eitaa logo
شاعرانه
22.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدمهدی الهی قمشه‌ای در ۱۲۸۰ خورشیدی در شهرضا (قمشه سابق) در استان اصفهان دیده به جهان گشود در پنج سالگی به مکتب رفت و تا هفت سالگی مقدمات را فرا گرفت. سپس نزد پدر و استادان آن شهر به تحصیل علم و ادب پرداخت. الهى قمشه اى از دوران نوجوانى با احساسات ظریف شاعران انس و الفت داشت. در آیینه شعر توانایی هاى خود را بروز داد و معارف دینى، باورهاى شیعى، مضامین قرآن و روایى و نیز محبت توأم با معرفت به پیشگاه اهل بیت علیهم السلام را با ذوق لطیف خویش ممزوج ساخت و از زبان شعر به تشریح مباحث اعتقادى، کلامى و معرفى ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت پرداخت. رگه هایى از عرفان اسلامى در اشعارش به جهان بینى وى رنگ و بوى حکمت عملى بخشیده است. معارف قرآنى، حکمت هاى عالى و براهین فلسفى را با هم آشنایى داده و از آن ها نتایج اخلاقى مى گیرد و مى کوشد تا خواننده را از خواب غفلت بیدار نموده، جان و خرد خفته اش را حیات روحانى و ابتهاج معنوى بخشد. مناجات با خداوند در اشعار این حکیم سخنور به وفور دیده مى شود. علامه حسن زاده آملى نوشته است: از اول تا آخر دیوانش یک کلمه لغو نمى یابى، دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است، از طلعت دیوانش فروغ آن انّ من الشعر لحکمة ساطع و از صداقت بیانش شروق انّ من البیان لسحرا طالع است. نازکى اشعارش خود برهان ناطق و تقریظ مرحوم ملک الشعراء بهار بر اشعارش شاهدى صادق است. این بنده گوینده اى از معاصرین را نمى شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانى منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد: دقیقه هاى معانیش در سواد حروف چو در سیاهى شب روشنى پروین بود دیوان «الهى» مجموعه گرانبارى است که پاره اى از درّهاى شاهوارش در شرح خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در نشانه هاى پارسایان به نام نغمه الهى مى باشد. قسمت دیگرش در ذکر حماسه پرشور کربلا با عنوان نغمه حسینى است و بخشى از آن شامل قصایدى متین حاوى پندهاى نغز حکیمان و روشن ضمیران است و ختامش با غزل هایى وزین و عالى مضامین، قطعات و رباعیاتى دلپذیر صورت گرفته است. ملک الشعراى بهار در خصوص سروده هایش مى گوید: «...گوینده این اشعار... عروض را دماغ موزون او پیدا کرده و قافیه را ذوق فطرى او تشخیص داده (است)... و آن چه با ذوق خاص او راست آمده درست یافته و بکار بسته است. از هیچ کس مدح ننموده و به کلى از مدح و اسلوب قصاید مدیحه که در ادبیات پارسى بابى بزرگ است کناره گرفته و در غزل نیز به مذاق اهل حال - حالى بین فلسفه و عرفان و شریعت - برگزیده است...». سرانجام در حالى که آن حکیم نامدار به اصلاح خلاصة التفاسیر خود مشغول بود، در شب سه شنبه ۱۲ ربیع الثانى ۱۳۹۳ ه.ق (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲) دعوت حق را لبیک گفت و به سراى باقى شتافت. پیکر پاکش از تهران به قم انتقال یافت و در جوار بارگاه حضرت معصومه سلام الله علیها در قبرستان وادى السلام این شهر (اتاق شماره ۱۹) به خاک سپرده شد. 📜 @sheraneh_eitaa
همى گفتم الهى یا الهى به عالم، بى پناهان را پناهى تویى یارب ز حال زارم آگاه برآور یوسف جان من از چاه تو دانى خوار و زار و خسته جانم تو دانى انتظار کودکانم به جان نیکوان بر جانم اى دوست ترحم کن ز غم برهانم اى دوست به رحمت از گناهانم چشم در پوش به مسکینان متاع عدل مفروش چو خواهى از من و خون خوردن من به رنج و درد هجران مردن من 📜 @sheraneh_eitaa
4.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | برای شناخت فردوسی بزرگ این ۱۰۰ ثانیه را از دست ندهید! 📜 @sheraneh_eitaa
رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم چون آهوی رمیده ز وحشت‌سرای شهر رفتیم و سر به دامن صحرا گذاشتیم ما را به آفتاب فلک هم نیاز نیست این شوخ‌دیده را به مسیحا گذاشتیم بالای هفت پردهٔ نیلی است جای ما پا چون حباب بر سر دریا گذاشتیم ما را بس است جلوه‌گه شاهدان قدس دنیا برای مردم دنیا گذاشتیم کوتاه شد ز دامن ما دست حادثات تا دست خود به گردن مینا گذاشتیم شاهد که سرکشی نکند دل‌فریب نیست فهم سخن به مردم دانا گذاشتیم در جستجوی یار دل‌آزار کس نبود این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم ایمن ز دشمنیم که با دشمنیم دوست بنیان زندگی به مدارا گذاشتیم صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد هرجا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم ما شکوه از کشاکش دوران نمی‌کنیم موجیم و کار خویش به دریا گذاشتیم از ما به روزگار حدیث وفا بس است نگذاشتیم گر اثری یا گذاشتیم بودیم شمع محفل روشندلان رهی رفتیم و داغ خویش به دل‌ها گذاشتیم 📜 @sheraneh_eitaa
بر من نظری کن، که مَنَت عاشق زارم دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم تا خار غم عشق تو در پای دلم شد بی‌روی تو گلهای چمن خار شمارم نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم باشد که به گوش تو رسد نالهٔ زارم کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقی ورنه، به خدا، دست به فریاد برآرم 📜 @sheraneh_eitaa
گاهی میانِ دیده و دل جنگ می‌شود گاهی غزل، برای تو دلتنگ می‌شود گاهی دو کوچه فاصله‌ی خانه‌های ماست اما همین دو کوچه، دو فرسنگ می‌شود گاهی برای رفتن تو، گریه میکنم هق هق، ترانه و نفس آهنگ می‌شود گاهی تمامِ هر چه که اسمش غرور بود می‌ریزد و نتیجه‌ی آن، ننگ می‌شود گاهی میانِ خلوتِ افکارِ خسته‌ام شیطان به دست تیره‌ی تو رنگ می‌شود از اینکه عاشقانه تو را می‌پرستم و... از اینکه ظالمانه، دلت سنگ می‌شود از اینکه باز هم دل من را ربوده‌ای گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود...! 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ز سـوز تـب نمـی‌نـالم طبیبا دردسر کم کن مـرا بگذار با اندیشهٔ یار و دیار امشب شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد از آن رنگ رخم خون در دل افتاد و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بهشتِ زمین، صحن‌های رضاست هوای حریمش عجب جان‌فزاست به هر درد دشوار، نامش دواست به دل آن‌که آیینه‌ی حق نماست علی بن موسی الرضا المرتضاست شدم حاجی از طوفِ سلطان طوس دخیلم بر انوار شمس الشموس چه نامی‌ست نامش، انیس النفوس یکی هست و با هر دلی آشناست علی بن موسی الرضا المرتضاست قسم بر نمِ اشک رخساره‌ها به آقاییِ صاحبِ چاره‌ها عیان‌ است از صوت نقاره‌ها برای من آن‌کس که کهف الوراست علی بن موسی الرضا المرتضاست کریم است هم در حسب، هم نسب به ما مرحمت می‌کند بی سبب به وصف و به عنوان و ذکر و لقب... چه کس عالِم اهل بیت ولاست؟ علی بن موسی الرضا المرتضاست شده بهترین ذکر دنیا علی تسلای جانِ احبا علی "اگر خسته جانی بگو یاعلی" که چون مرتضی آن‌که مشکل گشاست علی بن موسی الرضا المرتضاست توسل نما کنج صحن عتیق چه سهل است این‌گونه طی طریق برات سفر را بگیر ای رفیق کریمی که بانی کرب و بلاست علی بن موسی الرضا المرتضاست ** به امر رضا گریه کن بر حسین بزن ناله با قلب مضطر، حسین به روی زمین ماند، بی سر حسین امامی که بیتاب آن سرجداست علی بن موسی الرضا المرتضاست به یاد حسین و تن درهمش به یاد حصیر و به یاد غمش دو پلکش شده زخم از ماتمش کسی که دلش خون از آن ماجراست علی بن موسی الرضا المرتضاست 📜 @sheraneh_eitaa
عاشقی محنتِ بسیار کشید تا لبِ دِجله به معشوق رسید نشده از گل رویش سیراب که فلک دسته گلی داد به آب نازنین چَشم به شط دوخته بود فارغ از عاشق دلسوخته بود دید در رویِ شط آمد به شتاب نو گلی چون گل رویش شاداب گفت بَه بَه چه گل زیبایی ست لایق دست چو من رعنایی ست حیف از این گل که برد آب او را کند از منظره نایاب او را زین سخن عاشق معشوقه پرست جست در آب چو ماهی از شست خوانده بود این مَثل آن مایه ناز که نکویی کن و در آب انداز خواست کازاد کند از بندش نام گل برد و در آب افکندش گفت رَو تا که ز هجرم بِرَهی نام بی مهری بر من ننهی موردِ نیکیِ خاصت کردم از غم خویش خلاصت کردم باری آن عاشق بیچاره چو بط دل به دریا زد و افتاد به شط دید آبی است فراوان و دُرست به نشاط آمد و دست از جان شست دست و پایی زد و گل را بربود سوی دلدارش پرتاب نُمود گفت کای آفت جان سُنبلِ تو ما که رفتیم ، بگیر این گُلِ تو! بِکُنَش زیب سَر ، ای دلبر من یاد آبی که گذشت از سر من جز برای دل من بوش مکن عاشق خویش فراموش مکن خود ندانست مگر عاشق ما که ز خوبان نتوان خواست وفا عاشقان را همه گر آب بَرَد خوبرویان همه را خواب بَرَد 📜 @sheraneh_eitaa
مثل نسیم صبح و سحرگاه می رود هرکس میان صحن حرم راه می رود از هرچه غصه دارد و غم می شود رها هر سائلی که خدمت این شاه می رود وقتی فرشته های حرم بال می زنند از سینه های شعله زده آه می رود این جا بهشت روی زمین فرشته هاست از این زمین فرشته به اکراه می رود خورشید در طواف حرم وه! چه دیدنی ست هرشب به پای بوسی آن ماه می رود «باب الجواد» راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می رود 📜 @sheraneh_eitaa