الهی!
حاجتِ بسیار دارم و بر همه چیز توانایی.
آنچه می خواهم ،
می توانی که به این بنده برسانی
و از شر ظالمان مرا برهانی!
ای رحمت تو، دستگیرِ ما
و ای کرم تو عذر پذیر ما !
ای دانندهٔ هر حالی و شنوندهٔ هر شکوایی،
ای مجیبِ هر خواننده
و ای قریبِ هر داننده...
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات_نامه
📜 @sheraneh_eitaa
دلـــداده و بی تــــاب تو برمی خیزم
مســـت از غزل نــاب تو برمی خیزم
برداشـته خانه را شمیــم گــل یــاس
هر صبح که از خواب تو برمی خیزم
#شهراد_میدری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
غما ز اندازه بیرون می شدی کاش
دلا پر خون شدی، خون می شدی کاش
تنا از پای تا سر خستی ای جان
ازین ویرانه بیرون می شدی کاش
#نشاط_اصفهانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
#علیرضا_قزوه #شعر #عرفه #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
جابهجا میکنم ...
صدایت
عطرت
نامههایت
و شمارهی تلفن
و صندوق پستی ات را
می آویزمشان به کمدِ سال جدید
و
اقامت دائمی
در قلبم را
به تو می دهم...
#نزار_قبانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای نگاهت خنده ی مهتاب ها
بر پرندِ رنگ رنگِ خواب ها
ای صفای جاودان هرچه هست:
باغ ها، گل ها، سحر ها، آب ها
ای نگاهت جاودان افروخته
شمع ها ، خورشیدها ، مهتاب ها
ای طلوع بی زوال آرزو
در صفای روشن محراب ها
ناز نوشینی تو و دیدار توست
خنده ی مهتاب در مرداب ها
در خَرام نازنینت جلوه کرد
رقص ماهی ها و پیچ و تاب ها
#شفیعی_کدکنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هم موسم بخشش است روز عرفه
هم لحظه ی رویش است روز عرفه
بیچاره کسی که جای خالق از خلق
محتاج گشایش است روز عرفه
#محمدجواد_منوچهری #روز_عرفه #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
میثم داودی ۶ تیر ۱۳۷۴ در قم متولد شد. وی در دو رشته اقتصاد و سینما به تحصیل در دانشگاه پرداخته است. او سرودن را از سال ۱۳۸۸ بهطور جدی آغاز کرد و پیشرفت او در شعر چشمگیر بود. داودی توانست در مدت کوتاهی در کنگرههای متعددی از جمله جشنواره جوان خوارزمی برگزیده شود؛ همچنین تنها مجموعه شعر او با نام «کودتآه» برگزیده کتاب سال قیصر امینپور شده است.
#میثم_داودی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
چه جای شکوه که با آسمان قرار ندارم
شکسته قفلِ قفس، جرأت فرار ندارم
تو باز کردهای آغوش رو به بیکسی من
به گریه چشم فرو بستهام که: «یار ندارم!»..
گناه کردم و با افتخار توبه نکردم
به این بهانه که از خویش اختیار ندارم
دلم کدر شد و دستی به رخوتش نکشیدم
به این خیال که آیینهام، غبار ندارم!..
اگرچه دیر، به این باور بزرگ رسیدم
که بیتو پیش خودم نیز اعتبار ندارم
ولی به داد دلم میرسی، نجات دهنده!
درست لحظۀ آخر که انتظار ندارم!
#شعر #میثم_داودی #عرفه
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شاعرِ ریاضیدانی که کنج عزلت را به دربار شاه ترجیح داد!
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتاده است جان در پنجة گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن
حلة احرام از انوار ربانی کنید
در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته
گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید
پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
گفتگو با ذات پاک حی سبحانی کنید
از سر من، موی بتراشید و محو هو شوید
تا همه لبریز از نور جمال او شوید
شستشو کن روح را در چشمه عین الیقین
حلة احرام پوش از شهپر روح الامین
پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینة حق الیقین
گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین
تیغ از الماس در دست پدر برنده تر
ای عجب نازک تر از گل آن گلوی نازنین
نه گلو بشکافت نه آن کارد حنجر را برید
هم پسر گردید محزون هم پدر شد خشمگین
پای تا سر شعله شد فریاد زد کای تیغ تیز
از چه کندی می کنی در امر رب العالمین
تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پر
تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبر
ناگهان آمد ندا از جانب رب جلیل
مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل
تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو
فدیه آورده است بر فرزند پاکت جبرییل
ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را
تو خلیلی تو خلیلی تو خلیلی تو خلیل
ما تو را در بوته اخلاص کردیم امتحان
ما تو را دادیم تا صبح جزا اجر جزیل
هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید
هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل
کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت
چون جمال دوست دیدی این بلا آمد جمیل
تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود
بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود
ای خلیل الله اسماعیل تو از آن ماست
تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست
غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو
مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست
فرق ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح
این سرش بر سینه تو، او سرش بر نیزه هاست
حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری
حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست
جسم اسماعیل تو چون روح در آغوش تو
پیکر مجروح او از سم اسبان توتیاست
ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود
ذبح زهرا با لب عطشان سرش از تن جداست
ای خلیل ما بود تا سیل اشکت در دوعین
آب شو چون شمع سوزان گریه کن بهر حسین
کیستی تو مروه و سعی و صفایی یا حسین
بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی یا حسین
تو طوافی تو مطافی تو نمازی تو دعا
تو ذبیحی تو ذبیحاً بالقفایی یا حسین
آب زمزم تشنه لعل لب خشکیده ات
تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین
خون تو جاری است در رگ های احکام خدا
بلکه خود خون خدا، خون خدایی یا حسین
تو حسینی تو حسین کل خلق عالمی
تو شهیدی تو شهید کربلایی یا حسین
تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت
تو کتاب انبیا و اولیایی یا حسین
آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه ای
نخل "میثم" از کتاب زخم هایت آیه ای
#غلامرضا_سازگار #شعر #عید_قربان
📜 @sheraneh_eitaa