#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
از خاك اگر كه عــزمِ سـفر داشت فاطمه
از دَردِ بـوتُــراب ، خـبر داشـت فاطمه
با چشم بسته هم ز علي چشم برنداشت
حق را چه خـوب مَـدّ نـظـر داشت فاطمه
از داغِ رفـتنِ پـدر و ظـلمِ بر عـلـي
ازبسكه سوخت ، خون به جگر داشت فاطمه
ما را كه بسته ايم كمر بر غلامي اش
درد است اين كه دردِ كمر داشت فاطمه
يك جو حيا اگر به دلـش بـود دوّمي
در خانه ي علي سه پسـر داشت فاطمه
تنها نـداشت اشكِ روان چشم سالمــش
سيلابِ خون به چشم دگر داشت فاطمه
پـيوسته بود ناله ي او "واي مُحـسنم"
وقــتي نـظر به جانـب در داشت فاطمه
آنجا كه كار هر نَفَـسش ، خَـلقِ خِيرِ بود
آهـش به حال خلق ضـرر داشت فاطمه
جوشنِ كبيرِ شـيرِ خُـدا بود و وقت جنگ
كِي حاجتي به حملِ سپر داشت فاطمه ؟
از دستِ ريسمان خدا ، بند ، بـاز شــد
چادر به قـصدِ رزم چــو برداشت فاطمه
از مهلكه ، علي به سلامت به خانه رفت
از بس كه وقـتِ حمـله هنر داشت فاطمه
عجّل وفاتي اش به پدر كرد مُلـحقــش
چون كه دعـــاش ، زود اثـر داشت فاطمه
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
دراین دوماهونیم که سهمت عذاب بود
حجمِ غمیکه داشت دلم بیحساب بود
در این دوماه و نیم ، تبسّم نکردنت
داغی بزرگ روی دل بوتراب بود
در اینمدینهایکهعلیبود و بیکسی
با بودنت ، برای سلامم جواب بود
خیلی برای مَردِ تو سنگین تمام شد
درخانه ، ماهِ صورت تو در حجاب بود
یکبار هم شفای خودت را نخواستی
با اینکه از تو هرچه دعا مستجاب بود
از شاخهیشکستهو این رنگ رزد تو
پیداست بادهای خزان پُر شتاب بود
هرشب کنار بستر تو تا اذان صبح
چشممبهلالههای روی رختخواب بود
تو ذرّه ذرّه آب شدی در نگاه من
ایکاشآنچهدیدی و دیدم سراب بود
قدِّ خمیده قسمت تو در بهار عُمر
پیری مرا نصیب به فصل شباب بود
...
در دین کافران سقیفه ، خدا گواه
زهرا زدن مقابل حیدر ثواب بود
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
زبانحالاميرالمؤمنينعليهالسّلامبارسولالله صلّياللهعليهوآلهوسلّم
به كذب محض به حُـبّ تو ادّعـا كردند
ولي ، وصيّ تو را بعــدِ تو رهــا كردنــد
بلند كن سر خود را ، ببين پس از غم تو
چگونه باز مــرا صاحب عزا كردند !!!
بر آن شدند كه نسل تو را بَر اندازند
نگاه كن چقَدَر ، شعله دست و پا كردند
به جاي اين كه وفـادارِ حضرتت باشند
به مشركينِ مُنافـق ، عجــب وفا كردند
در آن حريم كه جز صوت"يا كريم"نداشت
كلاغ هاي سيــه رو ، سر و صدا كردند
از آن دري كه تو نُه سال بوسه اش دادي
بپُــرس بـا تن ريحانه ات چه ها كردند ؟
پــيِ تلافيِ يك عُمــر ، خِيـــر ديدن از او
براي رفتنــش از اين جهان ، دعا كردند
براي كعبه ي توحيد ، كعبه بود امّــا
به ذبحِ مُحسنـم اين خانه را مِـنا كردند
به روز حشر بپرس از غلافِ سنگين دل
چگونه فاطمه را از علي جُدا كردند ؟
ز خوف ناله ي زهرا به صحن مسجد بود
اگر ز كُشتن من يا أخــا ، اِبــا كردند
مريضيِ حَسَد و بُغض خويش را اينها
به بويِ سوخــتنِ كوثرت ، دوا كردند
مــرا كه معنيِ حُـسنِ وصــال ها بودم
بـه دوري از سبب وصل ، مُبتــلا كردند
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
قسم به گريه ي صاحبْ عزاي أمّ بنين
من آفريده شدم با دعاي أمّ بنين
قسم به كعبه كه از كعبه حُرمتم بيش است
چنان كه سوختم از ماجراي أمّ بنين
شبيه مشك اباالفضل ، ميچكد اشكم
به پاي غربت بي انتهاي أمّ بنين
اگرچه دست ندارد به تن، ز راه كرم
گرفته دست مرا مرتضاي أمّ بنين
به ياد چادر زهراست بالشان خاكي
كبوتران حريم هواي أمّ بنين
شِفا شبيه گدايي كه سخت محتاج است
نشسته بر درِ دارالشفايِ أمّ بنين
ادب به رسم ادب آمده ز سمت فُرات
و سر گذاشته بر خاك پايِ أم بنين
نخورده آب زماني كه روضه ميخوانده
گرفته بوده يقيناً صداي أمّ بنين
براي دفعه ي سوّم شكسته زينب را
نوا و ناله و واويلتاي أمّ بنين
سه سال سوخت بياد سه ساله و پدرش
فداي آن همه مهر و وفاي أمّ بنين
حسين دست اباالفضل را كه مي آورد
رباب سينه زد آن دم به جاي أمّ بنين
خميده بود زماني كه عزم رفتن داشت
شبيه فاطمه قد رساي أمّ بنين
مكان گريه براي حسين اگر حرم است
مگو بقيع بگو كربلاي أمّ بنين
به جان دست قلم ، در جزا نمي سوزد
دلي كه سوخته در نينواي أمّ بنين
پس از ظهور اگر آمدم مدينه ! رفيق
قرارمان دمِ ايوان طلايِ أمّ بنين...
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
قسم به گريه ي صاحبْ عزاي أمّ بنين
من آفريده شدم با دعاي أمّ بنين
قسم به كعبه كه از كعبه حُرمتم بيش است
چنان كه سوختم از ماجراي أمّ بنين
شبيه مشك اباالفضل ، ميچكد اشكم
به پاي غربت بي انتهاي أمّ بنين
اگرچه دست ندارد به تن، ز راه كرم
گرفته دست مرا مرتضاي أمّ بنين
به ياد چادر زهراست بالشان خاكي
كبوتران حريم هواي أمّ بنين
شِفا شبيه گدايي كه سخت محتاج است
نشسته بر درِ دارالشفايِ أمّ بنين
ادب به رسم ادب آمده ز سمت فُرات
و سر گذاشته بر خاك پايِ أم بنين
نخورده آب زماني كه روضه ميخوانده
گرفته بوده يقيناً صداي أمّ بنين
براي دفعه ي سوّم شكسته زينب را
نوا و ناله و واويلتاي أمّ بنين
سه سال سوخت بياد سه ساله و پدرش
فداي آن همه مهر و وفاي أمّ بنين
حسين دست اباالفضل را كه مي آورد
رباب سينه زد آن دم به جاي أمّ بنين
خميده بود زماني كه عزم رفتن داشت
شبيه فاطمه قد رساي أمّ بنين
مكان گريه براي حسين اگر حرم است
مگو بقيع بگو كربلاي أمّ بنين
به جان دست قلم ، در جزا نمي سوزد
دلي كه سوخته در نينواي أمّ بنين
پس از ظهور اگر آمدم مدينه ! رفيق
قرارمان دمِ ايوان طلايِ أمّ بنين...
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
تو بالاتر از درکِ اِندیشههایی
تو پیش از همه با خُدا آشنایی
تو آغازی از جنس بی انتهایی
کهنورِ تو در لحظهی خودنمای
نشانداده بر خلق اهل کجایی!
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو ممدوحهی سورهی هلاَتایی
تو محبوبهی خاتم الانبیایی
تو حوریّهی سَیّد الاوصیایی
تو جانان شاه نجف مرتضایی
تو هم اُمّ و هم بنتِ خیرُالوَرایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو را در حقیقت خُدا میشناسد
تورا حضرت مُصطفی میشناسد
به وَجهِ اَتَم مُرتضی میشناسد
کهصدّیق ؛ صدّیقه را میشناسد
تو در چشم حیدر؛ نُمودِ خُدایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو مشکات نورِ خداوندگاری
تو بالای عرش خدا خانه داری
شنیدم که تو خواهر ذوالفقاری
تو اوج شکوهی تو اوج وقاری
تو در ارض فرمانروای سمایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کسی که بُوَد وحیِ مُنزَل کلامش
کسی که خدا میفرستد سلامش
همان که علی میکند حترامش
و در قاب قوسین باشد مُقامش
برای تو خواندهست خودرا فدایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
علیخَلقشد تا برایتو باشد
که آیینهدار خُدای تو باشد
که آقای دار الولای تو باشد
رضایعلیدر رضای تو باشد
تواز هرکسی او بگوید رضایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کسی نیست همرُتبهی والدینَت
کرامت گدای حسن نور عینت
شجاعت دخیل وجودِ حسینت
حیا خاکبوسِ تو و زینبینَت
تو تاج سر جمع اهلُ الکِسایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
وجود تو از بس اثردار باشد
ز نسل تو احمد پسردار باشد
علی از مقامت خبردار باشد
بهلُطف تو طُوبی ثمردار باشد
تو سر منشاء سِدرةُ المُنتهایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
فدای تو و خاندان کریمت
شده شامل خَلق لُطفِ عَمیمت
مُعطّر بُود هشت خُلد از شَمیمت
بهشتاستدرسایهسارِ حریمت
از این خانه بهتر ندیدیم جایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
بُوَد سورهی فجر مُهر گواهی
خدا بر تو میبَخشد آنچه بخواهی
اگر تو شفاعت کنی؛ هر گُناهی
--شود عفو در دادگاه الهی
همینکه کنی قصدِ قدرتنمایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کریمه؛رشیده؛شهیده؛شریفه
حمیده؛علیمه؛صفیّه؛عفیفه
بهعشقتودشمنشدمباسقیفه
بسوزد در آتش تن آن خلیفه
که حقّ تورا خورده با حیایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
به آیات پُر نُورِ سَبعُ المَثانی
یقین دارم ای بانوی آسمانی
بهاینگُفتهکه؛هرنمازیبخوانی
در آن گرمِ لعن فلان و فلانی
برای تَبرّی تو معیار مایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
فيضبيخاتمهيخالقِ سَرمد زهراست
آنکهباشدکرمشبیشتر از حَدزهراست
ای که محتاج توسّل به رسولاللهی
بهترینواسطه در نزد مُحمّد زهراست
آنکه نسبتبهجهانی شدنِمعرفتش
پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست
نور سبزی که پذیرفت بیاید به زمین
تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست
آنكهبيواسطهي وحي از اسرار جهان
ميتوانست خبر داشته باشد زهراست
آنکهدر محضر ذاتِاحدیّت ز اَلَست
چونعلیو پدرشداشتهمَسند زهراست
..........
