#شام_غریبان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ای ماه بگو راز گل یاسمنش را!
تا وا نکند از تن گل پیرهنش را
هان ای ملک از آب بهشتی به گل افشان
تا غسل دهد یاسِ کبود چمنش را
هان ای ملک این طاهره انسیۀ حوراست!
با حلهای از نور بپوشان بدنش را
این درد کمی نیست که خورشید ولایت
شب دفن کند نیمۀ خاموش تنش را
کر بود مگر شهر که دریای بلاغت
با چاه بگوید ز غریبی سخنش را
آن چاه چه می کرد ز غمنالۀ مولا
با سنگی اگر قفل نمیزد دهنش را
ای مونس غم های علی بعد تو حیدر
پیش که برد سینۀ بیت الحزنش را
یا فاطمه برخیز که تا با تو بگوید
مولای غریبان غم تنها شدنش را
امروز در این غمکده غوغای غریبی ست
همراه خود آورده حسین و حسنش را
بگذار گل و راز دلش بسته بمانند
تا منجی عالم بنماید وطنش را!
ای چشم ترم خانه بپرداز که چندیست!
حس می کنم از عطر سحر آمدنش را
«کوثر» جگرم سوخت ز مظلومی زهرا
زین بیش مگو قصۀ درد و محنش را
✍️محمد قولی میاب«کوثر»
#شام_غریبان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
در این زمانه کسی نیست جز تو یار علی
بمان وگرنه خزان می شود بهار علی
پس از تو این دل پر درد را کجا ببرم
که نیست جز تو کسی یار و غمگسار علی
تو ای شفیعۀ محشر تو ای یگانۀ صنع
بر آر دست و دعا کن به حال زار علی
پس از تو ای گل درهم شکستۀ حیدر
گمان مبر که دمی بشکفد عُذار علی
بر این همه غم جانکاه و داغ دوری تو
چگونه صبر کند قلب داغ دار علی
پس از تو یاد تو و گریۀ شبانۀ من
پس از تو خاک تو و روی شرمسار علی
چگونه خست فلک جان پاک زهرا را
چگونه بست فلک دست اقتدار علی
چه شد صلابت آن روزهای جنگ و جهاد
کجاست شعشعۀ تیغ ذوالفقار علی
من از حوادث دیوار و در نمی گذرم
مگر خدای کند داوری به کار علی
حدیث یاس از این بیشتر مگو «کوثر»
که رنگ خون شده چشمان اشک بار علی
✍️محمد قولی میاب«کوثر»
#رباعی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت
از باغ دلم ای گل پژمرده، مرو
با این همه زخم و تن ِ آزرده، مرو
تا خانه دویده حیدرت از مسجد
با صورت خود، علی زمین خورده، مرو
#علیمهدوینسب(عبدالمحسن)
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب!
در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب
ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر
دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب
بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین
هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب
لبریزِ مهربانی تو میشود پدر
وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب
از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت
از اشک توست آبروی عترت و کتاب
گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف
با آنکه بسته بود یدالله با طناب
کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟
کی موج خسته میشود از قهر پیچ و تاب؟
وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش
در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب!
::
مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی!
آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟
مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمهشب
معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب!
✍️ #سیدروح_الله_موید
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹رسم شهیدپروری🔹
زهرا گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست
شهری که بود شاهد اندوه فاطمه
سرشارِ موجِ گریه، فضایش هنوز هست
در کوچههای غمزده و بیفروغ شهر
هرجا نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست
از بوستان عترت یاسین و باغ وحی،
گل رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست
سوز مصیبتش نشد از سینهها برون
آن داغ بر دل همه، جایش هنوز هست
در خانهای که فاطمه چون چلچراغ بود
نور و صفا به صحن و سرایش هنوز هست
در آستانۀ درِ آن روضۀ بهشت
بانگ و نوای وا اَبتایش هنوز هست
راز و نیاز فاطمه را تا شود گواه
محراب هست و موج دعایش هنوز هست
گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی
پی میبرَد که شور و نوایش هنوز هست
دست ستم اگرچه فدک را از او گرفت،
آن خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست
رسم شهیدپروری از اوست یادگار؛
شور حسین و کربوبلایش هنوز هست
تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم
مهدی- که باد جان به فدایش- هنوز هست
در دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛
آیینۀ تمامنمایش هنوز هست
گر نیستیم قابل دیدار او «شفق»
ما را به سینه، شوق لقایش هنوز هست
✍️محمدجواد_غفورزاده(شفق)
﷽
مرثیه ورود به مدینه🥀
صدا در سینه ها ساکت که اینک یار میآید
ز راه شام و کوفه عابد بیمار میآید
الا ای دردمندان مدینه با دوصد حسرت
طبیبِ دردمندان با دل تبدار میآید
الا ای بانوانِ اهل یثرب پیشواز آیید
که زینب بیبرادر با دل غمبار میآید
بیا ام البنین با دیدۀ گریان تماشا کن
که اردوی حسینی بی سپهسالار میآید
هنگامی که امام سجاد(علیهالسلام) با همراهان به نزدیک مدینه رسیدند به بشیر فرمودند جلوتر برو و وارد مدینه شو و جریان شهادت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) را اعلام کن!
بشیر میگوید:«هنگامی که به مسجد رسیدم صدا به گریه بلند کردم و خواندم:
یا أَهلَ یَثرِب لا مُقامُ لَکُم بِها
قُتِلَ الحُسَینُ فَأَدمُعی مِدرارُ
اَلجِسمُ مِنهُ بِکربلاءَ مُضَرّجٌ
وَالرَّأسُ مِنهُ عَلَی القَناةِ یُدارُ
ای مردم مدینه (دیگر اینجا جای سکوت و ماندن نیست)؛ زیرا حسین(علیهالسلام) کشته شد (و من دیگر برای همیشه از چشم اشک بارم و گریه میکنم)؛ بدن شریفش در کربلا در میان خاک و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سر نیزهها در شهرها میگردانند.»(اشتهاردی،514)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_نکات_مداحی
#مرثیه
#ورود_مدینه
5cd82e792a4b751f3adfa089_-2643211245700298610.mp3
7.58M
مرثیه ورود مدینه
#مرثیه
#ورود_مدینه