یا فتحُ
نحن مکةُ
تنتظر الرسولا
ای فتح!
ما مکهایم
که منتظر پیامبر است
#نزار_قباني
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چگونه از او بگریزم
در حالیکه او سرنوشت من است؟
آیا رود میتواند مسیر خود را تغییر دهد؟
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چرا تنها تو از میان آدمیان
هندسه ی حیات مرا درهم میریزی
پابرهنه به جهان کوچکم وارد میشوی
در را میبندی
و من اعتراضی نمیکنم؟
چرا تنها تو، تنها تو را دوست دارم ...؟!
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دلم میخواست در عصر دیگری
دوستت میداشتم
در عصری مهربانتر و شاعرانهتر
عصری که عطرِ کتاب
عطرِ یاس و عطرِ آزادی را
بیشتر حس میکرد
دلم میخواست تو را
در عصر شمع دوست میداشتم
در عصر هیزم و بادبزنهای اسپانیایی
و نامههای نوشته شده با پَـر
و پیراهنهای تافتهی رنگارنگ
نه در عصر دیسکو
ماشینهای فراری و شلوارهای جین
دلم می خواست تو را
در عصرِ دیگری میدیدم
عصری که در آن
گنجشکان، پلیکانها و پریان دریایی
حاکم بودند
عصری که از آنِ نقاشان بود
از آنِ موسیقیدانها
عاشقان
شاعران
کودکان
و دیوانگان!
دلم می خواست تو با من بودی
در عصری که بر گلُ، شعرُ بوریا وُ زن
ستم نبود!
ولی افسوس
ما دیر رسیدیم
ما گل عشق را جستجو میکنیم
در عصری که با عشق بیگانه است!
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اسلحه میخواهم
انگشتر مادرم را فروختم
به خاطر اسلحه
کیف پولم را گرو گذاشتم
به خاطر اسلحه
زبانی که با آن درس فراگرفتیم
کتابهایی که با آن خواندیم
قصیدههای شعری که از برکردیم
یک درهم نمیارزد
در برابر اسلحه
…
حالا من اسلحه دارم
مرا ببرید با خودتان تا فلسطین
تا بلندیهایی چون چهرهی مجدلیه اندوهگین
تا گنبدهای سبز ..و سنگ شریف
بیست سال
…و من دنبال سرزمینی میگردم و دنبال هویتی
و دنبال خانهام که آنجا بود
دنبال وطنم احاطه شده با سیم خاردار
دنبال کودکیام میگردم
و رفیقان صمیمیام
دنبال کتابهایم … عکسهایم
دنبال تمام گوشههای گرم ..تمام گلدانهای شیشهای
حالا من اسلحه دارم
تا فلسطین مرا ببرید با خودتان
ای مردان
میخواهم زندگی کنم یا چون مردان بمیرم
میخواهم..که در زمینش زیتونی بکارم یا مزرعه پرتقالی
یا گلی خوشبو
بگویید...
برای کسی که از مسئلهی من میپرسد
باروت من...
مسئله این شد
حالا من اسلحه دارم
به فهرست انقلابیها در آمدهام
خارها و غبار را لگد میکنم
و لباس مرگ میپوشم
مشیت تقدیر
هرگز مرا برنگرداند
من کسی هستم که تقدیر را تغییر میدهد
ای انقلابیون
در قدس ..در الخلیل
در بیسان ..در اغوار
در بیت لحم ...
هرجاکه هستید
ای آزادگان
پیش آیید
پیش آیید
که داستان صلح، نمایش است
و عدل، نمایش است
تا فلسطین یک راه است
که از دهانه سلاح می گذرد
#نزار_قبانی
#غزه
#فلسطین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی #نزار_قبانی در ستایش امام خمینی ره و انقلاب اسلامی ایران
نزار قبانی- که بیشتر به اشعار عاشقانه اش در جهان شهرت دارد - چندین ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در شب شعری که به افتخارش در ابوظبی در امارات متحده عربی برپا کرده بودند، سرودهای را تقدیم امام خمینی و مردم ایران کرد.
متن این شعر در ماه می 1979 میلادی در مجله "الاشتراکی" لبنان به چاپ رسید. ضمن اینکه صدای قرائت این شعر توسط خود شاعر همچنان موجود است.
بادام در باغ های شیراز به شکوفه نشست
و رنج کشیدگان، سرانجام، روزه را به پایان رسانیدند
اینان همان پارسیانند که کسری را بعد از چیرگی به زیر کشیدهاند
و بتها را به لرزه درآوردهاند
شیعیان... سنیان
گرسنگان... تشنگان
زنجیرهایشان را شکستهاند و لگامها را گسسته ...
فرمانروای مصر برای شاه ایران اشک میریزد
و چه خندهدار که شهر «اسوان»، به پناهگاهی برای یتیمان! تبدیل شده است
و خمینی- که خدا شمشیرش را بلند نگاه دارد،
ندای اسلام و رسولش را سر داده است
اینچنین است که دین، به آفرینشی پایدار
و به انقلاب
و به فتح
مبدّل میگردد
(متن شعر به زبان اصلی )
زهر اللوز في حدائق شيراز
وأنهى المعذبون الصيام
هاهم الفرس قد أطاحوا بكسرى
بعد قهر و زلزلوا الأصنام
شيعة .. سنة
جياعٌ .. عطاشٌ
كسروا قيد هم وفكوا اللجام
شاه مصر يبكي شاه إيران
فأسوان ملجأً لليتامى
والخميني يرفع الله سيفاً
ويغني النبي والإسلام
هكذا تصبح الديانة خلقاً مستمراً
وثورة واقتحام
#دهه_فجر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
4_6012379543480832472.mp3
12.37M
ای لحظاتِ خوش
که هنوز از راه نرسیدهاید
آیا نمیشود راهِ کوتاهتری در پیش بگیرید؟
قبل از اینکه دلهایمان فرتوت شوند...
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اگر سخن میان من و تو پایان یافت
و راههای وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم
از نو با من آشنا شو...
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
میخواهم به تصویر کشم
شکل دستانت را
صدایشان را
ترنمشان را
سکوتشان را
میتوانی اندکی در برابرم بنشینی
تا ناممکنها را تصویر کنم؟
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
.
سادهدلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد !
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامههای جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم؟
مسافر همیشه همسفر من!
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 خانه زیبای #نزار_قبانی؛ شاعر سوری در دمشق
تمثال زیبای حضرت علی(ع) بر دیوار آن...❤️
احتمالا الان ویرانهای است!
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast