eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
970 ویدیو
40 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم امّ‌البنین دلم پا شد گره‌هایی که داشتم وا شد مادر آب را صدا زدم و خشکسالم شبیه دریا شد سوره‌ی حمد نذر او کردیم گم‌شده داشتیم و پیدا شد با ادب بود و روی دامانش تا گل نازدانه‌ای جا شد به مدینه نگفت مادر شد گفت مولای شهر بابا شد با کنیزی خانواده‌ی عشق در دو عالَم عزیز زهرا شد خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد همه‌ی بچه‌هاش عیسایند گر چه عباس او مسیحا شد آنقدر خرج گریه شد، افتاد آنقدر خرج گریه شد، تا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لب‌هاش واحسینا شد گفت: گفتند روز عاشورا در غروبی که خیمه غوغا شد بین تقسیم آبروی حرم مشک بی‌آب، سهم سقا شد کاش دست عمود نخلستان سد راهش نمی‌شد اما شد گفت: گفتند بعد از آنی که علی اکبر ارباً اربا شد قد سقا شبیه قاسم شد قد قاسم شبیه سقا شد گفت: گفتند بر سر نیزه سر عباس من تماشا شد بسته بودند اگر، نمی‌افتاد بسته بودند اگر به نی جا شد * * خوب شد همره حسین نرفت در مسیری که سر به نی‌ها شد خوب شد مجلس شراب نرفت در همان جا که جشن برپا شد... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا آن زمان که گردش این روزگار هست تا آن زمان که روز وشبی برقرار هست کم یا زیاد بسته به میزان لطف حق پای پیاده عشق به هر دل سوار هست وقتی گدا شدن به در دوست عاشقیست پس در تمام عمر به هر لحظه کار هست ما ظاهراً اگر چه خدا را ندیده‌ایم اما یقین که جلوه آیینه‌دار هست یک گل رسید و معنی ضرب المثل شکست یک یاس آمده که همیشه بهار هست یک برگ یاس با همه عالم برابر است معنی یاس یک کلمه هست و مادر است هرکس که مادر است دو عالم برای اوست بام بهشت نقطه پایین پای اوست مادر شدن برای دو عالم شرافتی است بر دختری که گفته پدر هم فدای اوست او قبل خلقت آمده قبل از همه رود سوی بهشت باغ گلی که سرای اوست شرط و شروط خلقت دنیاست فاطمه این میل باطنی عمیق خدای اوست آمد کسی که بین قنوت شبانه‌اش همواره اسم یک یک همسایه‌های اوست تصویر خالصانه ذکر و دعاست او همسایه همیشه قرب خداست او او کوثر است و چشمه دریاترین خم است نور است و نور بخش سپهر است و انجم است پیداتر از همه شد و بین بزرگی‌اش در لابلای ثانیه‌های زمان گم است از آب و خاک مهریه او جوانه زد هر دانه‌ای که بر سر هر خوشه گندم است مصرف نکرد غیر خودش در مسیر حق زهرا تمام مرتبه الگوی مردم است از خود گذشت تا که ولایت علم شود زهرا بپای دین خدا مثل اهرم است دین خدا ز همت او جان گرفته است زن با نگاه فاطمه عنوان گرفته است ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از عرش رسیدی تو به دامان خدیجه ای کوثر پیغمبر و ای جان خدیجه از پیش تو زن‌های قریشی همه رفتند صد مریم و صد آسیه قربان خدیجه زیباتر از آنی که به تصویر بیایی روشن شده از نور تو چشمان خدیجه شیرینی لبخند تو معنای بهشت است یعنی به سر آمد غم پنهان خدیجه دست من و دامان شما فاطمه جانم جان همه قربان شما فاطمه جانم خورشیدی و از فرط حیا زیر نقابی هنگام وضو عکس رخ ماه در آبی هم مادر ساداتی و هم مادر مایی حیدر پدر خاک و شما اُم ترابی یک روز نشد فکر گداهات نباشی یک شب نشده بی غم همسایه بخوابی دست من و دامان شما فاطمه جانم جان همه قربان شما فاطمه جانم ما ساخته از آب و گل پاک شماییم ما سر به هواییم ولی خاک شماییم دنیا همه‌اش مهریه مادرمان است هر جا که بمیریم در املاک شماییم با اشک عجینیم و ز دوزخ نهراسیم والله که ما هیزم نمناک شماییم دست من و دامان شما فاطمه جانم جان همه قربان شما فاطمه جانم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان مدح آن ممدوحه محبوبه داور بخوان با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان با زبان حیدر از صدیقه اطهر بخوان هرچه زیبا خوانده‌ای امروز زیباتر بخوان ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن روح احمد لیله القدر خدا را مدح کن جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل گوهر دریای غفران را گرفته در بغل هستی دادار منّان را گرفته در بغل هرچه گویی بهتر از آن را گرفته در بغل یا محمّد (ص) یا محمّد (ص) عصمت کبراست این بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این این ز پا تا سر تجلاّی جمال داور است این نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است چارده معصوم را شخصیّت او محور است جز محمّد (ص) از تمام انبیا بالاتر است ذات حق با آیه قرآن ثناها گویدش اوّلین شخصیّت عالم فداها گویدش مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او ذات ربّ العالمین مظهر ندارد مثل او مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او نخل سر سبز نبوّت بر، ندارد مثل او شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او هرچه گفتم هرچه گویم در ثنای او کم است مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است مصطفی فخر نبوّت افتخارش فاطمه است مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمه است ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اول دفتر به نام خالق اکبر آن که سزد نام او در اول دفتر نکته‌ای از قدرتش بس، این که بگویم اوست علی‌آفرین و فاطمه‌پرور فاطمه مجموعه صفات خداوند فاطمه آیینه کمال پیمبر عصمت کبری، ولیة الله عظمی قره عین النبی، حبیبه داور بَضعه احمد نه بلکه روح محمد همسر حیدر نه بلکه هستی حیدر شهر خرد احمد و علی‌ست درِ آن فاطمه آن شهر راست مرکز و محور ای به مثَل بی مثَل چو خالق یکتا وی به نُبی چون نَبی ستوده داور شأن تو در «إنّما ولیُّکُمُ الله» با حق و با احمد و علی‌ست برابر جز پدر و شوهر و دو ابن و دو بنتت روی تو نادیده کس ز اکبر و اصغر پای به محشر چو می‌نهی رسد آواز «غضّوا أبصارکم» به خلق، سراسر چشم و چراغت دو گوشواره عرش‌اند راحت جانت دو نازدانه دو دختر در قدم مادر است جنت موعود وین سخن نغز چون سروده پیمبر در عجبم زین حدیث و آن که چرا او داده به زهرای خویش کنیه مادر بهر شفاعت تو را بس است در آن روز دست ابوالفضل و خون محسن و اصغر هر که پناهش تویی پناه تو عالم وان که شفیعش تویی شفیع به محشر ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گر نگاهی به ما کند زهرا درد‌ها را دوا کند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش کآنچه خواهی عطا کند زهرا خاصه امشب که از تَجلی خویش دهر را پُر ضیاء کند زهرا می‌تپد قلب احمد از شادی چشم حق بین چو وا کند زهرا بضعه مصصطفی بود، آری جلوه چون مصطفی کند زهرا خانه وحی را ز رخسارش رشک غار حرا کند زهرا نه عجیب گر به شأن او گویند خاک را کیمیا کند زهرا این مقام کنیز او باشد تا دگر خود چها کند زهرا از کمال عبادت و طاعت حکم بر ما سوی کن زهرا همچنان کز برای همسایه نیمه شبها دعا کند زهرا چه شود با دعای خود از ما ذات حق را رضا کند زهرا چه شود گر ز رحمت بسیار حاجت ما روا کند زهرا چه شود گر بر مؤید هم نظری از وفا کند زهرا ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سر تو روی بالش پر بود جلوه‌ات جلوه‌ای معطر بود نان تو از بهشت می‌آمد آبِ نوشیدنیت کوثر بود مثل یک گنبد طلایی شهر پشت بامت پر از کبوتر بود آمدی و ملائک بالا عرض تبریک شان به حیدر بود روز میلاد تو برای رسول به خداوند «روز مادر» بود ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر کس هر آنچه دیده اگر هر کجا تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی در تو خدا تجلی هر روزه می‌کند «آیینه تمام نمای خدا» تویی میلاد تو تولد توحید و روشنی است ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی چیزی ندیده‌ام که تو در آن نبوده‌ای تا چشم کار می‌کند ای آشنا! تویی نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار سرچشمه فقاهت آل عبا تویی غیر از علی نبود کسی همطراز تو غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی تو با علی و با تو علی روح واحدید نقش علی است در دل آیینه، یا تویی؟ ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی زمزم ظهور زمزمه‌های زلال توست مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است سوگند خورده است که خیرالنسا تویی شوق تلاوت تو شفا می‌دهد مرا ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی آن راز سر به مهر که «حافظ» غریب‌وار می‌گفت صبح زود به باد صبا تویی هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست تنها تویی شفیعه روز جزا تویی در خانه تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همه انبیا تویی «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» بی تو چه می‌کنند؟ تویی کیمیا تویی قرآن ستوده است تو را روشن و صریح یعنی که کاشف همه آیه‌ها تویی درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یوسف رحیمی: "این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمان محمد با یا اَبتا گفتنت ای جان محمد! با خندۀ تو خانه شده باغ گل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌نما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود، خورشید فروزندۀ شام فقرا بود از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است بارانی و بخشنده‌تر از ابر بهاری تا بر لب مولا گلِ لبخند بکاری نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری نَه طاقت شرمندگی‌اش را تو نداری یک خندۀ او را نفروشی به جهانی نَه، عشق ندارد به‌جز این خانه نشانی با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقش «علیّاً ولی الله» صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده «از خون جوانان یمن لاله دمیده» این لشکر صبح است که تا شام رسیده تا سر بزند از افق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عاطفه جوشقانیان: "عطر بهار از جانب دالان می‌آید دارد صدای خنده از گلدان می‌آید این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید... حالا دوباره بوی نان پیچیده اما دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید مثل گلوبندت اسیری را رها کن امشب اسیری بی سر و سامان می‌آید... از برکت نانی که بخشیدید، هر سال بر خاک گندم‌زار ما باران می‌آید شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها مدح شما در سورۀ انسان می‌آید..." 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جواد محمد زمانی: "باغ اعتبار یافت ز سیر کمالی‌ات گل درس می‌گرفت ز اوصاف عالی‌ات هفت آسمان، مسخّر عرفان ناب تو هفت آسمان، محیط شهود جلالی‌ات شب افتخار داشت تماشا کند تو را در لحظۀ نماز، در اوج زلالی‌ات با عطر جانماز تو تکریم می‌شوند صدها فرشته بال زنان در حوالی‌ات می‌رفت آبروی تجمّل میان خاک تا شهره شد حکایت ظرف سفالی‌ات... ای شهر پر ز آینه، ای خانه خانه نور ما نیستیم عاقبت آیا اهالی‌ات!؟ نسل تو چشمه چشمه در آفاق جاری است کوری خصم طعنه‌زن لااُبالی‌ات امّا توان حضرت خورشید را گرفت صرف تصوّر سفر احتمالی‌ات! حالا ز غم تهی‌ست دلِ از صفا پُرَت از یاد تو پر است ولی جای خالی‌ات!" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سید علیرضا شفیعی: "تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم، کسی هم‌رتبۀ صدیقۀ کبری نخواهد شد تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو به غیر از تو کسی تأویل أعطینا نخواهد شد فقیران و یتیمان و اسیران یک‌صدا گفتند: رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه زمین روشن بدون زهرۀ زهرا نخواهد شد... «بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر «یا فاطر» که «یا فاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد خداوند آفرید او را برای تو که می‌دانست کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد... علی که نام او رمز ورود در سماوات است بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد دم من حیدر است و بازدم زهراست در هر دم بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشی این است که هر کس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد زمانی که همه لال‌اند در محشر، زبان ما به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد..." 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یوسف رحیمی: "این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمان محمد با یا اَبتا گفتنت ای جان محمد! با خندۀ تو خانه شده باغ گل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌نما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود، خورشید فروزندۀ شام فقرا بود از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است بارانی و بخشنده‌تر از ابر بهاری تا بر لب مولا گلِ لبخند بکاری نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری نَه طاقت شرمندگی‌اش را تو نداری یک خندۀ او را نفروشی به جهانی نَه، عشق ندارد به‌جز این خانه نشانی با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقش «علیّاً ولی الله» صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده «از خون جوانان یمن لاله دمیده» این لشکر صبح است که تا شام رسیده تا سر بزند از افق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عاطفه جوشقانیان: "عطر بهار از جانب دالان می‌آید دارد صدای خنده از گلدان می‌آید این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید... حالا دوباره بوی نان پیچیده اما دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید مثل گلوبندت اسیری را رها کن امشب اسیری بی سر و سامان می‌آید... از برکت نانی که بخشیدید، هر سال بر خاک گندم‌زار ما باران می‌آید شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها مدح شما در سورۀ انسان می‌آید..." 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
: "یک چله انتظار به پایان رسیده است پایان شام تیرۀ هجران رسیده است اسفند را به مجمر خورشید دود کن عطر نسیم صبح بهاران رسیده است اینک بهار، فصل «فَصَلِّ لِرَبِک» است شأن نزول کوثر قرآن رسیده است زهراست زهره‌ای که به یُمن ظهور او شب‌های بی‌ستاره به پایان رسیده است... نوری که آسمان و زمین را فرا گرفت روحی که با لطافت باران رسیده است ریحانه‌ای که رایحۀ روح‌پرورش تا ماورای روضۀ رضوان رسیده است برخیز، ای خدیجه که صبرت نتیجه داد از آسمان برای تو مهمان رسیده است کلثوم! ساره! آسیه! مریم! خوش آمدید جان پیشکش کنید که جانان رسیده است ای عرشیان به ساقی کوثر خبر دهید خیر کثیر ختم رسولان رسیده است حُسن عروس حضرت قرآن به لطف اوست دریای نور لؤلؤ و مرجان رسیده است انسیه‌ای که سورۀ انسان به شأن اوست حوریه‌ای به صورت انسان رسیده است از کوثر کرامت بی‌انتهای اوست فیضی اگر به عالم امکان رسیده است یک چشمه از تَمَوُّج خیر کثیر اوست دریای حکمتی که به لقمان رسیده است هفتاد رشته نور حق از طور چادرش بر پیروان موسی عمران رسیده است در سایۀ تعالی نور دعای او سلمان به اوج رتبۀ ایمان رسیده است معصومه‌ای که در اثر هم نشینی‌اش فضه به فیض صحبت قرآن رسیده است صدیقه‌ای که شاهد عهد الست بود ارث وفای او به شهیدان رسیده است مرضیه‌ای که مرز ندارد ولایتش نور رضای او به خراسان رسیده است... دست نوازشی به سر شعر من بکش پیش تو این یتیم، پریشان رسیده است" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
: "عطر بهار از جانب دالان می‌آید دارد صدای خنده از گلدان می‌آید این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید... حالا دوباره بوی نان پیچیده اما دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید مثل گلوبندت اسیری را رها کن امشب اسیری بی سر و سامان می‌آید... از برکت نانی که بخشیدید، هر سال بر خاک گندم‌زار ما باران می‌آید شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها مدح شما در سورۀ انسان می‌آید..." 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
: "باغ اعتبار یافت ز سیر کمالی‌ات گل درس می‌گرفت ز اوصاف عالی‌ات هفت آسمان، مسخّر عرفان ناب تو هفت آسمان، محیط شهود جلالی‌ات شب افتخار داشت تماشا کند تو را در لحظۀ نماز، در اوج زلالی‌ات با عطر جانماز تو تکریم می‌شوند صدها فرشته بال زنان در حوالی‌ات می‌رفت آبروی تجمّل میان خاک تا شهره شد حکایت ظرف سفالی‌ات... ای شهر پر ز آینه، ای خانه خانه نور ما نیستیم عاقبت آیا اهالی‌ات!؟ نسل تو چشمه چشمه در آفاق جاری است کوری خصم طعنه‌زن لااُبالی‌ات امّا توان حضرت خورشید را گرفت صرف تصوّر سفر احتمالی‌ات! حالا ز غم تهی‌ست دلِ از صفا پُرَت از یاد تو پر است ولی جای خالی‌ات!" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل برده از پیمبر والاتر از همه آنکه نشسته این همه بالاتر از همه... درهای باغ را به روی غصه بسته است این غنچه‌ای که گشته شکوفاتر از همه او ماه خانوادۀ خورشید مکه است او زهره است، زهرۀ زهراتر از همه نامش نزول مائده‌های بهشتی است مریم‌تر از همه‌ست و مسیحاتر از همه با این همه لطافتش انصاف را بگو انسیه است این زن حوراتر از همه؟ ما را به وصف مادر آیینه‌ها چه کار؟ جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو کیستی که ز دستت بهار می‌ریزد بهار در قدمت برگ و بار می‌ریزد ز چشم گرم تو خورشید، نور می‌گیرد چو مِهرِ روی تو بر شام تار می‌ریزد به زیر پای تو، ای یاس گلشن یاسین نسیم عشق، گل انتظار می‌ریزد چو عطر آمدنت را به سینه می‌کارند، ز روی آینۀ دل، غبار می‌ریزد به باغ، حضرت گل دست و روی می‌شوید چو طرح یاد تو در جویبار می‌ریزد نگاه عاطفه از بس به انتظار نشست ز دست هر مژه‌اش آبشار می‌ریزد چراغ گل به شبستان باغ می‌تابد چو اشک شوق تو، بر لاله‌زار می‌ریزد تو سر رسیدی و از شوق، گیسوان درخت به روی آینۀ چشمه‌سار می‌ریزد شمیم نام تو وقتی سفر کند با باد گلاب از نفس روزگار می‌ریزد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جهان آفرینش را، شکوه دیگرست امشب زمین و آسمان، از هر شبی زیباتر است امشب فلک، آراسته بزمی ز ماه و زهره و پروین عطارد: باده گردان مشتری: رامشگرست امشب زمین: گلشن فلک: روشن بشر: شادان ملک خندان فضا خرَّم، هوا دلکش، صبا جانپرورست امشب بگوش دل شنو آوای مرغ حق، که می گوید: شب میلاد زهرا، دختر پیغمبرست امشب چه زهرا؟ عصمت پاک خدا، ناموس پیغمبر چه زهرا؟ کز فروغش مُلک هستی انورست امشب خدا، تبریک می گوید، مَلک تسبیح می خواند که ختمُ المرسلین را دختری مهْ پیکرست امشب چه دختر؟ بضعه خاتم، چه دختر؟ مَفخر آدم که میلادش، بشر را سوی رحمان رهبرست امشب ازین مهر جهان آرا، که تابید از سپهر دین دل هر ذرّه تابان، همچو مهر خاورست امشب بپوش ای آسمان! رخسار ماه و زهره و پروین که رویش، روشنایی بخش عرش اکبرست امشب شبی از لیلةُ القدرست بهتر، بهر پیغمبر که نازل در برش قرآن به وجهِ دیگرست امشب بهشت شرع و حکمت، خرَّم از این غنچه عصمت سپهر شرم و عفَّت، روشن این اخترست امشب ببار ای ابر رحمت! رحمتت را بر گنهکاران که رحمت، رحمة لِلعالمین را در برست امشب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از سراپرده عصمت، گهری پیدا شد که جهان، روشن از آن گوهر بی همتا شد خرَّما طرفه نسیمی که ز انفاس خوشش دامن خاک، طربْ خیز و طربْ افزا شد آفتابی، ز شبستان رسالت بدمید که چو خورشید، جهانگیر و جهان آرا شد درِ رحمت بگشودند و، سراپای وجود روشن از نور رخ فاطمه زهرا شد گلشن عفَّت ازو، رونق و آسایش یافت پایه عصمت ازو محکم و پابرجا شد زهره برج حیا، شمسه ایوان عفاف که ز انوار رخش چشم جهان، بینا شد مژده! کاندر شب میلاد بتول عذرا بر رخ خلق، درِ لطف و عنایت وا شد پرده چون حق ز جمال ملکوتیش گرفت مریم پرده نشین بر رخ او، شیدا شد خامه چون خواست ستاید گهر پاکش را محو چون قطره ناچیز در آن دریا شد در قیامت نکشد منَّت طوبی و بهشت هر که در سایه آن سروِ سهی بالا شد طبع خاموش (رسا)، باز چو مرغان چمن از پی تهنیت مَقدم گل، گویا شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
! بر شد سحر به جلوه آبی ز بسترش بگشود چتر نیلی آفاق، بر سرش تا صبح را بشارتِ هر روزه آورد آمد برون ز خیمه شبگیر، خاورش گفتی سحر به گردن خود، عقد سرخ داشت بگشود و برفشاند بر آفاق، زیورش و آن گوهرانِ سرخ بر آن نیلگونْ رواق گشتند شعله باره و، کردند احمرش پنداشتی که هست افق، باژگونهْ بحر و آنَک هزار ماهی سرخِ شناورش لختی، سحر درنگ بیاورد و رنگ باخت از رویشِ سپیده که می تافت همسرش صبح از کرانِ روشن خاور، نفَس کشید شد شعله ها خموش ز انفاسِ انورش خورشید، جلوه کرد چنان نوشخند شوق افشاند روی دشت و دمن، گیسوی زرش شد مکه- باز- روشن و رخشید چون صدف و آن کعبه در میانه او، همچو گوهرش در خانه پیمبر آن گلبن عفاف می خواست یک جوانه برویاند از برش ذاتِ نهانِ دانش و تقوای روزگار می خواست قالبی که کند جلوه، جوهرش مستور بود مبدأ پاکی به نزد حق می یافت فرصتی که کند چهره، مظهرش اینک بِهینْ زمان، که ز صلبِ نبی کند آن مظهر آشکار به سیمای دخترش آمد نسیم صبح ز دروازه بهشت پاشید روی مکه، همهْ مشک و عنبرش سر هِشت، مام دهر به درگاه کبریا اشک نیاز و شوق، فروریخت بر درش برقی زد و دمید ز گلبن، جوانه یی نظّاره را، بیامد هستی به منظرش گفتی درِ بهشت شفاعت گشوده شد تا دیده باز کرد به چشمان مادرش آمد فرود خیل ملک، شادباش را از نزد کردگار به سوی پیمبرش اینک زنی، که دیده عفّت ندیده بود از خلقت نخستین، همتای دیگرش این ست کودکی که به دامان وحی، زاد وَز کودکی، شنید سخن های داورش این ست مادری، که شود تا حق آشکار واهِشتْ حقّ خود را، فرزند مهترش این ست گلبنی، که به صحرای کربلا بر خاک ریخت آن همه گل های پرپرش این ست مادری، که در آن دشت آزمون در خون تپید پورش و، در شعله دخترش! اینک زنی، که مادر مردانِ آرزوست اینک زنی، که مرد نباشد برابرش! غیر از علی که مرد چو او در جهان نزاد مردی دگر نبود سزاوار، همسرش نقش جلال و دانش و زیبایی ار شود درهم کشید، کرد توانی مصوّرش! در مسجد مدینه، چو آغاز خطبه کرد گوهر فشاند از سخنانِ چو تُندَرش گفتی پیمبرست، که در مسجدُ النَّبی سرگرم خطبه است فرا روی منبرش گفت از فدک- که بازستاندند ازو به جور گفت از علی- که خیره ربودند افسرش اینها فریضه بود که حجّت کند تمام ورنه، نخواست ز این سخنانْ دنیی و زرش او را چه حاجتی به فدک؟! یا مگر علی بی اشتر خلافت، گم بود اخترش؟! مرد و زنی که بود کرمْشان چنان، که حق بستودشان به سوره (انسان) به دفترش مرد و زنی که هست مسلَّم به امرشان باغ بهشت و میوه الوان و کوثرش مرد و زنی که سایه فتد تا به رویشان جبرئیل می گشود فرارویشان، پرش امّا فدک، ذخیره این نسل پاک بود تا مایه جهاد بجویند از برش گفتی مقدّرست که فرزند از نبی آید بسی، و لیک ز دامان دخترش ذریه رسول بدین سان شود کثیر بر رغم آنکه خصم بنامید ابترش این ست فاطمه که به هفت آسمان دین تابیده است و تابد همواره، اخترش رازی ست بس شگفت و، بسی نکته ها در آن حرفی که گفت لحظه آخر به همسرش تا آنکه ناشناخته مانَد مزار او شب در درون خاک سپارند پیکرش! گفتی رضا نداشت پس از مرگ هم کسی نزدیک او نشیند، الّا که حیدرش! آزرده بود بعدِ نبی روح و جسم او از زیرکی و حیلت بو بکر و عُمَّرش آن سان که ناشکفته، بپژمرد در نهان آن نارسیده میوه نشکفته، در برش خواهی شناخت ارزش هر مکتبی اگر بنگر به فضل و مرتبتِ دستْ پرورَش هر مکتبی، به سان درختی ست میوه دار جنس درخت را بشناسند از برش اسلام، مکتبی ست که پرورد فاطمه هم نیز مکتبی ست که پرورد شوهرش اینان دلیلهای مسلمانیند، تا هر مرد و زن طریق شناسد ز رهبرش اسلام را بسنده همین دو، اگرچه هست پرورده های خوب و، فراوانِ دیگرش ای بانوی بزرگ! که تا دین شود قوی ذریه تو بود بِهین یار و یاورش دانی که در مدیح همه خاندان تو دارم سرودها، که ندارند بهترش هم نیز این حدیث ز پیغمبر آمده ست قولی که، کرده اند امامان مکرّرش: هر کو سروده باشد بیتی به مدحشان باشد بهشت در عوضِ آن، میسَّرش زین سان هزار بیت فزون دارم و دریغ کاین بنده، دور مانده ز فرزند و همسرش زینها گذشته، باب شفاعت از آن توست بابی که هیچ کس نشود رانده از درش حَسّانِ این زمانه، کنون زی تو آمده است زیرا به جز تو، نیست امیدی به دیگرش از من درود باد و ستایش به مادری کاو را ستوده اند خدا و پیمبرش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
: یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید... جوشید چشمه در دل قرآن به نام او اعجاز تشنه بود و خدا کوثر آفرید یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید... از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
: قحطی عشق آمده باران بیاورید باران برای اهل بیابان بیاورید یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان تا خاک تشنۀ عربستان بیاورید... الطاف بی‌نهایت پروردگار را در قالب سه آیۀ قرآن بیاورید یک سیب سرخ را به پیمبر دهید و بعد حوریه‌ای به کسوت انسان بیاورید هر سیب سرخ، سیب پیمبر نمی‌شود هر سوره‌ای که سورۀ کوثر نمی‌شود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7