#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مثنوی
نبض بی تاب زمان از ضربان افتاده
وای از این شعله که بر جان جهان افتاده
لحظهها با نفس صور شــباهت دارند
واژهها هم خبر از هول قیامت دارند
جاری نور به خود رنگ و رسوبی دارد
نفس صبح غم آهنگ غروبی دارد
حنجره حنجره آوای خدا سر داده
برگ برگ گل یاسی که به خاک افتاده
دیگر از برگ سپیدش اثری نیست به جا
بر رخ او اثر از ضربۀ سیلی ست به جا
عرش حق بی نفس قائمهاش میلرزد
پیش چشمان علی فاطمهاش میلرزد
در قفس راه وصال ابدی میجوید
بین دیوار و در از عشق علی میگوید
خم شد از ضربۀ بی معرفتی قامتِ عشق
هرطرف بر رخ حیدر شده قَدقٰامت عشق
هر طرف بانگ غم انگیز جنون می بارد
بین آتش به مشام همه خون می بارد
خون که نه دیدۀ مولاست که رنگین شده است
خس خس سینۀ زهراش چه سنگین شده است
همنفس عاشق و معشوق به هم می گویند
چشم در چشم از این رنج و الم می گویند
که چه آسان به خدا تن به شقاوت دادند
وَ چه نیکو به پدر اجر رسالت دادند
جهل را کی خبر از مِهر و سعادت باشد؟
تا چه حَدّ ، در دل این قوم شقاوت باشد؟
قیمت جاه و مقام اینهمه کفر و شَر بود؟
قدر خون جگر دختر پیغمبر بود؟
روی این برکه تلاطم چقَدَر میگذرد؟
مگر از واقعۀ خُم چقدر میگذرد؟
که سر یاس خدا ضرب تبر آمده است
فصل رسوایی ابناءِ بشر آ مده است
جسم زهراست که از درد به خود میپیچد
پیش این مردم نامرد به خود می پیچد
بانگ یافِضِّه خُذیٖنیست که آ ید بر گوش
دم به دم می رود إنسیۀ حَورا از هوش
چه نسیمی است خدایا که در آن همره دود
میرسد عطر گل یاسمن و عنـبر و عود
آه زهراست که شد قاصدک فصل خزان
دل مولاست نشسته به غـم داغ جوان
✍️مجتبی تاجیک
کانال شعر، سبک و نکات مداحی
https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi