eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
787 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گر بیایی مست ناگاه از در گلزار ما گل ز بالیدن رسد تا گوشه دستار ما وحشتی در طالع کاشانه ما دیده است می پرد چون رنگ از رخ، سایه از دیوار ما گوشه گیرانیم و محو پاس ناموس خودیم آبروی ما گداز جوهر رفتار ما خسته عجزیم و از ما جز گنه مقبول نیست تکیه دارد بر شکست توبه استغفار ما سخت جانیم و قماش خاطر ما نازکست کارگاه شیشه پنداری بود کهسار ما می فزاید در سخن رنجی که بر دل می رسد طوطی آیینه ما می شود، زنگار ما از گداز یک جهان هستی صبوحی کرده ایم آفتاب صبح محشر ساغر سرشار ما سرگرانیم از وفا و شرمساریم از جفا آه از ناکامی سعی تو در آزار ما چاک «لا» اندر گریبان جهات افگنده ایم بی جهت بیرون خرام از پرده پندار ما ذره جز در روزن دیوار نگشوده ست بار جنس بی تابی به دزدی برده از بازار ما از نم باران نشاط گل بدآموز تو شد گریه ابر بهاری کرده آبی کار ما غالب از صهبای اخلاق ظهوری سر خوشیم پاره‌ای بیش است از گفتار ما کردار ما 📜 @sheraneh_eitaa
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | برای گریه کردن شانه‌ی بیگانه تسکین نیست... شعرخوانی حسین خزائی در یدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی با امام خامنه ای 📜 @sheraneh_eitaa
تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی من همه در حکم توام، تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی با همه ای رشک پری، چون سوی من برگذری باش چنین، تیز مران! تا که بدانم که تویی دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی چون همه جان روید و دل، همچو گیا خاک درت جان و دلی را چه محل، ای دل و جانم که تویی ای نظرت ناظر ما، ای چو خرد حاضر ما لیک مرا زهره کجا، تا بجهانم که تویی چون تو مرا گوش کشان، بردی از آن جا که منم بر سر آن منظره‌ها، هم بنشانم که تویی مستم و تو مست ز من، سهو و خطا جست ز من من نرسم لیک بدان، هم تو رسانم که تویی زین همه خاموش کنم، صبر و صبَر نوش کنم عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی 📜 @sheraneh_eitaa
گفت معشوقی به عاشق کای فتی تو به غربت دیده ای بس شهرها پس کدامین شهر از آنها خوشتر است؟ گفت: آن شهری که در وی دلبر است 📜 @sheraneh_eitaa
تهمت شش کلاس به روزی ( مهرعلیزاده) چنین گفت: سواد سید ما شش کلاس است که این تهمت فراوان منتشر شد اگر چه از اساسش بی اساس است چه دشمن شاد شد این مطلب کذب هنوزم در معابر سرشناس است سواد سید ما دکتری بود چنین تهمت مثال حق الناس است هزاران ننگ بر کذاب بادا که اینگونه حقیر و ناسپاس است برای کرسی دولت طمع کرد سرآخر با جهنم در تماس است (رییسی) نخبه بودپو پر ز دانش سوادش با مفاخر در قیاس است خوشا تصویر ناب چهره ی او که نورش در سما در انعکاس است پس از کم کردن صفراضافی مناسب بهر چاپ اسکناس است ولی آن فرد کذاب از گناهش همیشه نادم و در التماس است 📜 @sheraneh_eitaa
صدایی به رنگ صدای تو نیست به جز عشق، نامی برای تو نیست شب و روز تصویر موعود من در آیینه جز چشم های تو نیست تن جاده از رفتنت جان گرفت رگ راه جز رد پای تو نیست مزار تو بی مرز و بی انتهاست تو پاکی و این خاک جای تو نیست به تشییع زخم تو آمد بهار که جز سبز، رخت عزای تو نیست کسی کز پی اهل مرهم رود دگر شیعه ی زخم های تو نیست به آن زخم های مقدس قسم که جز زخم، مرهم برای تو نیست 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. زهرا هستم👋🧕 مربی آموزشکده آشپزی شیرین صبا🥘👩‍🍳 اینجا بهت یاد میدم چطوری با دم دست ترین مواد تو خونه ت یه کدبانوی نمونه بشی😍👇 https://eitaa.com/joinchat/3369140278C87ddd564a0 فقط کافیه بیای تو کانالم تا کنار هم جدیدترین و آسون ترین خوشمزه ها رو خلق کنیم☺️🍱
صبح آدینه شود خرّم و دلشاد اگر به پیامی دلم از یاد تو لبریز شود پس بیا همره این صبح نگاهی بنما تا نگاهت به دلم خاطره انگیز شود! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟ همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟ تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟ به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار برای تیشه زن خسته - کوهکن- چه خبر؟ پرندگان پر و بالتان نبسته هنوز! از آن سوی قفس، از باغ ، از چمن چه خبر؟ به گوشه ی افق آویخت چشم منتظرم که از سهیل چه پیغام و از یمن چه خبر؟ نشسته در رهت ای صبح، چشمِ شب زده ام طلایه دار ! زخورشید شب شکن چه خبر؟ بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟ 📜 @sheraneh_eitaa
ز عشقت سوختم ای جان کجایی بماندم بی سر و سامان کجایی نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی نه در جان نه برون از جان کجایی ز پیدایی خود پنهان بماندی چنین پیدا چنین پنهان کجایی هزاران درد دارم لیک بی تو ندارد درد من درمان کجایی چو تو حیران خود را دست گیری ز پا افتاده‌ام حیران کجایی ز بس کز عشق تو در خون بگشتم نه کفرم ماند و نه ایمان کجایی بیا تا در غم خویشم ببینی چو گویی در خم چوگان کجایی ز شوق آفتاب طلعت تو شدم چون ذره سرگردان کجایی شد از طوفان چشمم غرقه کشتی ندانم تا درین طوفان کجایی چنان دلتنگ شد عطار بی تو که شد بر وی جهان زندان کجایی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برمی گردم با چشمانم که تنها یادگار کودکی من اند آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت؟! 📜 @sheraneh_eitaa