eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
966 ویدیو
40 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ای حُسن بی پایان و ممتد یامحمد در بندگی هستی سرآمد یامحمد از برکت لبخند تو جریان گرفته مِهر و محبت هایِ بی حد یامحمد دیوانۂ عطر خوش پیراهنت شد تا یوسف از پیش ِ تو شد رد، یامحمد کوهِ اُحُد زانو زد و هر روز حک کرد بر سنگ یاقوت و زبرجد؛ «یامحمد» آیات قران شوق دیدار تو را داشت شد قلب تو مقصود و مقصد یامحمد قطعاً خدا میخواست عشقش؛ کوثرش را بر دست های تو سپارد یامحمد تکیه کلامت «بِضعةٌ مني» شد و هست- عشق تو بر زهرا زبانزد یامحمد تنها وصیّ تو علی بود و همه عمر سنگ تو را بر سینه اش زد یامحمد حیدر به هر نامی صدایت زد دلت ریخت یامصطفی، محمود، أحمد، یامحمد ختم الرُسُل، شمسُ الضحی، یا نورُ عیني صَلّوا علیکَ یامحمد یامحمد! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جواب واضحِ "إقرأ" بلي بود بدون شکّ و امّا و ولی بود دلیل بعثت و معراجِ احمد غدیر و جانشینی علی بود! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می آید نگین پنجم ِ آل کسا؛ ارباب می آید در آغوشش گرفته فاطمه، یکریز پیغمبر- برای بوسه بر لبهای او بیتاب می آید چه تمرین میکند فطرس طریقِ دست بوسی را مگر شب تا سحر در چشم هایش خواب می آید!! فقط مشتاق دیدار است و وعده داده بر بالَش که محض پر گشودن بهترین اسباب می آید خدا قنداقه اش را با حریرِ کهکشان بسته برای خواندنِ لالایی اش مهتاب می آید ملقّب شد به «ثاراللهْ»! قطعاً قبله و کعبه... برای دیدنش با مسجد و محراب می آید علی در سایۂ گهواره اش «والشّمس» میخواند وَ سائل با رعایت کردنِ آداب می آید یقیناً می رود با دست های پُر از این خانه کسی که بی ریا، با قصدِ دقّ الباب می آید ¤ به یاد تشنگی هایش می آید اشک از چشمم میان روضه مادامی که حرف از آب می آید! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قوّت بال و پرم، یا حسن بن علی با تو شدم محترم، یا حسن بن علی باز هم از جانِبت آمده یک یاکریم- پَر زده دور و برم، یا حسن بن علی خورده به کارم گره، ذکر لبانم شده مثل پدر-مادرم، یا حسن بن علی رزقِ سجودِ مرا بیشتر از پیش کن از همه سائل ترم، یا حسن بن علی کاش به روی سرم دست تو را حس کنم در نفس ِ آخرم، یا حسن بن علی زمزمۂ برزَخم یا علي موسی الرضا زمزمۂ محشرم، یا حسن بن علی تا بپذیرد مرا محض ِ غلامی؛ حسین... نام تو را میبرم، یا حسن بن علی این بدِ بی آبرو کنج خیالات خود ساخت برایت حرم، یا حسن بن علی حک شده روی نگین شرف الشّمس ِ من حضرتِ صاحب کرم، یا حسن بن علی! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صاحبِ عصیانِ بسیارم، إلهي بالحسین درگذر از من! گنهکارم، إلهي بالحسین بیش از اندازه بد کردم! پشیمانم، ببین... باز هم از توبه سرشارم، إلهي بالحسین کار دستم داده! راحت کن مرا از دستِ نفْس زخم خوردم! بد گرفتارم، إلهي بالحسین دستهایم را به دستانت بگیر و تا که از امرِ شیطان دست بردارم، إلهي بالحسین من در این دنیا غریبم! بی انیس و مونسم من فقط یک آشنا دارم، إلهي بالحسین دور کرده معصیت هایم مرا از کربلا دورم و مشتاق دیدارم، إلهي بالحسین یاد تلقین و لحد، یاد شبِ تاریکِ قبر در میان روضه می بارم، إلهي بالحسین گفت با خود جانِ زهرا آبرویم را نبر من أباالفضلِ علمدارم، إلهي بالحسین در دلش میگفت سقای حرم در علقمه بد گره افتاده در کارم، إلهي بالحسین تیر بر چشمان من خورده ست و با دندان خود- -تا که مَشکم را نگهدارم، إلهي بالحسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صاحبِ عصیانِ بسیارم، إلهي بالحسین درگذر از من! گنهکارم، إلهي بالحسین بیش از اندازه بد کردم! پشیمانم، ببین... باز هم از توبه سرشارم، إلهي بالحسین کار دستم داده! راحت کن مرا از دستِ نفْس زخم خوردم! بد گرفتارم، إلهي بالحسین دستهایم را به دستانت بگیر و تا که از امرِ شیطان دست بردارم، إلهي بالحسین من در این دنیا غریبم! بی انیس و مونسم من فقط یک آشنا دارم، إلهي بالحسین دور کرده معصیت هایم مرا از کربلا دورم و مشتاق دیدارم، إلهي بالحسین یاد تلقین و لحد، یاد شبِ تاریکِ قبر در میان روضه می بارم، إلهي بالحسین گفت با خود جانِ زهرا آبرویم را نبر من أباالفضلِ علمدارم، إلهي بالحسین در دلش میگفت سقای حرم در علقمه بد گره افتاده در کارم، إلهي بالحسین تیر بر چشمان من خورده ست و با دندان خود- -تا که مَشکم را نگهدارم، إلهي بالحسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت بر دوش ِ دل، بار مصیبت داشت عمری جان دادن خون خدا یادش نمیرفت بالاسرِ هر پیکر بر خاک خفته لبخندِ شمرِ(لع) بی حیا یادش نمیرفت بردند بی صبرانه بعد از گوشواره- گهواره را بینِ عبا... یادش نمیرفت تب داشت بابا! سوخت خیمه! زجر(لع) آمد! زد تازیانه بیهوا! یادش نمیرفت هنگام غارت بود و در بین شلوغی... افتاد زیر دست و پا یادش نمیرفت لعنت بر آن دستی که هجده نیزه آورد سرهای روی نیزه ها یادش نمیرفت کنج خرابه...زیر نور ماه...آرام... شب-گریه هایِ بیصدا یادش نمیرفت ¤ در کنج حجره، داشت جان میداد امّا کهنه حصیر و بوریا یادش نمیرفت! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیر شد هر لحظه پای روضه ها، مثل پدر در نیاورد از تنش رختِ عزا، مثل پدر حلقه میزد اشک در چشمش؛ به گریه می نشست از مصیبت های سختِ کربلا، مثل پدر خشک میشد حنجرش، میسوخت، تا می دید که طفلِ تشنه، شیرخواره هر کجا، مثل پدر یاد مشک پاره و دستِ قلم در علقمه داغدارِ جملۂ «أدرک أخا»، مثل پدر زیر لب میخواند گریان روضه ها را یک به یک ضجّه میزد یادِ آن خونین-قفا، مثل پدر رفت پیش چشم او سرها به روی نیزه و دید جسم ِ بی کفن بر بوریا، مثل پدر خیمه ها میسوخت! موهای رقیه همچنین داشت با خود گریه های بیصدا، مثل پدر من فدای کودکی هایش که رفت از کربلا با دو دستِ بسته تا شام ِ بلا، مثل پدر بر سرِ بازارِ آذین بسته بین هلهله بر سرش میخورد سنگِ بی هوا، مثل پدر در خرابه ناتوان افتاد! خوابش برده بود روی خار و خاک؛ بی آب و غذا، مثل پدر آخرش مسموم شد با زهر، مظلومانه شد- در بقیعِ بی حرم قبرش رها مثل پدر! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خیری نرساندم که مرا یار بخوانی از عشقِ خودت جاری و سرشار بخوانی حق داری اگر بیت به بیت غزلم را با حالِ تاسف...غمِ بسیار...بخوانی حق داری اگر گریه کنی گوشۂ خیمه از معصیتم در حدِ طومار بخوانی شرمنده ام آقا ولی ایکاش مرا هم؛ یکبار فقط یارِ وفادار بخوانی خوب است دمِ مردنِ من حمد شفا را؛ بالا سرِ این عاشقِ بیمار بخوانی وقتش شده از کعبه حسینیّه بسازی برگردی و از سیّد و سالار بخوانی در گوشه ای از کرب و بلا روضه بگیری «ای اهل حرم میر و علمدار» بخوانی با پنج تنِ آل عبا هر شب جمعه؛ از غربت زینب سرِ بازار بخوانی! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت تیرِ سه پر را حرمله می شُست با آب چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت داغش تمام عمر از یادم نمیرفت گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت شاید سه ماهش بود خندید اولین بار در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت در کارهای خانه خیلی گریه کردم قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا من شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیقرار و خسته ام! صلح و صفا گم کرده ام یارِ دیرین و رفیقِ با وفا گم کرده ام بی تو نابینایم و دارم هراس ِ چاه را بر زمین می افتم انگاری عصا گم کرده ام حاجتِ روزانه ام در حسرت آدینه ماند برنگشتی! باز هم مشکل گشا گم کرده ام میگرفتی کاش گاهی یک سراغی از من و کاش میگفتی خداوندا گدا گم کرده ام دوست دارم که نمازم را بخوانم رو به تو کعبه یک سنگ است! من قبله نما گم کرده ام یک نفر ایکاش می فهمید از بی‌تابی ام دردمندم! خیمهٔ دارالشفا گم کرده ام حالِ خوبِ سابقم را در کدامین معصیت؟! عهد و پیمان با تو را آیا کجا گم کرده ام؟!... چشم ها را بستم و در محضرت زانو زدم در خیالاتم دوباره دست و پا گم کرده ام دستهایم را بگیر و باز پیدا کن مرا در شلوغی های این دنیا تو را گم کرده ام! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیقرار و خسته ام! صلح و صفا گم کرده ام یارِ دیرین و رفیقِ با وفا گم کرده ام بی تو نابینایم و دارم هراس ِ چاه را بر زمین می افتم انگاری عصا گم کرده ام حاجتِ روزانه ام در حسرت آدینه ماند برنگشتی! باز هم مشکل گشا گم کرده ام میگرفتی کاش گاهی یک سراغی از من و کاش میگفتی خداوندا گدا گم کرده ام دوست دارم که نمازم را بخوانم رو به تو کعبه یک سنگ است! من قبله نما گم کرده ام یک نفر ایکاش می فهمید از بی‌تابی ام دردمندم! خیمهٔ دارالشفا گم کرده ام حالِ خوبِ سابقم را در کدامین معصیت؟! عهد و پیمان با تو را آیا کجا گم کرده ام؟!... چشم ها را بستم و در محضرت زانو زدم در خیالاتم دوباره دست و پا گم کرده ام دستهایم را بگیر و باز پیدا کن مرا در شلوغی های این دنیا تو را گم کرده ام! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت تیرِ سه پر را حرمله می شُست با آب چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت داغش تمام عمر از یادم نمیرفت گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت شاید سه ماهش بود خندید اولین بار در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت در کارهای خانه خیلی گریه کردم قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا من شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7