eitaa logo
خلوتکده شعر
112 دنبال‌کننده
317 عکس
401 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرکه دیده ی نمناک سوی در دارد به سینه آرزوی دیدن پسر دارد توان وتاب نمانده دگر به اعضایش بلور اشک به رخسار و چشم تر دارد چوشخص مار گزیده به خویش می پیچد شرار زهر و غم هجر بر جگر دارد شمیم غم به سماوات می برد با خود اگر نسیم ز خاکش غبار بر دارد هنوز گرم مناجات با خداونداست هنوز در نفسش گرمی و شرر دارد میان حجره ی غربت، در اوج تنهایی ز رازهای دل او خدا خبر دارد گهی به زیر لبش می زند صدا،پسرم بیا دمی که پدر نیت سفر دارد به یاد ناله ی مادر دراین میان پیداست که خاطرات غریبی ز پشت در دارد سزاست گر که بگویم ز ماتمش ، زهرا کنار بستر او دست بر کمر دارد گهی به سوی مدینه دلش کند پرواز گهی به مقتل کرب وبلا نظر دارد هنوز شیعه «وفایی» دراین مصیبت ها دلی ز آتش اندوه ، شعله ور دارد @sher_kade
مدینه آینه ای غرق روشنایی داشت شب ولادت تو نور کبریایی داشت زمین ز یمن وجود مطهرت چون عرش به چشم اهل ولا، جلوه ی خدایی داشت شمیم روح فزایت دل از محبان برد نسیم کوی تو آهنگ دلربایی داشت به آسمان هدایت نهم ستاره دمید که خلق را ز خدا نور رهنمایی داشت به پاس آمدنت، باغبان گلشن قدس زاشک ،دسته گل ازبهر رونمایی داشت کبوتر دل یاران اسیر غم ها بود نسیم مقدم تو مژده ی رهایی داشت تویی جواد و ز جود تو بهره ور گردید ز بذل و جود تو هرکس که آشنایی داشت   همیشه دست یداللهی تو در همه جا زعقدة دل عارف گره گشایی داشت پناه برد  ز امواج خشم طوفان، نوح برآن سفینه که لطف تو ناخدایی داشت ز بی نیازی خود منت از فلک نکشد هرآن که بردر تو کاسة گدایی داشت   به سایه ی دگران کی رود ،که این ذرّه از آفتاب تو امید روشنایی داشت دلم به مهر تو پیوسته بود از آغاز کجا زخاک قدومت سرجدایی داشت هماره شکرخدا بر لبان او جاری ست از آن زمان که ولای تو را« وفایی» داشت @sher_kade
😢😭😭 تنها شدی و هیچ کس دور وبرت نیست جان سوزتر از بانگ هل من ناصرت نیست چشمی به خیمه داری وچشمی به میدان عباس واکبر نه که حتی اصغرت نیست از بس که تیر و نیزه  و شمشیر خوردی یک جای سالم درتمام پیکرت نیست روی بلندی بانویی غرق تماشاست این بانوی آزاده آیا خواهرت نیست؟ آمد صدای ضربه هایی سخت  و دیدند  پیکربه روی خاک ها مانده ، سرت نیست پیچیده آوای غریبی بین گودال آیا صدای ناله های مادرت نیست؟ پای حرامی ها به خیمه باز گشته این گوشواره ها مگر از دخترت نیست؟ راه سخن را بر«وفایی» گریه بسته دیگر مجال شرح زخم حنجرت نیست @sher_kade
از آسمان غم درد آورش زمین افتاد.. همان قبیله که پیغمبرش زمین افتاد چه با ادب ملک الموت در زد آهسته ز شرم فاطمه بال و پرش زمین افتاد دراین دقایق آخر علی علی میکرد ز احتضار نبی حیدرش زمین افتاد ز گریه ی حسنینش به گریه افتاد و.. چه اشک ها ز دو چشم ترش زمین افتاد پدر نگاه به چادر سیاه دختر کرد مصیبت از نظر آخرش زمین افتاد چقدر دست به سینه سلام کرد ولی.. ضریح خانه زهرا درش زمین افتاد نوشته اند کمی بعد قتل پیغمبر.. میان عربده ها دخترش زمین افتاد لگد به شاخه طوبی که خورد،زود شکست به پیش چشم همه نوبرش زمین افتاد.. همان علی که چنان کوه بود این همه سال به خنده گفت کسی... آخرش زمین افتاد! گریز حرف مرا هرکسی نمیفهمد.. زنی جوان جلوی شوهرش زمین افتاد @sher_kade