم، دگر از دودمان من شد آشیانه‌ام قفس تنگ این جهان جغدی در این قفس شده هم‌آشیان من کامم که خود ز غصّهٔ ایام تلخ بود شد تلخ‌تر ز همسر نامهربان من هرکس به آب رفع عطش می‌کند، ولی یک جرعه آب، ریخته آتش به جان من... زهر جفا ز لالهٔ رویم ربوده رنگ با خطِّ سبز آمده حکم خزان من بس ناروا شنیده‌ام و صبر کرده‌ام دردا که سخت بوده بسی امتحان من آری یتیم می‌شود امروز قاسمم گرید به نور دیدهٔ من دیدگان من در کربلا به جای من او را قبول کن مشکن حسین من، دل این نوجوان من.. 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بوسه زند تاج گل به پاي محمّد خسرو حُسن است گداي محمّد تا كه برد بوي خوش صبا به گلستان مي‌كشد از هر طرف رداي محمّد جسم شريفش بُوَد لطيف‌تر از نور محو شود سايه از صفاي محمّد آب بقا هستي‌اش ز يُمن رسول است خضر، بقا دارد از بقاي محمّد خواهي اگر بشنوي كلام خدا را گوش به قرآن كن و نداي محمّد از شب معراج، ماه و جمله كواكب چشم به راهند بر لقاي محمّد مُلك جهان را پلاك خود زده لولاك چون دو جهان شد بنا براي محمّد آن چه خداوند در حديث كسا گفت پرده نشين بود در سراي محمّد پشت و پناه و شفيع عالميان اوست چون به خدا هست اتّكاي محمّد روشن و پيداست پيش مردم دانا غير علي نيست مثل و تاي محمّد نيست مسلمان هر آن كه بغض علي داشت هست ولاي علي، ولاي محمّد شرح كمالات و وصف ذات نبي را كس نتواند به جز خداي محمّد گفت: حسين از من است و من ز حسينم ذبح عظيم است چون فداي محمّد سبط نبي چون كه نور چشم رسول است قتلگه اوست كربلاي محمّد دست ابوالفضل و پرچمي كه برافراشت دست علي بود بر لواي محمّد اكبر ليلا، شبيه حضرت طاها آمده در كربلا به جاي محمّد حرمله زآن تير مرگ‌بار سه شعبه حلق علي را دريد و ناي محمّد حضرت سجّاد و آن خيام پُر آتش جان نبي بود و خيمه‌هاي محمّد ناله‌ي واغربتاي زينب كبري ناله‌ي زهراست هم‌صداي محمّد با همه پستي «حسان»!، بلند مقامم تاج سرم شد چو خاك پاي محمّد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چهره تابان از روشنی طلعت رخشنده باقر شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز گردید عیان ماه تمام از رخ باقر منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است این نور که نورانی از او گشته ضمائر بر «فاطمه ی بنت حسن» بس بُوَد این فخر کاورده پدید این مه تابنده باهر باقر» لقب و کنیه «ابو جعفر» و او را بوده است لقب های دگر، هادی و شاکر از هر بدی و عیب و زلل اوست مبرّ جان و تنش از «یُذبَّ عنکم» شده ظاهر دریای علوم است و زُداینده اوهام گفتار حکیمانه او زیب منابر از یک نفسش زنده کند صد چو مسیحی از یک نظرش دیده اعمی شده باصر یاد آمدش از چهره تابان محمّد با چشم بصیرت نگهش کرد چو «جابر عالم همه شد روشن از آن نور خدائی شد بارور از او شجر دین و شعائر خوش باد، زمینی که هم آغوش شد او را خوش آنکه به سوی حرمش گشته مسافر دیگر غمی از محنت ایّام ندارد هرکس به حرمخانه او گشت مجاور وصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چند چون، قصّه بلند است و زبان، الکن و قاصر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم بود کی زندان یوسف تیره چون زندان من روز من شب شد از ین بی رحم زندانبان من چون درین ظلمت سرا،بر خوان غم مهمان شدم غم خجل شد زین محقر کلیه احزان من گرچه مهمانم ولی خود میزبان دشمنم عالمی بنشسته چون بر سر سفره احسان من گر کشد بار غمم یعقوب،گردد ناصبور یوسفش هرگز ندارد طاقت زندان من بی کس و دور از وطن در حسرت فرزند خویش بر لب آمد عاقبت در کنج زندان،جان من کی به راه عشق مانع باشد این زنجیرها میکشد هر جا که خواهد جذبه جانان من سوزد این دفتر (حسان) از آتشین گفتار تو گر نباشد سیل اشک دیده گریان من ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم گل نكند جلوه در جوار محمد رونق گل مى‏برد، عذار محمد گل شود افسرده از خزان و لیكن نیست ‏خزان از پى بهار محمد سایه ندارد ولى تمام خلایق سایه نشینند در جوار محمد سایه ندارد ولى به عالم امكان سایه فكنده است، اقتدار محمد سایه نمیماند از فروغ جمالش هاله نور است در كنار محمد شمس رخش همجوار زلف سیه ‏فام آیت و اللیل و النهار محمد تا كه بماند اثر ز نكهت مویش خاک حسین است‏ یادگار محمد تربت ‏خوشبوى كربلاى معلاست یك اثر از موى مُشكبار محمد رایت فتحش به اهتزاز درآمد دست ‏خدا بود چون كه یار محمد من چه بگویم (حسان) به مدح و ثنایش بس بودش مدح كردگار محمد ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹از داغ لبت می‌میرم🔹 بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم هر دم از غصهٔ جان‌سوز تو آتش گیرم.. تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا، دولتِ عالم‌گیرم کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راهِ تیرم ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی‌رکوع است نماز من و این تکبیرم بدنم را به سوی خیمهٔ اصغر مبرید که خجالت زده زآن تشنه‌لب بی‌شیرم تا کند مدح ابوالفضل، امام سجّاد نارسا هست «حسان»!‌ شعر من و تقریرم 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹لالۀ تبدار🔹 چون که در قبله‌گه راز، شب تار آیی شمع خلوتگه محراب به پندار آیی می‌برد نور سحر، قدر شبانگاه چراغ قرص ماه از نظر افتد چو شب تار آیی باغ، از گرمی خورشید رخت می‌سوزد اگر ای لالۀ تبدار به گلزار آیی بندۀ عشق تو در هر دو جهان آزاد است کی توان دید که در بند گرفتار آیی همه از حجرۀ دل اشک به چشمان آرند گر شوی مشتری غم، سر بازار آیی تربت کوی حسین است، دوای همه درد از شفاخانه سبب چیست که بیمار آیی شد خرابه خجل از ارزش گنجینۀ خویش چون تو را دید که با چشم گهربار آیی سایۀ لطف تو گسترده به اطراف جهان مصلحت چیست که در سایۀ دیوار آیی نیست پیوسته، «حسان» طبع تو خلاّق سخن مگر از جلوۀ دلدار به گفتار آیی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹لالۀ تبدار🔹 چون که در قبله‌گه راز، شب تار آیی شمع خلوتگه محراب به پندار آیی می‌برد نور سحر، قدر شبانگاه چراغ قرص ماه از نظر افتد چو شب تار آیی باغ، از گرمی خورشید رخت می‌سوزد اگر ای لالۀ تبدار به گلزار آیی بندۀ عشق تو در هر دو جهان آزاد است کی توان دید که در بند گرفتار آیی همه از حجرۀ دل اشک به چشمان آرند گر شوی مشتری غم، سر بازار آیی تربت کوی حسین است، دوای همه درد از شفاخانه سبب چیست که بیمار آیی شد خرابه خجل از ارزش گنجینۀ خویش چون تو را دید که با چشم گهربار آیی سایۀ لطف تو گسترده به اطراف جهان مصلحت چیست که در سایۀ دیوار آیی نیست پیوسته، «حسان» طبع تو خلاّق سخن مگر از جلوۀ دلدار به گفتار آیی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7