بهخدا؛فاطمهیک جلوهی بیتکرار است
فاطمه مهبط وحیاستو خداگفُتار است
سیزده نور خدا شاهد این عرض مَناند
چه کسی علّت پیدایش این انوار است
گِرد او چرخ زدند آل علی دایرهوار
تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است
دلِ بیفاطمه با ریگ ته جو همسنگ
دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است
فضّهاش دختر شاهاست ولی میداند
دور اگر لحظهای ازاو بشود بیچارهست
در خور همسری فاطمه در هردوجهان
حضرت حیدر کرّار بلا فرار است
..........
هرچه داريم همه از کرم فاطمه است
نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است
اینهمه گوهرِ بیرونزده از سطح زمین
بیگمان از برکات قدم فاطمه است
سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید
خُطبهیمسجد؛تیغِ دودَمِ فاطمه است
مادرم خاصترین صحن جهان را دارد
در دل شاه ولایت حرم فاطمه است
آبرومند ترین بانوی ایرانیهاست
شهربانو که عروس عجم فاطمه است
گرچهما غرقِگناهیمولی باکی نیست
عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است
..........
غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده
همدل و همسر و همرُتبهی مولا نشده
شعر دربارهی او کم ننوشتند امّا
مدح او قدر دوتاصفحه هم انشا نشده
رفتهبسیار به نزد پدر امّا یکبار
ننوشتند به پایش پدرش پا نشده
غیرِ انسیهیحورا که بهشتش هم بود
دستبوسِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده
وصف بانوی پیمبر بُوَد این یکمصراع
جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده
واضحاست اینکه بجز دُختر پیغمبرِ ما
هیچکس دُختر او زینب کبری نشده
........
در ره کعبهی مقصود بگو یازهرا
در دل آتش نمرود بگو یازهرا
تاکه روحالقُدُس آید به هواداری شعر
هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا
تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من
خیز و با احمدِ محمود بگو یازهرا
هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر
هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا
هرکجا که گره کور به کارت افتاد
عوض هر کاری زود بگو یازهرا
وقت آتش زدن آندونفر بودی اگر
محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
مَنصورهای که سِرِّ نهانخانهی خُداست
مَستوره کعبهایست که همسنگ مُرتضاست
فرمایش امام به دور از مُبالغه ست
این زن برای آل علی حُجّتِ خُداست
نَفْسِ نَفيسِ حضرت خاتم که حیدر است
او روحِ در میان دو پَهـلـوی مُصطفاست
نـامیـدهاند فاطمه او را؛ چرا که خَلق
درماندهاند از اینکه بُزرگیش تا کجاست؟
تا انتهای عُمرِ جهان حرف ما یکیست
او سَـرور زنـان عَـوالِـم از ابـتداست
نُـه سال با پیمبر و نُـه سال با علی
او فرصتش کم است ولیکن گرانبهاست
«صِدّیقهی مُطهّره ؛ حَوراءِ اِنسـیه»
جُز فاطمه مگو بهزنی؛چونکه نارواست
پا پس نمیکشد پی حفظ امام خویش
با خطّ مَشیِ فاطمه آنکس کهآشناست
ناخواسته رضایِ خدا روزیاش شدهست
هرکسکهشخصفاطمهاز دست او رضاست
این ریشههای چادر او ؛ رمز اتّصال
یا رشتهی نجات بشر در صف جَزاست؟
روزی که رو به عرصهی مَحشر میآورد
پُشت سرش سپاهِ عظیمِ فرشتههاست
اطراف ماست گرچه بلاهای بیـشمـار
از فاطمه بُریده شدن بدترین بلاست
جُز فاطمه؛ مباد به کس اقتدا کنیم
او الـگـوی امام زمان من و شماست
«یافـاطرُ بِفـاطمه عَجّل لَنا ظُهور»
آری دعا برای فرج بهترین دعاست
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
فيضبيخاتمهيخالقِ سَرمد زهراست
آنکهباشدکرمشبیشتر از حَدزهراست
ای که محتاج توسّل به رسولاللهی
بهترینواسطه در نزد مُحمّد زهراست
آنکه نسبتبهجهانی شدنِمعرفتش
پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست
نور سبزی که پذیرفت بیاید به زمین
تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست
آنكهبيواسطهي وحي از اسرار جهان
ميتوانست خبر داشته باشد زهراست
آنکهدر محضر ذاتِاحدیّت ز اَلَست
چونعلیو پدرشداشتهمَسند زهراست
..........
بهخدا؛فاطمهیک جلوهی بیتکرار است
فاطمه مهبط وحیاستو خداگفُتار است
سیزده نور خدا شاهد این عرض مَناند
چه کسی علّت پیدایش این انوار است
گِرد او چرخ زدند آل علی دایرهوار
تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است
دلِ بیفاطمه با ریگ ته جو همسنگ
دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است
فضّهاش دختر شاهاست ولی میداند
دور اگر لحظهای ازاو بشود بیچارهست
در خور همسری فاطمه در هردوجهان
حضرت حیدر کرّار بلا فرار است
..........
هرچه داريم همه از کرم فاطمه است
نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است
اینهمه گوهرِ بیرونزده از سطح زمین
بیگمان از برکات قدم فاطمه است
سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید
خُطبهیمسجد؛تیغِ دودَمِ فاطمه است
مادرم خاصترین صحن جهان را دارد
در دل شاه ولایت حرم فاطمه است
آبرومند ترین بانوی ایرانیهاست
شهربانو که عروس عجم فاطمه است
گرچهما غرقِگناهیمولی باکی نیست
عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است
..........
غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده
همدل و همسر و همرُتبهی مولا نشده
شعر دربارهی او کم ننوشتند امّا
مدح او قدر دوتاصفحه هم انشا نشده
رفتهبسیار به نزد پدر امّا یکبار
ننوشتند به پایش پدرش پا نشده
غیرِ انسیهیحورا که بهشتش هم بود
دستبوسِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده
وصف بانوی پیمبر بُوَد این یکمصراع
جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده
واضحاست اینکه بجز دُختر پیغمبرِ ما
هیچکس دُختر او زینب کبری نشده
........
در ره کعبهی مقصود بگو یازهرا
در دل آتش نمرود بگو یازهرا
تاکه روحالقُدُس آید به هواداری شعر
هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا
تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من
خیز و با احمدِ محمود بگو یازهرا
هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر
هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا
هرکجا که گره کور به کارت افتاد
عوض هر کاری زود بگو یازهرا
وقت آتش زدن آندونفر بودی اگر
محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
فيضبيخاتمهيخالقِ سَرمد زهراست
آنکهباشدکرمشبیشتر از حَدزهراست
ای که محتاج توسّل به رسولاللهی
بهترینواسطه در نزد مُحمّد زهراست
آنکه نسبتبهجهانی شدنِمعرفتش
پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست
نور سبزی که پذیرفت بیاید به زمین
تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست
آنكهبيواسطهي وحي از اسرار جهان
ميتوانست خبر داشته باشد زهراست
آنکهدر محضر ذاتِاحدیّت ز اَلَست
چونعلیو پدرشداشتهمَسند زهراست
بهخدا؛فاطمهیک جلوهی بیتکرار است
فاطمه مهبط وحیاستو خداگفُتار است
سیزده نور خدا شاهد این عرض مَناند
چه کسی علّت پیدایش این انوار است
گِرد او چرخ زدند آل علی دایرهوار
تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است
دلِ بیفاطمه با ریگ ته جو همسنگ
دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است
فضّهاش دختر شاهاست ولی میداند
دور اگر لحظهای ازاو بشود بیچارهست
در خور همسری فاطمه در هردوجهان
حضرت حیدر کرّار بلا فرار است
هرچه داريم همه از کرم فاطمه است
نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است
اینهمه گوهرِ بیرونزده از سطح زمین
بیگمان از برکات قدم فاطمه است
سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید
خُطبهیمسجد؛تیغِ دودَمِ فاطمه است
مادرم خاصترین صحن جهان را دارد
در دل شاه ولایت حرم فاطمه است
آبرومند ترین بانوی ایرانیهاست
شهربانو که عروس عجم فاطمه است
گرچهما غرقِگناهیمولی باکی نیست
عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است
غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده
همدل و همسر و همرُتبهی مولا نشده
شعر دربارهی او کم ننوشتند امّا
مدح او قدر دوتاصفحه هم انشا نشده
رفتهبسیار به نزد پدر امّا یکبار
ننوشتند به پایش پدرش پا نشده
غیرِ انسیهیحورا که بهشتش هم بود
دستبوسِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده
وصف بانوی پیمبر بُوَد این یکمصراع
جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده
واضحاست اینکه بجز دُختر پیغمبرِ ما
هیچکس دُختر او زینب کبری نشده
در ره کعبهی مقصود بگو یازهرا
در دل آتش نمرود بگو یازهرا
تاکه روحالقُدُس آید به هواداری شعر
هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا
تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من
خیز و با احمدِ محمود بگو یازهرا
هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر
هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا
هرکجا که گره کور به کارت افتاد
عوض هر کاری زود بگو یازهرا
وقت آتش زدن آندونفر بودی اگر
محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
تو بالاتر از درکِ اِندیشههایی
تو پیش از همه با خُدا آشنایی
تو آغازی از جنس بی انتهایی
کهنورِ تو در لحظهی خودنمای
نشانداده بر خلق اهل کجایی!
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو ممدوحهی سورهی هلاَتایی
تو محبوبهی خاتم الانبیایی
تو حوریّهی سَیّد الاوصیایی
تو جانان شاه نجف مرتضایی
تو هم اُمّ و هم بنتِ خیرُالوَرایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو را در حقیقت خُدا میشناسد
تورا حضرت مُصطفی میشناسد
به وَجهِ اَتَم مُرتضی میشناسد
کهصدّیق ؛ صدّیقه را میشناسد
تو در چشم حیدر؛ نُمودِ خُدایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو مشکات نورِ خداوندگاری
تو بالای عرش خدا خانه داری
شنیدم که تو خواهر ذوالفقاری
تو اوج شکوهی تو اوج وقاری
تو در ارض فرمانروای سمایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کسی که بُوَد وحیِ مُنزَل کلامش
کسی که خدا میفرستد سلامش
همان که علی میکند حترامش
و در قاب قوسین باشد مُقامش
برای تو خواندهست خودرا فدایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
علیخَلقشد تا برایتو باشد
که آیینهدار خُدای تو باشد
که آقای دار الولای تو باشد
رضایعلیدر رضای تو باشد
تواز هرکسی او بگوید رضایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کسی نیست همرُتبهی والدینَت
کرامت گدای حسن نور عینت
شجاعت دخیل وجودِ حسینت
حیا خاکبوسِ تو و زینبینَت
تو تاج سر جمع اهلُ الکِسایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
وجود تو از بس اثردار باشد
ز نسل تو احمد پسردار باشد
علی از مقامت خبردار باشد
بهلُطف تو طُوبی ثمردار باشد
تو سر منشاء سِدرةُ المُنتهایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
فدای تو و خاندان کریمت
شده شامل خَلق لُطفِ عَمیمت
مُعطّر بُود هشت خُلد از شَمیمت
بهشتاستدرسایهسارِ حریمت
از این خانه بهتر ندیدیم جایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
بُوَد سورهی فجر مُهر گواهی
خدا بر تو میبَخشد آنچه بخواهی
اگر تو شفاعت کنی؛ هر گُناهی
--شود عفو در دادگاه الهی
همینکه کنی قصدِ قدرتنمایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کریمه؛رشیده؛شهیده؛شریفه
حمیده؛علیمه؛صفیّه؛عفیفه
بهعشقتودشمنشدمباسقیفه
بسوزد در آتش تن آن خلیفه
که حقّ تورا خورده با حیایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
به آیات پُر نُورِ سَبعُ المَثانی
یقین دارم ای بانوی آسمانی
بهاینگُفتهکه؛هرنمازیبخوانی
در آن گرمِ لعن فلان و فلانی
برای تَبرّی تو معیار مایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
فيضبيخاتمهيخالقِ سَرمد زهراست
آنکهباشدکرمشبیشتر از حَدزهراست
ای که محتاج توسّل به رسولاللهی
بهترینواسطه در نزد مُحمّد زهراست
آنکه نسبتبهجهانی شدنِمعرفتش
پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست
نور سبزی که پذیرفت بیاید به زمین
تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست
آنكهبيواسطهي وحي از اسرار جهان
ميتوانست خبر داشته باشد زهراست
آنکهدر محضر ذاتِاحدیّت ز اَلَست
چونعلیو پدرشداشتهمَسند زهراست
..........
بهخدا؛فاطمهیک جلوهی بیتکرار است
فاطمه مهبط وحیاستو خداگفُتار است
سیزده نور خدا شاهد این عرض مَناند
چه کسی علّت پیدایش این انوار است
گِرد او چرخ زدند آل علی دایرهوار
تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است
دلِ بیفاطمه با ریگ ته جو همسنگ
دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است
فضّهاش دختر شاهاست ولی میداند
دور اگر لحظهای ازاو بشود بیچارهست
در خور همسری فاطمه در هردوجهان
حضرت حیدر کرّار بلا فرار است
..........
هرچه داريم همه از کرم فاطمه است
نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است
اینهمه گوهرِ بیرونزده از سطح زمین
بیگمان از برکات قدم فاطمه است
سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید
خُطبهیمسجد؛تیغِ دودَمِ فاطمه است
مادرم خاصترین صحن جهان را دارد
در دل شاه ولایت حرم فاطمه است
آبرومند ترین بانوی ایرانیهاست
شهربانو که عروس عجم فاطمه است
گرچهما غرقِگناهیمولی باکی نیست
عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است
..........
غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده
همدل و همسر و همرُتبهی مولا نشده
شعر دربارهی او کم ننوشتند امّا
مدح او قدر دوتاصفحه هم انشا نشده
رفتهبسیار به نزد پدر امّا یکبار
ننوشتند به پایش پدرش پا نشده
غیرِ انسیهیحورا که بهشتش هم بود
دستبوسِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده
وصف بانوی پیمبر بُوَد این یکمصراع
جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده
واضحاست اینکه بجز دُختر پیغمبرِ ما
هیچکس دُختر او زینب کبری نشده
........
در ره کعبهی مقصود بگو یازهرا
در دل آتش نمرود بگو یازهرا
تاکه روحالقُدُس آید به هواداری شعر
هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا
تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من
خیز و با احمدِ محمود بگو یازهرا
هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر
هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا
هرکجا که گره کور به کارت افتاد
عوض هر کاری زود بگو یازهرا
وقت آتش زدن آندونفر بودی اگر
محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
كيست او؟ خواهرِ امام حسين
زينــبِ ديگرِ امام حسين
امّ كلثوم ، دخترِ حيدر
نائبِ مادرِ امام حسين
مثل زينب ز هر نظر باشد
بهترين مَظهرِ امام حسين
بعد زينب مليكه ي عشّاق
اوست در كشورِ امام حسين
بعد زينب ركاب حضرت اوست
پاي آب آورِ امام حسين
تكيه گاه رشيد او هم هست
شانه ي اكبرِ امام حسين
بغلش بوده تا سحر اصغر
در شب آخرِ امام حسين
آخر كار كرده دقْ مرگش
روضه هاي سرِ امام حسين
ديدن نيزه زار گودال و
خنجر و حنجرِ امام حسين
ديدن ساعتي كه از سُم اسب
خُرد شد پيكرِ امام حسين
چه وفاتي ؟ كه اين همه داغ است
قاتل خواهرِ امام حسين
رفت وقتي كه معجرش ، ديدند
رفت انگشترِ امام حسين
ناقه ي بي جهاز، منبر او
نيزه شد منبرِ امام حسين
پير شد در خرابه يك شبه از
---رفتن دخترِ امام حسين
غربتش جنس غربت زهراست
أُمّ كلثوم ، آه ، أُمّ بُكاست
#محمد_قاسمي
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_شهادت
در غربت اين شهر چون جانت فدا شد
شرمندگی از تو نصیــب سامرا شد
این خاك اگر تا حال سُرِّ مَنْ رَایٰ بود
بعد از عـروجت تا ابد دار العزا شد
بودی علی سـوّم آل علی که
در حقّ تو مثل علی خیلی جفا شد
نفرین بی پایان بر آن رذلی که از بغض
راضی به قتل دوّمين ابن الرّضا شد
یک نیمه شب از خانه بیرونت کشیدند
طوری که ماه از شرم تو قدّش دوتا شد
پای برهنه پشت مرکب می دویدی
خار از ادب پيش قدمهاي تو پا شد
بستند وقتی ریسمان را دور دستت
زهرا دوباره ناله اش واویلتا شد
شکر خدا ناموست آن دم در امان بود
با آن كه با جور عدو از تو جدا شد
امّا مدینه داستان آنگونه شد که
شرمنده ی بانوي خانه مرتضی شد
روضه چرا از جاي ديگر سر در آورد؟
با اینکه آتش از همان کوچه به پا شد
وقتی که دیدی داخل بزم شرابی
اشکت روان از غُصّه ي شام بلا شد
در دست آن نامرد دیدی جام می را
تازه گریزِ روضه ات طشت طلا شد
یک جمله می گویم دگر طاقت ندارم
شايد کمی از حقّ این روضه ادا شد
آنجا كه چوب خیزران با رفت و برگشت
دُرّ از دهان شاه ما انداخت در طشت
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_شهادت
در غربت اين شهر چون جانت فدا شد
شرمندگی از تو نصیــب سامرا شد
این خاك اگر تا حال سُرِّ مَنْ رَایٰ بود
بعد از عـروجت تا ابد دار العزا شد
بودی علی سـوّم آل علی که
در حقّ تو مثل علی خیلی جفا شد
نفرین بی پایان بر آن رذلی که از بغض
راضی به قتل دوّمين ابن الرّضا شد
یک نیمه شب از خانه بیرونت کشیدند
طوری که ماه از شرم تو قدّش دوتا شد
پای برهنه پشت مرکب می دویدی
خار از ادب پيش قدمهاي تو پا شد
بستند وقتی ریسمان را دور دستت
زهرا دوباره ناله اش واویلتا شد
شکر خدا ناموست آن دم در امان بود
با آن كه با جور عدو از تو جدا شد
امّا مدینه داستان آنگونه شد که
شرمنده ی بانوي خانه مرتضی شد
روضه چرا از جاي ديگر سر در آورد؟
با اینکه آتش از همان کوچه به پا شد
وقتی که دیدی داخل بزم شرابی
اشکت روان از غُصّه ي شام بلا شد
در دست آن نامرد دیدی جام می را
تازه گریزِ روضه ات طشت طلا شد
یک جمله می گویم دگر طاقت ندارم
شايد کمی از حقّ این روضه ادا شد
آنجا كه چوب خیزران با رفت و برگشت
دُرّ از دهان شاه ما انداخت در طشت
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_شهادت
#امام_هادی_مدح
اي توتياي حور و مَلَك خاك پاي تو
اي بهتر از بهشت برين سامراي تو
تنها نه سامرا، نه زمين و اهالي اش
هفت آسمان نشسته به زير لواي تو
خورشيد ذرّه وار دم صبح مي رسد
در پيشگاه حضرت گنبد طلاي تو
هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم
مارا بساست گوشهی صحنوسراي تو
"از هرچه هست و نيست دگر بي نياز شد"
دست كسي كه مرتبه اي شد گداي تو
تكبير گفته است هزاران هزار بار
آن كه شنيده"جامعه"را با صداي تو
تفتیش منزل تو و تبعیدِ آنچنان
یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو
ای خانهی تو عرش خداوند ذوالجلال
کِی کاروانسرای گداهاست جای تو؟
فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت
یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو؟
توهین دلقکی به تو درمجلس شراب
مارا نشانده تا به ابد در عزای تو
از بس که باحسین دلت ارتباط داشت
شد حُجره ی تو آخر سر کربلای تو
با اينكه در ديار غريبي شدي شهيد
كاري نداشت دست كسي با ردای تو
ديگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود
زخم دهان گُشاده روي عضوهاي تو
ديگر كنار پيكر بي جان حضرتت
سيلي نخورد دختر دردآشناي تو
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
یکبارهاشکِ شوق ز چشمم روانه شد
تا عطر گیسوی تو در عالم روانه شد
حُسن تو یوسفانه به بازار رخنه کرد
عشقِ تو در ضمیرِ منِ زار رِخنه کرد
حُسن تورا بهقیمتِجان مشتریشدم
خوشبختعالممکه(علیاصغری)شدم
کوچکترین مسیح شفاخانهی حسین
ای گونهی لطیف تو بر شانهی حسین
دُردانه، نور عین شدن را نشان بده
ممسوس در حسین شدن را نشان بده
در مُنتهای چشمنوازی؛ جهان توست
بوسیدنیترین لب عالم از آن توست
جان علی و فاطمه بودن برای توست
باب الحوائج همه بودن برای توست
آغوش گرم عمّهی سادات ؛ محملت
طفلی ندیده ایم به این جاه و منزلت
یاقوت سرخ بودی و الماس هم شدی
در کسوت علی شدن عباس هم شدی
حق میدهی که آینهی محشرت کنم؟
یعنی که هم ردیف علی اکبرت کنم
آبِحیات؛خضر ز جوی تو خُوردهاست
گلبوسهی رُقیّه بهروی تو خوردهاست
تا نقش لالهی تو به گلشن اضافه شد
آرامش سکینه یقینا اضافه شد
محتاج نور بودم و مهتاب من شدی
قرآن روی سینهی ارباب من شدی
جشن تولّد تو اگر گریهآور است
این اشک شَهد و شِکّر و قند مُکرّر است
نَهآیهای؛ نَه سوره؛ که قرآن من تویی
اصلاً طبیب و دارو و درمان من تویی
تو خواستی اگر که خدا را شناختم
در روضهی تو راه شفا را شناختم
ای تکیهگاه آخر بی سرپناهها
با تو نمیرسند به بنبست راهها
تا هست بزم روضهات؛ آوارگی چرا؟
تو چارهی منی ؛ غمِ بیچارگی چرا؟
باتو گشوده شد گرههایی کهداشتم
از کف نرفت حالوهوایی که داشتم
از عشق تو خراب خرابیم تا ابد
مدیون مادر تو ربابیم تا ابد
با مادر مطهر تو گریه میکنیم
هرشب برای حنجر تو گریه میکنیم
روزی سهوعده در غم تو غصّه میخوریم
با یاد فرصت کم تو غصه میخوریم
میخواستی که کاری از این بیشتر کنی
فرصت نشد درست گلو را سپر کنی
لبخند آخرت چه قَدَر جانگداز شد
از گوش تا به گوش تو یکدفعه باز شد
مجبور شد که گریه کند بی صدا رباب
با آب قهر کرد پس از کربلا رباب
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جواد_مدح
من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل رضا و مثل خودش بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دست خُداست دست امامِ جوادِ من
عرش خُداست روضهی باب المُرادِ من
لطف زیاد اوست که مانده به یادِ من
یکجمله است نغمهی هر بامدادِ من
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
او را دلیل بارش باران نوشته اند
در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند
چشم و چراغ شاه خراسان نوشتهاند
روی عقیق دست کریمان نوشته اند
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
با مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو
شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو
در پردهای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت
باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت
گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت
شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ماییم سائل سر بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچارهی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر
اینجا نیامدهست پی سیم و زَر فقیر
پُرکردهاست کیسهیخود را اگر فقیر
یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ای دل به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان
مصراع آخرست بیا با رضا بخوان
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_اسارت
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام
پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام
يحــيايِ سر بريده ، شبيــه سرِ علي
آخـــر شكست كـوفه سر از دخترِ علي
آنان كه بي ملاحظه بر پيــكرت زدنــد
با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدنـــد
شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم
بستـند هر دو دسـت مَـرا دورِ گَـــردنم
دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را
اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را
زندان كــوفه بعد تو دارُ العَـزاي ماست
شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست
از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است
زينب براي تو شب هفتم گرفته است
اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام
در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام
پُر كرده كوفه را دَمِ واويـلتـاي من
گفــتم رباب روضه بخواند به جاي من
تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش
از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش
جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم
از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم
يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد
با روضه اش دل همه ي ما كباب شد
گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين
بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين
اندوه تشــنه رفتن تو قاتل من است
داغِ گُـــرسنه رفتن تو قاتل من است
#محمد_قاسمي
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_اسارت
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام
پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام
يحــيايِ سر بريده ، شبيــه سرِ علي
آخـــر شكست كـوفه سر از دخترِ علي
آنان كه بي ملاحظه بر پيــكرت زدنــد
با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدنـــد
شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم
بستـند هر دو دسـت مَـرا دورِ گَـــردنم
دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را
اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را
زندان كــوفه بعد تو دارُ العَـزاي ماست
شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست
از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است
زينب براي تو شب هفتم گرفته است
اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام
در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام
پُر كرده كوفه را دَمِ واويـلتـاي من
گفــتم رباب روضه بخواند به جاي من
تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش
از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش
جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم
از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم
يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد
با روضه اش دل همه ي ما كباب شد
گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين
بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين
اندوه تشــنه رفتن تو قاتل من است
داغِ گُـــرسنه رفتن تو قاتل من است
#محمد_قاسمي
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#مخمس_ترکیب
تو مجموعهی لطف و جود و عطایی
تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی
چهگویمکههستی؟چهگویمچههایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی
تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی
تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی
تو در دورهی خویش خیرالنّسایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تویی راحت جان موسی بن جعفر
تویی روح و ریحان موسی بن جعفر
تویی یاس بُستان موسی بن جعفر
تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو عَذراترین مریم اهل بیتی
تو در هر دمی همدم اهل بیتی
در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی
تو تندیس آن چارده مُقتدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
هُمای بهشتی و عرش آشیانی
که در عُشّ دین صاحب آستانی
تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی
بهشت خداوند در خاک مایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو مانند کلثوم، زینب ترینی
خدیجه وقار اَستی و بیقرینی
وفادار مانند اُمّ البنینی
تو منظومه ی جمع معصومه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته
((فداها ابوها))برای تو گفته
به مدحت ولیّ خُدای تو گفته
که در حشر تو شافع شیعه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
در اطراف صحنت غُباریم بانو
به درگاه تان خاکساریم بانو
به لطفت در این شهر داریم بانو
عجب کاظمینی؛عجب کربلایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی
تو همشیرهی شخصِ شَمس الشّموسی
درِ خانه ات از پی خاکبوسی
رسیدند صدها چو شیخ بهایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
از این در چو بُردیم فیض دوچندان
طمعکار گشتیم ما مستمندان
به اقرار ما فرقهی دردمندان
تو با درد هر بینوا، آشنایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
اگرچه در این خاک کم غم ندیدم
در این شوره زار آب زمزم ندیدم
به من درد دادند و مرهم ندیدم
ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
به این خسته حال مجاور نظر کن
تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن
به من هم به عنوان زائر نظر کن
تو رُخصت دهی۰ میشوم نینوایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
شاعر: #محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوکرای سادتیم ام البنین
سر تا پا ارادتیم ام البنین
بی بی جانم ما فقیرْ بیچاره ها
وقفِ خانوادتیم ام البنین
بانويِ خونه ي آقامون علی
مَحرم مَحرمه غم هامون علی
میتونیم شما رو مادر بخونیم
اگه رخصت بده بابامون علی
از همه غیر شما خسته شديم
به اباالفضل تو وابسته شديم
ما مثه عریضه های حاجتیم
به پَر کبوترات بسته شديم
از شما درس ولایت میگیریم
رخصته عرض ارادت میگیریم
تو گرفتاریامون برا شما
سفره میندازیم و حاجت میگیریم
خیلی زشته نوکرات کم بیارن
یا توی نوکریشون کم بذارن
هدیه میشن به شما تو مشکلات
صلواتایی که رد خور ندارن
به غم چشمای گریون حسین
به دل ساقی دلخون حسین
به امید ناامید شدش قسم
رومونو نزن زمین جون حسین
دلامون هزارتا درد و غم داره
ولی باز امید به این علم داره
برا کربلا ، گذرنامه ي ما
مهر تأئید شما رو کم داره
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وامصیبت
ای توتیای حور و مَلَک خاک پای تو
ای بهتر از بهشت برین سامرای تو
تنها نه سامرا، نه زمین و اهالی اش
هفت آسمان نشسته به زیر لوای تو
خورشید ذرّه وار دم صبح می رسد
در پیشگاه حضرت گنبد طلای تو
هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم
مارا بس است گوشه ی صحن وسرای تو
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که مرتبه ای شد گدای تو
تکبیر گفته است هزاران هزار بار
آن که شنیده جامعه را با صدای تو
تفتیش منزل تو و تبعیدِ آن چنان
یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو
ای خانه ی تو عرش خداوند ذوالجلال
کِی کاروان سرای گداهاست جای تو؟
فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت
یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو؟
توهین دلقکی به تو در مجلس شراب
ما را نشانده تا به ابد در عزای تو
از بس که باحسین دلت ارتباط داشت
شد حُجره تو آخر سر کربلای تو
با اینکه در دیار غریبی شدی شهید
کاری نداشت دست کسی با ردای تو
دیگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود
زخم دهان گُشاده روی عضوهای تو
دیگر کنار پیکر بی جان حضرتت
سیلی نخورد دختر درد آشنای تو
#محمد_قاسمی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دار العزا
در غربت این شهر چون جانت فدا شد
شرمندگی از تو نصیب سامرا شد
این خاک اگر تا حال سُرِّ مَنْ رَای بود
بعد از عروجت تا ابد دار العزا شد
بودی علی سوّم آل علی که
در حقّ تو مثل علی خیلی جفا شد
نفرین بی پایان بر آن رذلی که از بغض
راضی به قتل دوّمین ابن الرّضا شد
یک نیمه شب از خانه بیرونت کشیدند
طوری که ماه از شرم تو قدّش دو تا شد
پای برهنه پشت مرکب می دویدی
خار از ادب پیش قدمهای تو پا شد
بستند وقتی ریسمان را دور دستت
زهرا دوباره ناله اش واویلتا شد
شکر خدا ناموست آن شب در امان بود
با آن که با جور عدو از تو جدا شد
امّا مدینه داستان آن گونه شد که
شرمنده بانوی خانه مرتضی شد
روضه چرا از جای دیگر سر در آورد؟
با اینکه آتش از همان کوچه به پا شد
وقتی که دیدی داخل بزم شرابی
اشکت روان از غُصّه شام بلا شد
در دست آن نامرد دیدی جام می را
تازه گریزِ روضه ات طشت طلا شد
یک جمله می گویم دگر طاقت ندارم
شاید کمی از حقّ این روضه ادا شد
آنجا که چوب خیزران با رفت و برگشت
دُرّ از دهان شاه ما انداخت در طشت
✍ #محمّد_قاسمی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#واحد_امام_زمان
#واحد_مهدوی
.
قرار دل بیشکبیم سلام
امام زمان غریبم سلام
میدونمصدامو داریمیشنوی
حبیبم سلام
سلامم به غمهای بی انتهات
بهخونگریههای رَوون از چشات
تو مظلومتری از حسین شهید
بمیرم برات
پریشونحال و غمگینی
پای روضه که میشینی
ماها میشنویم امّا تو
مُصیبتهارو میبینی
کِی میشه گمشدهی خیمهنشینم؟
بین این گریهکُنا تورو ببینم؟
قدّ یک لحظه کنار تو بشینم
یاصاحبالزمان آجرک الله
ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦
دلیل قبولیِ اعمال من
تو دلواپسی واسه احوال من
رسیده چقدر خیر تو دائماً
به امثال من
تو داری هوای دل زار مو
جلو میبری با دُعات کارمو
تو نورانی کردی با یادت خودت
شب تارمو
دوسِت دارم بی اندازه
غمت دنیـامو میسازه
بَدم امّا خاطر جمعم
که آغوشت واسم بازه
امیدم اینه یه روز تورو ببیبنم
تا زخاک پای تو بوسه بچینم
به همین امید تو روضه ها میشینم
یاصاحبالزمان آجرک الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ شاعر: #محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7