#پنجم_ربیع_الاول #مدح_رحلت
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
کند تکیه بر اقتدارت خیام
که رکن خیامی و والا مقام
سکونی به سکّانِ فُلک نجات
از این رو سکینه تو را گشته نام
گواهم همین تلّ در پیش روست
تو را سجده برده ست دشت قیام
به نفس نفیس تو هم باز گشت
ضمیرِ "علیکنَّ مِنّی السّلام"
تو آن کعبه ی تیره پوشی که نور
حجاب تو را کرده است استلام
کمالی چنین و جلالی چنان
علی وار و زهرا نشانی تمام
نرفته نخ معجرت دست باد
ندیده جمال تو را صبح شام
تجلّی زهرا! نبود این بعید
که خیر النّسایت بنامد امام
بکش تیغِ آه و دو دم سر بده
الا ذوالفقار علی در نیام
بخوان خطبه تا یادمان آوری
"کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام"
به تعظیم شانت جهانی اجیر
امیری تو و شام و کوفه اسیر
علی خویی و زین أب منصبی
از آن رو که آیینه ی زینبی
وقاری که جلباب پوشیده است
حیایی که در نور پیچیده است
از آن خانه ای که تویی و رباب
نرفته حسینت به پای شتاب
عفیفه، جلیله، کریمه، لقب
تو نور خدایی نسب در نسب
چه نوری که بر عالمی چیره شد
به خورشید کی میتوان خیره شد؟
ندیدند جز نور در محضرت
گره های کوریست بر معجرت
به یک آه تو خم شود پشتِ دین
بیا مثل زینب به منبر نشین
علی گونه با خطبه کولاک کن
بخوان مسجد کوفه را خاک کن
بخوان تا بلرزد زمین و زمان
بگو اسکتوا لب ببندد جهان
که کوفه علی را تجسّم کند
که زنگ شتر دست و پا گم کند
که مسجد بلرزد ستون تا ستون
بکش کار ما را به مرز جنون
بدا آنکه شد گرمِ توهین تو
کند کاخ را خاک، نفرین تو
به زینب ولی اقتدا میکنی
تو هم جای نفرین دعا میکنی
#مسعود_یوسف_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوبیتی های #حضرت_سکینه_مرثیه
#لا_تحرقی_قلبی_بدمعک_حسره
اول
ناگاه کتاب گریه را وا می کرد
آن قدر که پشت ناله را تا می کرد
در مجلس روضه ی امام صادق
یاد لب خشکیده ی بابا می کرد
دوم
بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن
از تیر نشسته بر گلو حرف بزن
بانو! دم آخری کمی آب بخور
از خاطره دست عمو حرف بزن
سوم
از سایه سنگ رد شده لشگر من
زنجیر نشسته روی زخم پر من
این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد:
تشت و سر و چوب و گریه خواهر من
چهارم
چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز
از عمه جگر پاره می کرد آن روز
ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه...
وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز
پنجم
در قاب عطش اگرچه تصویر شده
از خوردن آب تا ابد سیر شده
او بعد هزار و چارصدسال هنوز
ایستاده در خیمه، ولی پیر شده
ششم
نه که بدن عزیزمان سر دارد
نه پیرهن کهنه ای در بر دارد
غارت شده زیر دست و پا...ای مردم!
این جسم غریب مانده مادر دارد
هفتم
در باغ عزای کربلا تاک شده
آیینه ی لبهای عطشناک شده
جَرّوهَا عِدّه مِن اَعراب امّا
انگار سکینه با پدر خاک شده
هشتم
می دید خود حضرت زهرا ای وای
افتاده تن ماه به دریا ای وای
تا خطبه بخواند از اسیری و عطش
از منبر نیزه رفته بالا ای وای
نهم
از شام اسارتی که مهتاب نداشت
راهی به سرای چشم او خواب نداشت
بابا، غریب و تشنه بود و دختر
جز اشک نگاه خشک خود آب نداشت
دهم
چشم تو پر از صحنه ی درگیری بود
یک قافله دست و پای زنجیری بود
فکرش دل سنگ را شکست ای بانو
تیری که به سینه خورد عجب تیری بود
شاعر: #روح_الله_عیوضی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عزای عاشوراست😢
بار دیگر عزای عاشوراست
از غمی بی قرینه باید گفت
دو سه خط سوگواره غربت
در عزای سکینه باید گفت
قطره از وصف بحر درمانده
من کجا، مدح دختر ارباب
ای که بوده حسین مداحت
السلام ای سکینه بنت رباب
در کرامات حضرتش کافیست
شیر او را رباب داده، همین
در غریبی او فقط بنویس
به عمو مشک آب داده، همین
کربلا بود دشتی از روضه
او بلاهای خویش را دیده
در عبایی پر از علی اکبر
روح بابای خویش را دیده
روضه می خواند دور دارالحرب
نعش ها را یکی یکی که شمرد
دید بابا علیِ اصغر را
به امیدی گرفت و با خود برد
پدر آمد ولی چه آمدنی!
غرق خون کرد چشم قافله را
دید دور جنازه اصغر
همه گفتند لعن حرمله را
از وداع سکینه و ارباب
جگر کائنات خون شده بود
آه از آن دم که دید این دختر
زین باباش واژگون شده بود
با تنی خون گرفته از گودال
آمدی ذوالجناح بی بابا
کاش می شد رها نمی کردی
وسط تیر و نیزه ها او را
پدرم را غریب بین دو نهر
نحر کردند با لب عطشان
السلام علیک ای بی سر
السلام علیک ای عریان
امیر عظیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح #حضرت_سکینه_س
گل باغ ولایی یا سکینه
چو زینب با وفایی یا سکینه
سکینه مرتضی را نور عینی
عزیز فاطمه، دخت حسینی
به دریای شرف تو دُرِّ نابی
ز نسل مصطفی جان ربابی
گلی از گلشن آل عبایی
تو تالیِ گل خیر النسایی
صفای بیت مولای غریبی
به سان عمه جانت غم نصیبی
تو دیدی کربلا و رنج و ماتم
کنار عمه در ماه محرم
چنان زینب صبوری ات عجیب است
تو دیدی یوسف زهرا غریب است
تو دیدی کربلا، گل های پرپر
به دست دشمن بی دین کافر
تو دیدی غرق خون جسم برادر
که گشته اربا اربا پاره پیکر
تو دیدی اکبر در خون تپیده
کنار پیکرش بابا رسیده
تو گشتی زین مصیبت زار و محزون
که شد قنداقه ی اصغر پر از خون
تو دیدی غرق در خون حنجرش را
کنار خیمه دیدی مادرش را
تو دیدی اصغر شش ماهه جان داد
به روی دست بابا امتحان داد
تو دیدی خجلت سقای طفلان
سرافراز است در بین شهیدان
تو دیدی دست او از تن جدا شد
به راه دین حق جانش فدا شد
بدیدی تو لب عطشان عباس
تو دیدی تیر بر چشمان عباس
تو دیدی که عمو فرقش شکسته
کنار پیکرش بابا نشسته
تو دیدی کشته ماه علقمه را
شنیدی عطر و بوی فاطمه را
تو دیدی که پدر شد قامتش خم
شد از داغ برادر صبر او کم
تو دیدی بر زمین افتاده پرچم
تو دیدی غربت مظلوم عالم
تو دیدی که پدر، جان بر لب آمد
کنار خیمه گاه زینب آمد
تو دیدی نالههای خواهرش را
سرشک غم وداع آخرش را
تو دیدی با برادر گفت و گویش
تو دیدی عمه می بوسد گلویش
تو دیدی غربت و صوت حزینش
که سنگ کینه بشکسته جبینش
تو دیدی تیر کین قلبش دریده
ز قلب نازنینش خون چکیده
تو دیدی شمر بر سینه نشسته
دل فرزند زهرا را شکسته
تو دیدی شمر دون خنجر کشیده
سر بابای مظلومت بریده
تو دیدی آتش بر خیمه ها را
سر بابا به روی نیزه ها را
تو دیدی دیده گریان قلب سوزان
تن بابا به زیر سم اسبان
تو دیدی عمه ی قامت خمیده
بزد بوسه به رگ های بریده
تو دیدی بر یتیمان بی بهانه
عدو می زد به کعب و تازیانه
به زخم عمه ات دشمن نمک زد
تو را و عمه هایت را کتک زد
تو دیدی رنج و ماتم در اسیری
تو دیدی در سفر رنج کثیری
تو دیدی رنج و داغ و ابتلا را
تو دیدی کوفه و شام بلا را
تو دیدی که بزد در شهر کوفه
سر بابا به روی نی شکوفه
سر بابا به روی نی مقابل
سرش را عمه زد بر چوب محمل
عدو بنموده روزت را چنان شام
بزد بر رویِ تان سنگ از لب بام
دل تو زین مصیبتها کباب است
که جای عمه در بزم شراب است
بسوزانده عدو از کین دل او
شرر زد از ستم بر حاصل او
یزید و رو به رویش تشت زر بود
میان تشت زر رأس پدر بود
عزیز تو دم از محبوب میزد
به لب هایش عدو با چوب میزد
(رضایم) عبد درگاه سکینه
که می گریم به یاد آن حزینه
عزیز فاطمه دردم دوا کن
نصیب نوکرت کرب و بلا کن
#رضا_یعقوبیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_حضرت_سکینه
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند
از جدایی سر و تن ها حکایت می کند
شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین
بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند
چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش
تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند
راوی کرب و بلا با روضه های مستند
تازه در روز قیامت او قیامت می کند
نام زیبایش برای بردن قلب حسین
با رقیه با علی اصغر رقابت می کند
تا رقیه می رسد محو سکینه می شود
هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند
آه «اَیْنَ عمِّیَ الْعباس» او هم نکته ای ست
که خیال بچهها را آه راحت می کند
شمر یک بیماری سخت است که در قافله
به تمام مردها دارد سرایت می کند
درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچهها
شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند
شاعر: #مهدی_رحیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاروفات حضرت سکینه(ع)
شاهان جهان واله و حيران سکینه
هستندگدایی به سره خوان سکینه
او دخترک ناز حسین است بدانید
جبريل شده خادم و دربان سکینه
ملک و ملك و عالم و آدم همه یکسر
هستند همه ريزه خور خوان سکینه
دانی زچه مشكلت شودحل به جهانی
دست طلب انداز به دامان سکینه
یکسر همه ی جن و ملك ، عالم و آدم
باشند سر سفره احسان سکینه
او دخت حسین است نگر حشمت و جاهش
اینگونه نگر مرتبت و شان سکینه
هرشب زغم هجر پدرگشت پريشان
عالم شده امروز پريشان سکینه
اوکنده ز بن كاخ پرازظلم وستم را
(مجنون) بنگر بردل سوزان سکینه
شاعر:حاج آرمین غلامی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح وفات حضرت سکینه(س)
ای دختر فهیمه سلطان کربلا
با نای خون نشسته به ایوان کربلا
در راه شام همقدم نیزهدارها
خواندی تو روضه از لب عطشان کربلا
ای شاهد روایت گودال قتلگاه
برجسم پاره پاره نمودی تو تا نگاه
زد تازیانه بر بدنت خولی وسنان
با کام تشنه ناله زدی در میان آه
در خیمه با رباب تو تا ناله میزدی
آتش به روی باغ و رخ لاله میزدی
ششماهه را میان حرم تشنه دیدهای
از اشکِ چشم، برلب گل ژاله میزدی
ای داغدار کرببلا، بیقرینهای
تو سوگوار حضرت یاس مدینهای
درپای درس زینب کبری نشستهای
ای یادگار کرببلا تو سکینهای
ای شمع شبفروزِ شب تار کربلا
شرمندهی تو گشته علمدار کربلا
مشکی تهی ز آب شد و ساقی حرم
در خون نشسته دیده خونبار کربلا
ای فاطمی نسب گل رنجیدهی حسین
ای روضهخوان حنجر ببریدهی حسین
وقت وداع به دامن بابا نشستهای
دیدی تو اشک جاریِ از دیدهی حسین
#مرتضی_محمودپور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
enc_16285741063569991463006.mp3
3.29M
شیعَتی مَهماشَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذکُرونی
اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَاْنْدُ بُونی
من شهید کربلایم
سر بریده از قفایم
لَیْتَکُمْ فی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُرونی
کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا اَنْ یَرْحَمونی
من شهید کربلایم
سر بریده از قفایم
وَ اَناَ اَلْسِّبْطُ اَلَّذی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتَلُونی
وَ بِجُرْدِ الْخَیْلِ بَعْدَ اَلْقَتْلِ عَمْداً سَحَقُوُنی
من شهید کربلایم
سر بریده از قفایم
من چنین بیکس نبودم کاندراین وادی رسیدم
بیکسم کردید وچشم از چشمه خون مالامالم
من شهید کربلایم
سر بریده از قفایم
اکبرم کشتید وعون وجعفر وعباس و قاسم
این مَنَمْ کز ظُلْمِتان چون طایر بشکسته بالم
من شهید کربلایم
سر بریده از قفایم
وحش و طیراین بیابان جمله سیرابند وچون شد
مـن که از آل رسولـم تشنـهی آب زُلالَـم
من شهید کربلایم
سر بریده از قفایم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹دست نوازش🔹
از اسب فرود آی و ببین دختر خود را
بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را
تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا
همراه ببر، باغ گل پرپر خود را
تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد
بگذار روی شانهٔ گلها، سر خود را...
با رفتن خود، ای گل داودی زهرا
پاییز مکن، باغ بهارآور خود را
بگذار که تا روی تو را سیر ببینم
آرام کنم، خاطر غمپرور خود را
یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی
پیراهن دلبافتهٔ مادر خود را
در هیچ دلی، ذرّهای اندوه نماند
بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را
گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر
در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را
چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین
یکبار دگر، دست نوازشگر خود را...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#زمینه_هجوم_به_خانه_ی_وحی_خدا
#آه_ثانی_با_شرر
☑️بند اول
آه ثانی با شرر
با تموم قدرت میکوبید به در
مادرم پشت در میزد بال پر
آه میزد بال و پر
آه افتاد زیر پا
گل نیلوفری یاس مرتضی
ناله میزد زهرا وامحمدا
آه وامحمدا
کشته شد محسن از ضربه ی مسمار در
بین اون دیوار و در
☑️بند دوم
آه چل تا بی حیا
با غلاف شمشیر با چوبِ عصا
میزدن مادر رو بین کوچه ها
آه چل تا بی حیا
آه حال من بده
اونی که پشت در میزد عربده
تو کوچه مادر رو با سیلی زده
آه حال من بده
تو کوچه میزدن
مادر مارو بی هوا
بی علت جلو چشم ما
💠💠💠1⃣1⃣6⃣1⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5780820397511414051.mp3
2.18M
.
#نوحه #زمزمه
#حضرت_زهرا_زمینه
#امام_زمان
#احراق_البیت
در بیت ولا شرر افتاده
زیر دست و پا کوثر افتاده
مسمارِ درِ خانه خونی شد
زهرا پشت در با سر افتاده
شد نقش زمین بضعه طاها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
زهرا پشت در ناله ها می زد
بین شعله ها دست و پا می زد
گاهی فضه اش را صدا می زد
گاهی مصطفی را صدا می زد
با لگد شدم بی پسر بابا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
........
بین کوچه ها آه و واویلا
شد غوغا به پا آه و واویلا
زهرا را زدند بی مروّت ها
پیش مرتضی آه و واویلا
یک لشکر کجا یک زن تنها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
......
در کوچه حسن زار و مضطر بود
لرزه بر تنش دیده اش تر بود
پیش مادرش فکر بابا و
دنبال پدر فکر مادر بود
بر روی لبش ذکر وا اُمّاه
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
قنفذ خاک غم بر سرم کرده
با مغیره بی مادرم کرده
بسکه با غلاف زد به بازویش
دست مادر ما ورم کرده
افتاد از نفس مادرم آنجا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
بین قتلگاه عصر عاشورا
باصورت فتاد یوسف زهرا
زیر دست و پا دست و پا میزد
میزد بر سرش زینب کبری
میگفت زیر لب با شور و شین
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین )
#عبدالحسین ✍
#فاطمیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_سكينه علیهاالسلام
#مسمط
🔹آیات شگفت🔹
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
📝 #یوسف_رحیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#تک_امام_حسین
به ازل برمیگرده علاقم به حسین
داره بیشتر میشه اشتیاقم به حسین
پر از عکس شیش گوشه و تمثال حرم
اینجوری شد مزین اتاقم به حسین
عشقای زودگذر بسه
عشق حسین مقدسه
یعنی به ما به زودیا
یه کربلا نمیرسه
وفاداری تو بزرگواری تو
دیدم هرچی خوبیه یه جا داری تو
آوردیم تو راه مثه نور ماه
و صلی الله علیک یا اباعبدالله
اباعبدالله اباعبدالله
****
تا ابد جریان داره رفاقت با حسین
گریه تو روضه با ما شفات با حسین
اگه تو راه روضه رفیقت رو دیدی
تو بیارش تا هیئت هدایت با حسین
سلام رفیق بچگی
به تو میگم همیشگی
این همه من صدات زدم
میشه یه بار جان بگی
سرآغازی تو سر انجامی تو
کی خوشبخته مثل من که آقامی تو
شبیه تو شاه ندیدم والله
و صلی الله علیک یا اباعبدالله
اباعبدالله اباعبدالله
#تک
#امام_حسین
#محمد_حسین_حدادیان 🎤
صفر 1403
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#واحد #زمینه #شور_روضه
#شور_حضرت_سکینه
#سبک_همه_کاره
#امشب_دل_سینه_زنا
✅بنداول
امشب دل سینه زنا
از غم وغصه حزینه
روضه می خونه روضه خون
روضه ی بی بی سکینه(س)
شبیه عمه زینبش
دلش یه عمره مضطره
روضه های بنت الحسین
سنگینه و زجر آوره
شبیه عمه زینبش
رفته به دشت کربلا
دیده سرای بریده
رُو به روی سر نیزه ها
واویلتا واویلتا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
✅بنددوم
شبیه عمه زینبش
طعم اسیری چشیده
پابه پای رقیه رو
خارای صحرا دویده
شبیه عمه زینبش
بوده اسیرسلسله
شبیه به رقیه بود
کف پاهاش پرآبله
شبیه عمه زینبش
سنگ خورده از بالای بام
ریختن خاکستر روسرش
توی محله های شام
واویلتا واویلتا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
✅بندسوم
از سیلی وتازیونه
کل تنش شده کبود
خون بود دلش از شامیا
ازقوم بدتر از یهود
شبیه عمه زینبش
خیلی شنید حرفای بد
از خولی و شمرو سنان
خورد تازیونه و لگد
شبیه عمه زینبش
با مادرش بی بی رباب
سرباباش و دیده تو
تشت تومجلسِ شراب
واویلتا واویلتا
#سبک_تامشکتو_توآب_زدی
#حضرت_سکینه
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
#وفات_حضرت_سکینه
#مجیدمرادزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#حضرت_زهرا
#سقیفه بنی_ساعده
باز هم بوی دود میآید
فتنهها باز شعلهور شدهاند
مصطفی رفت و امتش دور
خانهی فاطمه چه شر شدهاند
باز کردند دست شیطان را
بند بر دست پنجتن بستند
جانشین پیمبر است علی
دست او را چرا رسن بستند
آه این خانه؛ خانهی وحی است
گرد این خانه حرف بد نزنید
باردار است مادر سادات
بر در خانهاش لگد نزنید
نالهی گل ز پشت در آمد
ایپدر، ای محوللاحوال
ساقهام را شکست امتتو
غنچهام شد به زیر پا پامال
مرتضی را کشانکشان بردند
چشم زینب ز بهت وا مانده
فاطمه رفت در پی حیدر
رد خونی از او بجا مانده
ردخون دید زینب مضطر
ردخون از زنی پسرمرده
لحظهای میرسد که طفلرباب
شیر از تیر حرمله خورده
ردخونی که در هوا پخش است
ردخونی که از عبا میریخت
باورش سخت، سختتر آنکه
خون اصغر ز نیزهها میریخت
شاعر: #امیر_عظیمی ✍
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5780752262150227836.mp3
7.14M
#شور یا #زمینه و #زمزمه
#شهادت_امام_عسکری گریز روضه حضرت زهرا
به نفس کربلایی ابوالفضل حسینی
بیا ببین که
توون نداره پیکره من
ببین تو جسمه لاغره من
ببین تو حاله مضطره من
از زهر کینه
پا تا سرم می سوزه بابا
چشم ترم می سوزه بابا
بال و پرم می سوزه بابا
غریب سامرا حسن جان
می سوزم از تب
افتاده ام میونه بستر
با قلبه خون و زار و مضطر
می خونم روضه های مادر
این لحظه ها من
به یاد دیوارو در هستم
یاد غمای حیدر هستم
به یاد داغه مادر هستم
غریب سامرا حسن جان
لگد به در زد
با ضربه های محکم پا
چهار چوب در کنده شد از جا
در افتادش به روی زهرا
به پشت اون در
می زد صدا محسن مو کشت
با ضربه پا محسن مو کشت
فضه بیا محسن مو کشت
غریب سامرا حسن جان
#رضا_نصابی ✍
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_6001570029919798232.mp3
4.15M
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
#سبک_ام_المصائب_یعنی
#آجرک_الله_مهدی
✅بند اول
آجرک الله مهدی (عج)
امشب زداغ بابات
ابر بهار چشمات
پایان نداره غمهات
آجرک الله مهدی (عج)
خاک زیر پاتونم
غلام در گاتونم
شریک غم هاتونم
امان ازین غریبی
______________
✅بنددوم
آجرک الله مهدی (عج)
خیلی دلت محزونه
بازم چشات گریونه
به جای اشک پرخونه
آجرک الله مهدی (عج)
خون جگر داری تو
به دل شرر داری تو
داغ پدر داری تو
امان ازین غریبی
__________________
✅بندسوم
زبانحال امام عسکری (ع)
واویلتا یا مهدی(عج)
تو ای قرارم بابا
بیاکنارم بابا
چشم انتظارم بابا
واویلتا یا مهدی (عج)
این لحظه های اخر
باقلب زارو مضطر
همش میگم وای مادر
واویلتا یا مهدی (عج)
بابا ببین می سوزم
زارو غمین می سوزم
از زهر کین می سوزم
امان ازین غریبی
✅بندچهارم
واویلتا یا مهدی (عج)
ببین میسوزم از تب
جونم رسیده برلب
یتیم میشی ازامشب
واویلتا یا مهدی(عج)
برات بمیرم بابا
که بعده من تودنیا
میشی غریب وتنها
واویلتا یامهدی عج
ببین چه حالم زاره
خون از لبام میباره
شدجگرمن پاره
امان ازین غریبی
✅بندپنجم
واویلتا یا مهدی عج
اومده عمر من سر
میرم باحال مضطر
به یادجدبی سر
که شدتومقتل پرپر
جلوی چشم خواهر
به پیش چشم مادر
امون از این غریبی
#سبک_ناحله_الجسم_یعنی
#رضا_نصابی ✍
#مجیدمرادزاده ✍
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#نغمه
#حضرت_زینب
#سبک_همان_هایی_که_از_حیدر_بریدند
به زهرایی شبیه مادرم من
به مولایی شبیه حیدرم من
حسینم رفت اما دین به جا ماند
به تنهایی امیر لشکرم من
کلید گنج اسرار حسینم
چو عباسم علمدار حسینم
حسینم گر به مقتل آرمیده
من امشب چشم دیدار حسینم
اگرچه زیر بار غم خمیدم
اگر جام بلا را سر کشیدم
اگرچه جسم بی سر دیدم اما
به غیر از عشق و زیبایی ندیدم
همین امروز دیدم دلبرم رفت
یگانه سایه روی سرم رفت
فرات و اشک خیمه موج میزد
لب تشنه حسینم از حرم رفت
به مقتل دیده های دخترش بود
که تیغ دشنه روی حنجرش بود
تمام لحظه های سر بریدن
سرش بر روی پای مادرش بود
حسینم رفت اما دین به جا ماند
به تنهایی امیر لشکرم من
کلید گنج اسرار حسینم
چو عباسم علمدار حسینم
حسینم گر به مقتل آرمیده
من امشب چشم دیدار حسینم
اگرچه زیر بار غم خمیدم
اگر جام بلا را سر کشیدم
اگرچه جسم بی سر دیدم اما
به غیر از عشق و زیبایی ندیدم
همین امروز دیدم دلبرم رفت
یگانه سایه روی سرم رفت
فرات و اشک خیمه موج میزد
لب تشنه حسینم از حرم رفت
به مقتل دیده های دخترش بود
که تیغ دشنه روی حنجرش بود
تمام لحظه های سر بریدن
سرش بر روی پای مادرش بود
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#سقیفه_تا_کربلا
همان هایی كه از حیدر بریدند
حسین ابن علی را سر بریدند
نبود گر روی زهرا را نشانه
نمی زد كس به زینب تازیانه
اگر محسن چو گل پرپر نمیشد
بخون رنگین علی اصغر نمیشد
اگر فتنه نمیشد در مدینه
نمیخورد از عدو سیلی سکینه
همان حبلی كه بر حبل المتین شد
غل و زنجیر زین العابدین شد
همان آتش كه درب خانه پا شد
به دشت كربلا در خیمه ها شد
"علی مولا،علی مولا، علی جان"
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#امام_زمان علیهالسلام
#غزل
صبح فراقِ ما، شده از شام، تارتر
دل داغدار و، سینه از او داغدارتر
دل شد نشان تیر غم و، در مصاف عشق
پیدا نشد، حریفی از این کهنهکارتر
ای خنده! بر لبم منشین، یک نفس که هست
از عمرِ گل وفای تو بیاعتبارتر
ای اشک! با تو عهد وفا بستهام، چرا
چون گل شود ز گریۀ ابر بهار، تر
چندان که اُنس با غم هجران گرفتهایم
ترسم که روز وصل شود کار، زارتر
وقتی که هست، اَفضَل اعمال، انتظار
عاشقتر آنکه از همه چشمانتظارتر
یَابنَالحسن! به دیدن تو مستحقتر است
چشمی که شد به یاد تو گوهرنثارتر
هر دل که سوخت از غم هجران شب فراق
گردد به صبحِ وصلِ تو، امیدوارتر
چون ماهی جدا شده از آب، میشود
هر لحظه بیحضور تو دل بیقرارتر...
#محمدجواد_غفورزاده ✍
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#مناجات_با_امام_زمان
غزل مهدوی
---------------------
آرام جان اهل عالم بی تو قراری نیست ما را
تو که بهار مردمانی بی تو بهاری نیست ما را
هر کس برای خود گرفته دلداری و یار و انیسی
آقای من! عزیز زهرا! غیر از تو یاری نیست ما را
ما هر کجایی که نشستیم از حُسن رخسار تو گفتیم
آقا قسم بر حُسن رویت جز تو نگاری نیست ما را
ای داروی هر درد مبهم در یک نگاهت یابن زهرا
واللهِ جز گوشه نگاه تو انتظاری نیست ما را
در گیر و دار نفس و عشقت محتاج الطاف تو هستیم
گر لطف خاص تو نباشد که رستگاری نیست ما را
ما خاکبوس جمکرانیم دیوانگان کربلائیم
تا که به دور تو بگردیم دیگر مداری نیست ما را
مائیم در ذیل پناهت شاید سیاهی سپاهت
غیر از وجود مهربانت که غمگساری نیست ما را
ای مهربان مانند زهرا ای آرزوی آل طاها
جز سایه مهر تو آقا دیگر قراری نیست ما را
هجر تو کرده پیر ما را هم پیر و هم درگیر ما را
جز ذکر تعجیل ظهورت بر لب شعاری نیست ما را
#نصیر_حسنی ✍
#غزل_مهدوی
#امام_زمان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_سکینه_س
داد بر او ، لقب خِیَرَةُ النسوان را
گفت بدرود، چو آن دخت نکو بنیان را
غرق در اشک که دیدش پدر او فرمود
تو سزایی به خدا از بَرِ من احزان را
گریه ات ماتم من را به خدا طولانی است
پس مسوزان دگر این جان و دل سوزان را
بود بر قلب حسین بن علی سخت سکین
دوست می داشت ابالفضل عجیب ایشان را
گفت عباس که چون وعده بر آبش دادم
سوی خیمه مبری پیکر این خجلان را
محفل سوگ و عزا گشت سرایش تا بود
هدیه ها داد فراوان ، غزل یاران را
بر فرزدق، به جریر و همه ی ذاکرها
عسکری دور نماند به یقین احسان را
#سید_عسکر_رئیس_السادات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صدا ۰۰۱-AudioConverter.mp3
607K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س)
🎙سبک: ای ساقی لب تشنگان
سکینه ی بنت الحسین،در کربلا بودی
غرق عزا بودی
یاد غریبی اش تو در،شور و نوا بودی
غرق عزا بودی
زینب از این ظلم و ستم،دیدی شده غمگین
از این غم سنگین
با رنج و داغ و غصه ها،تو آشنا بودی
غرق عزا بودی
دیدی میان خیمه ها،طفلان همه عطشان
با دیده ی گریان
با العطش گوی حرم،در خیمه ها بودی
غرق عزا بودی
دیدی علی اکبرش،صد پاره پیکر شد
در خون شناور شد
در صبر همچون زینبین،بر حق رضا بودی
غرق عزا بودی
دیدی علی اصغرش،با تیر کین پرپر
صد پاره شد حنجر
وقتی که خون فواره زد،آن دم کجا بودی
غرق عزا بودی
دیدی تو در کرب و بلا،غربت شده احساس
فرق دو تا عباس
بهر عموی مهربان،غم مبتلا بودی
غرق عزا بودی
دیدی تو در کرب و بلا،حسین شده تنها
در بین دشمن ها
با غربت آل علی،تو آشنا بودی
غرق عزا بودی
دیدی تو در کرب و بلا،او بر زمین افتاد
سر روی خاک بنهاد
وقت شهادت حسین،در نینوا بودی
غرق عزا بودی
دیدی که شمر بی حیا،خنجر کشید از کین
زینب شده غمگین
وقتی برید حنجر او،با شهدا بودی
غرق عزا بودی
✍حاج رضا یعقوبیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صدا ۰۰۲-AudioConverter.mp3
702.3K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س)
🎙سبک: من دربهدر عشق ابالفضل و حسینم
مولاتی سکینه تو گل باغ ولایی
از نسل علی دخت شه کرب و بلایی
تو رمز حیاتی،فاطمه صفاتی
همگام رقیه،زینب جلواتی
مولاتی سکینه۲
دیدی ز عدوی پدرت جور و جفا را
همراه همه اهل حرم کرب و بلا را
دیده ای تو پرپر،شد گلان چیده
زان همه مصیبت،قامتت خمیده
مولاتی سکینه۲
دیدی گل لیلا ز ستم گوشه ی میدان
در راه گل باغ ولایت شده قربان
دیدی علی اکبر،آن شبه پیمبر
از کینه ی دشمن،گشته پاره پیکر
مولاتی سکینه۲
دیدی روی دست پدر آن لاله ی پرپر
پاره شده از تیر عدو حنجر اصغر
زین غم و مصیبت،خون دل رباب است
روی دست بابا،اصغرش به خواب است
مولاتی سکینه۲
پیچیده بدیدی همه جا عطر گل یاس
دیدی که فتاده به زمین دو دست عباس
دست او جدا شد،جان او فدا شد
با عمود آهن،فرق او دو تا شد
مولاتی سکینه۲
دیدی که فتاده به زمین نور دو عین است
در مقتل خون لشکر دون گرد حسین است
دیدی که عدویش،سوی او دویده
دشمن با شقاوت،رأس او بریده
مولاتی سکینه۲
✍حاج رضا یعقوبیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7