eitaa logo
شقشقیات. احمدی شیرازی
309 دنبال‌کننده
14 عکس
2 ویدیو
0 فایل
این کانال مربوط به استاد مصطفی #احمدی_شیرازی از اساتید سطوح عالی حوزه است در اینجا تحلیل متون دینی و ایجاد سوال برای پژوهشگران و طلاب می‌پردازیم. @M_AhmadiShirazi دو کانال دیگر مربوط به استاد: @osul_mozaffar @ahmadishirazihekmat
مشاهده در ایتا
دانلود
شقشقیه ۲۹ دو فرق قاعده «من ملک» و قاعده «اقرار العقلاء علی انفسهم نافذ» مرحوم محقق بجنوردی در کتاب شریف القواعد الفقهیه دو فرق برای این دو قاعده فقهیه به نحو اوسعیت و گستردگی ذکر می‌کنند. ایشان می‌فرمایند که اولاً قاعده «من ملک شیئاً ملک الاقرار به» اوسع از قاعده «اقرار العقلاء علی انفسهم نافذ (أو جائز)» است، چون که قاعده «من ملک»، هم مواردی را در برمی‌گیرد که به نفع مالک باشد و هم مواردی که به ضرر او باشد، اما قاعده «اقرار العقلاء» فقط در جایی است که به ضرر شخص باشد. دلیل بر این فرق را هم باید از معنای این دو قاعده و دلیلی که بر آنها اقامه می‌شود جستجو کرد. ثانیاً اینکه قاعده «من ملک» اوسع و گسترده تر از «اقرار العقلاء» است، چون که قاعده «من ملک» همانطور که شامل اقرار فرد بالغ می‌گردد شامل اقرار صبی هم می‌شود اما قاعده «اقرار العقلاء» فقط مختص به بالغین است. دلیل بر این فرق را ایشان انصراف ذکر می‌کنند که در قاعده «اقرار العقلاء»، کلمه العقلاء انصراف به افراد بالغ دارد اما در قاعده «من ملک» چنین انصرافی از هیچ کدام از کلمات این قاعده وجود ندارد، لذا شامل صبی هم می‌شود. احمدی شیرازی: در مورد مطلب ایشان نکاتی وجود دارد که ان شاءالله در فرصت مناسب ذکر خواهد شد.
شقشقیه ۳۰ «اقرار وکیل معزول» سوال: آیا اقرار وکیلی که از وکالت عزل شده است نسبت به اموال موکلش نافذ است؟ جواب: بستگی دارد که قاعده «من ملک شیئا ملک الاقرار به» را چگونه معنا کنیم. اگر بگوییم که این اقرار، مشروط به این است که در حال اقرار باید مالک یا در حکم مالک باشد، پس اقرار چنین وکیلی در چنین حالی نافذ نیست. اما اگر بگوییم که همین که در زمان آن فعل، مالک بوده است برای اقرار کافی است، پس اقرار این وکیل در حال عزل هم نافذ است. و چون تنها مدرک این قاعده اجماع است و اجماع، دلیلی لبی است، پس باید به قدر متیقن در آن تمسک کرد که همان احتمال اول است. @sheqsheqiat
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق سالکی ز کشتن مگریز مردار بود هر آنکه او را نکشند
معنای عبارت امام علی علیه السلام که در خطبه ۶۴ نهج البلاغه می‌فرمایند: «و کلُّ ظاهر غیره غیرُ باطن، و کلُّ باطن غیره غیرُ ظاهر» از منظر استاد شهید مطهری رحمه الله چنین است که هر ظاهری غیر از خدا فقط ظاهر است و دیگر باطن نیست و هر باطنی غیر از خدا فقط باطن است و دیگر ظاهر نیست. ایشان برای توضیح این مطلب می‌فرمایند که مطلب حکما که می‌فرمایند ذات باری تعالی از شدت ظهور در خفاست به همین کلام امام علی علیه السلام برمی‌گردد و برای فهم مراد و توضیح کلام امام علی علیه السلام باید سه مقدمه را توضیح داد: مقدمه اول: همان طور که وجود بر دو قسم است که یکی وجود عینی و دیگری وجود ذهنی، ظهور نیست بر دو وجه است، یکی ظهور اشیاء برای خودشان و دیگری ظهور اشیاء برای ما. پس هر وقت از ظهور بحث می‌شود، یک بار مراد از آن، ظهور برای خودش و یک بار ظهور برای ماست. مقدمه دوم: وجود مساوی با ظهور است و خفا از عدم ناشی می‌شود. پس هر چه وجود شدیدتر باشد، ظهور آن بیشتر است و هر چه عدم و نیستی با آن بیشتر در آمیخته باشد، از ظهور بی بهره تر خواهد بود. مقدمه سوم: قوای حسی انسان و طرز ساختمان این قوا به نحوی است که فقط می‌تواند موجودات محدود و مقید را درک کند و نحوه‌ی این نوع درک کردن بدین شکل است که به واسطه عدم و نیستی یک شیء، آن را درک میکند و به اصطلاح «تعرف الاشیاء باضدادها». مثلاً ما سفیدی را درک می‌کنیم، چون عدم سفیدی را هم حواس ما درک کرده است، پس سفیدی را هم با آن عدم سفیدی درک می‌کند. پس از فهم این سه مقدمه باید گفت که مراد از اینکه خداوند ظاهر و باطن است بدین معناست که: خداوند عز و جل برای خودشان عین ظهورند و برای ما عین خفا. و دلیل خفای جنابشان بر ما این است که حق تعالی نامحدود است. مجموعه آثار شهید مطهری، جلد پنجم، ص ۱۸۸_۱۸۹ مقرر: @sheqsheqiat
شقشقیات. احمدی شیرازی
معنای عبارت امام علی علیه السلام که در خطبه ۶۴ نهج البلاغه می‌فرمایند: «و کلُّ ظاهر غیره غیرُ باطن،
سوالی که در مورد مقدمه سوم از این بحث مطرح می‌شود این است که آیا اشکال دور به وجود نمی‌آید؟ توضیح اینکه شناخت سفیدی مثلاً متوقف بر سیاهی است و شناخت سیاهی متوقف بر سفیدی است پس شبهه دور در اینجا مطرح خواهد شد. این شبهه را به چه شکل باید پاسخ بدهیم؟ سیأتی ان شاءالله @sheqsheqiat
💐 یا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ 💐 💎 عن علِیِّ بْنِ موسَی الامام الرِّضَا(علیه السلام) : 🔸 یا سَعْدُ عِنْدَکمْ لَنَا قَبْرٌ، قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَبْرُ فاطِمَةَ بنْتِ موسَی(ع) ؟ قَالَ نَعَمْ، مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ. 📖 مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۶۸. @sheqsheqiat
انقسام عقلی و ضابطه‌ی آن: مرحوم استاد علامه شهید مطهری رحمه الله تعالی در جلد پنجم از مجموعه آثار صفحه ۲۰۳ در باب اینکه ما دو نوع قسمت داریم که یکی انقسام عقلی و دیگری انقسام خارجی است، می‌فرمایند که ملاک انقسام عقلی با انقسام خارجی فرق دارد. ایشان در توضیح ملاک انقسام عقلی می‌فرمایند که: «در این نوع از قسمت، یک مفهوم عام به اضافه‌ی یک قید، قسم خاص می‌شود، و به اضافه‌ی قید دیگر، قسم دیگر. مثل حیوان که با قید ناطق می‌شود یک قسم و با قید غیرناطق می‌شود یک قسم دیگر.» اشکال: ممکن است به عبارت ایشان اشکالی وارد شود که عام و یا حتی مطلق اگر قید برای مفهوم باشند که ظاهر عبارت ایشان هم همین است، آنگاه قید دیگری نمی‌تواند بیاید و آن را مقید کند، چون این مفهوم خودش قید دارد، پس چگونه می‌تواند قیدی به آن اضافه کرد؟ مگر اینکه بگوییم اول قید عام و یا مطلق بودن باید گرفته بشود و سپس قید دیگری به آن اضافه بشود که در این صورت، آن وجود عام و یا مطلق مقسم نخواهد بود. جواب: در توضیح عبارت ایشان باید گفت که با توجه به عباراتی که ایشان در بحث اعتبارات الماهیة و بحث کلی طبیعی که همان لابشرط مقسمی است و فرق آن با لا بشرط قسمی دارند (جلد دهم مجموعه آثار، ص 570-571) می‌فرمایند که در تقسیمات عقلی، نسبت مقسم با اقسام خودش از قبیل نسبت لابشرط است با مشروط. یعنی اینکه آن عام یا مطلق بودن، قید برای مقسم نخواهد بود، بلکه مقسم باید عاری از هر قیدی حتی قید اطلاق باشد. پس این عبارت در جلد پنجم کمی مسامحه دارد که احتمالا به خاطر نوع مخاطب و یا خلاصه‌گویی و ... است. @sheqsheqiat
انا لله و انا الیه راجعون آجرک الله یا صاحب الزمان روح بلند حضرت آیت الله حاج شیخ غیاث الدین طه‌محمدی امام جمعه سابق همدان و شاگرد علامه حسن زاده رحمه الله، آسمانی شد. @sheqsheqiat
وقتی خبر فوت آیت الله طه‌محمدی را به همسرم دادم، فرزندم محیی الدین پس از شنیدن این خبر پرسید، ایشان همان شخصی بودند که به مهمانی ما آمدند و به من فرمودند که من غیاث الدین هستم و شما محیی الدین هستید، اما پدر شما که نامش مصطفی است دین ندارد، چه باید کرد؟ (در آن مجلس ایشان با وجود آن مقام علمی و جایگاهی که داشتند که برای مثال از اعضاء مجلس خبرگان بودند، بسیار با این پسر هشت ساله ملاطفت و مزاح می‌کرد) محیی الدین به ایشان جواب دادند که از این به بعد به ایشان (یعنی بنده) میگوییم مصطفی الدین. آیت الله طه‌ محمدی خندیدند و فرمودند که این جواب از علائم همان پیش بینی رفیق ما حضرت آیت الله حائری شیرازی است (رفاقت دیرینه‌ای با حضرت استاد رحمه الله داشتند) که وقتی قنداقه‌ی محیی الدین فرزندم را به دست ایشان دادیم، برایش دعا کردند و فرمودند که این پسر خیلی روشن است و آینده روشنی دارد. به پسرم جواب دادم که بله، روح ایشان آسمانی شد. محیی الدین پس از شنیدن جواب من، بسیار گریه کرد. رحمة الله علیه رحمة واسعة @sheqsheqiat
در محضر حضرت استاد رحمة الله علیه آیت الله @sheqsheqiat