eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
434 ویدیو
31 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17344654120743 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامه‌ی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
در حالی این ابیات را پست میکند که امروز داشت فکر میکرد گوشه عمامه ام را سیدباقر خوب نبسته است باید دفعه بعد بیشتر به او تاکید کنم که چین های نهایی را با دقت بیشتری ببندد 😄😄 این منِ متناقض
هدایت شده از علی مقدم
تقدیم به امیرالمومنین علیه السلام هیچ از آن جمال نتوان گفت چه بگویم ؟! مثال نتوان گفت کیست آن ذات خارج از ادراک؟ پاسخ این سوال نتوان گفت نرسد دست عقل تا درکش جز به وهم و خیال نتوان گفت همه قرآن ز باء بسم الله ست شرح آن زلف و خال نتوان گفت دشمنش گر نخواست ، حرفی نیست به حرام از حلال نتوان گفت در نجف عمر ما نگردد کم پیشش از ماه و سال نتوان گفت وعده دادست "من یمت یرنی" جز به مرگم وصال نتوان گفت ذوالفقارش به خصم ثابت کرد جز به او ذوالجلال نتوان گفت تو و گفتن ز خطی از فضلش؟! عاصی از این مُحال نتوان گفت ۲۶/ ذی القعده / ۱۴۴۰ ۷ / مرداد / ۱۳۹۸
وای به زاهد که در گوشهٔ سجّاده اش دانهٔ تسبیح بود ، دانهٔ انگور ، نَه
نشسته ای و چنین فتنه خاست از هر سو خدا به خیر کند لحظه ای که برخیزی
طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل. هر که بدین صفتها که گفتم موصوفست به حقیقت درویشست و گر در قباست اما هرزه گردی بی نماز هوا پرست هوس باز که روزها به شب آرد در بند شهوت و شبها روز کند در خواب غفلت و بخورد هر چه در میان آید و بگوید هر چه بر زبان آید رندست و گر در عباست
هنرش جز به سرافکندگی اش روشن نیست سجده ، معراجِ بود نمی دانستم
این یک دو نفس فرصت عمر خود را مانند خرج سجودش کردم
چنان دو دیده من محو انتظار رهت بود چو دست من افتاد انتظار کشیدم
شما هم هر شب که میخواین بخوابین توی ذهنتون میگین : دیگه بسه غفلت انشالله از فردا دیگه یه حرکت متفاوت و جدیدی رو شروع میکنم؟!
علی مقدم
شما هم هر شب که میخواین بخوابین توی ذهنتون میگین : دیگه بسه غفلت انشالله از فردا دیگه یه حرکت متفاوت
اگه شما هم اینطوری هستین پس این قصه کوتاه و تلخ رو بخونین قال : ساتوب غدا ، نام و لم یستیقظ گفت : فردا توبه خواهم کرد ، خوابید و دیگر بیدار نشد
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
فراز ملکیان.mp3
1.89M
🔹️🔷️ قطعه صوتی شعرخوانی در 🔷️🔹️ با گوش جان بشنوید و اگر دلتان لرزید برای ما دعا کنید @anjoman_matla
نیافتم لب میگون سراغ باده گرفتم حلالِ من نشدی منّت از حرام‌ کشیدم هزار لعنت و نفرین بر التفاتِ خلایق که هرچه ننگ کشیدم برای نام کشیدم
زِ بس زهد و ریا در معرضِ بیع و شری آمد به روز جمعه مسجد، جمعه بازار است پنداری
یاجوادالائمه ادرکنی ای خوش آن جود که از خِجلت وضعِ سائل لَب به اظهار نیارند و به ایما بخشند ...
برای عفاف و حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد دلم گوشه‌ی مسجد آتش گرفته خدایا که آتش به منبر نیفتد به کاشی مجروح ایوان بگویید که بر روی بال کبوتر نیفتد سر از شوق افتاده تا از مناره سر شور الله‌اکبر نیفتد دل من دعا کن که چشمی پس از این به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد سپردم شهان را به شاه خراسان مگر کار ایشان به محشر نیفتد گرفتم به دندان خود چادرم را بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر که خسته راهی ، اگر خراب گناهی بیا بیا که در اینجا هراس راه ندارد
از عالِمِ عاری ز عمل راهنمایی چون قبله نما ساختنِ اهل فرنگ است
یاحیدر هر چه در اجمال بُد با مصطفی گشت ظاهر از وجود مرتضی
لزوم داشتن استاد هرکه گیرد پیشه ای بی اوستا  ریشخندی شد به شهر و روستا  هیچ کس بی اوستا چیزی نشد  هیچ آهن خنجر تیزی نشد
قال مولانا امیرالمومنین علیه السلام : "من یمت یرنی" از طرح ابروان تو محراب میکشم از روی دلربای تو مهتاب میکشم لایق نبوده ام که به چشمم ببینمت منّت برای دیدنت از خواب میکشم با یای نام خویش بیا صیدمان نما عمریست انتظار ز قلّاب میکشم از شوق "من یمت یرنی" صدهزار بار حنجر به روی خنجر قصاب میکشم یک بار نام غیر تو بر این زبان گذشت یک عمر میشود که دهان آب میکشم @ASI_khorasani http://asikhorasani.blogfa.com/post/63
انّ الکریم اذا حاسب سامح وقتی مسیرِ راه به ‌سمت کرامت است دیگر خیالمان ز همه سخت راحت است با ما سخن ز صبح قیامت چه میکنی؟! این‌ آفتاب رویِ تو صبح قیامت است شرمندگیِ بعدِ گُنه دستِ ما گرفت در سلک ما گناه‌ هم اهل شفاعت است ما را ببین طبیب که‌ مدیون دردِ ماست درمانِ تو اگر که چنین اهلِ شهرت است قلّاب گشته ام‌ که بگیرم‌ ز دامنت قدِّ خمیده زیرِ گُنَه نیز نعمت است عاصی مگر گناه به فریاد ما رسد "ابر سیاه حامل باران رحمت است"* *مصراع از صائب تبریزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می روم از خود به قربانش