eitaa logo
خلوتکده شعر
112 دنبال‌کننده
318 عکس
401 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرکه دیده ی نمناک سوی در دارد به سینه آرزوی دیدن پسر دارد توان وتاب نمانده دگر به اعضایش بلور اشک به رخسار و چشم تر دارد چوشخص مار گزیده به خویش می پیچد شرار زهر و غم هجر بر جگر دارد شمیم غم به سماوات می برد با خود اگر نسیم ز خاکش غبار بر دارد هنوز گرم مناجات با خداونداست هنوز در نفسش گرمی و شرر دارد میان حجره ی غربت، در اوج تنهایی ز رازهای دل او خدا خبر دارد گهی به زیر لبش می زند صدا،پسرم بیا دمی که پدر نیت سفر دارد به یاد ناله ی مادر دراین میان پیداست که خاطرات غریبی ز پشت در دارد سزاست گر که بگویم ز ماتمش ، زهرا کنار بستر او دست بر کمر دارد گهی به سوی مدینه دلش کند پرواز گهی به مقتل کرب وبلا نظر دارد هنوز شیعه «وفایی» دراین مصیبت ها دلی ز آتش اندوه ، شعله ور دارد @sher_kade
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد همینکه زهر جگر را درید و  هِی اُفتاد سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد چه کرده با جگرش زهر  مادرش می‌دید چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد گرفته بود اباصلت  از بغلهایش نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود صدای ناله‌ی زهرا شنید و هِی اُفتاد گذاشت دست به در ، میخِ شعله‌ور را دید گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد رضا نبود حسن بود و پاره‌های جگر  به خاک ، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد به یادِ روضه‌ی یابن الشبیب و یادِ سر و لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال چقدر عمه‌ی ما هِی دوید و هِی اُفتاد نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد به من دهید که سر را برایتان ببَرم شما که هِی نوکِ نیزه  زدید و هِی اُفتاد @sher_kade