eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
805 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شب بخیرت که شدی بانی این فریادم که شدی بی خبر از حالِ دلِ بر بادم شب بخیرت که بخوابی و نداری خبرم به گمانم که بخیر است شبت بی یادم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدن با تو بودن همه عمر نفس در نفس‌ات سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدن |صبحتون پر از آرامش و امید 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
زمین، به زمزمه می‌آید، همان شبی که تو می‌آیی همان شب آمنه می‌بیند، درون چشم تو دنیایی ستاره‌ای بدرخشید و رسید و ماهِ دل ما شد چه سرنوشت دل‌انگیزی، چه عاشقانۀ زیبایی همین که آمده‌ای از راه، حجاز، محو تو شد، ای ماه! یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی! سلام ماه بنی‌هاشم! سلام بر تو ابوالقاسم! دل از نگاه تو شد مُحرم، چه حج محشر و گیرایی چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب که شد یقین به دل راهب، همان ستودۀ عیسایی به هیچ آینه، جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی به دختران نهان در گِل، بیا محمدِ نازک‌دل! ببار تا که شود نازل، به قلب پاک تو، زهرایی به آرزوی نگین تو، درآمده‌ست به دین تو مسیح من! به کمین تو، نشسته است یهودایی قسم به لیل و به گیسویت، به ذکر یاحق و یاهویت به آیه‌ آیۀ ابرویت، به آن دو چشم تماشایی در این هزارۀ ظلمانی، میان این همه حیرانی برای این شب طوفانی، بخوان از آن دل دریایی! از او که خال تو را دارد، که نام و حال تو را دارد به شانه‌، شال تو را دارد، می‌آید او و تو می‌آیی بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من طنین یک صلواتم من، به شوق این همه زیبایی 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا کسی که ز عشقش دمی رهایی نیست غمش ز رندی و میلش به پارسایی نیست دل رمیدهٔ شوریدگان رسوایی شکسته‌ایست که در بند مومیایی نیست ز فکر دنیی و عقبی فراغتی دارد خداشناس که با خلقش آشنایی نیست غلام همت درویش قانعم کاو را سرِ بزرگی و سودای پادشایی نیست مراد خود مطلب هر زمان ز حضرت حق که بر در کرمش حاجت گدایی نیست به کنج عزلت از آن روی گشته‌ام خرسند که دیگرم هوس صحبت ریایی نیست 📜 @sheraneh_eitaa
خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو راهبان‌ هر واژه در انجیل، بی‌سامان تو ای اشارت‌های موسی! یک جهان دیوانه‌ات ای بشارت‌های عیسی! یک جهان حیران تو در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور آمدند اینک به استقبال از قرآن تو نام تو اشک است روی گونۀ اهل کتاب آتش شوق است در جان و دل سلمان تو در پریشان‌حالی این سجده‌های شب‌زده آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش کاش دریایی شود از جاریِ باران تو یا اباالقاسم! دل ما خانۀ مهر علی‌ست ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو 📜 @sheraneh_eitaa
ای پریشان کرده زلف تو همه احوال من کاش می پرسیدی از این روزهای حال من گوشه گیرم از فراقت ای نگار مهربان روز و شبهایم سکوت ، گم گشته قیل و قال من آن هیاهوها که می دیدی تو از من در شباب با تبی گردیده خاموش ، مانده است تبخال من می زنم خود را به مستی ، گاه هم دیوانگی گشته ام رسوا ، نمودار است در افعال من عهد بستم قهر باشم با همه ، حتی خودم دیده بودی سال ها پیش قهر را در فال من گر چه ظاهر قهرم از تو لیک باطن آشتی بهر مشتاقی دیدار است این جنجال من می روم از پیش تو دائم نگاهم پشت سر بی تو اما خوب می دانی که سرد است سال من 📜 @sheraneh_eitaa
محمد مرادی دی ماه ۱۳۵۸ در شیراز چشم به جهان گشود و سرودن را از دوران راهنمایی آغاز کرد. مرادی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی است و به‌عنوان عضو هیئت‌عملی در دانشگاه شیراز به تدریس ادبیات اشتغال دارد. پژوهش در ادبیات نیز از علایق او است و آثار متعددی در این زمینه تألیف کرده است. مرادی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی شعر فجر است. «به رنگ درنگ»، «تو بودی و خورشید نبود» و «خمپاره‌ها که اوج بگیرند» برخی از مجموعه اشعار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
هوا هوای تجلی‌ست، دوستان! صلوات به شکر مقدم آن یار مهربان، صلوات به دیده‌بوسی باران، درخت‌ها! لبخند به پای‌کوبیِ خورشید، آسمان! صلوات شهابی از وسط چشمه‌های نور گذشت ستاره‌های گهرریز کهکشان! صلوات وزید باد بهار، آی شاخه‌های جوان! به چشم‌روشنی باغ و باغبان، صلوات دوباره رو به چمن کرد شاه قبّۀ گل به یمن خندۀ شمشاد و ارغوان، صلوات بر این دقایق زرّین و رنگ‌رنگ، درود بر این ترنم و آن شور ناگهان، صلوات تمام دشت شکوفاست از شقایق سرخ رسیده موسم آن رستخیز جان، صلوات هوا هوای تجلی‌ست، دوست آمده است به «میم» اول «معشوق» عاشقان، صلوات 📜 @sheraneh_eitaa
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 |خاطره مرحوم قیصر امین‌پور از ابداع و ذوق شعری استاد شهریار 📜 @sheraneh_eitaa
چه قدر قصه‌ی من پیچ به پیچ افتاده، که رفیقان همه دیوانه مرا می خوانند نکند بعد همین داغ که سوزاند مرا دگران قصه و افسانه مرا می خوانند؟! 📜 @sheraneh_eitaa
در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست بی برگ و نواییم ولی شور و نوا هست مهشید و و گل اندام و تقی اهل لطیفه اند تا نصفه شب اینجا الکی خنده به پا هست ما ضرب بگیران ته کاسه و دیگیم این شور و نوا داخل ویلای شما هست؟ عباس و عروسم که دو تا کیسه ی قندند یعنی که در این کلبه ی ما باقلوا هست در سفره اگر نان و کره ، مرغ و پلو نیست شادیم که این سفره همینجور ولا هست گیریم که حالا نخوریم آب اناری یک چایی کمرنگ که در قوری ما هست در کلبه ی ما مبل و کمد نیست ، به جایش در ، پنجره ، دیوار ، زمین ، سقف ، هوا هست عمریست که مستاجر دایی رمضانیم یک دایی خرپول و خفن شکر خدا هست کوکب دو سه قرنی است که کفشی نخریده یک همسر کم خرج چو او هیچ کجا هست ؟ یارانه ی ما خرج دو تا شهریه شد ، رفت خوب است که یارانه ی این شهریه ها هست در جیب کتم پول اگر نیست غمی نیست دفترچه ی اقساط دو تا یا که سه تا هست هرچند نداریم تن و هیکل سالم در گنجه ی ما تا که بخواهید دوا هست در کلبه ی ما رونق اگر نیست دو تا سوسک با یک کنه ی ناز و دو تا موش بلا هست 📜 @sheraneh_eitaa
حکایتی، قولی، غزلی - فصل ۵.mp3
12.14M
🎙| گشت‌وگذاری در متون کهن نظم و نثر فارسی قسمت ۵ 📜 @sheraneh_eitaa