دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی
هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی
شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی
از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر
دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی!
مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی
معصومهای و عصمت از نام تو میجوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی
باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد، انسیه حورایی
آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو میآیی، ای جلوهی زیبایی!
هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی
گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی
در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نماز صبح و شبت سلام
و به نور در نسبت سلام
و به خال کنج لبت سلام
که نسشته به چه حلاوتی
#قاسم_صرافان
#حجت_بحرالعلومی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#امام_صادق علیهالسلام
🔹عطر شفاعت🔹
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردنافرازانِ دانش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از خطا آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
طُفِیل عشق حسیناند آدمی و پری
تو آمدی، که دل از دلبر جهان ببری
جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین!
که چون حسن، به کرامت در این قبیله، سری
به خَلق و خُلق: محمد، کلام و نام: علی
به تو رسیده، چه میراثهای پُرگهری
چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی
که از مقابل چشم حسین، میگذری
چقدر قلب تو، مجنون عشق خون خداست
چقدر لایق لیلاست، این چنین پسری
تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی
تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری
به سوی کرببلا، راهیَ ست، قافلهای
خوشا به حال سوارانِ با تو، همسفری
اذان بگو، که نماز وصال یاران است
بگو، که نام علی را به کربلا ببری
چگونه شِبه نبی! در کمین جان تو اَند؟
«تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری»
رسید جان جهان، بر لبش، از این روضه:
که بوسه زد به لبانت، لبان تشنهتری
وداع با پسری چون تو، میکُشد همه را
دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری
قدم بزن، دم آخر، که چشمهای حسین
دوباره بر قد و بالای تو، کُنَد نظری
برای قلب پریشان مادران شهید
علیِ اکبر لیلا! تو مرهم جگری
سلام کردم و باور نمیکنم، آقا!
که این سلام مرا هم، به پاسخی نخری
#قاسم_صرافان
@GhasemSarafan
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان تر از اویی
که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! می گفتم اشتباه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی
بگو چرا نشوم آب که دست یخ زده ام را
دویدی و نرسیده به خیمه گاه گرفتی
چنان تبسم گرمی نشانده ای به لبانت
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی
رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
26.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اربعین_حسینی
🔹یا حبیبی یا حسین
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
از قدمهایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟
کاینچنین از عالم و آدم، مسافر ساخته
نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته
نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته
خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی
از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته
آن که میخوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین»
هر نگاهش، یک حبیببنمظاهر ساخته
هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را
با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته..
کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از،
فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته
کاش میدید، آن که رگهای گلویش را برید،
خون جوشانش، چه دلها را که طاهر ساخته
آه! دیدنها چه کرده با دل زینب؟ اگر
این شنیدنها، تو را آشفتهخاطر ساخته..
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبایی دریاست در اعماق نگاهش
این دختر آرام و صبوری که رسیده
با شوق، علی باز هم انگشتریاش را
بخشیده، به شکرانهی نوری که رسیده
#قاسم_صرافان
@GhasemSarafan
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
26.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
از لطف اوست هر که بجایی رسیده است
خیلی حسین ع زحمت ما را کشیده است
صلیاللهعلیک یا مظلوم یا اباعبدالله
#قاسم_صرافان
#نستعلیق
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
19.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زدم فالی، به شوق دیدنت، در شام یلدایی
مردّد مانده حافظ هم، که میآیی؟ نمیآیی؟
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
زندگی چیز دیگری شده است،
تا به نامت رسیده ایم حسین ❤️
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast