eitaa logo
شاعرانه
27.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
767 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی محمود حبیبی کسبی در دیدار شعرا با رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
من تماشای تو می‌کردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی به تماشای منند! گفته بودی که چرا محوِ تماشای منی و چنان محو که یکدم مُژه بر هم نزنی مُژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود نازِ چشم تو به قدر مُژه بر هم زدنی... 📜 @sheraneh_eitaa
شاعرانه
سیدعلیرضا شفیعی متولد ۱۳۷۵ و اهل اهواز است. خاندان او از علما و اهل ادب بودند و رشد کردن در چنین محی
🔺من سرو ندیده ام قباپوش🔺 علی رضا شفیعی ▪️روایتی کوتاه از دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب اسلامی و لحظاتی از گفتگویمان با ایشان▪️ ...قبل از اذان مغرب رفتم که حضرت آقا را از نزدیک‌تر ببینم و گفتگو کنم. نشد. می‌گفتند فقط کتاب دارها می‌توانند خدمت آقا برسند و من کتابم را نیاورده بودم. برگشتم. اما نا امید نشدم. اذان شد. صفوف نماز جماعت تشکیل شد و آقا به امامت ایستادند. بین الصلاتین، ایستادند برای نافله نماز مغرب. این بیت سعدی از ذهنم عبور کرد که: من ماه ندیده ام کلَه دار من سرو ندیده ام قباپوش افطار که خوردیم اکثر جمعیت رفتند طبقه بالای بیت برای شروع جلسه. محافظین نمی‌گذاشتند کسی نزدیک آقا شود. اما‌ ناگهان رفتم‌ جلو و با صدای بلند گفتم: حضرت آقا سلام علیکم. آقا که سرشان پایین بود نگاهم‌ کردند. گفتم:"انگشتری..." فکر کردند می‌گویم انگشتر می‌خواهم. گفتند: چیزی دستم نیست. گفتم: برایتان انگشتر هدیه آورده‌ ام. "در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد" و این حیله من بود برای اینکه حلقه حفاظتی را متقاعد کنم که بگذارند جلو بروم! الان دیگر خود آقا اجازه داده بود. جلو رفتم و کنارشان نشستم. گفتم شفیعی هستم از اهواز. آشنایانه نگاه کردند و گفتند: نوه آقای شفیعی هستید؟ گفتم: بله گفتند:حالشان خوب است؟ گفتم:بله؛ عرض سلام و دستبوسی داشتند خدمت شما. گفتند: دو تا نوه شاعر دارند ایشان. گفتم: بله؛ دیگری آقا سیدمحمدمهدی است که آن‌ طرف ایستاده. و نگاه آقا به او دلیل موجهی بود برای حلقه حفاظتی که به سیدمحمدمهدی هم مجوز ورود بدهند! همزمان آقا گفتند: آقای شفیعی آقازاده ای داشتند که فوت شد. - بله؛ سیدمحمدمهدی که دارد می آید فرزند ایشان است. سید هم روبروی آقا نشست و دست ایشان را بوسید. آقا گفتند: آقای شفیعی از ذخائر ماست و هم شما و هم مردم خوزستان باید قدر ایشان را بدانید. بعد گفتند: من شعرهایتان را دیده ام؛ شما شاعران خوبی هستید و استعداد خوبی دارید. کدامتان بود که برای عراق و اینها شعر گفته بود؟ سیدمحمدمهدی گفت: من برای مدافعان حرم خدمتتان شعر خواندم. آقا گفتند: شعر خوبی بود. ان شاالله موفق باشید. به دست جانباز آقا بوسه ای زدم و متحیر از حافظه ایشان به عقب برگشتم.. کمی بعد دیدم انگشتر عقیقی که به ایشان هدیه داده بودم در دستشان است.... 🗒۶ فروردین ۱۴۰۳ 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای پیدا شدن وصیتنامه هیا کودک فلسطینی که قبل از شهادت وصیت‌نامه‌اش را نوشته بود 🔸در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب، خانم طیبه عباسی شعری درباره این کودک شهید سرود و به این ماجرا اشاره کرد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | برای هیا، کودک فلسطینی که قبل از شهادت وصیت‌نامه‌اش را نوشته بود + تصویر وصیتنامه این کودک شهید 🔹خوب می‌داند شهادت تازه آغاز حیات است آخر نامه الیه راجعون را می‌نویسد سالهای بعد پیروزی معلم روی تخته نام او را در میان بهترین‌ها می‌نویسد 📹 لحظاتی از شعرخوانی خانم طیبه عباسی در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب در شب میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام 📜 @sheraneh_eitaa
گر چه مسجد را گروهی با تجمل ساختند اهل دل، میخانه را هم با توکل ساختند عشق جانکاه است یا جان بخش؟حالا هرچه هست عشق بازان، بینِ مرگ و زندگی پل ساختند سقف آگاهی ستونی جز فراموشی نداشت این بنا را خشت بر خشت از تغافل ساختند بی سبب مهمان نواز مجلس ماتم نبود این گلاب تلخ را از گریه ی گل ساختند روز خلقت در گل ما شوق دیدار تو بود از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند 📜 @sheraneh_eitaa
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری آغوش گل این بوی ندارد که تو داری شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
IMG_20240318_210637_637.HEIC
897.2K
از قعر زمین به اوج افلاک سلام از من به حضورحضرت یارسلام صبح است دلم هواییت شد از جانب قلب من بر آن یار سلام | صبحتون حسینی💛✨ 📜 @sheraneh_eitaa
هنگامه ی گل هنگامه ی گل باشد و بلبل که بهار است فصل خوش وصل و نظر و غمزه ی یاراست از شور خوش مرغ گلستان چه بگویم کز نغمه ی او سبزه و گل مست نگار است در شور خوش باغ پر از میوه و گل ها چشم همه سرمست ز گل های انار است در این همه شادی چه خوشا شاپرک عشق بر شاخه ی لبریز شکوفه به شکاراست هرگوشه نظر کردم و هرچه که شنیدم دیدم همه سرمست پی بانگ هزار است شادیم وخوش ازاین همه شور وشعف وصل چون وقت وفای خوش یاری به قرار است (دل) چون که (نشیند) به وصال خوش دلدار دلدار خودش شاد از این وصلت یار است 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از اشعار دلسوخته
🙏🏼 راه خود را بی تو رفتم اشتباه مانده ام با کوله باری از گناه از مسیر تو جدا گشتم خدا... راه شیطان رفتم اُفتادم به چاه بی تو بودن حاصل خوبی نداشت این جهان و آن جهانم شد تَباه یا غفور و یا رحیم و یا کریم سوی تو برگشته عبد رو سیاه عذر میخواهم خطایم را ببخش آمدم این بار باشم رو به راه بنده خود را بغل کُن بعد از این غیر آغوشت نمی گیرم پناه... کانال شعر، متن، آموزش،مداحی عضوشوید 👇🏼👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/647823363C45a7e8dbd8
بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که باز تکرار به بار آمده، می‌بینی که سبزی سجدۀ ما را به لبی سرخ فروخت عقل با عشق کنار آمده، می‌بینی که آنکه عمری به کمین بود، به دام افتاده چشم آهو به شکار آمده، می‌بینی که حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد گل سرخی به مزار آمده، می‌بینی که غنچه‌ای مژدۀ پژمردن خود را آورد بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | آرزوی بانوی شاعر هندوستانی که برآورده شد خانم آذرمی‌دخت صفوی از شعرای هندوستان: امشب با چشم خودم دیدم که رهبر معظم چقدر نسبت به شعر و ادب ذوق دارند و واقعا یک شخصیت منفرد هستند. سیاستمداران و کشورداران مختلف به امور ادبی و شعری اینقدر توجه ندارند. واکنش رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
تو عصیانی ترین خشمی که می جوشد ز جام و ساغر خیام درین شب ها که گل از برگ و برگ از باد از خویش می ترسد و پنهان می کند هر چشمه ای سر و سرودش را درین آفاق ظلمانی چنین بیدار و دریاوار تویی تنها که می خوانی... 📜 @sheraneh_eitaa
حامد عسکری ۱۰ خرداد ۱۳۶۱ در بم متولد شد. او فارغ‌التحصیل لیسانس رشتۀ حقوق قضایی است و هم‌زمان با تحصیلات کلاسیک، سابقۀ چند سال تحصیل در حوزه را نیز در پرونده دارد. بعد از زلزلۀ بم به دلیل شرایط نامساعد روحی به تهران انتقالی گرفت. او همچنان حسرت شاعرانی را می‌خورد که در این اتفاق تلخ زیر خاک مدفون شدند. عسکری که نوشتن را با شعر آغاز کرده بود به مرور به عرصۀ نویسندگی نیز ورود پیداکرد و به مقبولیت چشم‌گیری رسید. وی با روزنامۀ «جام‌جم» همکاری دارد. «خانمی که شما باشید»، «سرمه‌ای»، «پری‌دخت» و «خال سیاه عربی» از آثار نظم و نثر این شاعر است. 📜 @sheraneh_eitaa
گرمی لبخند از آواز بنان برداشته چشم از فیروزه‌های اصفهان برداشته حس معصوم نگاه غرق در اعجاز را از دعاهای مفاتیح الجنان برداشته بعدها هرکس بخواند نقلی از زیباییش از غزل‌های من آتش به جان برداشته عشق مدت‌هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد جفت معصوم تو را از آشیان برداشته بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت کیسه باروت از ستارخان برداشته 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خاطرات شنیدنی و بانمک حامد عسکری و ناصر فیض از دیدار شاعران با امام خامنه‌ای 📜 @sheraneh_eitaa
جان، آمده رفته هیجان آمده رفته نام تو گمانم به زبان آمده رفته احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته صف از پیِ صف تا به اذان آمده رفته؟ پلکی زده‌ام خواب مرا آمده برده پلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاه بر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته من در به در او به جهان آمده بودم گفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم بسیار به عمرم رمضان آمده رفته 📜 @sheraneh_eitaa
یا سیــّد العطشــان 😭💔 وقت اِفطار که در اُوجِ عَطش بی حالَم صحنه ای در نَظرم می رسد و می نالَم ظُهر گرما وُ بیابان وُ تَنِ غرقِ به خون یادِ خشکیِ لبِ مَردِ تویِ گودالم!! (دلسوخته) 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| بیت شعری که رهبر انقلاب در دیدار شاعران خواندند سرشارم از جوانی، هرچند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم 📜 @sheraneh_eitaa
دلم حال دعا می خواست با خود ساغر آوردم سر از میخانه اهل مناجاتت درآوردم برایم باز کردی جا میان روسفیدانت به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم در این بازار بی سرمایه خالی مانده دستانم به من اشکی بده ، یوسف ببیند گوهر آوردم ببر با حلقه ای در گوش من را کربلا یا رب بگو : امشب حسین‌ من ! برایت نوکر آوردم شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو می گفت : برای یاری دینت خدایا حنجر آوردم شنیدم خواهرش از روی تل جان دادنش را دید نشد یاری کنم او را فقط چشم تر آوردم شنیدم داخل گودال با او ساربان بد کرد من از این غصه هر وقت آمدم انگشتر آوردم الهی بشکند دست و عصایی که بر او می زد الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم 📜 @sheraneh_eitaa
‍ تمنایی ز تو دارم، بمانی یاد من هر شب که مـن هـم با خـیال تو خوشـم آهـسته آهـسته شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
نوروز، نه با چلچله و نغمه ی سار است نوروز، نه با باغ پر از نقش و نگار است از دل بتکان گرد و غبار غم و اندوه آن روز که نو بنگری آغاز بهار است |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی زیبای احمد علوی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹«احمد علوی» شاعر آیینی کشورمان با حضور در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در وصف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شعرخوانی کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
بهار افتاد زیر پای پاییز؛ این خبر سبز است! درختان یخ زدند از ترس، دستانِ تبر سبز است! بیا ای نوبهار، ای ریشه دار، ای لاله زار، ای یار که با چشمان تو، دنیای ما از هر نظر، سبز است به دست خویش این خانه، صفا را در حیاطش کاشت به لطف آفتاب و سایه، حالا تا کمر سبز است جهان را می گذارم با خودش تنها...! که این شب ها دلِ سجاده و دست قنوتم تا سحر سبز است زمین، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است زمان، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است بیا ای ریشه ی هستی، بیا ای فصلِ سرمستی که با لبخند تو دنیای ما یک باغ سرسبز است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | اگر مکر خدا مکر است خواهی دید ای شیطان! یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی فهمند کورند و نمی بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها «انا فتحنا» زنده می‌ماند 🎙لحظاتی از شعرخوانی شاعران در دیدار امشب شعرخوانی آقای علی سلیمیان 🔰 رهبر انقلاب: باید یک نهضتی برای ترجمه انجام بگیرد. اگر همین غزل در غزه ترجمه شود یک غوغایی بر پا خواهد کرد. این لحن و بیان و احساس منتقل شود. آن مردم و مبارزین به این طور قوت قلب دادن‌ها احتیاج دارند. 📜 @sheraneh_eitaa
با عطر بهار زنده شد پیکر خاک از گرد و غبار، شد دل آینه پاک مشغول به دید و بازدیدند همه ای جان جهان! مَتیٰ تَرانا وَ نَراک 📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی قاسمی متولد سال 1348، شاعر و رمان‌نویس ایلامی است که مسئولیت حوزه‌ی هنری استان ایلام را نیز بر عهده دارد. تا کنون از این شاعر و نویسنده‌ کتاب‌های زیادی در زمینه‌ رمان، شعر و دفاع مقدس روانه‌ بازار کتاب گردیده است؛ به‌عنوان نمونه می‌توان به رمان 5 جلدی «هات» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
سلامُ الله علیٰ مَن عندهُ اســــرار یزدانش تعالیَ الله از این منزلت، زین رتبه وشانش سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب،آری شهادت میدهد بر علم او آیات قرآنش منـــور کرد بیت الله را در شـــام آغازش مشرف کرد بیت الله را در صبح پایانش کلیــــمُ الله را دیدم کنــــار وادی طورش خلیل الله را دیدم یکی از ریزه خوارانش صَفیُّ الله می فـرمــــود هذا قُـرَّةُ عَینی ذبیحُ الله می فرمود ای جانم به قربانش اگر چشمش بیفتد بر جمال بی مثال او ز یوسف چشم می بندد یقینا پیر کنعانش توسل کرد شیخ الانبیا برحضرتش،فوراً به ذکر یا علی مولا ترحم کرد طوفانش کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم که گردید آتش نمــــرودیان ، آناً گلستانش عیانش را نفهمیدند این مردم و پیغمبر... چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟ چه بابایی! ابوطالب ، سلام الله علیه آنکه بود سنگنین تر از ایمـــان کل خلق،ایمانش چه بانویی ! که قرآن را مُزَیَّن کرده باکوثر ندارد کفو این بانو به غیر از شاه مردانش دو آقا زاده دارد ، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان دلم را برده این لؤلؤ ، ومجنونم به مرجانش عجب نورگریبانش گریبان گیرمان کرده نمیدانم چه سرّی هست در نور گریبانش چه کرده با عطای لقمه‌ی نانی ، که در قرآن به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش تمام انبیــا بهـر تبـــرک اذن می گیرند که بردارند لقمه نان خشکی از سر خوانش سلام الله علی مالک که فانی گشت در عشقش سلام الله علی قنبـــــر کـه گــردید از غلامانش خودش که جای خود،مارا نکن تکفیر با این حرف به اِذن الله «کُن» می آید از امثــــالِ سلمـــانش به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟ که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا الهی جان عالــــم باد قــــربان نمکدانش شنیدم از نبی ، مولا به محشر میرود منبر شنیدن دارد آن منبر که او گردد سخنرانش یقیـن دارم سعـــادتمند می گــردد یقین دارم اگر بر سجده افتد پیش او با توبه شیطانش چگــونه میتـوانم از غلامی دم زنم اصلاً ؟ در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش جنان را دوست دارم تا شوم مهمان مولایم به این امّید که گردم یکی از ریزه خوارانش نلرزد دست و پایش ، نه ، نیاید خم به ابرویش تمـــام خلق اگــر مَرحَب شـــود آید به میدانش کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش نجف،آری به قدری صاحب قدراست که باید زند طعنــه به یاقـــوت جنـان ، ریگ بیابانش خداوند اختیار مطلقش داده که می باشد تمـام عالــم کون و مکان در تحت فرمانش به اِذن الله تام الاختیاراست و دهد فرمان زمین را بهر رویاندن ، سما را بهر بارانش مَلَک راواجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید فلانی را کن احیـــــا و فلانی را بمیـــــرانش مقـــامش را بنـــازم ، در کتابُ الله می بینم قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش بلا تردید خورشید فلک مستور می گردد اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش خدا در عالـــــــــم بالا شبیهی آفـــرید از او زیارت می کند فوج ملک در عرش رحمانش نظرکردم به عرش و فرش و کرسی و قلم،دیدم به دست حیـــدر کــــــــــــــرار باشد کلّ ارکانش به زیر سایه‌ی طوبا ، یقینا قبطه خواهم خورد به گـــــرمای لطیف آفتــــــاب صحن و ایوانش اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر، می گفتم خدا مبهــــوت مانده بهــر تشریفات اسکانش بنـــازم آن ملاحت را که هنگام نظــــر کردن به جای تیر ، جان می ریزد از پیکان مُژگانش خدارا... آرزو کـــردم یتیــــم بی کسی باشم چو دیدم طفل بی بابا نشسته روی دامانش نمی سوزد در آتش ، آنکه دارد حب مولارا اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش نمی تـرسـم من از یَـــومَ یَفِــــــرُّ المــــرء مِن اُمِّه نه چون پاکم،چون این آقاست آن جاپای میزانش فقط راه امیــرالمـــــــؤمنین عرفان بالله است کسیکــه بی علی عارف شــود لعنت به عرفانش کسیکه بعد پیغمبــر امامی جز علی داند مسلمان نیستم والله اگر دانم مسلمانش چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کرده و رفتند ازپیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش رها کردند باب علــم را ، رفتند این جُهّـــال پیِ آن کس که دلّال ست بهر چهارپایانش خلایق هرچه لایق ، آنکه پاکی را نمی خواهد همـــــان نامـرد مَنحوسِ حرامی باد ارزانش حسادت می کنند آن قوم ، زیرا خوب می دانند خدایش بـرگزیده بــر تمام دَهـر ، سلطانش بر آن افریطه‌ی ملعونه‌ی جنگ جمل لعنت که می بارید بغض مرتضی از برق چشمانش بگو با لشگـــر کفـــــر جمل ، آری همان اُشتر کند لعنت به آن زن کو نشسته روی کوهانش اگر چه من حقیرم، روسیاهم، خواهشی دارم به آقا زاده ات مهدی بگو رو بر مگردانش تعهد داده «خادم» با امیرالمؤمنین ، آری نباشد غیــــر ذکــر یاعلی در کل دیوانش 📜 @sheraneh_eitaa
🌷 شماره ۱ از ۵ | گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسی‌زبان با رهبر انقلاب 💗 محفل عاشقان ایران در انتهای خیابان کشوردوست 🔹️ شعرخوانی برقعی که تمام می‌شود آقا می‌گویند: «قصیده بسیار خوبی بود. تشبیبش هم تشبیب جدیدی بود؛ تشبیب به انار!» بعد هم به مزاح که اینها هنر قمی بودن است و از قمی‌ها بر می‌آید. برقعی فرصت را مناسب می‌بیند تا به تک موسوی گرمارودی پاتکی دوستانه‌ بزند. روی هوا نخ را می‌گیرد: «قم است و انار و انجیر البته بدون کرونا!» گرمارودی اولین نفری بود که شعر خواند. سروده‌ای از زمستان ۹۸ و یادآور روزهای اوج کرونا که در آن ایام توسلی هم به حضرت رضا علیه‌السلام کرده بود؛ در توضیح یکی از ابیات اشاره‌ای به این موضوع کرد که یکی از اولین جاهایی که عوارض کرونا همه‌گیر شد، شهر قم بود. 🔹️ حالا آن تک با پاتک «قم و انار و انجیر و بدون کرونا» یِ برقعی مواجه می‌شود و جمع می‌زند زیر خنده. عقب نشسته‌ام و نمی‌توانم واکنش گرمارودی را ببینم. هنوز خنده‌ها فرود نیامده، قزوه هم بعدی را حواله می‌کند که قم قُنَبید هم دارد. آنهایی که شنیدند، خنده‌شان فرود نیامده، کف باند را لمس نکرده دوباره اوج می‌گیرند. بعدا که جستجویی می‌کنم معلومم می‌شود قنبید نوعی گیاه کم‌مصرف از تیره‌ی کلم‌هاست که در قم بیش از سایر نقاط کشور کشت و مصرف می‌شود. گویا آبگوشت طبخ شده با آن هم فواید زیادی دارد. وسط نگارش روایت یک جلسه‌ی مهم ادبی، یک شوخی قزوه کار را به کجا که می‌رساند. رها کنم... 🔹️ شعرخوانی برقعی، سروده‌ای طولانی در مدح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است. لابلای ابیات، اوج‌ می‌گیرد و فرود می‌آید. فراز و فرودهای حساب‌شده در کنار مضمون و تعابیر استعاری و تشبیهات ابیات که به فراخور ماجرا گریزهایی هنرمندانه به بعضی وقایع تاریخی هم دارد، جمع را هم به وجد می‌آورد و صدای تشویق و احسنت‌ها را هم بلند می‌کند. فضا می‌رود به شعرخوانی هفده سال قبل خودش درباره‌ی واقعه عاشورا در همین حسینیه که کلی هم در زمانه‌ی بلوتوث دست به دست شد. قبل از نماز و افطار که چند دقیقه‌ای با هم گپ می‌زدیم، دلیل کمتر شعرخواندن چند ساله‌اش در این جلسه را فرصتی برای دیگر شاعران جوان دانست که بتوانند شعرخوانی داشته باشند. و دلیل این تصمیم را اتفاق خوشایندی می‌داند که برای خودش افتاده. اینکه اولین تجربه شعرخوانی‌اش در این مراسم، مسیر و راه و سرنوشت فضای شعری و ادبی‌اش را تغییر داده و او را در کانون و مرکز توجهات قرار داده. نگارنده‌ی این سطور که در اواسط دهه ۸۰ دانشجویی بود در یکی از دانشکده‌های فنی این مملکت برای اولین بار با نام و هنر برقعی در همین جلسه شعرخوانی رمضانی شعرا با رهبر انقلاب آشنا شد. حالا آقای شاعر می‌خواهد این تجربه شیرین برای دیگر شاعران جوان‌تر هم رقم بخورد. برای همین در چند سال گذشته ترجیح داده که این فرصت را در اختیار دیگران قرار دهد. برای خیلی‌ها، شعرخوانی که بماند حتی حضور در این جلسه‌ی به تعبیر برقعی ادبی هم یک رویاست. 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/55860 📜 @sheraneh_eitaa