#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
زمین و آسمان را گرم یا قدوس و یا هو کرد
همینکه صحبت از زیبایی آن چشم و ابرو کرد
خدا وقتی بنا بود از رخ خود پرده بردارد
علی را آفرید و مرتضی عباس را رو کرد
جنان خوشبو شد از آن لحظه ای که لحظه ای کوتاه
شمیم گیسوی مشک آفرینش را سحر بو کرد
به هرجا که قدم می زد شمیم یاس می پیچید
بیابان را به حکم کیمیایی غرق شب بو کرد
تمام دشت را آن شیر خفته در نگاه او
به شوق صید بودن پیش چشمش دشت آهو کرد
نمی دانم خدا هنگام نقاشی ابرویش
کمان را آفریده یا که میل دو پرستو کرد
نمی دانم هنر را آفرید اول سپس عباس را یا که
هر آنچه از هنر را بود صرف خلقت او کرد
به اخمی نیمی از لشگر به اخمی نیمه ی دیگر
شمار کشتگان را در نبرد خود ترازو کرد
به توفیق مقام عبد بودن می رسد هر کس
غبار صحن را با توتیای چشم جارو کرد
🔸شاعر:
#علی_کاوند
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۵ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
هر درد را کرده دوا بابُ الحوائج
پُر باشد از صدق و صفا بابُ الحوائج
رد کردن از کاشانه اش امکان ندارد
از بسکه می ریزد عطا بابُ الحوائج
سائل شدم تا که بگیرم از کریمان..
قیمت گذارد بر گدا بابُ الحوائج
چنگی بزن تا که بگیری از علمدار..
اِکشف کروبی..کز وفا بابُ الحوائج
هر جا گره افتاد می گویم دمادم..
جانِ حسین رحمی نما بابُ الحوائج
(ای ماهِ بی مثل و مثالِ آل حیدر)
(یک مشگِ آبی هم سراغ ما بیاور)
بابُ الحوائج یک نظر آقا بریدم
افتاده ام آقای خوبیها بریدم
ای زاده ی امّ البنین ای غیرت الله
اِرحم امیری..حضرت سقّا بریدم
غیر از محن..غیر از بلا چیزی ندیدم
باور کن از این عرصه ی دنیا بریدم
دور و برم حالی شد از خیلِ رفیقان
حالا که هستم یکّه و تنها بریدم
ای آبرو دارِ خدا رزقی عطا کن..
از بسکه آقا جان شدم رسوا بریدم
(یا حضرت عباس اندوهم زیاد است )
(لطفت نباشد عمرمان قطعاً بیاد است)
یک دستگیری می کنی باگوشه ی چشم
جانا!امیری می کنی با گوشه ی چشم
دارم یقین با بذل و بخشش یابن حیدر
ردّ فقیری می کنی با گوشه ی چشم
کافی ست تا کرببلا دعوت نمایی
مهمان پذیری می کنی با گوشه ی چشم
کارِ گرفتارانِ عالم با تو باشد
تو بی نظیری می کنی با گوشه ی چشم
فضل و کمالاتت زیاد است و دمادم
میلِ فقیری می کنی با گوشه ی چشم
شکر خدا شد ذکرِ لبهایم ابوالفضل
گرم است پشتِ من به آقایم ابوالفضل
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۵ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آب ور خود را چقدر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
ادامه در پست بعدی ...
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۵ اسفند ۱۴۰۱
اشعار ناب آئینے
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس #اعیاد_شعبانیه @shere_aeini باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و با
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
ادامه ی پست قبل ....
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه!از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۵ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
درمان شدند پیش تو بیمارها چقدر
از تو گرفته اند گرفتار ها چقدر
رأفت تویی جلال تویی بیکران تویی
کمبوده اند پیش تو بسیار ها چقدر
ای آنکه عطر یاس و گلاب از شمیم توست
خیرت رسیده است به عطارها چقدر
بی دست، دست عالمیان را گرفته ای
واشد به نام تو گره از کارها چقدر
شیرینی سه ساله عیان کرد بر همه
پرورده ی تو اند نمکدارها چقدر
سردارها اسیر سرافرازیت شدند
پای تو رفته اند سرِ دارها چقدر
مانند پیکر تو مزار تو آب شد
داغ تو ماند بر دل نیزارها چقدر
زهرا رسید و چشم به خون بسته ی تو گفت
ناگفتنی ست روضه ی دیوارها چقدر
دست حسین بر سر و دست تو بر زمین
آمد به چشم، بی کسی ِ یارها چقدر
بستند با طناب سرت را به نیزه ها
برخورد بر غرور علمدارها چقدر
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۵ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است
کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است
هنگام تماشای تو و وقت نماز
تکبیر علی به روی لب داشته است
ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین
کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است
گویند نقاب را که از چهره گرفت
یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است
یک روز پس از حسین به دنیا آمد
او قبل تولدش ادب داشته است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۵ اسفند ۱۴۰۱
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
به دست تو خاتم به سر نیز تاج کیانی
تو پیوند نیکوی اسلام و ایرانیانی
همه دادمردان گیتی کس و دودمانت
عروس علی هستی و دخت نوشیروانی
بزرگی چنان تخت جمشید یا طاق کسری
سترگی، گرانمایه آنسان که رشک جهانی
جهانشاه یا شهربانو کدام است نامت
تورا راد مرد جهان هرچه نامیده آنی
هراست نباشد ز ضحاکهای عرب هیچ
که هم در پناه فریدون و شیر ژیانی
انیرانیان کی به بندت کشیدند هرگز
تویی را که شه بانوی شاه آزادگانی
تمامی ایل و تبار تو یکتا پرستند
گریزان ز آیین مهری و آیین مانی
تو را پور فرخنده پی آفتاب نیایش
ستایش تویی را که هم ماه و هم مهربانی
نگهبان ایران نگاه تو و شوهر تو
گرامی فروزندهی آتش جاودانی
رهاننده نیز از نژاد اهورایی تو
تو مادربزرگ بزرگ امام زمانی
مزارت کجای جهان است رود است یا کوه
به هر روی از چشم بیگانگانت نهانی
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۸ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفا باشد
چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضا باشد
قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد
جهانی را به یاد مصطفا و حیدر اندازد
به وصفش واژه ها را در صف ابیات بنشاندم
نبی بود و علی بود و علی اکبرش خواندم
شبیه مصطفا نور خدایی بر جبین دارد
و در رگ های خود خون امیرالمومنین دارد
زبان در وصف او عاجز چو طفل مانده در راه است
چه باید گفت در وصفش که او ممسوس فی الله است
ببین که دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته
و رزم او میان معرکه بر مجتبا رفته
ببین سر تا به پا , پا تا به سر او نور قرآن است
جوانان را بگو او سرور کل جوانان است
نمی گردد به درگاهش ارادت های مردم ، گم
بهشت عاشقانش سمت پایین پاست ای مردم
به درگاهش بیاور رو که جان عالمین است او
شبیه کاشف الکرب الحسین باب الحسین است او
جوانی که تماما نور الله الصمد باشد
الهی که قد و بالاش دور از چشم بد باشد
به خاک کربلا در بین چشم شور آن امّت
نظر خورد عاقبت در معرکه آن قد و آن قامت
ز دامان حرم بنگر که قرآن حسین می رفت
علی می رفت و دنبالش ز تن جان حسین می رفت
علی اکبر ز روی اسب ناگه در سجود آمد
میان معرکه تا بر سرش تیغی فرود آمد
چو پهلویش به ضرب نیزه ای از خون چو دریا شد
تمام معرکه انگار پُر از بوی زهرا شد
چنان جسم علی اکبر به مقتل ارباً ارباً شد
تو گویی که تمام نیزه ها بر پیکرش جا شد
کنار اکبرش گریان بیامد پیش ثارالله
علی را چید در بین عبای خویش ثارالله
🔸شاعر:
#ناصر_شهریاری
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۸ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
طُفِیل عشق حسیناند آدمی و پری
تو آمدی، که دل از دلبر جهان ببری
جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین!
چنان حسن، به کرامت در این قبیله، سری
تو قلب نسل جوان را، به خود گره زدهای
نشان توست، هر آنجاست از جوان، اثری
برای قلب پریشان مادران شهید
علیِ اکبر لیلا! تو مرهم جگری
به خَلق و خُلق: محمد، مرام و نام: علی
به تو رسیده، چه میراثهای پر گهری
چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی
که از مقابل چشم حسین، میگذری
ندیده ذات هوالعشق، چون تو مجنونی
فقط حوالهی لیلا ست، اینچنین پسری
تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی
تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری
به سوی کرب و بلا، راهی است، قافلهای
خوشا به حال سوارانِ با تو همسفری
اذان بگو، که نماز وصال یاران است
بگو که نام علی را به کربلا ببری
چگونه شِبه نبی! در کمین جسم تو اَند؟
«تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری»
رسید جان جهان، بر لبش، از این روضه:
که بوسه زد به لبانت، لبان تشنهتری
وداع با پسری چون تو، میکُشد همه را
دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری
قدم بزن، دم آخر، که چشمهای حسین
دوباره بر قد و بالای تو، کُنَد نظری
سلام کردم و باور نمیکنم یارا!
دل شکستهی ما را، به پاسخی نخری
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۸ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
کلامی را نمیبینم که شاَنش را عیان سازد
مگر لطف خدا جاری کلامی بر زبان سازد
مقامی را که ممسوس است در ذات خداوندی
چگونه میتواند چون منی آن را بیان سازد
چگونه میتوان گفتن ز مولودی که میلادش
دوباره روی احمد را در این عالم عیان سازد
رُخش احمد قدش حیدر نفسهایش مسیحایی
خدا آورده اورا تاکه رشک انس و جان سازد
از آن خُلق کریمانه که ارث از مجتبی برده
تواند از کرم دریا کران تا بی کران سازد
جنان آمد پدید از گوشه ی لبخند بابایش
در آغوش پدر خندد جنانی در جنان سازد
پِی آب حیاتندو نمیدانند اگر خواهد
جهان پیر را با یک نگاه خود جوان سازد
اگر افتاده از پایی بزن درب سرایش که
زِ هَر افتاده گیرد دست از او یک قهرمان سازد
دلا غافل مشو یکدم ز الطاف علی اکبر
که هر چه از خدا خواهی علی اکبر همان سازد
پدر آمد به بالینش که ای سرو رشید من
مخواه اینگونه داغ تو قد من را کمان سازد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۸ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
رسیده دلبری دیگر علی اکبر علی اکبر
نگو دلبر بگو گوهر علی اکبر علی اکبر
چه مولودی چه فرزندی عجب معشوق دلبندی
کمی از عرش بالاتر علی اکبر علی اکبر
نگاه نافذش حیدر دل آیینه اش کوثر
قد و بالاش پیغمبر علی اکبر علی اکبر
همین که روی پا یا دوش بابا می نشست انگار
نبی می رفت بر منبر علی اکبر علی اکبر
ز نامش هم به سر تا پای دشمن لرزه می افتد
به تنهایی ست یک لشکر علی اکبر علی اکبر
چه می گویند جز این ذکر، روز و شب کبوترها
علی اصغر علی اصغر علی اکبر علی اکبر
به حق این شب اعظم الهی دست ما را هم
بگیرد در صف محشر علی اکبر علی اکبر
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۸ اسفند ۱۴۰۱
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر
نوشتم اول خط سیدی علی اکبر
خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر
خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر
خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت
علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت
و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی
که برد نام علی را به هر مناره علی
علیست وارث والایی و وقار علی
به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی
حسین بر لبش الله اکبر آورده
خدا برای جهان باز حیدر آورده
به سینه مُهر(( انا فاطمی نسب )) دارد
زمان زمان تبراست، پس غضب دارد
به انتقام،سر از دشمنان طلب دارد
همیشه نعره ی یا فارس العرب دارد...
علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند
بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند
اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد
اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد
قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد
ولی مقابل زینب همیشه زانو زد
حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت
اگر نبود...، علمدارمن رفیق نداشت
میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_
_علی شده ، که برای حسین جان بدهد
چرا بهانه به دست حرامیان بدهد
نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد
نظام لشکر خودکامه را به هم می زد
همین که دور و بر خیمه ها قدم می زد
🔸شاعر:
#مجید_تال
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
۸ اسفند ۱۴۰۱