eitaa logo
شعرکده
99 دنبال‌کننده
190 عکس
206 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
من از نگاهِ حسودان شهر می‌ترسم بنا نبود که موی تو تا کمَر برسد..! @sher_kade
آه از غمی که تازه شود با غمی دیگر... 🖤 @sher_kade
گیرم که بشکنید از این سرو شاخه‌ای مردی که پای دین ندهد سر که مرد نیست شهادتت مبارک مرد خدا😔😢 @sher_kade
اين واژه‌ها چقدر به دردم نمى خورند در وصفِ چشم‌هاىِ تو بايد سكوت كرد @sher_kade
چقدر دلهره داری...چقدر لرزانی  از آمدن به تنِ من مگر پشیمانی؟ به من بچسب و بگو هر نفس دچار منی  بگو... مگر رگ خوابِ مرا نمی‌دانی؟ گران نمانده‌ام امشب که دستِ تو برسم  که نوبتِ تو رسیده است و وقت ارزانی تلاقیِ تن ما یک حماسه‌ی محض است دهانِ آینه باز از شکوه عریانی چقدر وحشی و خوب و شکنجه‌گر شده‌ای و کاش در تو بمانم همیشه زندانی به انتهای نفس گیر خود بیا برسیم  که جای حُسن ختام است بیت پایانی... @sher_kade
روزی به دامن تو رسیده‌ست دست من اعجاز دست های مرا دست کم مگیر @sher_kade
نرو! بمان، که من از انتظار میترسم من از جدایی و بُغض و فرار میترسم نگو که این همه دل کندن اضطراری بود من از مُواجهه با اضطرار میترسم مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن من از حواشی و گوشه کنار میترسم بمان که بی تو من حتی از آسمان، از گل از این ترنمِ فصل بهار میترسم تصورت کنم اینجا؟ میان این خانه؟ نه! من از این تصورِ بی اعتبار میترسم من از شنیدنِ صوتِ "خدا به همراهت" من از شنیدنِ سوتِ قطار میترسم نماز وحشتِ این عاشقانه را خواندم من از نبودِ تو... با افتخار میترسم... @sher_kade
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟ من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ... من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟ می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت!!! @sher_kade
نسیمی شاخه‌هایم را شکست و با خودم خواندم: « بهار با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییز دلتنگی است » @sher_kade
اى فروغ مهر تو در كارِ ذرّه پرورى می كنى با گوشه ی چشمى ز عالم دلبرى آفتاب حسن تو خورشيد را شرمنده كرد روى ماهت كرد بر كون و مكان جلوه گرى اى نگاه روشن تو معنى عين‏ اليقين می نشينم پيش تو بر سفره حق باورى خون زهرا و على جارىست در رگهاى تو جلوه خير كثيرى از تبار كوثرى تيغ ابرويت به هم ريزد سپاه فتنه را هيبت تو امتداد ذوالفقار حيدرى مكتب و مشى و مرامت زنده كرد اسلام را در تو می‏ ديدند مردم شيوه ی پيغمبرى سينه ات گنجينه ی اسرار اسم اعظم است سرّ الله - ى تو نور الله از پا تا سرى در شعاع نور تو هفت آسمان گم می‏شود كهكشان ها گشته بر ماه جمالت مشترى ماسوى الله خلق شد تنها به يمن اهل بيت گردش چرخ فلك هرگز نباشد سرسرى اشك می‏ ريزد به عشق تو ز چشم آسمان تا زمين گردد به پايت غرق در بار آورى سامره از لطف تو دارد هزاران خاطره عشق مديون تو باشد اى امام عسگرى آبرومندى كه در درگاه لطف گردگار دست دل ها را بگيرى روز سخت داورى دست من دامان تو چشم من و احسان تو مهر تو باشد به من برتر ز مهر مادرى اف بر اين دنيا كه قدر عشق را نشناختند قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهرى @sher_kade
تو رفته‌ای و مانده دراین خانه سیاهی برگرد که سخت‌است چنین چشم‌به‌راهی هر روز در آیینه به تکرار شکستم از خود خبری دِه به من و آینه گاهی سرتاسرِ این خانه پُر از بال‌وپرِ توست برگرد به آغوشِ من ای کفترِ چاهی یادت به دل و جان و تنم ریشه دوانده تو جوهری و خاطرِ من کاغذِ کاهی آشفته‌ام از قحطیِ بارانِ نگاهت آشفته‌تر از مزرعه‌ی رو به تباهی با عکسِ تو آرام گرفته دلِ تَنگم تُنگ از سرِ اجبار شده چاره‌ی ماهی دلگیرتر از پنجره‌ها چشم‌به‌راهم لعنت به خیابان و شبِ نامتناهی... @sher_kade