فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوی علی خوی او روی علی روی او
دست به زانو زند فتح اراضی کند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#جمعه_های_دلتنگی
#فلسطین
📜 @sheraneh_eitaa
قلب مرا با بی قراری ساختند♥️
ابـر چشــمم را بهـاری ساختند☁️
انتــظارت افضــل اعمــال من🥺
هر کسی را بهر کاری ساختند🌱
#امام_زمان
#شعر
#جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
شب خامش است و مردمِ شهر غبارپوش
پیموده راه تا قلل دوردستِ خواب.
در آرزوی سایهی ترّی و قطرهای،
رؤیای دیرباورشان را
آکنده است همت ابری؛ چنانکه شهر
چون کشتئی شدهست، شناور بهروی آب.
#اخوان_ثالث
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
روزی که به دیدارم آمدی
در صبح روزی از روزهای بهار،
به شعری زیبا میماندی که راه میرود
خورشید با تو دمید
و بهار با تو رسید
کاغذهایی روی میزم بودند
ورق خوردند
و پیش رویم، فنجانی قهوه
پیش از آنکه بنوشمش،
مرا نوشید....
#نزار_قبانی
#شعر
سلام😍
صبح اول هفتتون بخیر ☕️
خانواده ی قشنگ شاعرانه🍁
پر روزی وپر برکت باشه امروز براتون الهی
📜 @sheraneh_eitaa
بر سر راهت نور پاشیدهام
و پرندگان از شادی
بر نکشان راه میروند
و از ته دل میدرخشند
#شمس_لنگرودی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شاعرانه
در روستای سیج از توابع قائن به دنیا آمد و در سه سالگی به همراه خانوادهاش به شهر مشهد مهاجرت کرد. قبل از ۶ سالگی به مدرسه رفت. دوره دبیرستان را در دبیرستان فیوضات مشهد به پایان رساند.
در محیط دانشگاه با توجه به شرایط محیطی، شروع به فعالیت های مذهبی و سیاسی کرد. در کردستان تا زمان انقلاب به طور پراکنده مبارزه داشت. او جزو بنیانگذاران سازمان پیشمرگان کرد هم بوده است. علیرضا قزوه در کتاب «وه چه عطر شگفتی …» مینویسد که؛ «در روزگاری که دلار هفت تومان ارزش داشت، کوموله ها برای سر احمد یک میلیون تومان جایزه گذاشته بودند.» در هشت سال دفاع مقدس هم در شورای فرماندهی کردستان به همراه شهید همت، سردار رحیم صفوی و شهید صیاد شیرازی حضور داشت. در راهاندازی کنگره های شعر دفاع مقدس، تلاش برای چاپ مجلاتی مانند نهال انقلاب، امید انقلاب و…، پیگیری برای راهاندازی تبلیغات اسلامی در دانشگاه امام حسین (ع)، قلم زدن در نشریات آن دوران و مهمتر از آن تربیت نسل بزرگی از شاعران کشور از ثمرات فعالیت هایی است که در طول سال های حیات خود به یادگار گذاشت. بسیاری از شاعران اثربخش امروز، ثمره سالها تلاش معلمی دلسوز بود که تمام همّ و غم خود را برای بالندگی فرهنگ انقلاب اسلامی قرار داده بود. بسیاری از فعالان فرهنگی انقلاب او را حلقه وصل میان شاعران انقلاب میدانند. در ۱۹ دی سال ۷۲ در بیمارستان خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم تهران بر اثر عوارض شیمیایی باقیمانده از بمباران حلبچه دار فانی را وداع گفت و در زادگاهش به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۳ کتاب «وه چه عطر شگفتی… » توسط دوستانش که دربرگیرنده اشعار و خاطرات و سوگ سرودههای دوستان وی بود منتشر شد. در سال ۱۳۸۹ هم محمدحسین جعفریان و محمدکاظم کاظمی دو تن از شاگردان احمد زارعی مجموعه ای از اشعار وی را که سالها به محاق فراموشی سپرده شده بود را با عنوان «شیری در قفس ۹۰۲» از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری منتشر کردند. مصطفی محدثی خراسانی نیز که از ارادتمندان به اوست یادنامهای با عنوان «ستاره احمد» را به دست چاپ سپرد.
#معرفی_شاعر
#احمد_زارعی
📜 @sheraneh_eitaa
باز امشب هوس گریه پنهان دارم
میل شبگردی در کوچه باران دارم
کسی از دور به آواز مرا میخواند
از دل این شب پر راز مرا میخواند
راهی میکده گمشده رندانم
من که چون رازِ دلِ میزدگان عریانم
باید از خود بروم تا که به او باز آیم
مست تا بر سر آن راز مگو باز آیم
ابر پوشانده در مخفی آن میخانه
پشت در باغ و بهار است و میو افسانه
خِرَد خُرد همان به که مسخّر باشد
عقل کوچکتر از آن است که رهبر باشد
... باز امشب هوس گریه پنهان دارم
میل شبگردی در کوچه باران دارم
حال من حال نماز است و دو دستم خالی
راه من راه دراز است و دو دستم خالی
#شعر
#احمد_زارعی
📜 @sheraneh_eitaa
شبیه مه شده بودی
نه میشد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید
تنها میشد در تو گم شد...
#رویا_شاه_حسین_زاده
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa