ببینمت
تو کجایی...
که چهرهات باغیست
که از هزار پنجره
نور میوزد هر صبح...
#رضا_براهنی #شعر
|صبحتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
من قطرهام و تو روحِ اُقیانوسی
من با دلِ تو ، تو با صدف مأنوسی
زیباست طلوعِ عشق در ساحلِ تو
آن لحظه که آفتاب را می بوسی
#حسن_یزدان_پناهی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
بیا و عاشق خود را دوباره احیا کن
مرا میان بلاها بگرد و پیدا کن
ببین که غرق تو هستم، آهای منجی عشق!
بیا و دست مرا دور خویشتن جا کن
در انتظار نگاهت به راه استاده م
ز اذیتِ منِ چشم انتظار پروا کن
روا مدار بمانم چنین غریب و غمین
و با منِ سرِراهی کمی مدارا کن
غمی به وسعت دنیا درون سینهٔ من
نشاط ثانیه ها را دوباره برپا کن
در انتظار رخ تو صبور نتوان بود
مگو به من: «بنشین و فقط تمنّا کن»
تو مهربانی و اینک خودت شرایط را
برای دیدن روی گُلت مهیّا کن
فقط اجازهٔ یک تک نگاه می خواهم
تو گوشه ای بنشین و فقط تماشا کن!
بیا و محض رضای خدای خود فکری
به حال این دل بی سرپناه تنها کن
مرا لیاقتِ بودن در انتظار تو نیست
چو عاشقانِ سرافکنده با دلم تا کن
در انتظار تو بودن مریضیِ سختی ست!
به بوسه ایّ و نگاهی مرا مداوا کن
در آرزوی وصال تو چون زُلیخایم
تو یوسفانه دلم را دوباره زیبا کن
قسم به جان هر آن کس که دوست می داری
نقاب فاصله ها را بگیر و بالا کن
#شعر #وحید_رستگار
📜 @sheraneh_eitaa
من تشنه ام ولی، در کوزه آب نیست
حال خراب هست، جان خراب نیست
چون سایه روز و شب، در آب و آتشم
آرامش جهان، بی اضطراب نیست
جا ماندهی شما، واماندهی دل است
پاداش زندگیش غیر از عذاب نیست
پرسیدی و دریغ، حرفی نداشتم
باید سکوت کرد، وقتی جواب نیست
تنگم شکسته است بر ساحل شما
تاب عذاب من بیرون ازآب نیست
#عبدالجبار_کاکایی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سراب ِ تشنگی ام در فریب می آید
به بغض ِتلخ و به حِسی عجیب می آید
تمام هستی من بَهر کُهنه ِ دردی داغ
به لب رسیده ولی با شکیب می آید
میان ِ غربت این آخرین روز ِ صفر
به یاری ات نه حُر و نه حَبیب می آید
دل شکسته ِ به زانو نشسته در حرمت
دخیل بسته ، یقینا طبیب می آید
صدای ِ دسته ی سینه زنی دردل من
چو ذکر ِ بارز ِ " اَمن یُجیب " می آید
هوای صحن وسرایت چقدر معصوم است
ز ِگُنبد و حرمت ، بوی ِ سیب می آید
سلام ضامن آهو ، سلام امام رئوف
دل ِشکسته به سویت غریب می آید .
#سیدمحمود_سیدموسوی #شعر #ارسالی_مخاطب #امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
📜 @sheraneh_eitaa
طهماسب قلیخان کلهر متخلص به «وحدت کرمانشاهی» و ملقب به «افصحالمتکلّمین» سال ۱۲۰۱ در کرمانشاه چشم به جهان گشود. وی علوم زمان خود مانند صرف، نحو، بلاغت و کلام را آموخت اما پس از مدتی به سیر و سلوک عرفانی علاقهمند شد و تخلص «وحدت» را برای خود برگزید. وی مدتی در کربلا ساکن شد و ۳۰ سال پایانی عمر خود را در تهران سپری کرد. او در سال ۱۲۶۲ درگذشت و در قبرستان ابنبابویه شهر ری به خاک سپرده شد. اشعار او در «دیوان وحدت کرمانشاهی» گردآوری شده است.
#معرفی_شاعر #وحدت_کرمانشاهی
📜 @sheraneh_eitaa
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
خرم آنروز که از این قفس تن برهم
به هوای سر کویت بزنم بال و پری
در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم
یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری!
آنچه خود داشتم اندر سر سودای تو رفت
حالیا بر سر راهت منم و چشم تری
سالها حلقه زدم بر در میخانۀ عشق
تا به روی دلم از غیب گشودند، دری...
خبر اهل خرابات مپرسید ز من
زآنکه امروز من از خویش ندارم خبری
#وحدت_کرمانشاهی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از ابنا TV
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدیو | واکنش اسقف اعظم برزیلی به خبر ظهور
🔹 برشی کوتاه از دیدار «خوزه آنتونیو پروتزو» اسقف اعظم شهر کوریتیبا برزیل با آیتالله رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت(ع) و واکنش جالب سراسقف به خبر ظهور
🔹 آیتالله رمضانی به دعوت مسلمانان برزیل به این کشور سفر کرده بود.
•┈┈••✾••┈┈•
🕋 جزئیات بیشتر از این سفر و اخبار شیعیان جهان را از خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/587071544C7398b4cadf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | کارت بانکی را بده،این است اِندکامها💳😇
شعرخوانی طنز خانم آراسته نیا
📜 @sheraneh_eitaa
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
دیدهام گاهی در تب ماه میآید پایین
میرسد دست به سقف ملکوت
دیدهام سهره بهتر میخواند
گاه زخمی که به پا داشتهام
زیر و بمهای زمین را به من آموخته است
گاه در بستر بیماری من حجم گل چند برابر شده است
و فزون تر شده است قطر نارنج شعاع فانوس
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات خوش دهکده از صبح سخن میگوید
مرگ با خوشه انگور میآید به دهان
مرگ در حنجره سرخ-گلو میخواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان میچیند
مرگ گاهی ودکا مینوشد
گاه در سایه نشسته است به ما مینگرد
و همه میدانیم
ریههای لذت پر اکسیژن مرگ است...!
در نبندیم به روی سخن زندهٔ تقدیر
که از پشت چپرهای صدا میشنویم
پرده را برداریم ؛
بگذاریم كه احساس هوایی بخورد
بگذاریم بلوغ
زیر هر بوته كه میخواهد بیتوته كند
بگذاریم غریزه پی بازی برود
كفشها را بكند
و به دنبال فصول از سر گلها بپرد
بگذاریم كه تنهایی آواز بخواند
چیز بنویسد و
به خیابان برود ...
ساده باشیم
ساده باشیم چه در باجهٔ یک بانک
چه در زیر درخت !
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﭼﻪ ﺷﺮﺭﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎ، ﭼﻪ ﺳﺤﺮﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺭﺍﻫﺰﻥ ﺩﻝ ﭼﻪ ﺳﻔﺮﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ
ﮔﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺧﺒﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺩﺍﺭﻡ
#عماد_خراسانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa