❤️ اهمیت و فضیلت شناختِ امام، و انتظار فرج
وَ سَأَلَهُ علیه السلام أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً - بقره 269» مَا عَنَى بِذَلِكَ
فَقَالَ علیه السلام مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ فَكَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.
ابو بصير از امام صادق عليه السلام سؤال كرد که منظور از این آیه چیست «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً - و آنكه به او حكمت داده شود، بی ترديد او را خير فراوانى داده اند/ بقره 269».
امام علیه السلام فرمود: منظور [از حكمت] معرفت و شناخت امام است و دوری از گناهان کبیره.
و هر كس بميرد و بر گردنش بیعتِ امامى نباشد به مرگ جاهلیت مُرده است. و عُذر مردم پذیرفته نمی شود تا اینکه امام شان را بشناسند [در نشناختن امام شان عذری ندارند].
پس هر كس بمیرد و به امام خویش عارف باشد، پیش افتادن یا عقب افتادن این امر [ظهور] او را زيانى نخواهد رساند.
و همچون کسی است که همراه با قائم علیه السلام در خیمه اش باشد.
راوى گوید؛ امام مختصرى درنگ نمود و سپس فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه همراه قائم علیه السلام بجنگد، و باز فرمود: نه، بلکه به خدا قسم مانند كسى است كه در همراهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شهادت رسيده باشد.
📚أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص459
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج27، ص126
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ شخصیت شهید کافی نوشته محمد کاملان
شیخ احمدکافی را تقریبا همه مردم ایران میشناختند. واعظی خوشصحبت و خوشمنبر که از سال ۱۳۴۲و زمان تبعید امام (ره)، هرجا مینشست بیپروا از فضای حاکم بر جامعه انتقاد میکرد.
پای حرفهایش هم میایستاد و هربار که به بهانههای مختلف او را به ساواک احضار میکردند، شیخ احمدکافی ابایی نداشت که بگوید این حرفها را من زدم و پشیمان نیستم.
سفت و محکم پای صحبتهایش میایستاد.
به واسطه همینها بود که اول دوسهماهی زندانیاش کردند، بعد که دیدند فایده ندارد، بدون محاکمه و حکم دادگاه به ایلام تبعیدش کردند. دوران تبعیدش که تمام شد و به تهران بازگشت، بازهم دست از فعالیتهایش برنداشت.
اینبار، اما شکل و شمایل مبارزهاش با رژیم فرق کرده بود. هم روی منبر از خجالت شاه درمیآمد، هم فعالیتهای اجتماعی گستردهای را شروع کرده بود. از تأسیس درمانگاه در مشهد گرفته تا خرید مشروبفروشیها و تبدیلشان به کتابفروشی.
این کارها تا سال ۱۳۵۷ادامه داشت. تا اینکه ساعت ۶ صبح روز جمعه ۳۰/۴/ ۱۳۵۷ خودرو شیخ احمدکافی در مسیر قوچان به مشهد تصادف کرد و او کشته شد.
از همان روز اول همه میگفتند که کار ساواک بوده و تصادف ساختگی است. تشییع جنازهاش در مشهد تبدیل به تظاهرات شد و رژیم از ترس، پیکر مرحوم کافی را شبانه در خواجهربیع دفن کرد.
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اینقدر با آبروی مردم بازی نکنید
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ شخصیت شهید کافی نوشته محمد کاملان شیخ احمدکافی را تقریبا همه مردم ایران میشناختند. واعظی خوش
🔴 دفن شبانه به همراه بتن
از در باغ خواجهربیع که وارد میشوید، درست سمت راست بقعه حجرهمانند کوچکی است که مشخصهاش سهعدد قبر داخل آن است.
قبرهای چهارعضو خانواده کافی. پدر، مادر و محمد و احمد که پسرها یکی تیرماه ۱۳۵۷ در تصادف فوت میکند و دیگری سال ۱۳۷۱.
مشهدیها که گذرشان به خواجهربیع میافتد، امکان ندارد که سراغ قبر شیخ احمدکافی نیایند و فاتحهای برایش نخوانند.
خصوصا سن و سالدارها و ریشسفیدهای مشهدی که به قول خودشان با صدای یامهدی گفتنهایش و داستانهایی که روی منبر تعریف میکرده، بزرگ شدهاند.
کسانی هم که مشهدی نیستند، وقتی نزدیک بقعه میشوند و صدای آشنای آقای کافی، که پخش میشود، به گوششان میخورد، تازه متوجه میشوند که او اینجا دفن شده و قبل فاتحه خواندن برای خواجهربیع، میروند کنار قبر مرحوم کافی.
البته خیلیها که سنشان به آن سالها قد نمیدهد و خیلی در جریان تاریخ انقلاب نیستند، فکر میکنند که شیخ احمدکافی را با تشریفات کامل و احترام در خواجهربیع دفن کردند درحالیکه اینطور نیست.
اصلا ماجرای دفن شیخ احمد را از زبان حاج رسولحیدری بخوانید. حاجی از اهالی قدیمی خواجهربیع است و درست کنار قبر مرحوم کافی، ماجرای دفن را با یک واسطه برایمان نقل میکند و میگوید: «جنازه شیخ احمد را آوردند مشهد و در یک مسجدی که اسمش خاطرم نیست گذاشتند.
❌ ادامه در پست های بعد....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ مومن واقعی از دیدگاه امام رضا علیه السلام
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اسکندر و آب حيات
از این داستان روایت مختلفی وجود دارد
اسکندر پس از فتح سرزمينهاى زياد تصميم گرفت کارى کند تا هميشه زنده بماند. به او گفتند: بايد از چشمهٔ آب حيات بنوشى و اين سفر هفتاد سال طول مىکشد.
اسکندر چند جوان پانزده تا بيست ساله را بهدنبال خود برد. پدر يکى از اين همراهان که پيرمردى بود پنهانى با آنها همراه شد. پس از هفتاد سال آنها به جلو غار ظلمات رسيدند.
اما ظلمات بهقدرى تاريک بود که اسبها نمىتوانستند پيش بروند. پيرمرد پنهانى به پسر خود گفت: تو از جلو مقدارى کاه بريز تا اسبها از سفيدى آنها راه را شناخته و حرکت کنند. پسر اين کار را کرد و مورد تشويق اسکندر قرار گرفت.
رفتند و رفتند تا راه ظلمات تمام شد. به چند چشمه رسيدند اما اسکندر نمىدانست کداميک چشمهٔ آب حيات است. پسر بهسراغ پدرش رفت. پيرمرد به او گفت: اين ماهىها خشک شده را بردار و توى چشمه بينداز. توى هر چشمهاى که ماهى زنده شد، آن چشمه آب حيات است. اين کار را کردند و در يکى از چشمهها ماهى زنده شد.
اسکندر از ابتکار جوان خوشش آمد و به تعجب افتاد. از او پرسيد که چطور اين ابتکار به ذهنت رسيد. پسر حقيقت را گفت، اسکندر انعام خوبى به آنها داد. مقدارى آب حيات برداشتند و آمدند.
وقتى اسکندر خواست از آب جشمهٔ حيات که همراه آورده بودند بخورد. صدائى شنيد که مىگفت: ”سلام من به تو اى اسکندر ذواالقرنين. آب حيات مبارک باد.“ اسکندر خوب نگاه کرد ديد يک جوجه تيغى است که اين حرف را مىزند.
جوجه تيغى گفت: من هم از آب حيات نوشيدهام و به اين شکل درآمدهام. عمرم جاودانه است ولى به اينصورت که مىبيني. اسکندر از خوردن آب حيات پشيمان شد و دستور داد آب حياتى که بهدنبال خود آورده بودند پاى درختهاى مرکبات و نخل و کاج بريزند. ”از آن بهبعد اين درختان با زحمات اسکندر به سبزى جاودانه رسيدهاند.“
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سجده امام زمان بخاطر شیعیان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 دفن شبانه به همراه بتن از در باغ خواجهربیع که وارد میشوید، درست سمت راست بقعه حجرهمانند کوچک
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که میخواستند جنازه را به حرم بیاورند و طواف بدهند، شهر شلوغ شد و مردم تظاهرات کردند.
خوب یادم هست که در آن شلوغی یک باتوم هم قسمت من شد. خلاصه پیکر آقای کافی را ارتشیها از دست مردم گرفتند و نگذاشتند به حرم برسد. تا اینجا را من خودم به چشم دیدم.
اما یکی از همسایههایمان، خدا رحمتش کند، تعریف میکرد که همان شب حدود ساعت یکودو چند ماشین جلوی خواجهربیع میایستند و جنازه آقای کافی را بیرون میآورند و همان شب دفن میکنند که دیگر مردم شلوغ نکنند. حتی من شنیدم دهانه قبر را هم بتن ریختند که کسی فکر نبشقبرکردن هم نکند.»
🔴 به روایت مسئول وقت خواجهربیع
صحبتهای حاج رسول درمورد دفن شبانه مرحوم کافی را اسناد به جامانده از ساواک و صحبتهای کسانی که در آن روز حاضر بودند، تأیید میکند.
مسئول وقت باغ خواجهربیع در گفتگو با مرکز تاریخشفاهی آستان قدس دراینباره گفته است: «من توخونه مون خواب بودم، آن وقت سرپرست خواجهربیع بودم. یک مرتبه تلفن زنگ زد پشت خط ولیان بود. گفت: چرا خوابیدی! بلند شو برو خواجهربیع؟ از ساواک با ماشین آمدند دنبالم.
❌ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 جایگا هزن در قرآن
در بسیاری از آیات قرآن کریم بر برخورداری زن از جایگاه انسانی شایسته در عرصه خانواده و جامعه انسانی تأکید شده است.
برخلاف آنچه که در برخی کتابهای مذهبی آمده است ، زن عنصر گناه نیست وخروج آدم از بهشت به وسوسه همسرش حوا نبوده است.
قرآن به صراحت آدم را وسوسه شده شیطان میداند : «فَوَسْوَسَ إِلَّیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّیَبْلَی»«پس شیطان او را وسوسه کرد ، گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاودانگی ومُلکی که زایل نمیشود راه نمایم ؟«(طه ، 120)
قرآن سرشت و نفس انسانی را واحد و زن و مرد را دارای سرشت و نفسی یگانهمیداند :
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَارِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً» «ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتشرا [نیز] از او آفرید ، و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد ، پروا دارید .» (نساء ، 1)
قرآن ایمان و عمل صالح زن و مرد را یکسان ، سزاوار پاداش میداند : «وَمَن یَعْمَلْمِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً» «و کسانیکه کارهای شایسته کنند - چه مرد باشند چه زن - در حالی که مؤمن باشند ، آنان داخلبهشت میشوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمیگیرند .» (نساء ،124)
زن در پذیرش ارزشهای معنوی و پاداش الهی با مرد برابر است : «إِنَّ الْمُسْلِمِینَوَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَوَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَفُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً»«مردانو زنان مسلمان ، و مردان و زنان با ایمان ، و مردان و زنان عبادتپیشه ، و مردان و زنان راستگو ، و مردان و زنان شکیبا ، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا رافراوان یاد میکنند ، خدا برای [همه] آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است .»(احزاب ، 35)
در برخی آیات قرآن ، زن - در نقش مادر - مورد احترام و تکریم ویژه قرار گرفتهاست : «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً . . .» «انسان را نسبتبه پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم . مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و باتحمل رنج او را به دنیا آورد . . . .» (احقاف ، 15)
قرآن رابطه زن و مرد را براساس حق و تکلیف متقابل میداند : «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِیعَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»«و مانند همان [وظایفی] که برعهده زنان است ، به طور شایسته ، بهنفع آنان [برعهده مردان] است . (بقره ، 228)
آیات فوق تصویری کلی از سیمای زن در جهانبینی اسلام ارائه میدهد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گناه غیبت و دروغ
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که میخواستند جنازه را به حرم بیاورند و طوا
در این مراسم عدهای از مأمورین اطراف خواجهربیع را محاصره کرده بودند. به جز مأموران نظامی، خانواده کافی و یکی از علما هم حضور داشتند.
یک درگیری لفظی بین برادر کافی و ولیان انجام شد. تصمیم گرفته شد برای دفن مکانی بکر اختصاص داده شود. پس از غسل و دفن در محل مراسم خاکسپاری انجام شد. دستور دادند نگذاریم مردم از محل دفن آگاه شوند.»
🔴 نوارهای ممنوعه
صدای سخنرانی مرحوم کافی از بلندگوها برای یک لحظه هم قطع نمیشود. همه آنهایی که مشتری ثابت خواجهربیع هستند میگویند از موقعی که یادمان میآید، اینجا نوارهای آقای کافی را پخش میکردند و میفروختند.
چه زمانی که این غرفه قدیمیتر بود و درودیوارش پر از عکسهای مختلف آقای کافی. چه حالا که دستی به سرورویش کشیدهاند و نونوار شده است.
اینکه چه کسی برای اولینبار به ذهنش رسیده که صوت سخنرانیها را در باغ پخش کند، معلوم نیست. پرسوجوهای ماهم خیلی نتیجهای ندارد و به نقطه روشنی ختم نمیشود.
فقط کسی که در غرفه نشسته به ما میگوید: مرحوم کافی برند خواجهربیع است. این صوت را پخش میکنیم تا هم آنهایی که نمیدانند ایشان اینجا دفن است، شاخکهایشان تیز شود و هم اینکه اگر دوست داشتند سیدی سخنرانیها را از ما بخرند.
روی باغچه کنار غرفه محصولات فرهنگی مینشینم. مرحوم کافی دارد داستان تشرف علیبنمهزیار را تعریف میکند.
پیرمردی که همان نزدیکیها کنار سنگ قبری نشسته، میآید و کنارمان مینشیند. بعد از چند ثانیهای سکوت میگوید: شما سنت قد نمیدهد که آقای کافی را یادت باشد.
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
در این مراسم عدهای از مأمورین اطراف خواجهربیع را محاصره کرده بودند. به جز مأموران نظامی، خانواده ک
شما سنت قد نمیدهد که آقای کافی را یادت باشد. خدابیامرز نفسگرمی داشت. همین ساواکیهای از خدا به خبر سربهنیستش کردند. بعد هم به مردم گفتند که در تصادف کشته شده است. روز تشییع جنازهاش مشهد شلوغ شد.
هم صحبت ما حسابی غرق صحبتهای شیخ احمدکافی که هنوز دارد، پخش میشود شده است. میپرسم زمانی که کافی معروف شده بود، شما هم نوارهایش را گوش میکردید یا نه؟ تأیید نصفهونیمهای میکند.
میگویم: مگر نوارهایش ممنوع نبود؟ که جواب میدهد: درست نمیدانم. من هم خیلی او را نمیشناختم. پسر بزرگم کلهاش بوی قورمهسبزی میداد. مدام دنبال همین چیزها بود.
یک بار دیدم در حیاط باز شد و ضبط صوت بهدست وارد خانه شد. ما، چون مذهبی بودیم نه تلویزیون داشتیم نه ضبط.
تا آمدم پرخاش کنم و بگویم که این چیست و چرا خریدی؟ گفت بابا یک آقایی پیدا شده است درباره امام زمان (عج) حرف میزند و حدیث و داستانهایی میگوید که با اوضاع امروز جامعه خیلی ربط دارد. از آن روز من شدم عاشق آقای کافی. حالا نمیدانم ممنوع بود یا نه.
🔴 به خاطر دو نوار
پیگیری و اصرار من را که میبیند، تلفن پسرش را میگیرد و جریان را برایش تعریف میکند، او هم از خداخواسته و با اشتیاق تمام از ۲ هزار واندی کیلومتر آنطرفتر داستان نوارهای آقای کافی را که به خانه میآورده است برایمان تعریف میکند و میگوید: «همین اول کار روشنتان کنم که اصلا نوارهای آقای کافی ممنوع بود.
❌ ادامه در پست های بعد....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی