sticker_mazhabi(53).mp3
10.63M
🎧 هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد
حــــرم رقــــیهست
تنها حـرمی که روضــه خون نمیخواد
حــــرم رقــــیهست...
🎙 کربلایی #محمدحسین_حدادیان
#حضرت_رقیه (س) #نواهنگ
📌گوش کنید خیلی قشنگه 😔👌
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
«اول ماه صَفر بد سَفری بود حسین
ساربانِ من عجب بدنظری بود حسین»
راهِ یکساعته یک روز به طول انجامید
کار این بی شرفان ، پرده دَری بود حسین
سنگ خوردم سرِ بازار عجب دردی داشت
دردِ سَر داشتَنَم ، دردسری بود حسین
ای جگردارترین مَحرَم زینب ، بر نِی
آنکه زن میزند از بی جگری بود حسین
بعدِ بازار همه صورت مان نیلی شد
بخدا از اَثرِ بی سپری بود حسین
ته بازار یکی نام محلّی را گفت
مردک مست عجب فتنه گری بود حسین
آن محل چشمِ خریدار به ما داشت فقط
کاش این شام بلا را سحری بود حسین
حرف بد زد به ربابه بخدا آب شدم
بی سبب بود فقط رهگذری بود حسین
سر تو بر روی نِی بند نمی شد دیگر
نیزه دارِ سر تو ، خیره سری بود حسین
چه شد آنشب که تو به خانه ی خولی رفتی
بعد از آن زلف سرت مختصری بود حسین
ما عزیزان تو بودیم ولی خوار شدیم
بعد تو قسمت ما دربه دری بود حسین
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
=============================
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت
گلاب گریهام در ساغر چشم
گرفته رنگ و بوی کربلایت
جدایی بین ما افتاد و هرگز
نیفتادم چو اشک از چشمهایت
در ایام جدایی در همه حال
به دادم میرسد دستِ دعایت
بلاگردان عالم! رو مگردان
از این عاشقترین درد آشنایت
به دامن ریختم یک بوستان گل
ز اشک دیده دارم رونمایت
بیا بنشین و بنشان آتش دل
دلم چون غنچه تنگ است از برایت
«عزیزم کاسۀ چشمم سرایت
میون هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی باز
نشیند خار مژگانم به پایت»
من ای گل! نکهت از بوی تو دارم
شمیم از گلشن روی تو دارم...
حضور قلب بر سجادۀ عشق
ز محراب دو ابروی تو دارم
من از بین تمام دیدنیها
هوای دیدن روی تو دارم
به خوابم آمدی ای بخت بیدار
که دیدم سر به زانوی تو دارم
گل آتش کجا بودی که حیرت
من از خاکستر موی تو دارم
بیابان گردم و چون مرغ یاحق
تمام شب هیاهوی تو دارم
«به سر، شوق سَرِ کوی تو دارم
به دل مهر مَهِ روی تو دارم
مه من، کعبۀ من قبلۀ من
تویی هر سو، نظر سوی تو دارم»
تو که از هر دو عالم دل ربودی
کجا بودی که پیش ما نبودی
تو در جمع شهیدان خدایی
یگانه شاهد بزم شهودی
به سودای وصالت زنده ماندیم
به اُمّیدِ سلامی و درودی
ببوسم روی ماهت را که امشب
ز پشت ابر غیبت رخ نمودی
تو با یک جلوه و با یک تبسّم
دَر جنّت به روی ما گشودی
مپرس از نوگل پژمردۀ خود
چرا نیلوفری رنگ و کبودی
به شکر دیدن صبح جمالت
بخوانم در دل شبها سرودی
«اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این دو، گر یکی بودی چه بودی»...
به جز روی تو رؤیایی ندارم
به جز نام تو نجوایی ندارم
به جز گلگشت بستان خیالت
سر سیر و تماشایی ندارم
بسوز ای شمع و ما را هم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم
بیابان گردم و اندوهم این است
که پای راه پیمایی ندارم
مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم
یک امشب تا سحر مهمان ما باش
که من امّید فردایی ندارم
«به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم
خدا داند که در بازار عشقت
به جز جان هیچ کالایی ندارم»...
#محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه
دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده
خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده
جای نوازش کردنِ دستان بابا
شعله، میان گیسویم شانه کشیده
هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را
از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را
طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته
حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را
درد کف پا، خسته ام کرده حسابی
دارم میان پهلویم دردِ حسابی
گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را
دادِ مرا دشمن در آورده حسابی
آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟!
پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟!
من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است
نامرد... اصلا تو خودت دختر نداری؟
با که بگویم این همه داغ گران را
با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را
بر ما اهانت شد میان کوچه هایش
ویران کند حق خانه های عَسقلان را
خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی
از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی
دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود
سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی
از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا...
از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟
غصه شده در سینه ام با که بگویم
حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا
طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟!
من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟!
بار سفر بستم بیا آماده ام من
پایان بده بر این چهل منزل جدایی
محمدجواد شیرازی
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت
گلاب گریهام در ساغر چشم
گرفته رنگ و بوی کربلایت
جدایی بین ما افتاد و هرگز
نیفتادم چو اشک از چشمهایت
در ایام جدایی در همه حال
به دادم میرسد دستِ دعایت
بلاگردان عالم! رو مگردان
از این عاشقترین درد آشنایت
به دامن ریختم یک بوستان گل
ز اشک دیده دارم رونمایت
بیا بنشین و بنشان آتش دل
دلم چون غنچه تنگ است از برایت
«عزیزم کاسۀ چشمم سرایت
میون هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی باز
نشیند خار مژگانم به پایت»
من ای گل! نکهت از بوی تو دارم
شمیم از گلشن روی تو دارم...
حضور قلب بر سجادۀ عشق
ز محراب دو ابروی تو دارم
من از بین تمام دیدنیها
هوای دیدن روی تو دارم
به خوابم آمدی ای بخت بیدار
که دیدم سر به زانوی تو دارم
گل آتش کجا بودی که حیرت
من از خاکستر موی تو دارم
بیابان گردم و چون مرغ یاحق
تمام شب هیاهوی تو دارم
«به سر، شوق سَرِ کوی تو دارم
به دل مهر مَهِ روی تو دارم
مه من، کعبۀ من قبلۀ من
تویی هر سو، نظر سوی تو دارم»
تو که از هر دو عالم دل ربودی
کجا بودی که پیش ما نبودی
تو در جمع شهیدان خدایی
یگانه شاهد بزم شهودی
به سودای وصالت زنده ماندیم
به اُمّیدِ سلامی و درودی
ببوسم روی ماهت را که امشب
ز پشت ابر غیبت رخ نمودی
تو با یک جلوه و با یک تبسّم
دَر جنّت به روی ما گشودی
مپرس از نوگل پژمردۀ خود
چرا نیلوفری رنگ و کبودی
به شکر دیدن صبح جمالت
بخوانم در دل شبها سرودی
«اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این دو، گر یکی بودی چه بودی»...
به جز روی تو رؤیایی ندارم
به جز نام تو نجوایی ندارم
به جز گلگشت بستان خیالت
سر سیر و تماشایی ندارم
بسوز ای شمع و ما را هم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم
بیابان گردم و اندوهم این است
که پای راه پیمایی ندارم
مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم
یک امشب تا سحر مهمان ما باش
که من امّید فردایی ندارم
«به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم
خدا داند که در بازار عشقت
به جز جان هیچ کالایی ندارم»...
#محمدجواد_غفورزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
دختر توحید منم ابتا یا حسین
رقیهٔ بت شکنم ابتا یا حسین
داده به دستم عمه علم را
درهم بکوبم کاخ ستم را
بابا حسین جان
موی سپیدم شرفم ابتا یا حسین
دختر شاه ِ نجفم ابتا یا حسین
من با ولای ، حیدر بزرگم
محشر کنم چون، مادربزرگم
بابا حسین جان
ای پدر بی کفنم ابتا یا حسین
شد کفنم پیرهنم ابتا یا حسین
پیشانی تو ، مُهرِ نمازم
باید در اینجا ، حرم بسازم
بابا حسین جان
فرش تو شد موی سرم ابتا یا حسین
کل تنم کرده ورم ابتا یا حسین
رفته به غارت ، موی کمندم
کرده زمویم، دشمن بلندم
بابا حسین جان
دردسرِ قافله ام ابتا یا حسین
شاکی از این حرمله ام ابتا یا حسین
چشم عمو را ، دور از حرم دید
منزل به منزل ، بر عمه خندید
بابا حسین جان
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوحه حضرت رقیه سلام الله
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#حضرت_رقیه
ملیکهٔ عشق ِ _ تمام عشاقم
به سفره ی هستی _ منم که رزاقم
آه ...
به پیش چشمِ _ رباب و زینب
بغل می گیرم _ سرت را امشب
یا... اباعبدالله
پدر کجا بودی _ پرم زمین افتاد
النگویم دسته _ زنی لعین افتاد
آه ...
پدر پهلویم _ ببین بازویم
مرا زجر آن شب _ گرفت از مویم
یا... اباعبدالله
صدا زدم نامرد_ نزن عزادارم
نزن یتیمم من_ من آبرودارم
آه...
نزن نامحرم _ تو دست بر مویم
بزن اما به _ عمو میگویم
یا .... اباعبدالله
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
دختر توحید منم ابتا یا حسین
رقیهٔ بت شکنم ابتا یا حسین
داده به دستم عمه علم را
درهم بکوبم کاخ ستم را
بابا حسین جان
موی سپیدم شرفم ابتا یا حسین
دختر شاه ِ نجفم ابتا یا حسین
من با ولای ، حیدر بزرگم
محشر کنم چون، مادربزرگم
بابا حسین جان
ای پدر بی کفنم ابتا یا حسین
شد کفنم پیرهنم ابتا یا حسین
پیشانی تو ، مُهرِ نمازم
باید در اینجا ، حرم بسازم
بابا حسین جان
فرش تو شد موی سرم ابتا یا حسین
کل تنم کرده ورم ابتا یا حسین
رفته به غارت ، موی کمندم
کرده زمویم، دشمن بلندم
بابا حسین جان
دردسرِ قافله ام ابتا یا حسین
شاکی از این حرمله ام ابتا یا حسین
چشم عمو را ، دور از حرم دید
منزل به منزل ، بر عمه خندید
بابا حسین جان
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹چهقدر بیتو شكستم🔹
چهقدر بیتو شكستم، چهقدر واهمه كردم!
چهقدر نام تو را مثل آب، زمزمه كردم!
خیال آب نبستم به جز دو دست عمویم
اگر نگاه به رؤیای نهر علقمه کردم
سرود كودكیام در خزان حادثه خشكید
پس از تو قطع امید، ای بهار، از همه كردم
نكرده هیچ دلی در هجوم نیزه و آتش
تحمّلی كه از آن اضطراب و همهمه كردم
شكفت غنچۀ خورشید از خرابۀ جانم
همین كه با تو دلم را به خواب، زمزمه كردم...
پدر! به داغ دل عمّهام، به فاطمه سوگند
مرا ببخش، اگر شكوه بیمقدّمه كردم!
📝 #حسین_دارند
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا_کرمان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#چارپاره
🔹آه از یتیمی!🔹
رفتی و با غم همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی
گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد
آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی!
من بودم و غم، روز روشن، شهر کوفه
روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور
در بین جمعیت تو را گم کردم اما
با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور
من بودم و تو، نیمهشب، دروازهٔ شام
در چشم من دردی و در چشم تو دردی
من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
در این زمانه سرگذشت ما یکی بود
ای آشنای چشمهای خستهٔ من
زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو
خار مغیلان زد به پای خستهٔ من
ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه
دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
babolharam mirzamohamadi.mp3
1.85M
.
🎙 #ميرزامحمدي
📋 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_رقيه
▪️#شب_جمعه
آخ بابا سلام ...
*من از شما عذرخواهی می کنم،عرضم تمام" گریه ام نکنی برا من بسه،من اینو برا امام رضا امشب می خونم ....*
آخ بابا سلام برگشتی ....؟!!!
*کدوم بچه به باباش اینجوری سلام میده؟اول میگه سلام" چرا میگه آخ بابا!!دیگه لب و دندونی برام نمونده*
آخ بابا سلام برگشتی
سفرت خوش گذشت باباجان؟!!
مثل یک هاله ی نور می ماند
سر تو توی تشت باباجان
عمه میگفت زود می آیی ....
سرزده سر زدی چرا حالا؟
تو نبودی خلاصه میگویم
یک نفر گوشواره هایم را ....
*ان شاالله تو حرمش زمزمه کنیا ...*
یک نفر زد به صورتم سیلی
چشم خود را بدوز معلوم است
چند روزی گذشته است اما
جای دستش هنوز معلوم است
* بابا *
کمرم درد می کند اما
نگرانم نباش چیزی نیست
باید عادت کنم چنین دردی
توی این خانواده موروثی ست
*الله اکبر ...*
دستی از پشت خیمه ها آمد
ناگهان راه چاره ام گم شد
در هیاهوی غارت خیمه
ناگهان گوشواره ام گم شد .....
تا رسیدیم شام دخترها
همه من را اشاره میکردن
میشنیدم صدای نجواشان
صحبت از گوشواره میکردن .....
تو رفتی و رقیه پژمرد ....
کتک زدشمن فدک خورد ....
در آن شبی که تو نبودی
بگو تو با عمویم عباس
نیلوفری شده گل یاس
زبس که شمر دون مرا زد
حسین ...... وای ........
*شب زیارتی مخصوصه ی ابی عبدالله هستا،چه گفتی چه نگفتی تموم شدا ....
حسین ...... وای ........
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7