eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند از غم صیاد می گویند آهوها به تو ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هوی باد من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رسید وحی تا که از بلا تو را خبر کند خبر کند که یک نفر به جای تو خطر کند چقدر تیغ آخته به خانۀ تو تاخته کدام مرد حاضر است سینه را سپر کند؟ چه صولتی! عجب یلی‌ست! مرد مردها علی‌ست به جان او مباد چشم تیغ‌ها نظر کند بگو چگونه رد شدی؟ کسی ندیده برگ گل چنین سلامت از میان خارها گذر کند به گرد پای لیلة المبیت هم نمی‌رسد هر آن‌که مدعی‌ست هر چقدر هم هنر کند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بی‎‌نگاهت، بی‌نگاهت مرده بودم بارها ای كه چشمانت گره وا می‌كند از كارها مهر تو جاری شده در سينۀ‌ دريا و رود دور دستاس تو می‌چرخند گندم‌زارها باز هم چيزی به جز نان و نمک در خانه نيست با تو شيرین است امّا سفرۀ افطارها باغ غمگين است، لبخندی بزن تا بشكفند ياس‌ها، آلاله‌ها، گل‌پونه‌ها، گل‌نارها برگ‌های نازكت را مرهمی جز زخم نيست دورت ای گل، سر برآوردند از بس خارها بعد تو دارد مدينه غربتی بی حدّ و مرز خانه‌های شهر، درها، كوچه‌ها، ديوارها نخل‌های بی‌شماری نيمه‌شب‌ها ديده‌اند سر به چاهِ درد برده کوه صبری، بارها ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹فرصت تنفس🔹 به استناد حدیثی دلم چه عاشق بود سند مطالبه کردند... «قالَ صادق» بود وزید صحبت آوازه‌اش به هر سویی اگرچه باد در این کار ناموافق بود نشسته بود دو زانو جهان به شاگردی چه مکتبی که پر از عالمان حاذق بود رسید جابر حیّان اگر به اِکسیرش به ورد حَق‌حَق و با کیمیای هِق‌هِق بود نواخت ساعت اِثنا عشر به گوش زمان که نیمه راه امامت در آن دقایق بود به لطف منطق شیوا و نطق غرایش سکوت شهر پر از واژه‌های ناطق بود دمی شکافت قفس، فرصت تنفس شد وگرنه ظلم همان ظلم و جور سابق بود چه خوب شد به افق صبح صادقش سر زد که چشم منتظرانش به سوی مشرق بود 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
... صدای تو از دور آمد، شنیدم به سمت صدایت دویدم، دویدم قفس بود و در تنگنای نفس بود درِ آسمان باز شد، پر کشیدم زدم دل به جاده، شتابان، پیاده نفس بودم و از خودم دل بریدم شدی داغ و در عمق جانم نشستی شدم اشک و در پای عشقت چکیدم دویدم، بریدم، شکستم،نشستم نفس تازه کردم، به سمتت پریدم شدم بید مجنون، شدم دل، شدم خون نسیم تو آمد، به سویت وزیدم اگر منت باد سوزان.. کشیدم اگر ناز خار بیابان... خریدم علم تا علم رد شدم از خودم هم به تو آرزوی عزیزم رسیدم شبی بود روشن، فقط تو، فقط من در آغوش زیبایی ات آرمیدم... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از سپید و سیاه بود اینجا عشق‌بازی مباح بود اینجا روزگار خوشی نه چندان دور خانه‌ی امن آه بود اینجا سن ما قد نمی‌دهد اما حرم و بارگاه بود اینجا مادری با چهار فرزندنش حالشان روبراه بود اینجا ** چشمتان روز بد نبیند، آه سرنوشتش سیاه بود اینجا تیشه و پتک و تیغ آوردند بی دفاع و سپاه بود اینجا این همه سال در اسارت شب باز هم مثل ماه بود اینجا آفتاب مدینه سوزان است کاش یک سرپناه بود اینجا... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از رگِ خونِ خدا، فواره‌ی خون می‌زند یک نفر با خنجر از گودال بیرون می‌زند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مهمان دم در است، فقط جایمان کم است شکر خدا بساط ضیافت فراهم است این سو که استکان و سماور گذاشتیم موکب زدیم و از سرِ شب چایمان دم است آن سو کتیبه‌ای است که رویش نوشته است: باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ هرکس که آمده است به اینجا خوش آمده خوب و بد و فقیر و غنی نیست، دَر هَم است باید لباس خوب خودم را به تن کنم این بهترین لباس، سیاه محرم است... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این کودک اگرچه قامتش کوتاه است تا مرد شدن یک قدم از او راه است گفتند: چرا زمین به خود می لرزد؟ دیدند صدای پای عبدالله است.. ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با این همه دلتنگی و یک جفت کتانی حاشا که مرا از در این خانه برانی می‌آیم از این راه فقط در پی یک آه تا منزل جانان چه نیازی به نشانی؟ مجنونم و از سرزنش خلق غمی نیست دیوانه رها کی شده از سنگ پرانی؟ هرگز نتوانند از این کوی برانند آن را که تو از لطف به این سو بکشانی ای آنکه مرا خوانده‌ای! ای‌کاش بگویی: این بار قرار است بیایی که بمانی... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7