eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
512 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
740 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از زیباترین مرثیه‌های ادب فارسی ای آن که غمگنی و سزاواری وندر نهان سرشک همی باری از بهر آن کجا نبرم نامش ترسم ز بخت انده و دشواری رفت آن که رفت و آمد آنک آمد بود آن که بود، خیره چه غم داری؟ هموار کرد خواهی گیتی را؟ گیتی‌ست، کی پذیرد همواری مُستی مکن، که ننگرد او مُستی زاری مکن، که نشنود او زاری شو، تا قیامت آید، زاری کن کی رفته را به زاری باز آری؟ آزار بیش بینی زین گردون گر تو به هر بهانه بیازاری گویی گماشته‌ست بلایی او بر هر که تو دل بر او بگماری ابری پدید نی و کسوفی نی بگرفت ماه و گشت جهان تاری فرمان کنی و یا نکنی، ترسم بر خویشتن ظفر ندهی باری! تا بشکنی سپاه غمان بر دل آن به که می بیاری و بگساری اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگمردی و سالاری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
معروف است که رودکی کلیله و دمنه را به نظم درآورده که جز ابیاتی معدود از آن باقی نمانده است. منظومه او بدین بیت آغاز می شود: هر که نامُخت از گذشتِ روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار (نامخت= نیاموخت ناموزد= نیاموزد) (تصویر آرامگاه رودکی در تاجیکستان) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل این غم که مراست، کوه قاف است، نه غم آن دل که تو راست، سنگ خاراست، نه دل 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با آن که دلم از غم هجرت خون است شادی به غم توام ز غم افزون است اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب! هجرانش چنین است، وصالش چون است؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
زمانه، پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری، همه پند است به روزِ نیک کسان گفت تا تو غم نخوری بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است زمانه گفت: مرا خشم خویش دار نگاه که را زبان نه به بند است، پای در بند است چهل چراغ، شکوری، ص ۱۹. ( پدر شعر فارسی) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
درست و راست کناد این مثل خدای ورا اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چهار چیز مر آزاده را ز غم بِخَرد: تنِ درست و خوی نیک و نام نیک و خِرد هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد سزد که شاد زیَد جاودان و غم نخورد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شاد زی با سیاه چشمان، شاد که جهان نیست جز فسانه و باد ز آمده شادمان بباید بود وز گذشته نکرد باید یاد من و آن جعدِ موی غالیه بوی من و آن ماهروی حورنژاد نیک بخت آن کسی که داد و بخورد شوربخت آن که او نخورد و نداد باد و ابر است این جهان، افسوس! باده پیش آر، هر چه باداباد شاد بوده‌ست از این جهان هرگز هیچ کس، تا از او تو باشی شاد؟ داد دیده‌ست از او به هیچ سبب هیچ فرزانه، تا تو بینی داد؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شاد زی با سیاه چشمان، شاد که جهان نیست جز فسانه و باد ز آمده شادمان بباید بود وز گذشته نکرد باید یاد من و آن جعدِ موی غالیه بوی من و آن ماهروی حورنژاد نیک بخت آن کسی که داد و بخورد شوربخت آن که او نخورد و نداد باد و ابر است این جهان، افسوس! باده پیش آر، هر چه باداباد شاد بوده‌ست از این جهان هرگز هیچ کس، تا از او تو باشی شاد؟ داد دیده‌ست از او به هیچ سبب هیچ فرزانه، تا تو بینی داد؟ (قرن۴) زی: زندگی کن فسانه: افسانه جَعد: مو غالیه:ماده‌ی خوشبوی سیاه رنگ پ.ن ۱ اینکه شعر ۱۰۰۰ سال پیش را به راحتی بخوانیم و بفهمیم(نهایتا با معنی چند واژه) اتفاق کوچکی نیست. این ویژگی زبان فارسی در دنیا بی‌نظیر است. پ.ن۲ عمق معناییِ این غزلواره، و پند و حکمت آن نیز شاهکار است. پ.ن۳ عکس هم، حیاط دانشگاه پیام نور قم(ستاد استاد) است. همین یکی دو روز پیش گرفتم. البته چشم انداز خیلی زیباتر از این بود ولی می‌دانید که من عکاس خوبی نیستم. بوی یاس‌های پیچیده در حیاط را هم نمی‌شود تصویر کرد. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه چون نگری سر به سر همه پند است به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری بسا کسا که به روز تو آرزومند است زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه که‌را زبان نه به بند است پای در بند است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌺 به مناسبت ۴ دی بزرگ‌داشت (پدر شعر فارسی) ابوعبدالله جعفر بن محمد، در اواسط قرن سوم هجری، در قریه‌ی رودک در ماوراءالنهر و در نزدیکی سمرقند به دنیا آمد و به این سبب، او را رودکی سمرقندی خوانده‌اند. طبق برخی از روایات تاریخی، رودکی همچون هومر، نامدارترین حماسه‌سرای یونان باستان و سراینده‌ی منظومه‌های ایلیاد و اُدیسه، نابینا بوده؛ اما از سخن رودکی، برنمی‌آید که همه‌ی عمر نابینا بوده است. او حافظه‌ای قوی داشت و در هشت سالگی، قرآن را حفظ کرد و به شاعری پرداخت. علاوه بر آن، صدای خوشی نیز داشته و به نوازندگی چنگ و بربط نیز پرداخته است. پس از کسب شهرت و محبوبیت رودکی، امیر بخارا، نصر بن احمد سامانی، شیفته‌ی هنر و قریحه‌ی او شد و رودکی را مقرّب درگاه خود گردانید. رودکی را پدر شعر فارسی و پایه‌گذار سبک خراسانی نامیده‌اند. برخی، اشعار او را بیش از یک میلیون بیت نوشته‌اند و گروهی، صدهزار بیت که امروزه، فقط ۵۵۰ بیت از مآخذ کهن، به دست ما رسیده است. علاوه بر سرودن قصیده، غزل، مثنوی و قطعه، او کلیله و دمنه را هم به نظم در آورده که از آن، ابیاتی پراکنده موجود است. وفات این شاعر را در سال ۳۲۹ هجری نوشته‌اند. آرامگاه او، در تاجیکستان است. نمونه‌ای از شعر رودکی: چهار چیز، مر آزاده را ز غم بِخَرد تنِ دُرُست و خویِ نیک و نامِ نیک و خرد هر آن که ایزدش این هر چهار، روزی کرد سزد که شاد زیَد شادمان و غم نخورَد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast