eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
755 ویدیو
75 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدمحمدمهدی شفیعی ۱۳ شهریور ۱۳۷۰ در اهواز متولد شد. خاندان او از علما و اهل ادب بودند و رشد کردن در چنین محیطی بسیار در انتخاب مسیر زندگی او مؤثر بود. شفیعی سرودن را به‌طور جدی از دوره پیش‌دانشگاهی آغاز کرد و پس از اخذ مدرک دیپلم به دروس حوزوی روی آورد. آشنایی با میلاد عرفان‌پور و محمدمهدی سیار بسیار برای او مغتنم بود و باعث شد مسیر پیشرفت را سریع‌تر طی کند. او از اساتید حوزۀ علمیه به شمار می‌رود و دبیری پنجمین دوره جشنواره شعر حوزه (اشراق) را نیز در کارنامه دارد. مجموعۀ «مرز ما عشق است» تنها اثر او است. 📜 @sheraneh_eitaa
ما گرم نماز با دلی آسوده او خفته به خاکِ جبهه خون‌آلوده ما منتظر امام غایب هستیم او منتظر امام قائم بوده بیروت، قطیف، زاریا، سامرا غزه، صنعا، منامه و الزهرا امروز به نام قائم آل رسول هر گوشۀ این جهان قیامی‌ست به‌پا 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | مرز ما عشق است هر جا اوست آن‌ جا خاک ماست شعرخوانی آقای سید محمدمهدی شفیعی در حضور رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
بسم الله الرحمن الرحیم ای پیامت انتشار کربلا خطبه ات آیینه دار کربلا خطبه تو کرده ویران شام را زنده کرده مکتب اسلام را ای که صوتت هست چون صوت علی گشته از نور تو دل ها منجلی شام شد از خطبه تو غرق درد خون به رگ های ستمگر گشت سرد یادگار حضرت زهرا تویی اسوه دین ، زینب کبری تویی آسمان مأنوس شد با چشم تو واژگون شد کاخ شام از خشم تو کربلا زان خطبه در بزم یزید جاودان گشت و حقیقت شد پدید زاده آزاده زهرا تویی حامیِ بر حقّ عاشورا تویی وارث خون دل حیدر تویی منتهای صبر پیغمبر تویی 📜 @sheraneh_eitaa
باز هم با خطبه ای زینب قیامت می کند همچو زهرا مادرش،از دین حمایت می کند بعد عاشورا ز غم ها قامت زینب خمید پیش حیدر از غم دوران شکایت می کند شام و کوفه فتح شد با خطبه ی غرای او در مدینه از عطش دارد روایت می کند بعد زهرا و علی نوبت به زینب می رسد روز محشر زینب کبری شفاعت می کند سالها بعد از اسیری هرکجا زنجیر دید بر زمین افتاده و یاد اسارت می کند تا که دختر بچه ای را دید بین کوچه ها در دل از داغ آن دختر حکایت می کند 📜 @sheraneh_eitaa
با شنبه ی بی دوست چه سازد دل بیتاب ای جمعه نمیشد دوسه روزی تو بمانی؟ 📜 @sheraneh_eitaa
شب که مهتاب در آیینه ی من میرقصد می نشینم به تماشا به تو می اندیشم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
جمعه ای دیگرگذشت وشنبه ای دیگررسید این دل مشـتاق اما هـمچنان بی تاب تـوسـت |صبحتون بخیر و پر برکت 📜 @sheraneh_eitaa
سرّ نى در نینوا مى‏‌ماند اگر زینب نبود کربلا، در کربلا مى‏‌ماند اگر زینب نبود چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ریا، مى‌‏ماند اگر زینب نبود چشمۀ فریاد مظلومیتِ لب‌تشنگان در کویر تَفته جا مى‌‏ماند، اگر زینب نبود... ذوالجناح دادخواهى، بى‌سوار و بى‌لگام در بیابان‏‌ها رها مى‌‏ماند، اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه‏‌ها مى‌‏ماند، اگر زینب نبود 📜 @sheraneh_eitaa
سرخیِ شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود شام غم‌های تو را لبخند فردایی نبود.. زخم دیدی، زخم خوردی، زخم سرتاپا، ولی پاسخ این زخم‌ها غیر از شکیبایی نبود خطبه‌ات شمشیر و شمر و نیزه را در هم شکست هیچ شعری این همه در اوج شیوایی نبود تو نبودی، صبر سرخ کربلا نایی نداشت تو نبودی، در گلوی نینوا نایی نبود عشق یعنی با وجود آن‌همه غم‌های تلخ کربلا در چشم‌هایت غیر زیبایی نبود ما مدافع... نه، پناه آورده‌ایم اینجا به تو سایه‌ای می‌خواستیم و جز حرم جایی نبود 📜 @sheraneh_eitaa
خاتون اسیر(س)... عمّه زینب(س) ما به دنیائیم اسیر... جان زهرا(س) گوش دلهامان بگیر... در بیابان گنه...دل ...گم شده... تو بکن پیداش...خاتون اسیر(س)... وفات حضرت زینب (س) تسلیت و التماس دعا 📜 @sheraneh_eitaa
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی... غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی... از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌به‌جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی... عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی 📜 @sheraneh_eitaa
زینب زینب - سلیم موذن زاده.mp3
1.49M
⚫️ «زینب زینب»؛ نوحه معروف مرحوم سلیم موذن زاده اردبیلی 📜 @sheraneh_eitaa
چه رنج‌ها که به پیشانی تو دیده نشد که غم برای کسی جز تو آفریده نشد چه بغض‌ها که گلوی تو را فشرد ولی صدای گریۀ تو لحظه‌ای شنیده نشد دلی نبود که هم‌رزم تیغ‌ها نشود گلی نماند که با دست زخم چیده نشد... به استواری لحن تو در حماسه قسم! به قامتت که دمی زیر غم خمیده نشد، قسم به صبر! به داغی که تازه است هنوز دلی صبورتر از زینب آفریده نشد 📜 @sheraneh_eitaa
ابراهیم قبله آرباطان ؛ متولد 20 آذرماه سال 1357 در روستای آرباطان، از روستاهای شهرستان هریس آذربایجان شرقی هست. اولین جرقه های شعری او در دوران راهنمایی خورده است؛ او فعالیت شعری به صورت فنی را از سال 1378، زمانی که عازم شهر مقدس قم برای تحصیل در رشته الهیات و فلسفه اسلامی در دانشگاه دولتی قم بود، آغاز کرد؛ سال هایی مملو از انرژی های مثبت و خوبان روزگار؛ اساتیدی همچون استاد مجاهدی( پدر شعر آیینی کشور) و حسین هدایتی زفرقندی( یکی از برترین های شعر ایران و مسئول انجمن شعر استان قم) و ده ها شاعر دیگر قرار گرفت و قدم به قدم چراغ راه او شدند. .سال 1384 بود که دوباره به زادگاه خود برگشته و در آذربایجان زندگی میکند. 📜 @sheraneh_eitaa
اللی دورت ایل غم غم اوستن گلدی عُلیا زینبه غم دئمه، معشوق ادیردور عشقی انشاء زینبه بذل اِدیبدور، شأنِ لایَحصی، خدای لامکان صبرِ کبری، فهمِ والا، نطقِ غَرّا زینبه فی المثل، کرب و بلاده عرشیان قالموشدولار عالم لاهوتیده، غرق تماشا زینبه دوزدی ظاهرده سینیخمیشدور، یورولموشدور خانیم هی ووروردی طعنه اوستن طعنه، اعدا زینبه... هی باسیردی باغرینا، سوسو وران اولدوزلاری جان وئریردی خسته جانلار چولده؛ گویا زینبه حقّی وار، ام المصائب آدلانا زهرا قیزی حقی وار احسن دییه معناده زهرا زینبه کیمدی زینب؛ فارغ التحصیل دانشگاه عشق مدرکین شاه نجف ایلوبدی امضاء زینبه ولوله سالدی تمام شهره دخت بوتراب اونداکی اِتدی مدد؛ اول نطق گویا زینیه سس دوشوبدی شامده دینجلدی غملر خسته سی اتمدی بیر گون وفا بو دارِ دنیا زینبه گون قاباغینده قالیب غمنن آغاردی زلفولر پیک حتمیِ اجل وئردی تسلا زینبه نه سرین سو ایچدی، نه دینجلدی راحت سایه ده آغلادی احوالینه معناده بابا زینبه هارداسان قارداش دئدی گل گوزلریم باغلا حسین باشیمی آل دیزلرین ئوسته بیر آز آغلا حسین من سنین عشقینده چون چولدن چوله توشدوم حسین عالمه قارداش باجی عشقین بیلیندیردیم حسین اکبره باخدیم؛پوزولموش حالیوه یاندیم حسین خیردا قیزلار خیمه ده یاندی، من اودلاندیم حسین وای ربانین حالینه،وای اصغره، وای زینبه قتلگاه ایچره توشن بیر پیکره، وای زینبه 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای ابراهیم قبله آرباطان درمورد حضرت زینب در محضر رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 📜 @sheraneh_eitaa
چو عمر رفته تو کس را به هیچ کار نیایی چو عمر نامده هم اعتماد را به نشایی عزیز بودی چون عمر و همچو عمر برفتی چو عمر رفته ز دستم نداند آنکه کی آیی مرا چو عمر جوانی فریب دادی رفتی تو همچو عمر جوانی، برو نه اهل وفایی دلم تو را و جهان را وداع کرد به عمری که او به ترک سزا بود و تو به هجر سزایی چو عمر نفس‌پرستان که بر محال گذشت آن برفتی از سر غفلت نپرسمت که کجایی تو را به سلسلهٔ صبر خواستم که ببندم ولی تو شیفته چون عمر بیش بند نپایی ز دست عمر سبک پای سرگران به تو نالم که عمر من ز تو آموخت این گریخته پایی تو هم‌چو روزی بسیار نارسیده بهی ز آن که عمر کاهی اگرچه نشاط دل بفزایی مرا ز تو همه عمر است ماتم همه روزه که هم‌چو عید به سالی دوبار روی نمایی چو عمر رفته به محنت که غم فزاید یادش به یاد نارمت ایرا که یادگار بلایی چو روز فرقت یاران که نشمرند ز عمرش ز عمر نشمرم آن ساعتی که پیش من آیی ز خوان وصل تو کردم خلال و دست بشستم به آب دیده ز عشقت که زهر عمر گزایی مرا به سال مزن طعنه گر کهن شده سروم که تو به تازگی عمر هم‌چو گل به نوایی تویی که نقب زنی در سرای عمر و به آخر نه نقد وقت بری کیسهٔ حیات ربایی چنان که از دیت خون بود حیات دوباره دوباره عمر شمارم که یابم از تو جدایی من از غم تو و از عمر سیر گشتم ازیرا چو غم نتیجهٔ عمری چو عمر دام بلایی به عمرم از تو چه اندوختم جزین زر چهره به زر مرا چه فریبی که کیمیای جفایی برو که تشنهٔ دیرینه‌ای به خون من آری نپرسم از تو که چون عمر زود سیر چرایی تنم ببندی و کارم به عمرها نگشایی که کم عیاری اگرچه چو عمر بیش بهایی 📜 @sheraneh_eitaa
ای صبر ، از آن نگار بیداد پرست بر وی همه بیداد جهان یکسره هست نزدیک آمد کزین بلا بتوان رست ای صبر وفادار ، هنوز این یک دست 📜 @sheraneh_eitaa
‍ پروانه امشب پر نزن اندر حریم یار من ترسم صدای شه پرت از خواب بیدارش کند شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
خورشٻد منی ... طلوع ڪن حضرٺ عݜق مشتاق درخشیدن زیباے ٺـــوام... |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
افگار توام تاب و توانی بفرست بیمار غمم قوت جانی بفرست از نامه خشکی بتو راضیست طبیب گر نیست گلی برگ خزانی بفرست 📜 @sheraneh_eitaa
ای همایون پی و فرخ رخ و فرخنده لقا! ای خطت چون ظلمات و دهنت آب بقا! سرو اگر دم زند از راست قدی پیش قدت چون قدت را نگرد می شود از شرم دو تا این نه خود رای صواب است خطاییست بزرگ که دهم نسبت زلفین تو با مشک خطا ترک چشمت به کفش خنجر مژگان از چیست با من بی سر و پا بر سر جنگ است چرا؟ به دعا خواسته ام تا که مرا یار شوی از پی وصل تو تجدید کنم باز دعا نه مرا طاقت این تا که ببوسم دهنت نه تو را عادت آن تا که کنی بوسه عطا دوستی کردن «ترکی» به تو کاری عجب است حاصلی نیست در این کار بجز رنج و عنا 📜 @sheraneh_eitaa
در پشت پرده نقش خودم را فروختم در نقش شمع رفتم و بر صحنه سوختم بیگانه با تو مشتریِ صبح میکده من کیستم برهنه‌تر از سنگ یخ زده من کیستم مگر که به من اعتنا کنی یا کیستی مگر تو که کار خدا کنی گفتم به صخره‌ی سر این مست می‌خوری آنقدر می‌روی که به بن‌بست می‌خوری طوفان به پا نکن پسر نوح مال تو سنگ سیاه قلوه کنِ کوه مال تو زنگوله‌ی برنجی خمّار مال من ته مانده‌ی طبله‌ی عطّار مال من رویای کندن پرِ پرواز مال تو تنها مداد مردم شیراز مال تو خشت شکسته‌ی لب این بام مال من بد خوانده و نخوانده‌ی خیّام مال من تصنیف پر درآمد و آواز مال تو لای هزار بقچه پس‌انداز مال تو چیزی که واقعیت رویاست مال من این نخ‌نما که غصه‌ی فرداست مال من زهر کشنده‌ای که به پیمانه ریخته تلخابه‌ای که از رگ بیگانه ریخته مهمان این خرابه اگر مردم تو بود آدم هراس کوچه و سردرگم تو بود با یک نگاه از همه چیزم خبر گرفت در حد یک اشاره مرا در نظر گرفت راکد نماند و چشم مرا تیره‌تر نخواست دیوانه را به دلبر خود خیره‌تر نخواست از شرم گونه‌ی تو چه سیبی رسیده‌تر از پرده‌ی حیای تو بالا کشیده‌تر کوچک‌تر از لب تو ندارم که تر کنی تا بگذرم ولی بگذارم هدر کنی @ashareamirhosienhedayati 📜 @sheraneh_eitaa