5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای غلامرضا کافی در محضر رهبرانقلاب با موضوع #حجاب
می خواهم این که آیینه جان ببینمت
کاری نکن که آینه گردان ببینمت
پوشیده باش در دل من، مثل رازِ عشق
باری چه حاجت است نمایان ببینمت
ای گوهر نفیس، نَفَس در هوس مَزن
در پرده باش تا که درخشان ببینمت
زیبایی ات حَراج، به بازارِ تن مَباد
پوشیده باش تا که فقط جان ببینمت
لطف خداست این که لطیف است خلقتت
حیف است این که بَرده ی شیطان ببینمت
گوهر به حُقّه ی صدف آسوده خاطر است
ایمن ز حُقّه بازی دوران ببینمت
سخت است بَر تو تا گِرِهِ سُستِ روسَری
می آید این که سخت پشیمان ببینمت
چشم هوس فرا نرود از حصار جسم
تا کی اسیر چشم هوس ران ببینمت
دلشوره ام فقط نه به موی پریش توست
آشفته ام که باز پریشان ببینمت
زن زندگی ظرافت و زیباییات به جا
کی در مقام شامخ انسان ببینمت
فرق است در ترانه ی تاریکِ چَرت خوان،
یا در بیانِ روشن قرآن ببینمت
خواهی که زیر خواهش راعیل له شوی،
یا در شکوه دختر عِمران ببینمت؟
دین هَرزه، چند در پیِ ناقورِ این و آن؟
آزاده باش تا که مسلمان ببینمت
در اختیار توست که دوزخ نشین شوی
یا در بهشت و سبزه ریحان ببینمت
گُردآفریدِ عصر تویی، دخت نامدار!
بر تارکِ تَبارکِ ایران ببینمت
ای دختر عزیز من ای غنچه ی بهار!
چون بوی گل درآی که پنهان ببینمت
ای گل به لالههای وطن خیره شو، مباد
شرمنده ی مرام شهیدان ببینمت
📜 @sheraneh_eitaa
سود دریا نیک بودی گر نبودی بیم موج
صحبت گل خوش بدی گر نیستی تشویش خار
دوش چون طاووس می نازیدم اندر باغ وصل
دیگر امروز از فراق یار می پیچم چو مار
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای مهر گسل که با توام پیوند است
وز تو به یکی عشوه دلم خرسند است
لطفی بکن و بگو که من زان توام
پیداست که قیمت دروغی چند است
#شعر #امیر_شاهی
📜 @sheraneh_eitaa
ای عشق تو آتش زده در خرمن جانها
وز سوز غمت سوخته دلها و روانها
خون شد دل عشاق ز دست الم عشق
شرح غم عشق تو برونست ز بیانها
از شوق جمال تو دل چرخ پرآتش
بیصبر و قرار از غم تو دور و زمانها
محرم به حریم تو نه نام و نه نشانست
بینام و نشان در حرمت نام و نشانها
سرگشته و حیران به بیابان تحیر
در ذات و صفات تو یقینها و گمانها
از بحر هویت که دو عالم به کنارست
خلقان همگی بیخبر از قعر و میانها
از پرتو حسنت شده تابان همه عالم
وز روی تو روشن همه کون و مکانها
کی حسن رخت شرح دهد نطق کماهی
در وصف جمال تو چو لال است زبانها
عارف نبود هرکه نبیند چو اسیری
آیینه روی تو عیانها و نهانها
#شعر #عاشقانه #اسیری_لاهیجی
📜 @sheraneh_eitaa
شب سردیست، هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
|شبتون بخیر🌙
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صــبح رخ داده که باور ڪــند این دل شــاید
پشت ِتاریڪی ِ ما هم ، سحری میآید
#سیما_اسعدی #شعر
|صبحتون به عشق و آرامش 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
تا هستی ما فنای مطلق نشود
جان را صفت بقا محقق نشود
تا بر سر دار سر نبازد منصور
بیخود متکلم انا الحق نشود
#شعر #بابافغانی
📜 @sheraneh_eitaa
جان ها فدای دیدن دیدار بوالوفا
کردند انبیا همه در کار بوالوفا
دانسته اند قصه الله اشتری
چون یوسفند در سر بازار بوالوفا
حق در وفای بنده مدارا کند بسی
ناید ز بی وفائی ما عار بوالوفا
شب تا بروز ناله وافغان آه ماست
چون بلبلان مست بگلزار بوالوفا
مهر و وفاست کار خداوند لاینام
بنگر شبی بدیده دیدار بوالوفا
در ذره ذره بین رخ او را در آفتاب
کوهی مباش غافل از اسرار بوالوفا
#کوهی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
باز رست از پنجه پنجه گریبان حیات
جامی اما نامدت دامان بهبودی به دست
سال عمرت شصت شد در لجه هستی بکوش
تا ازین دریا برآری صید مقصودی به شست
#شعر #جامی
📜 @sheraneh_eitaa
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
#شعر #شیخ_بهایی
📜 @sheraneh_eitaa
عطار
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.
#معرفی_شاعر #عطار
📜 @sheraneh_eitaa
روز و شب چون غافلی از روز و شب
کی کنی از سر روز و شب طرب
روی او چون پرتو افکند اینت روز
زلف او چون سایه انداخت اینت شب
گه کند این پرتو آن سایه نهان
گه کند این سایه آن پرتو طلب
صد هزاران محو در اثبات هست
صد هزار اثبات در محو ای عجب
چون تو در اثبات اول ماندهای
ماندهای از ننگ خود سردرکنب
تا نمیری و نگردی زنده باز
صد هزاران بار هستی بی ادب
هر که او جایی فرود آمد همی
هست او را مرددونهمت لقب
چون ز پرده اوفتادی میشتاب
تا ابد هرگز مزن دم بیطلب
طالب آن باشد که جانش هر نفس
تشنهتر باشد ولیکن بی سبب
نه سبب نه علتش باشد پدید
نه بود از خود نه از غیرش نسب
چون نباشد او صفت چون باشدش
خود همه اوست اینت کاری بوالعجب
گر تو را باید که این سر پی بری
خویش را از سلب او سازی سلب
بر کنار گنج ماندی خاک بیز
در میان بحر ماندی خشک لب
چون رطب آمد غرض از استخوان
استخوان تا چند خائی بی رطب
هین شراب صرف درکش مردوار
پس دو عالم پر کن از شور و شعب
مست جاویدان شو و فانی بباش
تا شوی جاوید آزاد از تعب
چون تو آزاد آیی از ننگ وجود
راستت آن وقت گیرد حکم چپ
از دم آن کس که این می نوش کرد
دوزخ سوزنده را بگرفت تب
همچو عطار این شراب صاف عشق
نوش کن از دست ساقی عرب
#شعر #عطار
📜 @sheraneh_eitaa