25.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل یک کودک بد حال که بازیچه شده
خسته ام خسته تر از آنکه بگویم چه شده
در خیالات بهم ریخته دور و برم
خیره بر هرچه شدم خاطرهای زد به سرم
می روم چشم ترم را به زیارت ببرم
تا ازآن چشم نظر باز شکایت ببرم
ناممان منتسبش بود نمی دانستیم
جانمان در طلبش بود نمی دانستیم
خبر آمد همه جا شعر تو را می خواند
شعر مان ورد لبش بود نمیدانستیم
قول دادم برود از غزل آتی من
لطف کن حرف نزن قلب خیالاتی من
مشکلت با من و احوال پریشانم چیست؟
قلب من تند نرو صبر کن آرام بایست
نفسم را به هوای نفسی تازه بگیر
قد عاشق شدنم را خودت اندازه بگیر
بخدا هیچ کس مثل من آزرده نشد
مثل لبهای تو انقدر ترک خورده نشد
هیچ کس مثل من از دست خودش شاکی نیست
از همین فاصله برگرد تو هم باکی نیست
فرق دارد دل من با دل تو عالمشان
در دهانم پر حرف است نمی گویمشان
به خودم سیلی سرخی زدم و دم نزدم
آن زمان که همه فریاد زدند از غم شان
پشت وابستگی ام هست دلیلی که نپرس
منم وتجربه ی طعم اصیلی که نپرس
حرف دل را که نباید بگذاری آخر
این چه چشمان شروریست که داری آخر؟
چشم تو روی من غم زده شمشیر کشید
قلب من یاد تو افتاد فقط تیر کشید
حمله ی قرنیه ها را نپذیرم چه کنم؟
من اگر دست تو را سخت نگیرم چه کنم؟
هر چه من می کشم ازاین دل نامرد من است
این غزل ها همگی گوشه ای از درد من است
#سیدتقی_سیدی
#دکلمه: لیلا شیخ هادی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است میگریزم به هوایی که پر از زیستن است میگریزم به جهانی که پر از
🌸💚.mp3
1.44M
#دکلمه: خانم مائده موسوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
98.3K
#دکلمه
#ملکالشعرای_بهار
با خوانش خانم مرادخانی
(قصیده ای که دیروز گذاشتم و موقوف المعانی بود)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
حب الحسین یجمعنا جاده در پیش بود و بیوقفه سوی تقدیر خویش میرفتیم در صفوف پیادگانِ بهشت موج در موج
اربعین🌺.mp3
2.77M
#دکلمه: خانم مائده موسوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ملال محبت-AudioConverter.mp3
2.98M
گاهی گر از ملال محبت برانمت
دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت
چون آه من به راه کدورت مرو که اشک
پیک شفاعتی است که از پی دوانمت
تو گوهر سرشکی و دردانه صفا
مژگان فشانمت که به دامن نشانمت
سرو بلند من که به دادم نمیرسی
دستم اگر رسد به خدا میرسانمت
پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من
تن نیستی که جان دهم و وارهانمت
ماتمسرای عشق به آتش چه میکشی
فردا به خاک سوختگان میکشانمت
تو ترک آبخورد محبت نمیکنی
اینقدر بیحقوق هم ای دل ندانمت
ای غنچه گلی که لب از خنده بستهای
بازآ که چون صبا به دمی بشکفانمت
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت
چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه میچرانمت
لبخند کن معاوضه با جان شهریار
تا من به شوق این دهم و آن ستانمت
#شهریار
#دکلمه خانم شفا مرادخانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
InShot_20230810_224355770_1.mp3
1.22M
در این میخانه در هر دور، جامی ناتمام از ماست
غمی شیرین و کامی تلخ و اندوهی مدام از ماست
صدایت میزنیم از دور و مشتاقیم پاسخ را!
گر امشب هم به ما دشنام میگویی، سلام از ماست
چو افتادم به دامت، آفرین گفتم خدایت را
که زلفت با دلم میگفت: صید از اوست، دام از ماست
به هر صورت، فلک اقبال ما را برنمیتابد
گمان کردهست خوشبختیم و فکر انتقام از ماست
یکی از ما به جای باده امشب زهر مینوشد
ملالی نیست، میدانی و میدانم کدام از ماست
#فاضل_نظری
#دکلمه: 🎙خانم زهرا حاجی قربانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
غزلی از حافظ شی-AudioConverter.mp3
2.53M
زبانِ خامه ندارد سرِ بیان فِراق
وگرنه شرح دهم با تو داستانِ فِراق
دریغ مدت عمرم که بر امیدِ وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمانِ فِراق
سری که بر سرِ گردون به فخر میسودم
به راستان که نهادم، بر آستانِ فِراق
چگونه باز کنم بال در هوایِ وصال
که ریخت مرغِ دلم پَر، در آشیانِ فِراق
کنون چه چاره که در بَحرِ غم به گردابی
فُتاد زورقِ صبرم ز بادبانِ فِراق
بسی نَمانْد که کَشتیِ عمر غرقه شود
ز موجِ شوقِ تو در بحرِ بیکرانِ فِراق
اگر به دستِ من اُفتَد فِراق را بِکُشَم
که روزِ هجر سیَه باد و خان و مانِ فِراق
رفیقِ خِیلِ خیالیم و همنشینِ شَکیب
قَرینِ آتشِ هجران و هم قِرانِ فِراق
چگونه دَعویِ وصلت کُنَم به جان؟ که شدهست
تنم وکیلِ قَضا و دلم ضمانِ فِراق
ز سوزِ شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خونِ جگر میخورم ز خوانِ فِراق
فلک چو دید سرم را اسیرِ چَنبَرِ عشق
بِبَست گردنِ صبرم به ریسمانِ فِراق
به پایِ شوق گر این رَه به سر شدی حافظ
به دستِ هجر ندادی کسی عِنانِ فِراق
#حافظ
#دکلمه: خانم مرادخانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
Monzavi.mp3
1.04M
تنم تابوت غمگینی که جانم را نمیفهمد
دلِ تنگم حصار استخوانم را نمیفهمد
شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست میگرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد
دلم تنگ است و میگریم،دلم تنگ است و میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمیفهمد
چنان در آتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمیفهمد
#حسین_منزوی
#دکلمه: سارا جباری نیک💫
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
Gham parast_1.mp3
2.7M
در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع
شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشمِ غمپرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد
همچنان در آتشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع
گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرمرو
کِی شدی روشن به گیتی رازِ پنهانم چو شمع؟
در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست
این دلِ زارِ نزارِ اشکبارانم چو شمع
در شبِ هجران، مرا پروانهٔ وصلی فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالمآرایِ تو روزم چون شب است
با کمالِ عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع
کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت
تا در آب و آتشِ عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا مُنَوَّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتشِ مِهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتشِ دل، کِی به آبِ دیده بِنْشانم چو شمع
#حافظ
#دکلمه: زهرا حاجی قربانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast