eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
307 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌ما تنها اهانت می‌شد ای‌کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! «قَتَلْتُم عِترَتی او اِنْتَهَکْتُم حُرمَتی» یعنی که‌آیا روضه‌ای‌هم هست بیش ازاین‌عبارت؟ نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به‌آتش می‌سپردم خیمه را...، اما به‌غارت نه! اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای‌کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! به دیدار کریم‌بن‌کریمی رفت در گودال... نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت، نه! به سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد، اما با بشارت نه...! حسین‌بن‌علی شمع همیشه روشن دل‌هاست به‌سعی دشمنان خاموش می‌شد این‌حرارت؟ نه! به لب آوای؛ "اَینَ‌المُنتقِم؟" دارد جهان بی‌تو که دارد اشتیاق دیدنت را...، انتظارت نه! @sher_alghoth
12.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جلسه ۹۲ الغوث 🎤 محمود مربوبی 🔸 با قصد فرج صدا بزن آه حسین از حال دل من و تو آگاه ، حسین کشتی نجات هر چه گمراه حسین ای دوست دلت تا وسط روضه شکست با قصد فرج صدا بزن آه حسین @sher_alghoth
سلام خدا بر گُل بَعْلَبَک که شد مرقدش قبله ی هر مَلَک گلی که شده زینت عالمین نوه ی علی، خوله بنت الحسین حریمش مکان شفاعت شده محل نزول کرامت شده حریمش ببین باغ رضوان ببین ضریحش ببین نور ایمان ببین به جسم همه صحن او، جان شده شفاخانه ی لاعلاجان شده شده هر ملک نوبتی خادمش به طوف حرم، ذاکر دائمش کسی منکر این قضیه که نیست که بین عزا، مرقدش خون گریست میان عزاداری شیعیان مجسم شده روضه ها ناگهان به سر آمده گوییا صبر او شده خون سرازیر از قبر او دهم حق که او داغ ها دیده است تن زخمی از دست و پا دیده است دل خوله از داغ بابا شکست سرش روی نی دید و از پا نشست شده خوله در کودکی خون جگر گذر کرده از قتلگاه پدر شبیه سکینه جسارت شنید شبیه رقیه قد او خمید سه ساله گل باغ ارباب ما کتک خورده از دشمن بی حیا شده روضه ی مقتلش چون عمو که از روی مرکب زمین خورده او شده خسته از محنت بی امان اسارت از او برده تاب و توان غم دفن او گوشه ی بعلبک به زخم دل کاروان زد نمک عمو گفتم و رفته دل علقمه شده روی لب: یا أخا ؛ زمزمه عمودی رسید وسرش را شکافت حسین با قد خم به سویش شتافت به صورت زمین خورد ماه حرم شد از کینه ها، هر دو دستش قلم بیا منتقم جد تو بی کس است بیا که عموی تو دلواپس است شده ناله ی شاه کربوبلا حرم بی پناه است مهدی بیا ببین آمده مادرت فاطمه تو را خوانده در گوشه ی علقمه @sher_alghoth
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است» سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم» گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است» ▫️▫️▫️ ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم است فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم است @sher_alghoth
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت کاش شب بود و نمی دید کسی زینب را بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت هر کسی بغض علی داشت به اکبر میزد پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت دختر آیه تطهیر کجا بزم شراب بیشتر از همه ، آنجا چقدر سخت گذشت سر ببریده درآورد سر از طشت طلا خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت چوب میخورد حسین و لب زینب می سوخت وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت @sher_alghoth
میبرندم بر سر بازار چشمت را ببند نور چشم حیدر کرار چشمت را ببند کربلا تا شام می گفتم که چشمت را نبند یا اخا اما به شام تار چشمت را ببند شد نقاب صورت من آستین پاره ام بی تو شد کار حرم دشوار چشمت را ببند پایکوبی و کف و دشنام و سوت و هلهله من کجا و این همه آزار چشمت را ببند تاب سیلی خوردن دختر نداری روی نی دخترت را دست من بسپار چشمت را ببند کاری از دست سر ببریده می آید مگر تو فقط یک کار کن یک کار چشمت را ببند من که می‌دانم تو از زینب خجالت می‌کشی در میان این همه انظار چشمت را ببند چشم عباس تو را بستند با تیر جفا تا نخورده سنگ این کفار چشمت را ببند کوچه ها را یک به یک گشتم به همراه سرت می‌روم در مجلس اغیار چشمت را ببند من کجا و این همه نامحرمان بی حیا من کجا و این همه خمار چشمت را ببند رفت انگشت اشاره سمت دخترهای تو ای برادر می‌کنم اصرار چشمت را ببند خیزران تا رفت بالا قلب من آتش گرفت تو بگو با خواهرت اینبار چشمت را ببند *مرحوم ذهنی در کتاب مدینه تا مدینه: حضرت زینب فرمودند بین کوفه تا شام سر برادرم بر نیزه چشمش باز بود و به اطفال و اهل و عیالش نگاه میکرد اما در شهر شام نگاه به سر برادرم کردم دیدم چشمهای مبارکش بسته شده یعنی دیگر طاقت ندارم این همه رقاص و شراب خوار دور اهلبیتم ببینم @sher_alghoth
بردار سر زخاک منم خواهرت حسین از شهر شام آمده ام با سرت حسین از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر دربرت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمیکنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین @sher_alghoth
بی مهر تو که راه نجاتی نداشتیم در نامه عمل حسناتی نداشتیم توفیق خرج کردنِ ما در بساط تو آری نبود اگر،  برکاتی نداشتین ما زنده ایم تا که فقط نوکری کنیم بهتر از این دلیل حیاتی نداشتیم آن لحظه ای خوش است که در بین روضه ایم بی روضه ات چنین لحظاتی ندلشتیم بت خانه بود جای تمامی ما اگر چون کربلای تو عتباتی نداشتیم تنها دلیل قاطع اسلام ما تویی یعنی که بی تو صوم و صلاتی نداشتیم در کوی تو‌ مقرب درگاه حق شدیم بی نوکری تو‌ درجاتی نداشتیم @sher_alghoth
نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه ای بهتر نداری زیارت نامه ی بالای سر را کجا باید بخوانم ، سر نداری @sher_alghoth
به نام خاک ديار خدا، به نام نجف به نام حضرت سلطان دين امام نجف به نام خاک زمينی که جمع اضداد است که پادشاه و گدا می‌شود غلام نجف دليل خلقت آدم، دليل خلق زمين به احترام علی بود و احترام نجف گمان‌کنم.که خدا از ازل به‌دست خودش نوشته واژه‌ی "الله" را به بام نجف علی _عليه‌السلام_ است کعبه‌ی دلها که واجب‌است کنی‌سجده در‌تمام نجف بشر کنار، که حتی بعيد نيست اگر که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف به روی کافر و مومن در حرم باز است که ردّ هيچ‌کسی نيست در مرام نجف سلام کرده به سمت نجف تمام زمين ولی به کرببلا می‌رسد سلام نجف... @sher_alghoth
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌به‌جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به روی گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به حکم عشق الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوع انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توایم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم @sher_alghoth
خوش‌به‌حال وصال و اشعارش که به‌عشق تو بسته شد بارش چون خدا می‌شود خریدارش... شاعری‌را که‌مقبل حسن است @sher_alghoth