eitaa logo
شاعرانه
22.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ صبح آغاز شد و‌ چشم دلم منتظرت پلڪ بگَشاے ڪہ آغازِمن و جان منے... |صبحتون بخیر و پر امید 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
عشقت چو شمع سوخت سراپا تن مرا چون موم و رشته پیرهن و دامن مرا سوز درون گداخته از بس که جان من با هم شمرده تن نخ پیراهن مرا من عندلیب گلشن تصویر گشته‌ام در کار نیست آب و هوا گلشن مرا موری به کام دانه‌ای از حاصلم برد کو برق تا به باد دهد خرمن مرا چون آتشی که میل به خاشاک می‌کند عشق تو می‌کشد سوی خود دامن مرا ای دیده باد‌دستی بی‌صرفه درگذار خالی مکن ز خون جگر معدن مرا غیر از هما که طعمه شدش استخوان من پیدا نکرده است کسی مسکن مرا من صیدم و رضا به قضای تو داده‌ام بیرون ز طوق خویش مکن گردن مرا در واجبات عشق همین بس کز آب تیغ تعلیم داده دست ز جان شستن مرا دیدم تو را و دست و نگاهم ز کار رفت محروم ساخت وصل تو گل‌چیدن مرا غیر از زبان که محرم غم‌خانه دل است قصاب پی نبرد کسی مخزن مرا 📜 @sheraneh_eitaa
اگر ای حریف جوئی به صفای دل خدا را بنشین به عرش وحدت بنگر جمال ما را تو اگر خداپرستی به خود آ، ز کبر و مستی نپرست اگر توانی ز، ره هوس هوی را هله ای حریف رندان بگذر، ز مستمندان بشناس اگر توانی سر کوچه وفا را چو ز کوی لاگذشتی برسی به ملک الا تو بلا ندیده داری سر دولت ولا را پی دفع جند دجال و برفع جیش شیطان تو که موسی آفرینی بفکن ز کف عصا را چو حیات جاودانی طلبی ز حق طلب کن که دهند قد سیانت به جهان دلا صلا را به طواف کعبه دل چو میان جان ببستی بطلب ز طبع «حاجب» می بی‌غش صفا را 📜 @sheraneh_eitaa
پستچیِ حواس پرت نامه های تورا به خانه ی همسایه می اندازد وگرنه محال است فراموشم کرده باشی! 📜 @sheraneh_eitaa
به من بیاموز چگونه عطر به گل سرخ‌اش باز می‌گردد تا من به تو بازگردم مادر! به من بیاموز چگونه خاکستر،دوباره اخگر می‌شود و رودخانه، سرچشمه و آذرخش‌ها، به ابر و چگونه برگ‌های پاییز دوباره به شاخه‌ها باز می‌گردد تا من به تو بازگردم آنگه که صدای تو را می‌شنوم می‌پندارم که می‌توانم دیگر بار از تو شعله‌ور شوم و بر مدخل کشت‌زاران‌ات، بارها و بارها جان دهم اینجا هر انچه برای من آزار دهنده است یافت نمی‌شود. 📜 @sheraneh_eitaa
علی‌اصغر شیری شهریور ۱۳۶۴ در ماه‌نشان زنجان متولد شد. وی در کودکی همراه خانواده به قم مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در این شهر گذراند. او از نوجوانی به شعر علاقه داشت و به گفته خودش سرودن را با شعر آیینی ترکی در هیآت آغاز کرده است. وی در جشنواره‌ها و کنگره‌های مختلفی برگزیده شده است. تحصیلات دانشگاهی وی در رشته زبان و ادبیات فارسی است و اکنون به تدریس در آموزش و پرورش اشتغال دارد. «به زبان مادری»، «لب‌خوانی» و «کتیبه تاک» سه مجموعه شعر او است. 📜 @sheraneh_eitaa
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی با پرچم سیاه به همراه هیأتی از نامه‌های اهل محل کوله‌ها پر است بر شانه می‌بریم چه بار امانتی سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک طفلی که نیست هستی او غیر شربتی هر خانه موکبی‌ست که بیتوته‌گاه ماست بر روی ما گشوده شده باب رحمتی «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی! ما پا‌برهنه‌ایم و به ما طعنه می‌زنند ما خیل زائریم، نه یک مشت پاپتی.. کم نیست بغض‌های گره خورده بر ضریح اما به غیر اشک نداریم حاجتی 📜 @sheraneh_eitaa
4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | می شوم دیوانه دیوانه، وقتی نیستی.... غزلی از آقای علی اصغر شیری 📜 @sheraneh_eitaa
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 | تو کس‌وکار و خونوادمی 🎙 با نوای 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
بردار سر زخاک منم خواهرت حسین از شهر شام آمده ام با سرت حسین از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر دربرت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمیکنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین 📜 @sheraneh_eitaa
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله! خلق‌الله می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه‌به‌شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا‌به‌پا، همراه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت عاقبت کوتاه می‌آیند 📜 @sheraneh_eitaa