eitaa logo
شاعرانه
26.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
784 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
پریچهره بتی عیار و دلبر نگاری سرو قدّ و ماه منظر سیه چشمی که تا رویش بدیدم سرشکم خون شدست و بر مشجر اگر نه دل همی‌خواهی سپردن بدان مژگان زهر آلود منگر وگر نه بر بلا خواهی گذشتن بر آتش بگذر و بر درش مگذر بسان آتش تیزست عشقش چنانچون دو رخش همرنگ آذر بسان سرو سیمین است قدّش ولیکن بر سرش ماه منوّر فریش آن روی دیبا رنگ چینی که رشک آرد بر او گلبرگ تر بر فریش آن لب که تا ایدر نیامد ز خلد آیین بوسه نامد ایدر از آن شکر لبانست اینکه دایم گدازانم چو اندر آب شکر از آن لاغر میانست آنکه عشقم چنین فربه شدست و صبر لاغر به چهره یوسف دیگر ولیکن به هجرانش منم یعقوب دیگر اگر بتگر چنان پیکر نگارد مریزاد آن خجسته دست بتگر و گر آزر چنو دانست کردن درود از جان من بر جان آزر صنوبر دیدم و هرگز ندیدم درخت سیم کش بر سر صنوبر چنان کز چشم او ترمس نترسید جهود خیبری از تیغ حیدر چنان کان چشم او کردست با من نکرد آن نامور حیدر به خیبر چنان بر من کند او جور و بیداد نکردند آل بوسفیان به شبر چنانچون من برو گریم نگریید ابر شبیر زهرا روز محشر مرا گوید ز چندین شعر شاهان ز چندین عاشقانه شعر دلبر به من ده تا بدارم یادگاری به پرده‌ی چشم بنویسم به عنبر به حلقه‌ی زلفک خویشش ببندم چو تعویذی فرو آویزم از بر کم از شعری که سوی ما فرستی نه‌ام اندر خور گفتار وز در مگر خود شعر بر من برنزیبد مگر خود نیستم ای دوست در‌خوَر ایا ناپاک دار این خواریم بس بدین اندر نیارم سر به چنبر چرا بنویسیم باری مدیحی امیر نامداران شاه مهتر کدامست آنکه گویی روی گیتی بیفروزد به بوسعد مظفر چو نام آن نگار آمد به گوشم فرو باریدم از چشم آب احمر فراقش صورتی شد پیشم اندر خیالی دیدمش مکروه و منکر بترسیدم که ناگاهان کنارم تهی گرداند از بستان عبهر چو از من بگسلد کی بینمش باز کی آید این گذشته رنج را بر فرو بارید ابر از دیدگانم بر آن خورشید کش بالا صنوبر همی بگریستم تا ز آب چشمم چو روی یار من شد روی کشور چو روی یار من شد دهر گویی همی عارض بشوید به آب کوثر به کردار درفش کاویانی به نقش وَشیْ و کوفی سراسر بپوشیده لباس فرودینی بیفکنده لباس ماه آذر گل اندر بوستانان بشکفیده بسان گلبنان باغ پر بر تو گویی هر یکی حور بهشتی است بدست هر یک از یاقوت مجمر به صد گونه نگار آراسته باغ به نقش وَشیْ و نقش مِسطَر به کاخ میر ما ماند به خوبی گشاده بر همه آزادگان در سحرگاهان که باد نرم جنبد بجنباند درخت سرخ و اصفر تو پنداری که از گردون ستاره همی باریده بر دریای اخضر نگار اندر نگار و لون در لون هزاران در شده پیکر به پیکر بزیر دیبه سبز اندر آنک ترنج سبز و زرد از بار بنگر یکی چون حقه‌ی از زرّ خفچه است یکی چون بیضه‌ی بینی ز عنبر بنفشه زیر و زیر شاخ سوسن چو بر دیبای زنگاری مزّبر به شادروان شهر آزاد ماند که اسکندر برو پاشید گوهر درخت سبز تازه شام و شبگیر که ماه از برهمی تابد بر او بر درفش میر بوسعدست گویی فروزان از سرش بر تاج گوهر به گیتی ز آب و آتش تیزتر نیست دو جانند و دو سلطان ستمگر ترا سیمرغ و تیر گز نباید نه رخش جادو و زال فسونگر گر او رفتی به جای حیدر گرد برزم شاه گردان عمرو و عنتر نه ز آهن درع بایستی نه دلدل نه سر پایانش بایستی نه مغفر عدو را بهره از تو غل و پاوند ولی را بهره از تو تاج و پر گر یکی زردشت وارم آرزویست که پیشت زند را بر خوانم از بر در آب گرم در ماندست پایم چو در زرفین در انگشت ازهر 📜 @sheraneh_eitaa
سر زلف مشکین جانان من مرا کشت و پیچید بر جان من ایا ترک سیمین تن سنگدل هویدا بتو راز پنهان من دو ابرند زلف تو و چشم من بعشق اندرون هر دو برهان من ز مشکست بر سیم باران تو ز خونست بر زرّ باران من به فرمان من باش تا برخوری ترا بد نیاید ز فرمان من نگردم ز پیمان تو من بدل مگردان تو دل را ز پیمان من 📜 @sheraneh_eitaa
خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟ آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من: نامردم ار که بی کله، آنی بسر کنم من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی! من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!! من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک! ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم: «عشقت نه سرسری است که از سر به در شود» «مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم » «عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم » «با شیر اندرون شد و با جان به در کنم » 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دل شوریده او را یاد کن عشق را با هر نفس فریاد کن سجده کن چون عاشقان سینه چاک باش بر درگاه جانان همچو خاک گر به توفانی توکل پیشه کن بر شگفتی ها دمی اندیشه کن بیخود از خود باش و او را یاد کن خویش را از بند نفس آزاد کن سر ببری گر تو دیو نفس را حکم خواهی راند ماه و شمس را نقش اگر خواهی ز چشم و خط و خال گلشن رازش بود بال خیال دارد آن گلشن نشان زان بی نشان باز کن در آن گلستان چشم جان باش دائم سوی معنا در سفر تا ز جانان تازه تر یابی خبر وارهان خود را ز چنگال هوس تا همه انوار او بینی و بس خرقه ی ایثار و خدمت کن به تن جز کلام عشق کوته کن سخن گر دلی باشد ز تو رنجیده حال میشوی همچون پرنده بسته بال کن نگه بر بوم نقاش وجود آن که بود و هیچ غیر از او نبود با همه کثرت در این نقش نگین وحدت پنهان هستی را ببین گرگ شک هر سو نشسته در کمین تا نچینی خوشه از باغ یقین ابر آن گاهی که باران می شود قطره ها خندان نمایان میشود قطره هایی که به وحدت ابر بود که به صورتهای کثرت رخ نمود هر کجا دریا و ابری شد نهان وحدتی از کثرت است آنجا عیان وحدتی زیبا و بی همتاست او در میان کثرتش یکتاست او 📜 @sheraneh_eitaa
محبوبه بزم‌آرا از شعرای اهل خراسان است. وی با مدرک کارشناسی‌ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، مسئولیت روابط عمومی اداره‌كل كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان‌ خراسان رضوی را بر عهده دارد. فعالیت تخصصی بزم‌آرا، در عرصه شعر و نثر کودک و نوجوان است. «آواز در باران» و «در مسیر باد پرسه می‌زنم» دربردارنده اشعار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمی‌کند جز با ضریح پاک تو صحبت نمی‌کند شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت من را به آستان تو دعوت نمی‌کند مولا نگو که این پر و بال شکسته را باران مرهم تو شفاعت نمی‌کند دیگر کبوتر دل من آب و دانه را جز با کبوتران تو قسمت نمی‌کند آخر بدون مرحمت چشم‌های تو این خسته را خدا هم اجابت نمی‌کند خواندی مرا، وگرنه بدون اشاره‌ات قلبم چنین هوای زیارت نمی‌کند 📜 @sheraneh_eitaa
28.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | چرا شاعران مشارق را انتخاب می‌کنند؟ هفتاد و ششمین محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 💡 | اطلاع‌رسانی اخبار و رویدادهای فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی: 🆔 @eshragh_news
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | نگاهِ تو گِره وا می‌کند از کارها، مولا... 🔸 کریمان خوب می‌دانند، آدابِ کرامت را اگر مسکینِ تو، رسمِ گدایی را نمی‌داند ... 🔹 شعرخوانیِ زیبای مداح حرم مطهر رضوی در وصف امام مهربانی‌ها، حضرت رضا علیه‌السلام 📜 @sheraneh_eitaa
مانده ست در انتخاب اما و اگر تا اینکه دهد عمر گرانمایه هدر دیروز ید واحده ای بود ولی امروز میان جمع تنهاست بشر 📜 @sheraneh_eitaa
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا باشد گه وصال ببینند روی دوست تو نیز در میانهٔ ایشان ببینیا تا اندران میانه که بینند روی او تو نیز در میانهٔ ایشان نشینیا 📜 @sheraneh_eitaa
عشق آمد و خاکِ محنتم بر سر ریخت زان برقِ بلا به خرمنم اخگر ریخت خون در دل و ریشهٔ تنم سوخت چنان کز دیده به جای اشک خاکستر ریخت 📜 @sheraneh_eitaa
براے درڪ گیسویت دلم را شانہ ڪن امشب خودت ویرانہ اش ڪردے درونش خانہ ڪن امشب شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa