همسفر دردها.🔹 قسمت_آخر
هنوز دردهای قبل رو دارم چون عصب_های پام زندهست خیلی از اوقات احساس میکنم پامو میبرن همیشه یک درد عجیب داره که باهامه و قابل وصف نیست و وحشتناکه سالهاست مزه ی سلامتی یادم رفته نمیدونم پیاده_روی چه حسی داره نمیدونم دویدن چطوره نمیدونم درد نداشتن به چه معناست فقط میدونم گاهی دردهام کمتر میشه و من میتونم غذایی درست کنم یا یک کاری انجام بدم زندگی با یک پا فوق_العاده سخت و طاقت فرساست اما جنبه_های مثبت را هم میبینیم شکر خدا که الان میتونم آب بخورم بدون اینکه بالا بیارم به راستی مدتها آرزوم بود که فقط یک جرعه آب بخورم ولی بالا نیارم... ❤️شکر خدا همسر مهربان و خانواده خوبی دارم شکر خدا که دیگران با دیدن من به مسجد میآیند گاهی اوقات بعضی از شاگردانم میگفتند ما خجالت میکشیم وقتی شما با این وضعیت به مسجد میآیید برای آموزش قرآن و ما در خانهایم... اما راضیم چون میدانم در آخرت همین ها سبب میشود از بار گناهانم کم شود... ☝️🏼 بالاتر از هر چیز نعمت ایمان است کسی که ایمان داشته باشد سختی ها را تحمل میکند چون میداند در مقابلش اجر و پاداش دریافت میکند چون میداند بهشت با سختی و مشقت به دست میآید و حلاوت و شیرینی را در بهشت الله خواهد چشید انشاءالله و دنیا را هم بر خود سخت نمیگیرند مومنان... بزرگواران شکر_گزار باشیم والله در طول زندگانیم که 12 سال آن با سرطان بود هیچوقت نتوانستم آنگونه که باید شکر گزار الله باشم و در طول آن 12 سال یک_بار هم ناشکری نکردم اما زبان هر چه حمد و ثنا گوید بازم قاصر است.... 😔سبحان الله شاید الان هزاران نفر هستن در آرزوی یک خواب راحت هستند بدون درد... خواهران و برادرانم فقط یک مصیبت رو نبینید بلکه نعمت ها را هم ببینید و به فکر روزی باشید که در بارگاه الهی این مصیبتها سبب آرامش و ناجی ما خواهند شد... در زندگی الله رو وکیل خود قرار دهیم مطمئن باشیم الله اجر هیچکس رو ضایع نمیکند.... همیشه به الله پیله کنیم وقتی با او باشیم آرامش داریم حتی در لحظه های فوق العاده سخت و دشوار زندگی... 💐جزاک الله خیرا که داستان من رو خواندید ببخشید اگه در نگارش آن اشتباهی داشتم دلنوشته ای بود به همه عزیزانی که از مشکلات زندگی نا_امید هستند... در آخر از همه تون تقاضای دعای_خیر و عاقبت به خیری دارم الله متعال ما را در بهشتش گرد آورد... اللهم آمین یا الرحم الراحمین
🌹تشکر از ام نیلا الله متعال ایشان را استقامت و برکت عمر دهد...اللهم آمین
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🖊 پـــــایان...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
12.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی زیبا از چند روستای تاریخی و فوق العاده ایران که کمتر دیده شده اند!
ببینید..
#عزیزان_از_دست_ندید
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی.
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا دستشویی کاخ پادشاهی ژاپن یا دستشویی یک هتل پنج ستاره در ژاپن نیست، بلکه یک دستشویی فوق العاده ساده بین راهی اتوبانی در ژاپن است که دیدن امکانات و تکنولوژی های موجود در آن هوش از سر هر انسانی می پراند! ناشنوا و نابینا و ویلچری و انسان عادی، همه می توانند از این سرویس ها استفاده کنند! یک ایرانی وقتی در مسافرت بین راهی در ژاپن به دستشویی رفت با این دستشویی ها آشنا شد و این گزارش را برای مردم و مسئولان ایرانی ضبط کرد تا معنای واقعی ارزش و اهمیت قائل شدن برای مردم را متوجه شوند...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاثیری که این دختر بچه ۹ ساله، در این ۹۰ ثانیه برای دینداری داشت، هیچ کارشناس و سخنران مذهبی تاکنون نداشته است!
دین کجا گفته که بیچاره شدن تقدیر است!؟
ببینید و بشنوید و برای دوستان خود نیز بفرستید....🌹
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
19.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانی زیبا و واقعی از جانبازی ناشناخته که شدیدا دیدن و شنیدن آن را توصیه می کنم! این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه ایشان از بين می رود! حتى نام و نشانى منزل از یاد او می رود! سی سال در یک آسايشگاه روان درمانى بسترى می شود، تا یک روز از پله هاى آسايشگاه پایین مى افتد و با سر به نبش پله اصابت مى كند و اسمش به خاطرش می آید! بعدها توسط بخش نيكوكارى به دنبال خانواده خود می گردد! در نهايت در شهرى از توابع كردستان خانواده او را پيدا مى كنند! با برادر او تماس مى گیرند! اين لحظه اول ورود به منزل و ملاقات مادرش و كل خانواده بعد سی سال هست!
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ده فرمان شنيدنى از دكتر انوشه👌
حتما ارزش بارها ديدن رو داره 👍
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🎈چه متن قشنگیه :
قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
💖یکی رفت و،
💖یکی موند و،
💖یکی از غصه هاش خوندو
💖یکی برد و،
💖یکی باخت و،
💖یکی با قسمتش ساختو
💖یکی رنجید،
💖یکی بخشید""
💖یکی از آبروش ترسید
💖یکی بد شد،
💖یکی رد شد،
💖یکی پابند مقصد شد
تو اما باش،
"""خدا اینجاست..."""
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید و هستم ....
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
وقتی کودک با یکی از والدین به مجلس یا محلّی میرود، بعد از برگشت هرگز از او نپرسیم چه خبر؟ یا مثال: کودکی که با پدرش به مجلسی رفته است، اگر مادرش بپرسد: بگو بینیم چه خبر در آن مجلس بود؟ چه دادند خوردید؟ چه کسانی آنجا بودند؟ خانهشان چه طور بود؟ و....
از این کار به شدت پرهیز کنیم، چون باعث میشود فرزند خود را ناخواسته به فضولی و کنجکاوی بیمورد و نیز خبرچینی تشویق کنیم. حتی اگر کودکمان خبری از آن مجلس به ما داد، او را دعوت به سکوت کنیم تا بداند انسان هر مجلسی که رفت، اسرار و دیدهها و شنیدههای خود را در آن مجلس رها میکند.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
#ذخر_الحسین_کیست ؟
جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله...
امیرالمومنین(ع) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردند. معاویه ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست.
9 پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند.
خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد...
جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند...
امیرالمومنین(ع) به عباس گفتند برگرد پسرم...
سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند اما حضرت اجازه ندادند...
فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین...
او ذخیره برای حسین است...
السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس
ای کاش تنها این از من یادگار بماند...
#امالى_طوسى_ص275
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk