🔴 بارشهای بی موقع و غیرعادی از نشانههای نزدیکی قیامت(قیام)...
🌕 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بر مردم زمانی خواهد آمد که چهرههای آنها چهرههای آدمیان باشد و دلهای آن دلهای شیطان.
مانند گرگان درنده شوند و خونهای مردم را بریزند و کارهای زشتی را که مرتکب میشوند ترک نکنند. اگر از آنها پیروی کنی در تو شک میکنند و اگر با آنها سخن بگویی تو را تکذیب میکنند و اگر از دید آنها پنهان شوی غیبت تو را میکنند.
سنّت در میان ایشان بدعت باشد و بدعت در میان آنها سنت. و بردبار را مکار شمارند و مکار را بردبار دانند. مؤمن در میان آنها ضعیف نگه داشته شده است و فاسق در میان آنها صاحب شرف. اطفال ایشان بدکار و زنان آنها زناکار و پیر آنها امر به معروف و نهی از منکر نکند.
پناه بردن به ایشان ذلت و خواری و منسوب بودن به آنها مایه ذلّت و طلب کردن آنچه در دست ایشان است باعث فقر میگردد.
پس در آن وقت خداوند حق تعالی آنها را از باران آسمان محروم میکند و در وقت خویش بر آنها نمیبارد و در غیر وقتش میبارد. خداوند اشرار را بر آنها مسلط گرداند که بدترین عذابها به ایشان وارد کنند... پس نیکان آنها دعا میکنند و مستجاب نمی شود.»
📗جامع الأخبار، ج ۱، ص ۱۲۹
📗بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۴۵۳
📗مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستان نماز جمعه درچهارشنبه خواندن ونقشه تنفر ازحضرت علی(ع)
از زبان شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴اهمیت و اولویّت هزینه کردن
برای مادر و پدر نسبت به دیگران
🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله)فرمود:
كسى كه پنج دانه خرما يا پنج گرده نان يا چند دينار يا درهم دارد و می خواهد آنها را به مصرف رساند، در درجه اول، برای پدر و مادر خود خرج نمايد؛ در درجه دوم، براى خودش و زن و فرزندش، در درجه سوم، براى خويشاوندان و برادران مؤمنش؛ در درجه چهارم، براى همسايگان فقيرش و در درجه پنجم، در راه خدا به مصرف رساند. مورد پنجم از همه آنها اجر كمترى دارد.
📚تحف العقول، ص350
🌹همچنین فرمودند :
آیا به شما خبر دهم که بهترین و برترین راه برای خرج کردن پنج دینار چیست؟ عرض کردند: بله. فرمود: برترین آنها، نفقه دادن به مادرت میباشد. سپس نفقه دادن به پدرت است. در مرتبه سوم برتر آن است که مال را برای خودت و خانواده ات خرج کنی. چهارم بهتر است برای خویشانت نفقه دهی و پست ترین و پایین ترین حالت آن است که آن را در راه خدا انفاق کنی.
📚مستدرك الوسائل، ج7، ص241
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ظهور حضرت ولیعصر(عج) بسیار نزدیکه...
این رو میشه از اتفاقات اخیر کاملا متوجه شد!
میگن در آخر الزمان فاصلهی حق و باطل به
اندازه یک مو باریکه...
و فقط کسانی که ایمانشون قویه میتونن همچنان به حق ایمان داشته باشن.
از طرفی در آخرالزمان مومنین واقعی غربال میشن.
کم کم در هر فتنهای چند نفر از حق عبور میکنن.
برای همینه که میگیم ظهور خیلی نزدیک شده.
و اما وظیفه ما چیه؟
وظیفه ما اینه تا حد امکان در دوران غیبت سواد
دینی مون و ببریم بالا.در فتنه ها بصیرت داشته
باشیم.
و هر راهی که آقا امام زمان(عج) رو خوشحال
میکنه بریم.
در غیر این صورت ما هم جز آدمایی میشیم که
در فتنه ها نمیدونن حق کدومه باطل کدومه!
(مواظب باشید رفقا دشمن ایمانمون و هدف
گرفته)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فضانورد مسلمانی که در فضا هم نمازش را اقامه میکند
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 زاهدنمای کج اندیش
نام حسن بصری، در تاريخ اسلام ، زياد برده می شود. پدر او بنام يسار از اهالي قريه ميسار(نزديك بصره ) بود. حسن بصري 89 سال عمر كرد، و يكی از زاهدان هشتگانه معروف می باشد.
وی زمان امام علی(علیه السلام) تا زمان امام باقر(علیه السلام) را درك كرده است. وی از ديدگاه تشيع ، فردي منحرف ، و زاهد نمائي كج انديش و درباري بود، بسياري از منحرفين ، او را احترام مي كردند و روشنفكر وارسته مي دانستند، به هر حال در اينجا به يك داستان از اين فرد زاهدنما توجه كنيد:
پس از جنگ جمل و پيروزي سپاه امام علي(ع) برسپاه طلحه و زبير، امام علي (ع) در محلي عبور مي كرد، ديد حسن بصري در آنجا وضو مي گيرد. فرمود: اي حسن ، درست وضو بگير.
حسن در پاسخ گفت: اي امير مؤمنان تو ديروز(در جنگ جمل) مسلماناني را كشتي كه گواهي به يكتائي خدا و رسالت پيامبر (صلي اللّه عليه و آله) مي دادند و نماز مي خواندند و وضوي درست مي گرفتند.
علي (ع) فرمود: آنچه ديدي واقع شد، اما چرا ما را برضد دشمن ، ياري نكردي؟ حسن گفت : در روز اول جنگ، غسل كردم و خودم را معطر نمودم و اسلحه ام را برداشتم ، ولي در شك بودم كه آيا اين جنگ صحيح است؟!
وقتي به محل خريبه رسيدم شنيدم ندا دهنده اي گفت : اي حسن برگرد، زيرا قاتل و مقتول هر دو در آتشند، از ترس آتش جهنم ، به خانه برگشتم و در جنگ شركت نكردم.
در روز دوم نيز براي جنگ حركت كردم و همين جريان پيش آمد. امام علي (ع) فرمود: راست گفتي ، آيا مي داني آن ندا دهنده چه كسي بود؟ حسن گفت : نه نمي دانم .
امام فرمود: او برادرت ابليس بود، و تو را تصديق كرد كه قاتل و مقتول از دشمن ، در آتش هستند. حسن گفت : اكنون فهميدم كه قوم (دشمن) به هلاكت رسيدند.
آري در هر زماني از اين گونه افراد پيدا مي شوند كه به زهد و وارستگي شهرت دارند، اما از فرمان امام برحق خود سرپيچي مي كنند، و حتي اعتراض مي كنند، و وقتي پاي جهاد به ميان مي آيد، از خونريزي و مسلمان كشي سخن به ميان مي آورند.
در نقل ديگر آمده : همين حسن بصري در وضو گرفتن ، وسوسه داشت و آب زياد مي ريخت. امام علي (ع) او را ديد و فرمود: اي حسن ، آب زياد مي ريزي ! او در پاسخ گفت : آن خونهائي كه امير مؤمنان مي ريزد، زيادتر است.
امام علي(ع) فرمود: از كار من ناراحت شده اي ؟ او گفت : آري. فرمود: هميشه چنين باشي. پس از اين نفرين علی(ع)، حسن بصري هميشه تا آخر عمر، غمگين و عبوس بود تا جان سپرد!
📙 داستان دوستان/ محمد محمدی اشتهاردی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حدیثی بسیـــــــار تکان دهنده...
⭕️ غربال مردم تا جایی که نامی از خدا برده نشود:
ابى بصير مىگويد كه امام صادق عليهالسّلام از قول امير مؤمنان صلواتالله علیه، مىفرمودند: «مردم همواره از جهت ایمان کم میشوند تا اینکه نامی از خداوند خوانده نشود.
پس چون وضعیّت بدان گونه شود، (مانند آنکه ملکهی زنبوران عسل نیش بزند و آشوبی در بین زنبوران ایجاد کند) آقا و پيشواى دین، امام زمان عجل الله فرجه برخاسته و قيام مىكند، و خداوند گروهى را از اطراف و اكناف زمين مبعوث مىفرمايد و آنها هم همانند تكه ابرهاى بهارى و با سرعت مىآيند.»
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱،ص۷۲۶
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۳۴
📗الغیبهًْ للطوسی، ص۴۷۷
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 واقعه کربلا و روز عاشورا
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 سفرِ هرشبِ امیرالمومنین علی علیه سلام به کوه«قاف»
«ترجائیل» فرشتهی موکل بر کوه «قاف»
«امام حسن (ع) از پدر بزرگوار خود خواست فضل و کرامتی که خدا به او عطا کرده را نشانش دهد. حدیث را ذکر میکند تا اینکه میفرماید: امیرالمؤمنین (ع) به باد امر کرد، باد ما را به کوه «قاف» برد. وقتی به آنجا رسیدیم، ناگهان کوهی از زمرّد سبز دیدیم که فرشتهای به شکل عقاب بر روی آن وجود داشت.
وقتی نگاه او به امیرالمؤمنین (ع) افتاد؛ گفت: «سلام بر تو ای وصیّ و جانشین رسول پروردگار جهانیان و خلیفهی او، آیا اجازه میدهی سؤالی بپرسم»؟ امام (ع) پاسخ سلام او را داد و فرمود: «اگر میخواهی بپرس و اگر خواستی من بگویم که میخواهی دربارهی چه چیزی از من سؤال کنی»؟
فرشته گفت: «شما بگویید ای امیرالمؤمنین (ع)»! امام (ع) فرمود: «میخواستی از من اجازه بگیری تا خضر (ع) را ملاقات کنی». فرشته گفت: «آری چنین است»! فرمود: «به تو اجازه دادم». فرشته «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم» گفت و به سرعت رفت.
مقداری در آنجا راه رفتیم و فرشته بعد از زیارت خضر (ع)، بهجای خود برگشت. سلمان (ره) گفت: «ای امیرالمؤمنین (ع)! میبینم که آن فرشته تنها با اجازهی شما خضر (ع) را ملاقات کرده است»؟
امام فرمود: خدا همان کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که برای شما دیدنی باشد، برافراشت. (رعد/۲) هریک از این ملائکه بدون اذن من لحظهای از جای خود تکان نمیخورند، شأن و منزلت پسرم حسن (ع) و بعد از او پسرم حسین (ع) و سپس نُه فرزند از نسل حسین (ع) نیز همین است که نهمین نفر آنها قائم آل محمّد (ص) است».
پرسیدم: «نام ملک موکّل بر کوه «قاف» چیست»؟ فرمود: «ترجائیل». پرسیدیم: «ای امیرالمؤمنین! چگونه هر شب به اینجا میآیید و برمیگردید»؟ فرمود: «همانگونه که شما را اینجا آوردم. سوگند به آن که دانه را شکافت و نسیم را آفرید!
من چیزهایی از ملکوت آسمانها و زمین میدانم، که قلب شما طاقت دانستن و تحمّل یکی از آن را ندارد. اسم اعظم خداوند عزّوجلّ هفتادوسه حرف دارد. آصفبنبرخیا تنها یک حرف از آن را میدانست.
وقتی خدا را با آن حرف خواند، خداوند فاصلهی ما بین او و تخت بلقیس را فرو برده و فاصله را از بین برد تا او تخت بلقیس را برداشت. پس زمین در چشم بر هم زدنی دوباره به حالت اوّل خود برگشت.
به خدا سوگند! نودودو حرف از آن را ما میدانیم و تنها یک حرف در علم غیب را خداوند به خود اختصاص داده که جز خداوند بلند مرتبه و عظیم، هیچ قدرت و توانی وجود ندارد و همه متّکی به او هستند. آنکس که خواست، ما را شناخت و آنکسکه خواست، ما را انکار و تکذیب کرد. (آنان که باید ما را بشناسند، شناختهاند).
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۱۰
📗البرهان
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ مرد راه یافته
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
فاضل عراقی در دارالسّلام خود نوشته است:
شیخ مرتضی انصاری سال 1260 در حرم امام حسین علیه السلام بود مردی آمد روبروی شیخ نگاهی کرد، بعد گفت: ترا به خدا قسم می دهم آیا تو شیخ مرتضی انصاری هستی؟ شیخ فرمود: بلی من همان انصاری هستم، چه مطلبی داری؟
گفت: من از اهل سنت منطقه سماواتم، خواهری دارم که سه فرسخ از من دور است روزی به دیدار او رفتم در بین راه با یک شیری مواجه شدم، به طوری آن شیر خشمگین بود که اسبم از راه رفتن بازماند، من که در آن بیابان تنها بودم و هیچ چاره ای نداشتم برای نجات خود، جز اینکه متوسل به ارواح پاک اولیاء اللَّه بشوم، اول پیشوایان دیگر را صدا زدم اما خبری نشد آنگاه گفتم: یا زوج البتول و یا ابالسبطین یا علی بن ابی طالب خلصنی.. .
ناگهان دیدم اسب سواری آمد تا نزدیک شد آن حیوان از طرف من به سوی آن آقا روان شد و خود را به پاهای آن آقا می مالید آن وقت با اشاره آقا آن حیوان راه خود را گرفت و رفت.
آقا به من فرمود: به دنبال من بیا، من به دنبال آقا رفتم تا رسیدیم به جای امنی، آنگاه به من فرمود: دیگر باکی نیست از اینجا به بعد خودت می توانی بروی، برو به امان خدا. عرض کردم: آقا شما کی بودید که مرا از این مهلکه نجات دادید؟ فرمود: من همان کسی هستم که تو از او استمداد می کردی، عرض کردم: آقا تقاضامندم دست مبارکت را بده ببوسم.
فرمود: اول باید عقیده ات صحیح باشد تا دست مرا ببوسی! عرض کردم: عقیده و ایمان صحیح را به من یاد بده. فرمود: برو نزد شیخ مرتضی انصاری یاد بگیر.
عرض کردم: الان اگر به نجف اشرف مشرف شوم می توانم به خدمت آن آقا برسم. فرمود: او الان در کربلا است برو او را در حرم سیدالشهدا علیه السلام پیدا می کنی و نشانی هایی که از شما بیان فرموده بودند دیدم در شما است آن وقت شیخ خلاصه ای، از عقائد شیعه را به آن مرد یاد داد.[1]
پی نوشت
[1] مردان علم و عمل، ص5
منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 137
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 رویای عجیب
مرحوم سید ضیاء الدین دُرّی، از وعاظ بیست سال قبل تهران بود. در سال آخر عمرشان، در شب هشتم یا نهم محرم، جوانی از ایشان می پرسد که مقصود از این شعر حافظ چیست؟
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
ایشان در پاسخ می فرماید: مراد از «شیخ»، حضرت آدم علیه السلام است که وعده نخوردن گندم را داد، ولی عمل نکرد و مراد از «پیر مغان» امیر المؤمنین علیه السلام است که به وعده عمل کرد و در تمام عمر، نان گندم نخورد.
درّی سال بعد برای همان مجلس دعوت می شود، ولی قبل از محرّم از دنیا می رود.
دقیقا در همان شب به خواب آن جوان می آید و می گوید: سال قبل برای شعر حافظ معنایی گفتم، ولی وقتی به عالم برزخ منتقل شدم، معنای شعر این طور کشف شد که مراد از «شیخ»، حضرت ابراهیم علیه السلام و منظور از «پیر مغان»، سید الشهدا علیه السلام و مراد از «وعده»، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم وفای به امر کرد ولی سید الشهدا علیه السلام حقیقت وفا را در کربلا در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام انجام داد.
❌ منبع : مبلغان، شماره 104
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی بسیار زیبای محرمی از استاد مطهری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
وی به همراه خانواده و رانندهاش عازم مشهد بود که در سی کیلومتری قوچان اتومبیل آنها دچار سانحه شد و ر
بلافاصله پس از مراسم نیز، پیکر مرحوم کافی به فرودگاه منتقل شده و به مشهد فرستاده و شبانه در خواجه ربیع دفن شد.
از آن جا که ساواک از دزدیده شدن پیکر حجتالاسلام کافی بیم داشت، لذا تمام مراحل را با نظارت دقیق انجام داده و به خانواده وی تذکراتی مبنی بر عدم برگزاری هرگونه مراسمی در خواجه ربیع داد.
با این وجود آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و سیداحمد خوانساری با انتشار اعلامیههایی ضمن عرض تسلیت به خانواده وی و مردم با آنان اظهار همدردی کردند.
اولین مجلس ختم نیز در حالی به دعوت آیتالله خوانساری در مسجد حاج سید عزیزالله تهران برگزار شد که شهر مشهد در غم فرو رفته بود. به دنبال این مجلس، مجالس دیگری نیز در قم، کرمانشاه، رشت، کاشان و اصفهان و دیگر شهرها برپا شد.
🔴 نماینده امام خمینی (ره) در وجوهات شرعیه
در سالهای مبارزه حجتالاسلام کافی علیه رژیم پهلوی، امام خمینی در نامههایی ایشان را نسبت به ترویج اسلام و تربیت نسل جوان تشویق میکردند و در مورد امور حسبیه و شرعیه نیز به وی اجازه و وکالت داده بودند.
❌ ادامه در پست های بعدی...
شماره_بیست_و_هشتم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
خدایا…
ای یگانه محبوب بی ریا در کنارمان گیر و دامنت را پناه جاودانه مان ساز
الهی….
تو را سوگند به رحمت بی انتهایت،
اجابت کن دعا های بندگانت خصوصا دوستان و عزیزانم را… الهی آمین!
شبتون حسینی🖤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃🌸ســـــلام
🍃🌸صبحتون پُر از لبخند
🍃🌸امیدوارم دنیاتون
🍃🌸سرشار از مهر و لبخند باشه
🍃🌸و به هرچیزی که تو
🍃🌸زندگیتون میخواهید برسید
🍃🌸و همون جایی باشید
🍃🌸که دلتون می خواد
🍃🌸صبحتون حسینی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴نتیجه قطع رابطه با خویشاوندان
✍امام صادق علیه السلام ، پسرعمویی داشتند به نام "حسن افطس" که به امام صادق توهین می کرد و حتی یکبار با خنجری بزرگ به امام صادق حمله کرده بود. هنگامی که امام صادق علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت ، وصیت نمود هفتاد دینار به حسن افطس بدهند .
یکی از اطرافیان به امام اعتراض کرد :
"چگونه چنین وصیتی می کنید در حالی که او به شما حمله کرد و قصد جان شما را داشت ؟"
امام صادق علیه السلام در جواب فرمود:
"عطر مطبوع بهشت ازفاصله ای به مسافت دو هزار سال هم به مشام می رسد ، اما دو نفر نمی توانند بوی بهشت را استشمام کنند :کسی که عاق والدین شده ، و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده است.
آیا نمی خواهید مشمول آیه ۲۱ سوره رعد باشیم :
«الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ »"صاحبان اندیشه کسانی اند که پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن امر کرده برقرار می کنند و از پروردگارشان و از سختی حساب بیم دارند"
📚بحارالانوارج ۴۷ص۲۷۶
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
بلافاصله پس از مراسم نیز، پیکر مرحوم کافی به فرودگاه منتقل شده و به مشهد فرستاده و شبانه در خواجه رب
امام در یکی از نامههای خود به ایشان درخصوص وکالت امور حسبیه و شرعیه چنین مرقوم فرمودند:
«بسمه تعالی
23 شهر رجب 91 [23 شهریور 1350]
خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقهالاسلام آقای حاج شیخ احمد کافی ـ دامت افاضاته
مرقوم محترم واصل و از مطالبش مطلع شدم. راجع به ترویجات جنابعالی و اشتغال به تربیت طبقه جوان جناب حجتالاسلام آقای مدنی شرفی تذکر دادند از غیر ایشان هم شنیده بودم. در این زمان که اوضاع اسلام و مسلمین چنین است که ملاحظه میکنید ارزش خدمتهای صادقانه در پیشگاه مقدس پروردگار عظیم بیش از عصور سابقه است. امید است خداوند تعالی بیش از پیش به جنابعالی توفیق خدمت به شرع مطاع دهد و خدمات شما منظور نظر ولی امر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بوده باشد. جنابعالی مجازید سهم سادات را تا حدود قلمهای هزار تومانی یا به خود اشخاص اجازه دهید، بدهند یا خودتان به محال مقرره شرعیه برسانید؛ زائد بر آن را نصف به همان نحو و نصف دیگر را ایصال فرمایید برای اقامه حوزههای مهمه. از جنابعالی امید دعای خیر دارم.
والسلام علیکم
روحالله الموسوی الخمینی»[69]
❌ قسمت پایانی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ امام صادق (ع) به همراه بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند.
در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبک و بی ارزش می کنید؟
یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.
حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی
آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و توهینی نکرده ام.
👈حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟
و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود کسر شأن دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را سبک_شمردی و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من بی_اعتنائی و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است.
🔹منبع: کافی، ج 8، ص 88 - وسائل الشّیعة: ج 12، ص 27
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ غبار کربلا مانع آتش
فاضل کامل سید الواعظین مرحوم سید محمود امامی اصفهانی (رحمة اللّه علیه ) نقل نموده اند:
یکی از خلفای بنی مروان اولاد دار نمی شد به مقتضای عقیده فاسد خود نذر کرد که اگر خدا پسری به او بدهد، او را بر سر راه زوّارهای حضرت سیدالشهدأ علیه السلام بفرستد، و آنها را به قتل برساند.
اتفاقا بعد از مدّتی خداوند پسری به او عطاء می نماید، تا اینکه بزرگ میشود و به او وصیت می کند که باید بروی سر راه زوّارهای حسین علیه السلام و آنها را به قتل برسانی.
پسر شبی در خواب دید قیامت است و ملائکه غلاض و شداد جمعی را می برند بسوی جهنّم، تا یک شخص را آوردند بکشند بسوی آتش، رسول خدا (ص ) به ملائک فرمود: اگر چه این مرد گناه کار است لیکن شما نمی توانید او را به جهنّم ببرید زیرا روزی به زمین کربلا می گذشت غباری از آن زمین بر بدن او نشسته است.
عرض کردند: غبار را از او می شوئیم، حضرت فرمود: غبار را میشوئید امّا چشم او که به بقعه و بارگاه فرزندم حسین علیه السلام افتاده نمی شود که بشوئید.
پس ملائکه عذاب او را رها کردند و ملائکه رحمت آمدند و او را به بهشت بردند. آن پسر از خواب بیدار شد و از قصد فاسد خود بر گشت و توبه نمود و فورا به زیارت آن حضرت رفت و زوار را حرمت و نوازش می کرد.
ثمرات الحیوة . کرامات الحسینیه ج 1 ص 202.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 متن روضه ورود کاروان امام حسین به سرزمین کربلا (شهید کافی )
قافله دارد به کربلا می آید. یک وقت رسیدند به جایی که دیدند اسب امام حسین (ع) قدم از قدم بر نمی دارد. اسبش را عوض کردند دیدند راه نی رود. چند اسب عوض کردند. یک وقت جوان ها گفتند: آقا! چرا این اسب ها راه نمی روند؟ فرمود: ببینید از این عرب های باده نشین کسی هست در این سرزمین که اسم این سرزمین را بلد باشد.یک پیرمردی را آوردند. پرسیدند: آیا اسم این زمین را می دانی؟ گفت؟ آری آقا؛ این زمین چند اسم دارد. قادسیه، غاضریه، شاطی ء الفرات، فرمود: این زمین اسم دیگری هم دارد؟ گفت: این جا را نینوا هم می گویند. هنوز آن اسمی که امام حسین(ع) دنبالش می گردد آن عرب نگفته است. فرمود:آی مرد! این زمین اسم دیگری ندارد؟ گفت: چرا این جا را کربلا هم می گویند،فرمود:آی جوانها بارها را پایین بیاورید،بار منزل رسید.
آی زمین کربلا من ارمغان آورده ام
درّ کوچک اصغر شیرین زبان آورده ام
آمدند دور محمل خانم زینب(س) را گرفتند و محترمانه زینب را پیاده کردند.
اُف بر تو ای روزگار! چند روزی بیشتر نگذشت همین زینب(س) خواست سوار محمل شود،هر چه نگاه کرد یک نفرنبود تا کمکش کند. یک وقت رویش را برگردان طرف گودال قتلگاه صدا زد: واحسیناه! همه بگویید: حسین! حسین!
« یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا ذالاحسان بحق الحسین و بحق تسعة المعصومین من ذریة الحسین، یا الله! »
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عوامل ايجاد فساد در «آخرالزّمان» چیست؟
در بسيارى از روايات، نكوهش هايى از وضع «آخر الزّمان» مى بينيم كه معمولاً آخر الزّمان را به زمان هاى نزديك قيام حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) تفسير كرده اند؛ و در واقع، مفاسدى است كه به مضمون «كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» صحنه جهان را فرا مى گيرد و دل هاى مشتاقان را براى پذيرش وجود مهدى(عج) كه مظهر عدل و صلاح است، آماده مى سازد.
عواملى كه سبب بروز و گسترش فساد در آخر الزّمان می باشد، بسيار است که از جمله آن امور عبارتند از:
1. دور ماندن از تعليمات انبياء و اوصياء(عليهم السلام).
2. فزونى وسايلِ فساد و هوسرانى و هوی پرستى.
3. گسترش وسايل تبليغاتى، كه اجازه مى دهد هر فسادى در گوشه اى از دنيا باشد، به وسيله آنها به همه جاى دنيا كشيده شود.
4. فزونى شبهات در مبانى دين و اخلاق، از طريق تفسير به رأى و قرائات مختلف از معارف دينى و برنامه هاى عملى و اخلاقى.
5. سلطه حاكمان جبّار و فاسد و مفسد، كه هيچ چيز جز منافع مادّى خويش را به رسميّت نمى شناسند و با سرگرم ساختن مردم - مخصوصاً جوانان - به انواع فساد، راه را براى نيل به مقاصد خود هموار مى سازند.
به راستى، ديندارى و دين باورى در چنين عصر و زمان هايى بسيار مشكل و طاقت فرساست و در واقع، اين دوران، سخت ترين دوران آزمون هاى الهى براى بندگان است و هيچ كس جز پاكان و نيكانى كه دست توسّل به دامان لطف الهى مى زنند، از عهده چنين امتحانِ طاقت فرسايى بر نمى آيند!.(1)
(1). گردآوری از کتاب: پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر،
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگر تو حادثه کربلا بودید چه کار میکردید؟
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴چرا زن ها زودتر از مردان پیر میشوند؟
🌸مرحوم آیت الله مجتهدی ره:
در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند.
و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند...
پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمیشود، چون او مواد لازمش را از دندانها و استخوان مادر تأمین میکند
و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود..
اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند..
📘در محضر آیت الله مجتهدی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 تهمت دزدی به امام صادق(ع)
✍یک نفر در مسجد خوابیده بود. وقتی بیدار شد، کیسه ی پولش را نیافت. سراسیمه، لباس نزدیک ترین شخصی که کنارش بود را گرفت و گفت: تو کیسه ی سکه های من را دزدیده ای!
امام صادق علیه السلام فرمودند:
من اینکار را نکرده ام! ولی آن مرد مجدداً به امام صادق، تهمت دزدی زد. امام صادق علیه السلام پرسیدند:چند سکه در کیسه داشتی؟آن مرد پاسخ داد: صد دینار
امام صادق علیه السلام، آن مرد را به خانه ی خود بردند و صد دینار به او دادند. وقتی آن مرد به منزل خود برگشت، کیسه پول خود را پیدا کرد. با شرمندگی به خانه امام صادق برگشت و عذرخواهی کرد و صد دینار را برگرداند. امام صادق علیه السلام عذرخواهی او را پذیرفتند ولی صد دینار را قبول نکردند و فرمودند:
چیزی که دادیم را پس نمی گیریم!
📚مناقب آل ابی طالب، ج ۴ ، ص ۲۷۴
#امام_زمان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عیسی کربلایی از نخل مریم چه میدانید؟!
نخل مریم جایگاهی در حرم امام حسین علیه السلام در دیوار جنوبی بالاسر بود، که در سال ۱۳۶۶ قمری توسط استاندار سنی کربلا، القیسی تخریب شد.
این جایگاه با محرابی از مرمر خالص شبیه به آینه و سنگی سیاه در وسط آن مشخص شده بود.
اما چرا به اسم نخل مریم معروف بود؟
در قرآن آیه ۲۲ سوره مریم آمده است: "پس مریم باردار شد و با وی (عیسی) در مکانی دور خلوت گزید"
در منابع معتبر اسلامی به این محل اشاره شده است امام سجاد علیه السلام در تفسیر این آیه میفرماید:
"مریم از دمشق خارج شد تا به کربلا رسید...
و با کمک فرشتهای الهی در زیر نخل خرمایی سکونت گزید تا اینکه عیسی را به دنیا آورد"
و این مکان همان محل شهادت امام حسین علیهالسلام در کربلا است که به مقام نخل مریم معروف شد.
📙تهذیب الاحکام،شیخ طوسی،ج۶،ص۷۳
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ویژگی های حضرت مهدی عج ( ولادت پنهانی)
در روایات فراوانی از پیامبر (ص) نقل شده که مردی از خاندان او به نام “مهدی” قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون می کند. فرمانروایان ستمگر عباسی با اطلاع از این موضوع در پی آن بودند که در همان ابتدای تولد حضرت مهدی عج، وی را به قتل رسانند.
بنابراین از زمان امام جواد علیه السلام، زندگی معصومین با محدودیت های بیشتری همراه شد و در زمان امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید؛ به طوری کمترین رفت و آمد به خانه حضرت از نظر دستگاه حکومتی مخفی نبود.
واضح است که در چنین شرایطی ولادت موعود الهی باید پنهانی و به دور از چشم دیگران رخ می داد. به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم نیز از جریان ولادت حضرت مهدی عج خبر نداشتند و تا چند ساعت پیش از تولد نیز نشانه های بارداری در نرجس خاتون، مادر بزرگوار حضرت حجت، نمایان نبود.
حکیمه خاتون، دختر گرامی امام جواد (ع) ماجرا را اینطور حکایت کرده اند:
امام حسن عسکری (ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب (آخرین) حجت خود بر روی زمین را آشکار خواهد کرد.
پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمودند: نرجس. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمودند: سخن همان است که گفتم.
پس وارد شدم، سلام کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قبل از ظهور بر امام زمان(عج) چه میگذرد؟
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ویژگی های حضرت مهدی عج ( ولادت پنهانی) در روایات فراوانی از پیامبر (ص) نقل شده که مردی از خاندان
.
سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمه جان چه می فرمایید؟ گفتم دخترم! امشب خداوند متعال پسری به تو عطا می فرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود.
حکیمه ادامه میدهد بیرون آمدم و در جستجوی فجر (سپیده) به آسمان نگریستم. پس فجر اول را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود به شک افتادم، ناگهان امام حسن عسکری ؏ از جای خود ندا بر آورد: ای عمه ام شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است.
نشستم و به قرائت سوره های سجده و یس مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم آیا چیزی احساس می کنی؟ گفت: آری ای عمه! گفتم بر خود مسلط باش و دلت را استوار دار که این همان است که با تو گفتم.
در این هنگام ضعفی من و نرجس را فراگرفت؛ پس به صدای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال سجده دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملا پاکیزه یافتم.
در این هنگام امام حسن عسکری (ع) مرا نداد داد: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور.
او را نزد وی بردم. در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو.
پس لب به سخن گشود و فرمود: اشهد ان لا اله الی الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد رسول الله.
سپس بر امیرالمومنین و امامان علیهم السلام درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. امام عسکری (ع) فرمود: ای عمه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام کند.
منبع: کتاب نگین آفرینش
صفحات 45 و 46
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴فرستاده امام زمان (علیه السلام)
ابو عبید الله محمد بن زید بن مروان می گوید:
روزی مردی جوان نزد من آمد، من در چهره او دقت کردم آثار بزرگی در صورتش پیدا بود، وقتی همه مردم رفتند، به او گفتم: کیستی؟
گفت: من فرستاده خلف امام زمان (علیه السلام) به نزد بعضی از برادرانش به بغداد هستم.
گفتم: آیا مرکبی داری؟
گفت: آری در خانه طلحیان است.
گفتم: برخیز وآن را بیاور، غلامم را نیز همراه او فرستادم. او مرکبش را آورد وآن روز نزد من ماند واز طعامی که برایش حاضر کردم خورد، وبسیاری از اسرار وافکار مرا بازگو کرد.
گفتم: از کدام راه می روی؟
گفت: از نجف به سوی رمله واز آنجا به فسطاط آنگاه مرکبم را هی زده وهنگام مغرب خدمت امام زمان (علیه السلام) مشرف می شوم.
صبح هنگام من نیز برای بدرقه با او حرکت کردم وقتی به پل دار صالح رسیدیم، او به تنهایی از خندق عبور کرد ومن می دیدم که در نجف فرود آمد ناگاه مقابل دیدگانم غایب شد!.
📚بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴ و۱۷۵
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی