#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#حضرت_زینب_س_اسارت
در کربلا صبور رسید و دچار رفت
زینب عزیز آمد و با حال زار رفت
آنکس که روزگار به گردش نمیرسید...
آخر به سایهی ستم روزگار رفت
روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر
آنسان سوار آمد و اینسان سوار رفت!
بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن...
بین غریبه آمد و با نیزهدار رفت
زینب اگرچه وقت بلا پس نمیکشید
هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت!
میخواست تا وداع کند با تن حسین
او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت
خلخال دختران همه سوغات کوفه شد
از آن به بعد پای همه روی خار رفت
عباس گریه گرد همان دم که خواهرش
با مستهای بیسروپا همجوار رفت
احمد عمامه را به زمین زد میان عرش
وقتی بهروی معجر زینب غبار رفت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
میفشارم در گلویم بغضِ سنگین را مدام
داغ دیدم! دلخوشیهایِ زیادم شد تمام
آمدم در محملی از نور، همراهِ حسین
میروم با دستِ بسته، بی برادر سمتِ شام
آمدم با غیرتُ اللهِ حرم، در کربلا
با أباالفضل آن علمدارِ یلِ والا مقام
دستهایم را گرفت و چادرم خاکی نشد
آمدم از ناقه پایین، در کمالِ احترام
داغِ مادر، داغِ بابا، آن حسن، این هم حسين
میروم با زخمهایی کهنه و بی التیام
در حدودِ چند ساعت، هستیام را نیزه بُرد
پیش چشمم شد همه دار و ندارم قتلِعام
تا که توهین و جسارت بعدِ غارت شد شروع
آتشی افتاد در جانِ من و جانِ خِیام
با اسارت میکشم غم را چهل منزل به دوش
میرسد در هر قدم عطرِ حسینم بر مشام
در تمام عمر، نامحرم ندیدم لحظهای
وای از چشمانِ نحسِ عدهای لقمهحرام
پشتِ سر، تلّ و تنی دور از وطن در قتلگاه
پیشِ رو، یک شهرِ آذین بسته، جشن و ازدحام!
✍ #مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7