eitaa logo
شاعرانه
22.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
چند ۲بیتی در مورد حجاب: با حجابم اسوه ایمان شدم مثل عطر گل در آن پنهان شدم بس که لاله شد چراغ راه من چادرم شد آسمان ماه من ****** سایه حضرت زهرا به سرم چادر شد یادگاریست از آن مادر بی‌نام و نشان تا که هرگز نشود کم ز سرم سایه ی او بدهم جان به ره عفت او با دل و جان ******* جای تو روی سر من، من به زیر سایه ی تو تو پلی هستی که من را تا خدایم می‌رسانی خیمه‌گاه امن مایی و پر از آرامش و نور تار و پودت عطر زهرا دارد و او را نشانی 📜 @sheraneh_eitaa
تقدیم به رهبر عزیزم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 سایه ات بر سر مان نائبِ مولا ، آقا که تویی عزتِ این ملّتِ والا ، آقا نیم قرنی است که در خدمت این جامعه ای و خدا خواست تو باشی پدرِ ما ، آقا سی و اندی سنه هم ، رهبر و سکّانداری تا به قلّه برسد کشور و دلها ، آقا یاورانت به شهیدانِ خدا پیوستند با فداکاریشان ره شده پیدا ، آقا تو غزلخوانِ اُمیدی به قلوبِ اُمّت ماهِ روشنگرِ دورانِ تعالی' ، آقا فکر و اندیشه تان راهگشایِ رهِ ماست میهن از ذائقه تان گشته شکوفا ، آقا همگان منتظرِ آمدنِ مولاییم نورِ چشمِ همگان زاده ی زهرا ، آقا تا ظُهورِ ولیّ الله و علمدارِ جهان همه پشت سرتان با دل و جانها ، آقا 📜 @sheraneh_eitaa
محمدجعفرخان گراشی (۱۸ ذیحجهٔ ۱۲۹۶ ه‍.ق – ۱۴ رجب ۱۳۳۸ ه‍.ق) ملقب به مقتدرالممالک و متخلص به شیدا، شاعر فارسی‌زبانِ ایرانی بود. او در گراش به دنیا آمد و همانند پدر، پدربزرگ و عموهایش به حکومت لارستان و بنادر خلیج فارس رسید. محمدجعفرخان مدتی در شیراز به صورت تبعیدی زندگی می‌کرد. او غالباً از تخلص «شیدا» و در مواردی از تخلص «جعفر» در اشعارش بهره برده‌است و در اکثر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی، دارای اثر است. او پیرو سبک عراقی بوده‌است و بیشترین تأثیر را اشعار حافظ و سعدی بر او گذاشته‌اند. با این حال، از سبک ادبی شاعران معاصرش همچون وصال شیرازی و صحبت لاری نیز متأثر است. قصیده‌هایی که شیدا در وصف پیامبر اسلام و امامان شیعه سروده‌است، از آثار موفق آیینی در سدهٔ اخیر به‌شمار می‌رود. اشعار شیدای گراشی تا مدت‌ها پس از او مفقود بود تا این که در لار بازشناخته شد و توسط نوه‌اش، احمد اقتداری، تصحیح شد و به چاپ رسید. کتاب دیوان شیدای گراشی شامل مقدمه‌ای به قلم اقتداری و منتخبی از اشعار رستم‌خان، پدر شیدا، تحت عنوان باغستان است. نوحه‌های شیدای گراشی برای برخی از مردمان آذربایجان نیز آشناست و در عزاداری‌های محرم آن را می‌خوانند. همچنین، آثاری از قلعهٔ گراش که محل زندگی او در گراش بوده‌است هم بر روی کوه کلات قابل مشاهده است. او در نهایت در یک جنگ محلی که در بلوک صحرای باغ به وقوع پیوست، کشته شد. جسد او ابتدا به گراش و پس از حدود چهار دهه به کربلا منتقل شده و دفن شد. 📜 @sheraneh_eitaa
چه کنم گر نکنم من به فدایت جان را کافرم گر ندهم در ره تو ایمان را بعد از این روی من و خاک ره پیر مغان همه تن گوش شوم تا چه رسد فرمان را ذره یا کمتر ، از خاک در دولت دوست گر دو عالم بدهندم ، نفروشم آن را کیمیایی‌ست عجب خاک درش بر عشاق که کند همچو زر پاک ، دل ایشان را حالیا چاکری پیر مغان باید کرد تا شوی مستحق نعمت جاویدان را عشق او هست کلید در جنات نعیم حور و غلمان و جنان کوثر و هم رضوان را دل رهاند ز غم و انده و سرگردانی عشق او در دو جهان عاشق بی‌سامان را حالیا خاک ره پیر مغان شو (شیدا) تا شود بنده‌ی کمتر خَدَمَت سلطان را 📜 @sheraneh_eitaa
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای مجتبی خرسندی چیزی نماند از آن همه شوری که داشتم در جمع غایب است حضوری که داشتم هرروز من بدون‌تو تنها شب است، شب رفتی و رفت روزن نوری که داشتم من بودم و دلم...، ولی از بعد رفتنت از دست رفت سنگ‌صبوری که داشتم با عیب خود اگرچه کنارآمدم، ولی دیگر شکسته بود غروری که داشتم حالا نگرد، بعد تو پیدا نمی‌شود در کوچه‌های شهر عبوری که داشتم از چشم‌های ابری من در نبود تو افتاد دانه‌دانه بلوری که داشتم روز قیامت از تو طلب‌کار می‌شود هر آرزوی زنده‌به‌گوری که داشتم 📜 @sheraneh_eitaa
نه ز مهر نور بینم نه ز ماه روشنایی همه روز روز هجران همه شب شب جدایی همه خسته و شکسته دل و دیده بر تو بسته به لب تو نوشدارو به کف تو مومیایی من پر شکسته رشکم به قفس بوَد به مرغی که گهی به نیروی پر، کند آرزو رهایی به زمان او نکویی به دگر بتان چه جویی؟ مطلب به روز روشن ز ستاره روشنایی بگشا زبان (صباحی) به ترانه‌ی محبت که کس آشنا نباشد به زبان آشنایی 📜 @sheraneh_eitaa
تو کیستی؟ سلاله‌ی زهرای اطهری معصومه‌ای، کریمه‌ی آل پیمبری ممدوحه‌ی ائمّه و محبوبه‌ی خدا احمد خصائل استی و صدّیقه منظری باب الکرم، سلاله‌ی باب الحوائجی امّ العفاف، دختر موسی بن جعفری امروز قبله‌ی دل خوبان روزگار فردا همان شفیعه‌ی فردای محشری تو سوّمین ملیکه‌ی اسلام فاطمه آیینه دار زینب و زهرای اطهری بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستاره‌ای در هفت بحر نور، فروزنده گوهری هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری مصباح علم و دانش و توحید و معرفت مصداق هل اتی، ثمر نور و کوثری عمر کم تو خاطره‌ی عمر فاطمه است یادآور مقاومت و صبر مادری گویند باز می‌شود از قم در بهشت تو خود بهشت قرب خداوند اکبری مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری بر هشت آفتابِ ولایت ستاره‌ای در نُه سپهر نور مَه نور گستری پیراهن تو عصمت، تقوی‌ست چادرت زهد مجسمّی و عفاف مصوّری در بحر بی کرانه‌ی ایمان دُرِ کمال در آسمان زهد فروزنده اختری باب المراد دختر باب الحوائجی اخت الوقار، دخت بتول مطهری گویند سایه‌ی حرمت بر سر قم است قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری زانو زنند خیل فقیهان به محضرت آری تو شهر فقه و احادیث را دری روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش باور کنند خلق که در نطق حیدری اسلام را به منطق گرمت مروّجی توحید را به نیروی علمت بیانگری عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد با خنده بوسدت که بهشت مکرّری از نخل‌های سبز فدک می‌رسد ندا این باغ از آن توست که زهرای دیگری «میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست زیرا تو در قصیده سراییش رهبری 📜 @sheraneh_eitaa
غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی هزار فخر تو را هست در جهان امّا همین بس است شرف، خواهر رضا هستی... نوشته‌اند به تقدیر تو که زائر باش هنوز زائر آن مشهدالرضا هستی... به بارگاه تو دل از یقین شود لبریز تویی که معنی «یَهدی لِمَن یَشا» هستی... شکسته پشت من از این همه گناه، اما چه غم مرا که توأم شافع جزا هستی... چه خوانمت که زبان، عاجز است از وصفت چه گویمت که تو مستغنی از ثنا هستی 📜 @sheraneh_eitaa
شبی دل شسته بودم در زلال ربّنا اینجا که عطری در صدایم ریخت‏ بانگی آشنا اینجا شبی، زیبا شبی، پوشانده بودم قامت دل را لباسی سبزتر از مخمل نور و دعا اینجا... چه عطر است این؟ که عطر کاظمین و طوس را دارد اگر قصد طواف هر سه را داری، بیا اینجا سپیده، آسمان و خاک اینجا جذبه‌ای دارد که با سر می‏‌دود خورشید هم از طوس تا اینجا به یاد غربت لب‌تشنگان روز عاشورا عطش گل می‌‏کند در چشمۀ آیینه‌‏ها اینجا 📜 @sheraneh_eitaa
‍ هیچ شب خالی از اندیشه ی زلف تو نیم این تصور سبب خواب پریشان من است. شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
جای صبح بخیر بهش بگید: «چراغ از خنده‌ات گيرم كه راهِ صبح بگشايم.» | صبحتون بخیر و امید🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟ من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟ روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته وبا قد خمیده رفتم بنویسید همه دور ربرم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت ...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید.. روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود،خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ ... بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد 🏴 سالروز وفات حضرت معصومه (س) بر حضرت صاحب الزمان (عج) و تمامی شیعیان آن حضرت، تسلیت باد. 📜 @sheraneh_eitaa