eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini اگرچه جای پایش در زمین است صدایش جاری از عرش برین است هرآنچه خواستید از او بپرسید به افلاک آشناتر از زمین است اگر ثروت بخواهید آخرین اوست اگر ایمان بجویید اولین است اگرچه مسندش در عرش اعلی ست ولی با مستمندان همنشین است به جای نان غم ایتام خورده غذای هر شب و روزش همین است اگر تسبیح در دستش بگیرد مناجاتش طریق العارفین است اگر شمشیر در دستش بگیرد ثنایش کار جبریل امین است چنان از قلعه آن دروازه را کند که مانندی ندارد، بی قرین است خبر پیچید بین خیبری ها یداللهی که می گفتند این است چقدر اعجاز دارد دست هایش مگر دست خدا در آستین است؟ اگر بالا روی، پایین بیایی علی تنها صراط راستین است دوباره بی خود از خود کرد ما را که وصفش خود به خود شورآفرین است علی هم مصطفی را جان شیرین علی هم مصطفی را جانشین است به مدحش باکی از تضمین ندارم فقط حیدر امیرالمومنین است 🔸شاعر: _________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: _______________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بود نام ایزد تعالی علی تقدس علی و تعالی علی به خط خدا صدر لوح قضا بود طوق زرین طغری علی در آن حد که ممکن به واجب رسد کسی را ندیدند الا علی به هنگام اعجاز موسی به مصر درخشید از دست موسی، علی چه نام علی زیور نام هاست بود سر تعلیم اسما علی توان دید روی خدا را به خواب شبی گر در آید به رؤیا علی اگر سجده بردند جمعی غلات به آن مظهر ذات یکتا علی خدا را بخوانید روز شمار به اسمی ز اسماء حسنی علی خطائی اگر رفت معذور دار به آن وجه عالی و اعلی علی همه بندگانیم خسرو پرست بود شاه ما در دو دنیا علی نه امروز میزان اعمال اوست که میزان عدل ست فردا علی ز اوج فصاحت چو وحی خدا نه همدوش دارد نه همتا علی ز رحمت فشاند به پای یتیم سرشگی چو عقد ثریا علی 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
با رحمت و لطفِ خویش درگیرم کن از باده ی نابِ ازلی سیرم کن یاربّ قَسَمَت به نامِ حیدر دادم با عشق و محبتِ علی پیرم کن... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش باید رفاقت کرد با خار بیابانش هجران کشیدن به امید وصل میارزد گر اولش تلخ ست,شیرین است پایانش هر کس که عاشق نیست پس اصلا چرا زنده ست یا چه جوابى میدهد فردا به وجدانش خاکستر پروانه اى را دیدم و گفتم هر کس که عاشق میشود این است تاوانش آن کوچه اى که یار ما از آن گذر کرده ست عشاق منت میکشند از سنگ طفلانش منکه چهل سال است روى خاک میخوابم حیف است نگذارم سرم را روى دامانش این شمعها که بر تن پروانه میگریند زنده نمیمانند تا شام غریبانش اشک جوانى بهترین سرمایه پیرى ست خوب است باشد آدمى فکر زمستانش در وقت مردن روبه قبله میشود هر کس من وقت مرگم میشوم رو به خیابانش در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد عبدى که سجده میکند اول به ایوانش باران که آمد بعد از آن خیرات میبارد خیر کسى را خواستى اول بگریانش سنگینى زنجیر بر گردن نمیگیرد از گریه هر که خیس میگردد گریبانش من سالها در گیسوى تو سیر میکردم سیرى که خیل عارفان خواندند عرفانش وقتى دلم را دست چشمان تو میدادم باور نمیکردم بیندازى به زندانش یک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد پژمرده میگردد گلى که نیست گلدانش آنکه لبش را از ضریحت برنمیدارد صدها گره وا میکند از کار , دندانش گفتم همه هستند شاید جاى من هم هست منهم یکى از این کبوترهاى مهمانش شکر خدا اینجا کریمان سلطنت دارند دنیا به ایران نازد و ایران به سلطانش سیرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است هر کس که از قم میرود سمت خراسانش 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مثل سربازی که هستی اش به لشکر بسته است آبروی من به زوار تو آخر بسته است خط خطی هستم ولی بین جماعت مخفی ام مثل برگی که وجود او به دفتر بسته است من خُمی سرباز هستم مست انگور نجف درد دل هایم ولی در مشهدش سربسته است توی قم در مشهدش هستم شبیه جّدِ خود این برادر هم دل خود را به خواهر بسته است ای بنازم من به سلطانی که برعکس همه جای سگ در بارگاه خود کبوتر بسته است کمترین اعجاز او این است که زائر به طوس چشم خود را خشک وا کرده ولی تر بسته است بعد نوشیدن همیشه یاد زهرا کرده ام آب سقاخانه ات قطعا به کوثر بسته است من که نشنیدم گدایی از حرم برگردد و با رفیقانش بگوید دوستان در بسته است من دخیلم را به صحن و گنبدت بستم ولی آن که بر باب الجوادت بسته بهتر بسته است 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ضریحِ تو پُر از نجوای دلهای پریشان است که اشکِ دیده در بحرِ امانت موجِ حیران است اگر یک شاخه نورت بینِ خوبان منتشر گردد پَرِ پرواز تا افلاک اِقامتگاهِ آنان است حرم را کرده عطرآگین تبسم های شیرینت مرا مجنونِ خود کردی تو با الطافِ دیرینت تمامِ دست ها بالا نهالِ آرزوها گل درونِ صحن می پیچد صدای سبزِ آمینت سکوتِ چشم ها امشب شده از اشک، آیینه صدا می آید از سمتِ حرم در خلوتِ سینه نسیمِ زندگی جاریست از سوی ضریحِ تو که از خود می رود هر دم رواقت عنبر آگینه از این آفاق می خواهم دوای زخمِ مبهم را که بیش از این ندارد شانه هایم تابِ این غم را چنان می سوزم از آهی که هر دم شعله می گیرد نگاهی کن که در آن دیده ام درمانِ دردم را تویی زیباترین احساسِ من در باورِ جانم من از این فاصله می گیرم از عطرِ تو درمانم زبانم مستِ تکرارِ رضا جانم رضا جان است در این آیینه می بینم بهشتِ جانِ جانانم هر آنکس که نمک گیرِ سرِ خوانِ شما باشد دگر در حلقه ی زلفت اسیر و مبتلا باشد یکی دیدم دعا می کرد با جان و دلی عاشق خوشا آن دل که در عمرش گرفتارِ رضا باشد دلم لبریز از خواهش که غرقم در نگاهِ تو چه پنهان از تو که گشتم اسیرِ چشمِ ماهِ تو تو جانی ای کریم اِبنِ کریمان ای سفیرِ عشق که آهوها رهای تو وَ مسکین در پناهِ تو همین که می رسم تا اوجِ صبحِ پنجره فولاد لبم دریای خاموش و نگاهم کوهی از فریاد دلم خورشید می خواهد فقط از جنسِ لبخندت از این مشرق ترین نقطه به آن مغرب ترین میعاد! 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini السّلام ای جلوه ی ماهِ منیر واسطِ فیضِ خداوندِ قدیر آمدم با دستِ خالی و فقیر گوشه ی چشمی نما بر این حقیر آستانت منبعِ خیرِ کثیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر ای شکوهت قابِ تصویرِ خدا نورِ تو از نورِ اکسیرِ خدا دستهایت دستِ تدبیرِ خدا بر لبت تهلیل و تکبیرِ خدا اعتباری من ندارم ای امیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر در سرم دارم هوای مشهدت چشمِ من دائم به سوی گنبدت آرزویم در طوافِ مرقدت جان به قربانِ عطای بی حدت گشته ام در حلقه ی دامت اسیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر ای تو شمعی و دلم پروانه ات کیستم، من زائرِ دیوانه ات می بده ساقی تو از خُم خانه ات جرعه ای از آبِ سقا خانه ات ای نگاهت این و آن را دستگیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر! 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خدا نه اینکه مرا از گِل زیاده‌تان که آفرید مرا از غبار جاده‌تان وبال گردنتان بودم از همان آغاز بعید هست بیایم به استفاده‌تان ببین چه ساده برایت به حرف می‌آیم فدای اینهمه لطف وصفای ساده‌تان بلطف چشم شمادل همیشه آباداست خدا کند که بمانم خراب باده‌تان خدا نوشت ازل در شناسنامهء دل که ما غلام شماییم و خانواده‌تان ازآنزمان که ازاین خاک پاک پاشده‌ام گدای دائمی حضرت رضا شده‌ام بهشت کوچک دامان مادری آقا تو میوهء دل موسی بن جعفری آقا شب ولادت تو در مدینه می‌گفتند ز راه آماده خورشید دیگری آقا دخیل بسته‌ام امشب به گاهواره تو رواست حاجتم ار سر برآوری آقا اگرچه منشاء نور شما یکی باشد تو بین باغ خدا طعم نوبری آقا که خوانده است ولیعهدخودتوراوقتی که تو برای خودت یک پیمبری آقا تویی که صاحب اوصاف بی‌حدش خواند همان که عالم آل‌محمدش خواند مهی که چشمهء چشم تو در تلاطم شد طلوع مشرقی آفتاب هشتم شد چه حکمتی است که قبل ازشروع موسم حج طواف قبلهء هشتم نصیب مردم شد فقط برای تماشای دانه‌پاشی‌تان دل کبوتریم نذر چند گندم شد شبیه محشر کبراست صحن‌های حرم که در شلوغی هرروزه‌اش دلم گم شد بسوی پنجره فولاد حاجتی آمد دخیل بست وگرفت وغمش تبسم شد زکوچه‌های حرم آفتاب می‌جوشد زدست حوض فرشته شراب می‌نوشد توبحر هستی وکس نیست ازتودریاتر تو آفتابی و از هر بلند بالاتر تونسل نوری وهرچندهشتمین خورشید ولی ندیده زمین درخود از تو پیداتر اگر چه باغ بهشت خداست رویایی ولی بهشت نگاه تو هست رویاتر از ابتدای ازل چشم هیچ آهویی زچشم‌های تو هرگز ندیده شهلاتر درآستین بدون عصای تو موسی است و از مسیح نفس‌های تو مسیحاتر نفس نه گوشهء چشمی اگر بیندازی دوا نه، در دل ما مرکز شفاسازی فدای نام صمیمی و شاعرانه‌تان که باز کرده دلم را بسوی خانه‌تان نبود دست من و بی‌هوا هوایی شد گمان کنم که گرفته دلم بهانه‌تان نشسته‌ام به سر دوش گنبدت آقا بیا و پَر مده مرغی ز آشیانه‌تان دوباره حرف زیارت دوباره حرف حرم دوباره حرف کبوتر به آب ودانه‌تان چقدر عمق بلند کلامتان زیباست میان صحبت شیرین وعامیانه‌تان بخوان که هرچه بخوانی برای ما زیباست رسیدن تو به این خاک هدیه زهراست کسی که بر لب خود ذکر یا رضا دارد میان سینهء زهرا همیشه جا دارد اگر که برنخورد بر خدا کجا کعبه به قدر این حرمت این همه صفا دارد؟ کنار پنجره فولاد مادری خسته برای کودک خود دست بر دعا دارد گرفته دامنه‌های ضریح را مردی به گریه حاجت امضای کربلا دارد و نذر روضهء زهرا نموده می‌خواند عقیق سبز علی رنگ کهربا دارد میان خانه که بستند دست مولا را میان کوچه شکستند دست زهرا را 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دوباره از سر خط..بسمه تعالى عشق كه برد شعر مرا سوى بى كران ها عشق غرض ز گفتن اين شعر مدح سلطان است نوشتن از حرم و حضرت رضا با عشق هميشه هست دلم رو به مشهد آقا چرا كه نيست مرا اشتياقى الا عشق به اين حرم بِنگر..بوى آسمان دارد رواق عشق..صحن عشق..آقا عشق كبوتران بهشتى به گنبد و به زمين كه مى روند و مى آيند در حرم با عشق به بست شيخ طبرسى كه ميرسى بينى نوشته است از اين سو به سمت دريا عشق در اين حرم همه مديون لطف آقايند در اين حرم همه عاشق شدند...حتى عشق ميان صحن گوهرشاد زائرى مى گفت فداى غربت تو يا امام رضا يا عشق به پاى پنجره فولاد سجده افتاده همانكه گفت مرا نيست قبله الا عشق چه دردهاى بزرگى كه تو شفا دادى مسيح بر دم تو نازد اى مسيحا عشق هميشه موقع اذن دخول جبرائيل به خنده امر نمودى بيا..بفرما عشق هرآنكه از در باب الجواد داخل شد قسم نداده به او داده اى دو دنيا عشق تو گفته اى كه فقط گريه بر حسين كنيم تو گفته اى كه زنيم ناله وا حسينا..عشق نديد حضرت زينب به غير زيبايى و گفت عمه ى تان:ما رايت الاعشق رسيد آخر شعر و دوباره حرف حسين دوباره از سرخط..بسمه تعالى عشق 🔸شاعر: ______________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
بشنو از رندی که از مشهد حکایت میکند صاحب نقاره ها بر ما کرامت میکند دست خالی بر نگردد یک نفر از ارض طوس چون علی موسی الرضا او را شفاعت میکند 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جلوه ی ذات کبریاست رضا خالق و رب ماسواست رضا نه بشر،نه خدا،چه باید گفت بشری که خدا نماست رضا کفر ما اصل اصل ایمان است به خدا که خدای ماست رضا هر دو عالم طفیل خلقت او علت خلق ماسواست رضا روح دین خدا ولایت او شارع شرع مصطفی است رضا در بیان حدیث سلسله اش شرط حصن حصین رضاست رضا به رضای خدا رضاست رضا به رضای رضا خداست رضا علت شادی و سرور قلوب دافع هر غم و بلاست رضا کنت کنزاً ز وجه اوست عیان مقصد حق ز انماست رضا هَیجَ احزان به یوم طفوف بانی بزم روضه هاست رضا روضه خوان شهید دشت بلا مادح شاه سر جداست رضا به بلای حسین و کرب و بلا ز غم اقرح جفونناست رضا به جهان فخر میکند مقداد که به او شاه و پیشواست رضا 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini راهیِ حرم گشتمُ شادم من از این کار آورده ام از کل جهان ،یک دل بیمــار نوشم ز شــرابی که بود شرب حیاتم پیوسته خمــــارم ز غم یار و غم یار آهو شده ی سمت حرم،امن توخواهد تو صاحب لطف و کرمی ضامنِ ستـار تو شمس زمینی و سما چون تو ندارد ای گنبد زر طعنه زده بـر همه اقمـــار از پنجـــره فـولاد تو تا نذر ظهـورش یک بند گره وا کنـی از لحظه ی دیدار چون نام تو آمد همه حسم به تو دل داد عاشــق شــده ام بررخ مهـدیِ تو بسیار در مأمن امــن تو کبـــوتر بکشد پر ما ذاغ سیاهیـم و خجل از رخ دلـدار گویم به شما شاه جهان ،شاه خراسان رخست بده پابوسی ارباب و علـمدار 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتر است بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است گر بنا باشد دلم را جز تو آبادش کند این دل ویران همان ویرانه باشد بهتر است جان من آقا مرا سرگرم کاشی‌ها مکن میهمان مشغول صاحب‌خانه باشد بهتر است صحنتان را می‌زنم برهم، جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است مدّعی در این حرم از سیر بالاها مگو این کبوتر فکر آب و دانه باشد بهتر است گنبدت مال همه؛ باب الجوادت مال من جای ما پشت در میخانه باشد بهتر است من که هربار آمدم اینجا گنهکار آمدم توبه هم قولش اگر مردانه باشد بهتر است تا شب قبرم که می آیی برای دیدنم این دل ما پیش تو بیعانه باشد بهتر است صبح محشر هم خودت دنبال کار ما بیفت پشت ما توصیه‌ی شاهانه باشد بهتر است گریه کردم شانه‌ی گرم ضریحت بغض کرد وقت گریه سر روی یک شانه باشد بهتر است کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرین تر است روزی ماهم از این کاشانه باشد بهتر است اشک میخواهم ز تو دریای «فَابکِ للحسین» رزق ما از جام سقاخانه باشد بهتر است 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت ما را نوشته اند ميان اسيرها از عاشقان درهمِ زلف مجعدت دنيا فقير آمد و سرمايه‌دار رفت حاتم درست مي‌شود از لطف بي‌حدت قبل از ولادتت به ولايت رسيده‌اي جبريل خواند «عالم آل محمدت» ما كه صدا زديم تو را «يا ابالجواد» اي جان ما فداييِ فرزند ارشدت «حاجات ماست يا عدد پنج يا كه هشت ما خانه مي‌خريم فقط با پلاك هشت» ای خنده‌ات تبلور طبع دچار ما از تو گرفته وام شرف، اقتدار ما ختم خزان ماست تجلی گنبدت صحن بهشت توست شروع بهار ما صلح است بین آینه و سنگ این حرم دلرحم‌تر نبود از آیینه‌دار ما ما با کدام سجده تشکر کنیم که افتاده دست دامن تو کار و بار ما وقتی که اشک ریخت همه فیض می‌برند باید نشست موقع گریه کنار ما ای بانی بهشت، حریم مکرمت رقص ملائک است به فتوای پرچمت پرواز می‌دهیم پری را که بسته نیست با بوسه می‌زنیم دری را که بسته نیست ما درد می‌کشیم اگر داد می‌کشیم درمان نمی‌کنند سری را که بسته نیست یک عمر ما به لطف شما تکیه کرده‌ایم بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست تو قول داده‌ای که ببندی بیا ببند پلک امید محتضری را که بسته نیست با در زدن به هرچه بخواهیم می‌رسیم از ما نگیر پشت دری را که بسته نیست دنبال نور آمده‌ها را نگاه کن از راه دور آمده‌ها را نگاه کن مشهد امید داد که ما زندگی کنیم با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم گفتیم خرج زندگی و گفت پای من یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم یا ایهاالرئوفِ سر راه مانده‌ها جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟ مردن بپای عشق تو عین سعادت است حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم ما دل به زلف پنجره فولاد بسته‌ایم تا با برات کرب و بلا زندگی کنیم زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم برگ برات کرب‌وبلایی نداشتیم اصلا به خاک پات سرم دوخته شده امّید مادر و پدرم دوخته شده زیر نظر گرفته مرا مهربانی‌ات از این نظر به تو نظرم دوخته شده مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم طوری که در هوات پرم دوخته شده دست گدا بهانه به دست تو می‌دهد چشم گدا به دست کرم دوخته شده هر سال به زیارت مخصوصهء شما رزق مُحرم و صفرم دوخته شده خود را شبیه ابن شبیب تو می‌کنیم وقتی که یاد جد غریب تو می‌کنیم با ياد يوسفي كه تنش پيرهن نداشت برروي خاك بود وسري بربدن نداشت يك عده مي‌زنند و يك عده مي‌برند انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت اين ضربه‌ها اجازه ندادند پا شود از زير چكمه‌ها نفسِ پا شدن نداشت دربورياكه ريخته شدجمع شدحسين پس بي‌كفن نبود كفن داشت تن نداشت مي‌گفت خواهرش لب گودال قتلگاه اين روبه قبله اينهمه نيزه زدن نداشت زينب كه هست مادرمان را صدا نزن پيش رباب حداقل دست و پا نزن 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا که از صورتش نقاب افتاد ماه در کاسهء شراب افتاد شعله در جان آفتاب افتاد لحظه‌ای از لبش حجاب افتاد دهن حوض کوثر آب افتاد مادری کودکی بغل کرده گریه را بین خنده حل کرده یک بغل نور را غزل کرده خانه را شیشهء عسل کرده خانه در شوق بی‌حساب افتاد نفسم را شرار آه گرفت آه من دامن گناه گرفت عقل‌ها را به یک نگاه گرفت با نگاهش دوباره ماه گرفت سایه‌اش روی ماهتاب افتاد آه را گفته‌ام که طوفان شو به دلم گفته‌ام پریشان شو مثل آیینه شو نمایان شو با شراب لبش مسلمان شو که در ایمان ما عذاب افتاد از دعای تو باغ سجاده همطراز قنوت گل داده اختیار از سر من افتاده چونکه سوغاتی تو شد باده هرکسی گوشه‌ای خراب افتاد طاق عرش است قوس ابرویت جلوه‌ای از خدا شده رویت دام دل‌هاست پیچش مویت غبطه خوردم به حال آهویت که به لطفت از التهاب افتاد شوق دیدار می‌برد راهم لب دریا که می‌رسم کاهم هر زمانی که زائر شاهم اولش زائر قدمگاهم راه در کاسهء گلاب افتاد راه، بین من و تو فاصله نیست عشق، پابند صبر و حوصله نیست بین ما غَش در معامله نیست غیر بوسه برای من صله نیست در دلم شوق یک جواب افتاد بین باد و مباد خشکم زد دَمِ باب‌الجواد خشکم زد کنج صحنش زیاد خشکم زد حاجتم را که داد، خشکم زد گریه این بار مستجاب افتاد چشم بی‌گریه، چشمهء تلف است چشمِ تر، همپیالهء صدف است دُرّ گریه، نتیجهء نجف است گفت: آغوش ما از اینطرف است دل به دست ابوتراب افتاد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز در عرش خدا ولوله برپا شده است دری ازعرش بسمت دل ماواشده است ازدحام است درِ بیت امام هفتم جن وانس وملك آنجاست چه غوغا شده‌است همگی با دلتان راهی آنجا بشوید همه تبریك بگویید كه بابا شده است آنكه عالم همگی محو جمالش هستند به رخ گل‌پسرش محو تماشا شده است آمده آنكه نوشتند شبیه زهرا پارهء جان و تن حضرت طاها شده است پسر حضرت موسی به جهان آمده و پاركابش همه‌جا حضرت عیسی شده‌است السلام ای همه‌جا حضرت خورشید شده روز میلاد تو در هر دو جهان عید شده باتو هرروز خراسان بخودش می‌بالد نه خراسان همه ایران بخودش می‌بالد نه خراسان ونه ایران بخداوند قسم همهء عالم امكان بخودش می‌بالد چونكه روی لب تولحظه بلحظه جاریست ثانیه ثانیه قرآن به خودش می‌بالد منتسب برتو شده گنبد وایوان طلا این شده گنبدتابان بخودش می‌بالد من قسم می‌خورم این واژه برازندهء توست باشما واژهء سلطان بخودش می‌بالد چونكه درگوشهء ایوان توجاخوش كرده برسر خوان تومهمان بخودش می‌بالد یوسفان در دوسرا محو رخ ماه توأند پادشاهان جهان بندهء درگاه توأند سجده درگوشهء ایوان طلایی عشق است نوكری برسركوی توخدایی عشق است هركسی عاشق پابوسی لیلای خود است در دم مرگ كنارم توبیایی عشق است ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینكه درروزجزا ضامن مایی عشق است تا ابد قبله‌نمای دل من سمت شماست اینكه دركشور ما قبله‌نمایی عشق است همهء عرش وزمین را به گدایی بدهند! باز می‌گوید از این خانه گدایی عشق است كعبه وكرببلا هر یكشان عرش خداست اینكه هم كعبه وهم كرببلایی عشق است ای كه دركشور ما عرش معلا داری آنچه خوبان همه دارند تو یكجا داری ای كه درچهرهء خودشمس منورداری در شجرنامهء خود نام پیمبر داری نوهء صادقی و ذریهء شیر خدا خوش بحال توكه چون فاطمه مادرداری فرصت جنگ نشد تاكه بفهمند همه تو به بازوی خودت قدرت حیدرداری همه درصحن تومشغول به‌کاری هستند چقدر دوروبرت خادم و نوكر داری چه بزرگان كه میان حَرمت خاك شدند تو خودت ماهی و دوروبرت اختر داری باجوادت برو درسوریه زینب تنهاست توحسین بن علی هستی واكبرداری تیغ بردار و پناه حرم زینب شو ما سپاهیم و توصاحب علم زینب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلت روضهء آن قد خمش را داری گرچه در کشور ما از حرم او دوری ازهمین دور، هوای حرمش را داری بارها سوریه رفتی به طواف حرمش حتم دارم که غبار قدمش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود بگمانم که تو در سینه غمش را داری بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند مطمئنم که تو درسینه دمش را داری بنویس عمهء من خود سپر مولا بود بنویس از ته دل، تو قلمش را داری بنویس عمهء ما مثل دری درصدف است هرکه توهین بکند با خود مولا طرف است 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شکر خدا دوباره به دستم قلم رسید این بار نوبت از قدمی با کرم رسید ایران دوباره مست می نابتان شده از شهر قم همیشه دلم تا حرم رسید با یک سلام رو به حریمت ز راه دور یک دلشکسته گفت،برات حرم رسید جان مرا دوباره جلا داد مرقدت تا اینکه بانگ یک صلوات از حرم رسید باشد به یمن مقدم آقایمان، رضا عیدی ما زیارت انوار کربلا لطف شما همیشگی و ذره پرور است بین دو عشق جاده ای از جنس شه پر است اجر و ثواب زائرتان گفته اند با یک حج که نه بلکه دوصد حج برابر است آقا،نه اشتباه به عرضم رسانده اند پاداش زائران تو چند صد برابر است آقا زیارت حرم کبریایی ات عقده گشای هر دل بی یار و یاور است هر کس که در حریم تو پایش رسیده است این را بداند او که به جنت رسیده است ای آسمان هشتم من یا امام رضا یا ایها الرئوف جهان یا امام رضا آقا تو را به جان جوادت قسم دهم مشکل گشا ز کار دلم یا امام رضا یادم نمی رود که در نجف حضرت علی خواندم ز درد دوریتان یا امام رضا هر جا روم، دل من،باز جلد گنبد است اصلا تویی تو باب کرم یا امام رضا ای کاش وقت مردن من ایها الرئوف آیی کنار بستر من ایها العطوف 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نیمه شبها تا سحر ذکر رضا باید گرفت اینچنین حاجات خود را از خدا باید گرفت در جوار مرقدش هرگز به کم قـانع مشو چونکه از مشهـد بـرات کربلا باید گرفت دست خالی آمدم امشب به درگاه شما هرچه میخواهد دل از راه دعا باید گرفت چشم در راه دعای خیرتان هستم، فقط یک ضمـانت از تو در روز جزا باید گرفت می شود امشب دل من عازم باب الجواد اجر و مزد نوکری را پس کجا باید گرفت؟ در شب میلادتان دل غرق رحمت میشود تکه نانی امشب از دست شما باید گرفت 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آمده چشمِ روشنی دیگر میبرم چشمْ روشنی دیگر باز كن در كه شعر آوردم بیت‌هایی نگفتنی دیگر به رسول خدا خبر بدهید آمده پارهء تنی دیگر مادر یك امام شد نجمه باب حاجات شد زنی دیگر ماه ذی‌القعده‌اش خدا بخشید عرش خود را به دامنی دیگر آی بیچارگان كجا ماندید؟! كه بنا گشته مامنی دیگر پُر دلشوره‌ام امام رضا درصف حشر با منی دیگر؟! از دل نور، نور آمده است باز موسی به طور آمده است هرچه که شبهه‌ها فراوان شد پرسش سخت، با تو آسان شد عاقبت هم به دست بدخواهت قله علم تو نمایان شد هرکه با علم تو جدل کرده آخر از کرده‌اش پشیمان شد کافری در مناظره با تو زود با یک نظر مسلمان شد با نگاه تو مرد سلمانی فیض «منّا» گرفت، سلمان شد و خدا مدح خاندانت را آنقدر گفت و گفت، قرآن شد خواست مامون که پادشاه شود تویی اما کسی که سلطان شد عرش در شان بارگاهت بود افتخارش نصیب ایران شد عالم آل احمدی آقا به خراسان خوش‌آمدی آقا با همه عاشقان یکدله‌ات ما دویدیم پشت قافله‌ات نسل در نسل ما همه هستند بند در بند اسیر سلسله‌ات از نشابور رد شدی و هنوز در دل سنگ‌هاست ولوله‌ات هرکجای جهان اگر باشم از دلم دور نیست فاصله‌ات گاه هم ما گناهکاران را یاد کن در قنوت نافله‌ات از تو تنها عبا نمی‌خواهم که بهشت است کمترین صله‌ات وقت اذن دخول می‌مانم و برای تو شعر می‌خوانم دركنارت كلام یادم رفت بار دیگر دعام یادم رفت بیت دوم مرا ببخش آقا هول بودم سلام یادم رفت آمدم پیش تو كه درمانی دردهایم تمام یادم رفت نه فقط درد، من خودم را هم بین آن ازدحام یادم رفت در حریمت به سجده افتادم در نمازم قیام یادم رفت خیره بودم به نور گنبد تو گردش صبح وشام یادم رفت تو به قولت وفا كن آخرِ كار من كه عهدم مدام یادم رفت كار قبر و قیامتم با توست قول دادی شفاعتم با توست خوش بحال كبوتران حرم همگی جَلد آسمان حرم پیش از این نیز گفته بودم از لذت گم شدن میان حرم قسمت می‌دهم به‌جان جواد قسمت می‌دهم به جان حرم خاك ما گوشه‌ای زسفره توست ما فقط خورده‌ایم نان حرم کشورم امنیت اگر دارد آرمیده است در امان حرم سر همسایگی تو، مشهد شده شهر مدافعان حرم داغ خوش‌غیرتان افغان است برده تا آسمان فغان حرم نامداران بی‌نشانی که جانشان شدفدای جان حرم دور لیلا چقدر مجنون است نامشان «تیپ فاطمیون» است 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آرام نمودی تب و تاب هیجان را جوشانده‌ای ازشوق خودت هرغلیان را ازپای نشاندی زتعجب جریان را از دشمن و از دوست ربودی دلشان را اینگونه رضاکرده‌ای ازخوددوجهان را هم رونق کار از می‌و میخانه گرفتی هم عقل ز هرعاقل ودیوانه گرفتی در قلب سماوات وزمین لانه گرفتی ای عالِم فرزانه چه رندانه گرفتی دردست خودت نبض زمین را وزمان را در پاسختان مانده هر استادی و رندی هر عالم ایرانی و یونانی و هندی گشته است مسلمان تونصرانی سندی قوربان سَنه دانوشماقین اعجاز تکندی بستی به کمند سخنت دست زبان را اسلام بدون تو درونمایه ندارد گردن کشی بی‌خردان پایه ندارد خورشیدی و دیدند قدت سایه ندارد همسایه بجز خیر به همسایه ندارد همسایه قدم رنجه کن و منزلمان را... لبخند زدی شعر در اوهام من افتاد زآن روز خرابت شدم ای خانه‌ات آباد! با قافیهء پنجره فولاد وگهرشاد هی شعرنوشتم من وچشمت صله را داد دربند کشیدی تو معانی و بیان را دربان جنان دل به درصحن شما بست دالان بهشت است همین راهرو این بست حوض وسط صحن همان کوثرنقداست ساقی بهشتی شده از آب حرم مست پابست حرم کرده‌ای آن آب روان را جبریل کمر بسته به فراشی صحنت حور و پریان گرم گهر پاشی صحنت آن سدره وطوبی گلی ازکاشی صحنت برده است جنان راهمه درحاشیه صحنت بیچارهء خودکرده حریم تو جنان را نوشاعری آمد به حرم دفترش افتاد شدخیره به گلدسته کلاه ازسرش افتاد هی خواست بماند سر پا، آخرش افتاد تاخوردزمین یاد پدرومادرش افتاد دستی به دعا برد وتمام پدران را... هرکس که تورا داشته اثنی عشری شد ایام خوش آن بود که با تو سپری شد درصحن گهرشاد دل ازغصه بری شد تصویرمن وصحن توعکسی هنری شد در ناب ترین جای اتاقم زدم آن را هرجای دگر رفتم از آن خیر ندیدم یک مرتبه «برگرد» از این در نشنیدم من هرچه کشیدم زدل خویش کشیدم ارزان نفروشم که من ارزان نخریدم ـ در نوکریت خرج کنم عمر گران را هر شاه شده خادم دربار توچندی پر وا کند از بام تو در دام کمندی از تو طلب رزق کند عایله‌مندی ازرسم گدایی شما نکته وپندی آموخته هر پیر خردمند جوان را ای ضامن دنیای من وآخرت من ای کاش به درکت برسدمعرفت من! مردن کف صحنت بشود عاقبت من بهتر زخودم آگهی از مصلحت من حکم ازتودلم دست خودت داده عنان را با جنس خرابم شده‌ام وصلهء ناجور هرشب بسلامی بشوم زائرت از دور تو شاه خراسانی و من پیر نشابور خود را برسان پام رسیده است لب گور ای صاحب جان! می‌سپرم دست تو جان را 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini می ایستم دلتنگِ تو در باورم سمت حرم یکباره می چرخد همه دور و برم سمت حرم مثل کبوتر بچّه ای محض طوافِ گنبدت یکریز پرپر میزند بال و پرم سمت حرم خود را تصوّر میکنم در کنج سقّاخانه ات زل میزنم لب تشنه با چشم ترم سمت حرم در ذهن خود محض ِ نماز صبح می آیم سحر در کوچه های مشهدت با مادرم سمت حرم از راهِ خیلی دور خواندم خط به خط اذن دخول یک چشم سمت جاده، چشم دیگرم سمت حرم یاضامن آهو سلام از راهِ دورم را ببخش راهی کن آقاجان مرا با همسرم سمت حرم سلطانِ رأفت خواندمت! چون دیده ام پُر میشود دستی که می آید به امید کرَم سمت حرم روزی اگر از عشق تو آتش بگیرد پیکرم من مطمئنّم میرود خاکسترم سمت حرم هنگام جان دادن به حال خود مرا بگذار اجل بگذار باشد تا دم ِ آخر سرم سمت حرم! 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبالِ ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا و مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیرم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ من پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما و شافیِ عقبای ما ای امامِ نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدارِ کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم حرم یعنی شفا؛ یعنی همان "هو"ی مسیحایی که دارم دَم‌ به‌ دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد نشانی تو را از کورِ مادرزاد می‌گیرم به غیر از دیدنت هر حاجتی آورده‌ام رد کن پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد، می‌گیرم من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم نشستن با کبوترهای دست‌آموزِ تو درس است برای جَلد بودن، رخصت از استاد می‌گیرم غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادی‌هاست من این دَم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر نگاهش می‌کنم؛ از شعرِ خود ایراد می‌گیرم 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید در این حرم قدس که باغی ز بهشت است هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید پُر نور شود آینۀ بود و نبودش آن کس که چو آئینه دلان ساده بیاید این جا میِ توحید به زوّار ببخشند هـر دل که بُوَد تشنۀ این باده بیاید پرواز ز خود تا به خدا از حرم توست از بهر سفر هرکه شد آماده بیاید این گنبد و گلدسته نشانی است که گوید هرکس که بهشتی است از این جاده بیاید بر سر در این کعبۀ امیّد نوشتند هرکس که به کارش گره افتاده بیاید از حق طلب جلب رضای تو نماید هرگاه «وفائی» سر سجّاده بیاید 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini