eitaa logo
شاعرانه
26.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
820 ویدیو
81 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی‌ام به محضرتان خیس آب شد هـر روز بـا گـنـــاه دلـت را شـکـسـتـه‌ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گـفـتـنـد پـای نـامـۀ ما گـریـه می‌کـنـی حـالِ شـمـا ز دیـدن نـامـه خـراب شد با این وجـود تا که گره خـورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مسـتجاب شد هر عاشقی‌که خالصانه پای تو نشست پیچیده عطر نوکری‌اش، چون گلاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلــرحــیــل به جـانـم عــذاب شـد سـرچـشـمـۀ زلال شـد آئـیـنـۀ جـمـال بر دیده‌ام نگـاه به رویت سـراب شد امسال هم گدای شب جـمـعـۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ** مــا را بـــخــر عــزیــز دل شــاه کــربـــلا جان کسی‌که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای "الیه" خطاب شد گـودال فـوق عـرش و تـجـلـی رب آن در پـاره حــنــجـر پـســر بــوتــراب شـد عمری‌ست روضه خواندم و باور نمی‌کنم زیـنـب چـگـونه وارد بـزم شـراب شد 📜 @sheraneh_eitaa
یک پنجره‌ام رو به تماشای نگاهت رودی به هم‌آغوشـی دریـــا متمــایل... 📜 @sheraneh_eitaa
شبی که با تو گذشتم از عمق فاصله ها یکی یکی به سرآمد تمام مسئله ها بدون تو نظریات و فرضیات پر است ظهور توست جوابی بر این معادله ها به دست خالی من می رسد نگاهی سبز و می تراود از آستین یک عبا، صله ها به جای شکوه، دعای فرج دوای من است ازاین به بعد رها می شوم از این گله ها خدا خبر به زمین می دهد که او آمد به اوج می رسد این ذوق و شوق و هلهله ها و روشن است برایم چو روز، یک روزی تمام می شود این بحث ها، مجادله ها بیا که با تو علی زنده می شود، وقتی که ذوالفقار شود ختم کل غائله ها 📜 @sheraneh_eitaa
در شبِ هجران ، مرا پروانهٔ وصلی فرست ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع شبتون در پناه حق 🌙 📜 @sheraneh_eitaa
ای که روشن شود از نورِ تو هر صبح جهان... روشنایِ دل من حضرت خورشید سلام |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
آه ... اگر رگبار گیسوی تو دریا دم نبود یک کف از خاکِ کویر خاطرم، خرّم نبود چشم گلدانها به دیدار تو روشن مانده است بی تکلّف، خنده هایت از شکفتن، کم نبود ای بهار غنچه ساز ازخاک گیلانگرد من هر چه می رویید بی تو، جز گُل ماتم نبود قحط شادابی است، اشکم را به چشم کم مگیر تشنگی می کُشت گُل ها را اگر شبنم نبود ابر اندوهت حجاب افتاد ورنه در نظر اینقدر آینده ی خورشیدیان، مبهم نبود خاک، خشکی می گرفت ازخون وخاکستر،اگر جرعه ای از عشق در آب و گل آدم نبود دشت، نیلی بود و سبزه خونچکان آهو دوان در غزل «شیون» غزال واژه ای رامم نبود 📜 @sheraneh_eitaa
دلم کرده هوای آن زمانی که بوده با وفایی،شادمانی همه دور هم و از غصه ها دور چنین احوال باشد جاودانی چو هر پیر و جوان با عشق بودند همه راضی به آب و قرص نانی نبودش هیچ امکانات امروز ولی هم عشق بود و مهربانی سراید از دلش (تارای) شاعر خوشا بر روزگار آن چنانی ( تارا) 📜 @sheraneh_eitaa
تا میلِ من و تو بر جفا و ستم است تا طینت ما فاقد جود و کرم است تا بَد زِ برای یکدگر می خواهیم گر سنگ ببارد سرِ ما، باز کم است 📜 @sheraneh_eitaa
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى. |مناجات شعبانیه| أَقْبِلْ عَلَىَّ ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار میکنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟! آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم 📜 @sheraneh_eitaa
عبدالجواد ادیب نیشابوری (۱۲۴۳ـ۱۳۰۵ش)، ادیب، مدرس و شاعر دوره مشروطه و مقیم مشهد بود. او از یک چشم، نابینا بود و علاوه بر شعر و ادبیات فارسی در ادبیات عرب نیز مهارت داشت. او بیش از ۴۰ سال در حوزه علمیه مشهد تدریس کرد.از شاگردان او می‌توان به ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، ادیب طوسی اشاره کرد. دیوان اشعار ادیب، حاوی ۶ هزار بیت از شعرهای او است. 📜 @sheraneh_eitaa
همه شب به کویت آیم به بهانه‌ی گدایی که مگر شبی ز رحمت به رخم دری گشایی به خدا اگر توانم روم از درت به جایی که مرا ز بند زلفت نبود سر رهایی همه تن به جمله چشمم که مگر ز در درآیی همه جان به جمله گوشم که مگر لبی گشایی بنشین پیاله‌ گیر و بیا و بوسه‌ای ده دم خویش نگهدار و مزن دم از جدایی به کدام کیش و آیین به کدام مذهب و دین ببری قرار دل را به سراغ دل نیایی مده ای فقیه پندم که به پند تو بخندم من و ترک پارسی گو و تو راه پارسایی تو اگر خدای جویی ز نگارخانه‌ی دل بزدای رنگ مایی و بشوی رنگ مایی ز بلای خودستایی مگرت خدا رهاند مگرت خدا رهاند ز بلای خودستایی به عبث بر طبیبان چه بنالی از حبیبان تب عاشقان بی دل نبود دلا شفایی به طواف خانه رفتن چه اثر چه سود دارد چه زمین کدام خانه که تواش نه کدخدایی اگرت وصال باید گذر از خیال باید همه وجد و حال باید ز گزاف و خیره رایی بگشای چشم بینا که به نصرت الهی بجهی به بام الّا ز گراف و خیره رایی فعلات فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن امل ادیب کامل بود آیت خدایی 📜 @sheraneh_eitaa