eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
نُه دی روز تلاطم خیز است فصل دریا شدن پائیز است نُه دی روز شقایق ها شد روز احیا شدن دریا شد نُه دی روز تجلّی در عشق روز اظهار ولایت بر عشق نُه دی روز حقیقت گویی ست در ره عشق سعادت جویی ست نُه دی جلوه ی جانبازی هاست صحبت از فتنه براندازی هاست فتنه گر ، فتنه بپا داشت اگر شعله بر آینه بگذاشت اگر دل به بیگانه سپرد این خائن بود ابلیس ورا در باطن کفر در معرکه عریان آمد فتنه گر باز به میدان آمد این که آشوب بپا شد از او هجمه بر عشق بنا شد از او کفر در فتنه بپا اِستاده ست پرده از روی نفاق افتاده ست " محک تجربه آمد به میان " در صف فتنه همه مدّعیان باز این مدّعیان اند ، کنون فتنه دارند به سرها افزون این گروهی که فتادند به دام فتنه کردند بنام برجام زین گروه آتش بیداد ببین دسترنج همه بر باد ببین آن کسانی که به دام افتادند صید کفر و به کف صیّادند کفرشان این : که جگر آزردند هجمه بر دین و دیانت بردند زآتش فتنه که مهتاب بسوخت مسجد و منبر و محراب بسوخت این جماعت که یزید آبادند باز در راه خطا افتادند خیمه هایی که حسینی بودند شعله ور از شرر نَمرودند کافران خنجر آشوب به دست داشتند آتش کین صف در صف هر کجا هیئت و پرچم دیدند شعله بر آن زده و خندیدند خائنان کینه فزودند همه یار دشمن شده بودند همه ملّت این فتنه کز آنان دیدند رَخت پیکار به تن پوشیدند غیرت و همّت شان گلگون شد زآستین دست خدا بیرون شد از خدا تا که اطاعت باشد دست حق ، دست جماعت باشد ملّت ما که به هم پیوستند دفتر فتنه گران را بستند نُه دی روز شکوفایی ماست روز روشنگری اهل ولاست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دنبال تو سرگردانم ای مولا درین شبها به کویت می رسد آیا دل تنها درین شبها دو چشم خویش را دادم به دست موجی از باران به شوق دیدنت شد دیده ام دریا درین شبها ندارد حاصلی اشک من و سوز مناجاتم چه سازم از فراق روی تو آقا درین شبها تمام کوله بارم پُر شده از اشک تنهایی فقط با یاد وصلت می کنم نجوا درین شبها نفس در سینه ام سنگین تر از هر بغض پنهان است من و این بغض سنگین و دل رسوا درین شبها ببین حال تضرّع دارم از هجران چشمانت بیا بنگر ز من حال تضرّع را درین شبها به سجده می برم پیشانی محتاج نورت را به نورت می رسد پیشانی ام آیا درین شبها شکوفا کن دو چشمت را برای لحظه ای حتّی معطّر کن مرا ای یوسف زهرا درین شبها جدا از اشتیاق وصل بودم قبل ازین مولا به دنبال تو می گردم ولی حالا درین شبها به خاک کربلا ، یا که نجف ، یا شهر پیغمبر کجا داری عزیز فاطمه مأوا درین شبها کنار بی قراری ها و نجواهای دلتنگی تو می سوزی به یاد زینب کبرا درین شبها ز حسرت غرق اندوهم چو "یاسر" ای عزیز دل من و یک ماه سرگردان و نا پیدا درین شبها 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دنبال تو سرگردانم ای مولا درین شبها به کویت می رسد آیا دل تنها درین شبها دو چشم خویش را دادم به دست موجی از باران به شوق دیدنت شد دیده ام دریا درین شبها ندارد حاصلی اشک من و سوز مناجاتم چه سازم از فراق روی تو آقا درین شبها تمام کوله بارم پُر شده از اشک تنهایی فقط با یاد وصلت می کنم نجوا درین شبها نفس در سینه ام سنگین تر از هر بغض پنهان است من و این بغض سنگین و دل رسوا درین شبها ببین حال تضرّع دارم از هجران چشمانت بیا بنگر ز من حال تضرّع را درین شبها به سجده می برم پیشانی محتاج نورت را به نورت می رسد پیشانی ام آیا درین شبها شکوفا کن دو چشمت را برای لحظه ای حتّی معطّر کن مرا ای یوسف زهرا درین شبها جدا از اشتیاق وصل بودم قبل ازین مولا به دنبال تو می گردم ولی حالا درین شبها به خاک کربلا ، یا که نجف ، یا شهر پیغمبر کجا داری عزیز فاطمه مأوا درین شبها کنار بی قراری ها و نجواهای دلتنگی تو می سوزی به یاد زینب کبرا درین شبها ز حسرت غرق اندوهم چو "یاسر" ای عزیز دل من و یک ماه سرگردان و نا پیدا درین شبها 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🕊 پر می زند کبوتر قلبم به کاظمین خواهد گرفت دانه ز دست شما جواد (ع).. ‌‌ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا بسپار چشمان مرا در آسمان ای گل بده دست مرا در دست‌های کهکشان ای گل تو آغاز زمینی، می‌توانی گل برویانی برویان چشم مستم را به رنگ ارغوان ای گل تو را محدود کردن در حصار باغ‌ها عیب است کرانی نیست بر حسنت، الا ای بیکران ای گل نگردم لحظه‌ای تا که جدا از عطر دستانت بساز از برگ‌های گل برایم آشیان ای گل مگردان رو زچشمانم که در این بی‌قرارستان ندارم از فراق روی تو امن و امان ای گل مرو از پیش چشمانم، مبند ای عشق پلکت را که من وابسته‌ام بر چشم‌های مهربان ای گل زپشت پنجره پیداست خورشید رخت، یعنی جهان شد با طلوع آفتابت جاودان ای گل مبادا جا بماند عاشقی از جمع عشاقت ببر با خود مرا چون عاشقان با کاروان ای گل به مهمانی چشمانت رسیدم همره «یاسر» نمی‌خواهی مگر در خانه خود میهمان ای گل؟ 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آتش زنید داغ پریشانی مرا ویران کنید خیمه ی ویرانی مرا تا کی ز هجر خانه بدوش دیار غم سامان دهید بی سر و سامانی مرا توفانی ام ز هجر در این بحر بی کران برهم زنید لحظه ی توفانی مرا قرآن نور طلعت یار است و این زمان بر سر بگیر آیه ی قرآنی مرا هر قطره اشک گوهر زندانی دل است بیرون کنید گوهر زندانی مرا در پای یار گل بفشانم ز اشک خود گلشن نداشت تاب گل افشانی مرا شبهای اشک می گذرد بی حضور ماه پیدا کنید آن مه پنهانی مرا سلمان اوست چشم به ره مانده، بنگرید تا پی برید ایده ی ایرانی مرا شوق وصال خط مسلمانی من است هان ، بنگرید شوق مسلمانی مرا آید پدید صبح درخشان من ز یار شرحی دهید صبح درخشانی مرا در حیرت است " یاسر " ازین ماجرا دلم گلگون نویس حالت حیرانی مرا 🔸شاعر: ___________________________ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دنبال تو سرگردانم ای مولا درین شبها به کویت می رسد آیا دل تنها درین شبها دو چشم خویش را دادم به دست موجی از باران به شوق دیدنت شد دیده ام دریا درین شبها ندارد حاصلی اشک من و سوز مناجاتم چه سازم از فراق روی تو آقا درین شبها تمام کوله بارم پُر شده از اشک تنهایی فقط با یاد وصلت می کنم نجوا درین شبها نفس در سینه ام سنگین تر از هر بغض پنهان است من و این بغض سنگین و دل رسوا درین شبها ببین حال تضرّع دارم از هجران چشمانت بیا بنگر ز من حال تضرّع را درین شبها به سجده می برم پیشانی محتاج نورت را به نورت می رسد پیشانی ام آیا درین شبها شکوفا کن دو چشمت را برای لحظه ای حتّی معطّر کن مرا ای یوسف زهرا درین شبها جدا از اشتیاق وصل بودم قبل ازین مولا به دنبال تو می گردم ولی حالا درین شبها به خاک کربلا ، یا که نجف ، یا شهر پیغمبر کجا داری عزیز فاطمه مأوا درین شبها کنار بی قراری ها و نجواهای دلتنگی تو می سوزی به یاد زینب کبرا درین شبها ز حسرت غرق اندوهم چو "یاسر" ای عزیز دل من و یک ماه سرگردان و نا پیدا درین شبها 🔸شاعر: ___________________________ سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آن که بر شکسته دلانت امان دهی آیا شود که گوشه ی چشمی نشان دهی آیا شود ز کوچه ی چشمت گذر کنم یعنی مرا به خیمه ی لطفت مکان دهی عالم در انتظار نماز ظهور توست کی می شود به کعبه در آیی ، اذان دهی خود را به خاک پای تو اندازد از شعف رخصت اگر به عاشق دامن کشان دهی باید شما بیایی و در این بهار درد ما را برای بردن نامت زبان دهی رفتی که باز در غم زهرای خسته دل گلهای اشک خویش به دست خزان دهی چشمم براه مانده ، به غمگین ترین صدا تا شرح داغ فاطمه را خون فشان دهی باشد بعید روز ظهوری که می رسد حتّٰی دمی به قاتل مادر امان دهی زخمی عمیق دارد و چشم انتظار توست تا مرهمی به مادر قامت کمان دهی "یاسر" بریز پای نهال دو دیده اشک تا بر نهال خشک ، تو آب روان دهی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به ببین راه سعادت را نبستند مسیر این ارادت را نبستند دوباره لاله گون شد عشق ، یعنی در باغ شهادت را نبستند شکوفا شد گل فصل بهاران شهیدی از تبار بی قراران 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 چو مرغی در هوا می رفت آن گل به سمت کربلا می رفت آن گل چو یاران به خون غلتیده ی خویش مسیر عشق را می رفت آن گل دو بال غرق خون را باز می کرد به سوی آسمان پرواز می کرد دوباره دل به دریای خطر زد به طومار دلش مُهر سفر زد نبودش طاقت دوری ز یاران بدین خاطر هوایی گشت و پر زد به گلزار ولایت محترم شد چه صیادی که خود صید حرم شد ز عرش عاشقی کوکب گرفته نوای یارب و یارب گرفته مدال لاله گون خدمتش را ز دست حضرت زینب گرفته خدایی صید دلها را رقم زد دو چشم خویش در قاب حرم زد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 دلی بی آتشین عاشق نباشد بجز اهل یقین عاشق نباشد به خون غلتان نگردد در ره دوست هر آن کس این چنین عاشق نباشد هر آن کس گل رود از صحن باغش شهادت باز می آید سراغش شاعر: «یاسر» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در حقیقت‌نگری، آینه‌ای صادق بود آنچه می‌داشت ز ایزد همه را لایق بود این که باید به ولایش همه عاشق باشیم پیر عشق است، بیا عاشق صادق باشیم عاشق آن است که از نسل شقایق باشد شجری میوه رسانده‌ست که لایق باشد ششمین شمس سپهر ازلی آن مولاست خط سِیْرِ افق چشم علی، آن مولاست جعفرش نام نهادند که جانش نور است ظلمت از ساحتِ قدسیش، همانا دور است عشق در دایره‌ی چشم سبو می‌گردد عِلْم در حیطه‌ی اندیشه‌‌ی او می‌گردد مدفنش عینِ بهشت‌ست اگر ویران است گنج در گوشه‌ی ویرانه فقط پنهان است کاش دل زائر آن تربت بی زائر بود کاش بر گِرد حریمش دل من حائر بود کاش چشمان منِ خسته کبوتر می‌شد بال و پر می‌زد و در اشک شناور می‌شد اگر آن مدفن ویرانه رواقی می‌داشت لااَقل داغِ دل آینه کمتر می‌شد آه ای شهر نبی! شاهد این قصّه تویی که چه با زاده‌ی آزاده‌ی حیدر می‌شد بوی گلچین به گلستان ولایت پیچید باغی از اشک در آن مرحله پرپر می‌شد خانه‌ی فاطمه می‌گشت تداعی، آری داشت آن حادثه‌ی تلخ، مکرّر می‌شد آه آن روز اگر دست علی را بستند لیک این بار چنین حضرت جعفر می‌شد در دل شب به نماز آمده بود آن مولا بود در زمزمه، در حال سجود آن مولا ناگهان خصم، هجوم از در و بامش آورد تلخی اهل ستم باز به کامش آورد دست او بسته و از خانه برونش بُردند شعله بر جان زده و با دلِ خونش بُردند بعد ازین حادثه آسوده نبود آن مولا داشت از خونِ جگر، چشم کبود آن مولا حالتی داشت که غم بود همی دنبالش گرچه بودند همه فارغ ازین احوالش همه بودند در اندیشه‌ی خود آسوده جگری سوخت ز انگور به زهر آلوده جگری سوخت و آتش به همه عالم زد نفسی شعله شد و کار جهان بر هم زد آتشی بود که بال و پرِ پروانه بسوخت آتشی بود که آئینه و گلخانه بسوخت داغِ گل، مشتعل و جلوه‌ی محشر دارد "یاسر" از آتش آن، شعله به پیکر دارد ✍ (یاسر) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بُردند اگر هجوم به بیت مطهّرش در پشت در نبود گرانمایه همسرش شد بسته گرچه به ریسمان دو دست او بر سر نبود تیغ عدوی ستمگرش گیرم که گشت همسر او غرقِ غم ولی دیگر نخورد ضرب غلافی به پیکرش گیرم که ریخت اشک عزیزانش از جفا دیگر نسوخت لاله‌ی کوثر برابرش گیرم که بود مادر طفلان او غمین دیگر نبود غنچه‌ی نشکفته پرپرش باید گریست در غم آن طفل نازنین طفلی که دید حادثه در بطنِ مادرش با آن که برد پای پیاده عدو ورا دیگر نبود شاهد آن لحظه دخترش عمامه‌اش فتاد اگر چه ز سر ولی دیگر نبود هجمه‌ی نا اهل بر سرش از غصّه دید گریه‌ی اهل و عیال خود امّا ندید صدْمه به پهلوی همسرش گرچه نشست آه و فغانش به دل ولی سیلی نخورد بر رخ تنها صنوبرش خون می‌شود دو دیده‌ی "یاسر" چو قلب یار زین ظلمِ بی شمار که سخت‌ است باورش ✍ (یاسر) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حاج ، فرمایشات امروز را در قالب شعر درآورد... ؛ باید که میان ملت ما ایمان و امید زنده باشد در پویش راه خدمت ما ایمان و امید زنده باشد فرمود عزیزْ رهبر ما باید که شنید این سخن را با جهد و جهاد و همت ما ایمان و امید زنده باشد برخیز و ز جان و دل بکوشیم از چشمه‌‌ی عاشقی بجوشیم یعنی همه جا ز دعوت ما ایمان و امید زنده باشد باید سخن از امید گفتن یعنی همه‌جا چو گل شکفتن در هر سخن و عبارت ما ایمان و امید زنده باشد در عرصه‌‌ی سبز استقامت در راه دفاعِ از کرامت در بِیْن تمام امّت ما ایمان و امید زنده باشد باید که برای حفظ ایران در سایه‌‌ی روشنای قرآن هم بهرِ بقای عزّت ما ایمان و امید زنده باشد در حفظ کرامت جهانی ماییم و تلاش جاودانی باید که ز کار دولت ما ایمان و امید زنده باشد جایی که خطر کمین بگیرد از خاتم ما نگین بگیرد در همت و در صلابت ما ایمان و امید زنده باشد آینده‌‌ی کشور دلیران یعنی که تمام خاک ایران در آینه‌ی صداقت ما ایمان و امید زنده باشد هنگام نشست و عافیت نیست اینجا بجز از حضور ما کیست؟ برخیز که با اجابت ما ایمان و امید زنده باشد هر صبح‌دم امیدواری چون فصل مطهّر بهاری «یاسر» ز طلوع غیرت ما ایمان و امید زنده باشد ✍ (یاسر) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به‌مناسبت بزرگداشت از یمن اوست خانه‌ی دل‌ها منور است مسرور و شاد، حضرت موسی‌بن‌جعفر است ذی‌القعده را رسید فروغ دوباره‌ای یعنی که ماه جلوه برانگیز اختر است از نسل مصطفاست اینکه شکوفا شده چنین در باغ عشق آینه‌دار صنوبر است همنام مصطفاست غنچه‌ی گلزار موسوی وز عطر اوست گلشن جان‌ها معطر است احمد شکفت پیش دوچشم ستاره‌ها حالا رخش به لوح بهشتی مصور است طفلی که گشت نور دو چشم امام عشق این نورسیده جاری الطاف کوثر است هفتم امام بوسه به رخساره‌اش زند رخساره‌ای که ماه به چشمش مسخر است گر خوانده‌اند شاهچراغش به بزم عشق این چلچراغ جلوه‌ی نورش مکرر است «یاسر» نرفت دست تهی از حریم وی گنجینه‌ی ولاست که لبریز گوهر است ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7