eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که… سائلان تو زیادند ، زیادند… کریم روز محشر که شود ، از کرم مادرتان زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبیه فاطمه هستی ، وقار داری تو چقدر پیش خدا ، اعتبار داری تو کنار حوض “حیاط قدیم” فهمیدم چقدر ، ملتمس بی شمار داری تو فرشته ای و تمام جهان ، به زیر پرت ملیکه ای و دو صد ، جان نثار داری تو کویر قم ، که بدون وجود تو هیچ است برای فصل خزان هم ، بهار داری تو گواه میدهد این صحن مملو از مردم همیشه “زائر دل بی قرار” داری تو قبور این فقها حاکی است ای بانو تمام دور حریمت ، حصار داری تو همیشه و همه جا سربلند و مغرورم برای همچو منی افتخار داری تو نشد که روضه بگویم ، نشد که بنویسم چقدر از دل من انتظار داری تو…؟ همیشه در حرمت جمله ای به لب دارم: شبیه فاطمه… اما مزار داری تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها نامش چقَدْر در دلم اعجاز میکند پا بر زمین نَهَد ، که زمین ناز میکند عشقش دوباره بندگی آغاز میکند راهِ بهشت را ، نفسش باز میکند رجعت نموده حضرتِ زهرا ، قیام کن برخیز ، بر سُلاله ی او احترام کن بر جنّ و انس و حوریه ، سَرور رقیه است بر خانه ی حسین ، کبوتر رقیه است ساقی عموی اوست ، که کوثر رقیه است واللّه ناجیِ صفِ محشر رقیه است جان میدهم تصدّقِ یک تارِ موی او عالم گرفته روحِ خدایی ، ز روی او سائل تر از همیشه و لبریزِ حاجتم دستم به روی سینه و غرقِ ارادتم مشتاقِ جان سپاری و فیضِ شهادتم من از بزرگواریِ ایشان ، بد عادتم با دست های کوچک و مشکل گشای خود بابُ المراد گشته برای گدای خود لطفش همیشه شاملِ احوالِ عالم است هرچه بگویم از سَرِ الطافِ او کم است آری… رقیه ، بانیِ ماهِ محرّم است بی عشقِ او زمین و زمان سخت درهم است بانوی بی مثالِ مدینه رقیه است نورِ دلِ رباب و سکینه رقیه است چشمش همیشه مثلِ گُلِ یاس بود و بس هر خنده اش تبلورِ احساس بود و بس از کودکی به معجرش حسّاس بود و بس جایش به روی شانه ی عبّاس بود و بس همبازیِ همیشه ی سقّای کربلا «سوزِ جگر کشیده»ی فردای کربلا روزی رسد که ساکنِ ویرانه میشود مویش به دستِ باد …چه بَد ، شانه میشود دیدن برای چشمِ او افسانه میشود دورِ سرِ حسین ، چو پروانه میشود بانو فدای آن جگرِ پاره ات شوم قربان عمه زینبِ آواره ات شَوَم 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم تو که بودی؟ که خدا همسرِ مولایت کرد؟ تو چه کردی؟ که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد؟ مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صدای بانگِ جرس ، کاروان مهیّا شد دلِ تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسینِ فاطمه راهیِ کربلا شده و... دو چشمِ زینبِ کبری ، شبیهِ دریا شد مدینه شهرِ نبی بود ، شهرِ خوبی ها ولی چه عرصه ی تنگی برای آقا شد رسید جای بلندی که شهر پیدا بود نگاه کرد و دلش بی قرارِ زهرا شد وداع کرد و ، روانه به سوی وادیِ عشق عزیزِ فاطمه راهیِ کوه و صحرا شد نگاه کرد به اصغر ، به روی دخترِ خود دلش شکست و گرفتارِ کارِ دنیا شد در این میانه ، زنی پشتشان دعا میخواند نگاهِ امِّ بَنین خیره بر پسرها شد خدا کند که دوباره حسین برگردد دعای مادری اش پشتِکارِ سقّا شد خبر نداشت که گودالِ کربلا روزی ، سَرِ عبا و عمامه ، چقدر دعوا شد... ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که… سائلان تو زیادند ، زیادند… کریم روز محشر که شود ، از کرم مادرتان زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم 🔸شاعر: ____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر چه قبر تو خاکی و بی حرم مانده… میان سینه ی هر شیعه یک حرم داری 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
روی لب های جبرئیل امروز صحبت از آیه های "کوثر" شد هر چه بی معرفت در این شهر است آخرش با سه آیه "ابتر" شد چه کسی گفته بعدِ پیغمبر خانه ی وحی بی ثمر باشد؟ دستِ زهراست ، نسلِ این بابا چه نیازی است او پسر باشد؟! قدمش روی چشمِ این دنیا منّتش را کشند مادرها جبرئیل است پشتِ در انگار آمده دستبوسیِ زهرا نفسِ باد ، تازه تر میشد با نفس های دُختِ پیغمبر روی دستانِ گرمِ بابا و... خیره بر روی او شده حیدر حوریه ، مرضیه ، و یا زهرا چه لقب های محشری دارد بخدا از تمامِ این خلقت فاطمه ، باز برتری دارد... روی او مثلِ برگِ گُل نازک ، باد ، با احتیاط رد میشد... خم به ابروی او میآمد ، زود حالِ این خانواده بد میشد... این همه احتیاط یعنی چه؟ روی زهرا ، خدا چه حسّاس است دائما با پیمبرش میگفت: «فاطمه ، مثلِ غنچه ی یاس است» کور باشد نگاهِ هر کس که ، تابِ دیدن ندارد این گل را بشکند دستِ نحسِ هر کس که قصدِ آزار دارد این گل را سهمِ من هم دو جمله از روضه باد، بَر روی یاسِ احمد خورد وسطِ خانه، پشتِ در روزی... در به پهلوی فاطمه، بد خورد 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روی لب های جبرئیل امروز صحبت از آیه های "کوثر" شد هر چه بی معرفت در این شهر است آخرش با سه آیه "ابتر" شد چه کسی گفته بعدِ پیغمبر خانه ی وحی بی ثمر باشد؟ دستِ زهراست ، نسلِ این بابا چه نیازی است او پسر باشد؟! قدمش روی چشمِ این دنیا منّتش را کشند مادرها جبرئیل است پشتِ در انگار آمده دستبوسیِ زهرا نفسِ باد ، تازه تر میشد با نفس های دُختِ پیغمبر روی دستانِ گرمِ بابا و... خیره بر روی او شده حیدر حوریه ، مرضیه ، و یا زهرا چه لقب های محشری دارد بخدا از تمامِ این خلقت فاطمه ، باز برتری دارد... روی او مثلِ برگِ گُل نازک ، باد ، با احتیاط رد میشد... خم به ابروی او میآمد ، زود حالِ این خانواده بد میشد... این همه احتیاط یعنی چه؟ روی زهرا ، خدا چه حسّاس است دائما با پیمبرش میگفت: «فاطمه ، مثلِ غنچه ی یاس است» کور باشد نگاهِ هر کس که ، تابِ دیدن ندارد این گل را بشکند دستِ نحسِ هر کس که قصدِ آزار دارد این گل را سهمِ من هم دو جمله از روضه باد، بَر روی یاسِ احمد خورد وسطِ خانه، پشتِ در روزی... در به پهلوی فاطمه، بد خورد 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بعد زهرا برای اولادش همدم روزهای تنهایی تو برای غریبی مولا بهترین حس و حال "زهرایی" حس ناب تو حس مادر بود تکیه گاه علی شدی بانو مثل خورشید پشت ابری تو آمدی ، منجلی شدی بانو پر جبریل فرش پاهایت چقدر با وقار هستی تو روز محشر مقابل زهرا مایه ی افتخار هستی تو مادری کرده ای برای همه ولی اصلا به جای زهرا ، نه سال ها خانه ی علی بودی فکر "همتا" شدن به مولا ، نه اسوه ی کاملی پس از زهرا با وفا و سراسر از احساس ادب از ذات تو سرازیر است مثلا : یک نمونه اش "عباس" مدح تو کار هر زبانی نیست مگر اینکه چهارده معصوم گریه های همیشه جانسوزت منحصر شد به کشته ای "مظلوم" آه ... بر سینه میزدی هرشب از غم کشته های عاشورا روضه می خواندی و دلت پر بود گریه کردی برای عاشورا چشم ماها که جای خود دارد چشم هر دشمنی به آب افتاد هر زمان گریه کردی و هروقت چشم های تو بر رباب افتاد دائما سر به زیر و شرمنده فکر آن شاه سر جدا بودی روی لب های تو فقط این بود آه ، عباس ! پس کجا بودی با رباعی عشق و ایثارت کربلا را به نام خود کردی چهار مصرع سرودی و حالا "شعرا" را غلام خود کردی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم خوب شد، ایران ما یک سهم از زهرا گرفت خوب شد یک زن، میان خاندانت جا گرفت لطف کرده فاطمه، ما را حساب آورده است خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت ما حساب کار خود را از ازل پس داده‌ایم اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت شهر بانوی قبیله، شد کنیز فاطمه مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت در هیاهوی دو رنگی عرب‌های حجاز پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت حامل نور “امامت” بود، بانوی حسین تا به دنیا آمدی، تبریک از مولا گرفت خاک پایت سرمه‌ی چشم تمام قدسیان آفرینش با قدوم پاک تو “معنا” گرفت زینت سجده تویی، زین العباد عالمی با نماز تو، “عبادت” جلوه‌ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان، شام عاشورا گرفت ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7