eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini هرچه بین راه گفتم شد علی هرچه وصف ماه گفتم شد علی هرچه مدح شاه گفتم شد علی هرچه بسم الله گفتم شد علی تا حسین از برکت اولاد گفت سجده و سجاده یاسجاد گفت حاجت شاه و گدا پیوست شد از شلوغی، کوچه ها بن بست شد ساقی آمد میکده یکدست شد شهربانو قبل ساقی مست شد ریخت از تسبیح او بی معطلی یا علی بن حسین بن علی این حسین است و صدای او علی است کعبه و سنگ بنای او علی است مروه و سعی و صفای او علی است اسم کلّ بچه های او علی است من که ویران همین آبادی ام نوکر اربابم و سجادی ام ما رکاب و تاج ما سنگ یمن او پیمبر، ما اویسی از قرن بار داده نخل عمر پنج تن آمده دلبند عباس و حسن جلوهء مولاست، شکل حیدر است سیرتش مثل علی اکبر است انس دارد عشق با تب، بیشتر بنده دارد خواهش از رب، بیشتر ماه دارد جلوه در شب، بیشتر ذوق دارد عمه زینب، بیشتر در مدینه حال مردم عالی است بین خانه جای زهرا خالی است می نشیند نور سیمایش به دل می نشاند کشتی غم را به گل سائلانش را نمی بینی خجل می شود هر یاعلی `یا مَن تُحِل” اعتقادم بر امامم محکم است چونکه او مشکل گشای عالم است هر زمان که خورده چشمانش به آب سقف دنیا بر سرش گشته خراب چونکه دیده سوخته طفل رباب قبر او هم مانده زیر آفتاب پیکر ارباب یادش مانده است بی مزار و بی حرم افتاده است ماجرای شام را یادش نرفت مردمان عام را یادش نرفت سنگ روی بام را یادش نرفت خیزران و جام را یادش نرفت داغِ روی سینهء صد چاک شد دختری که در خرابه خاک شد 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است خورشید در مدارِ خودش ایستاده است غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ هر قُلّه در دیارِ خودش ایستاده است در بینِ سینه‌هاست نفس‌ها که دیده‌اند آری علی کنارِ خودش ایستاده است رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است میدان به احترام امیرش بلند شد از هیبتِ سوارِ خودش ایستاده است شیرافکنِ قبیله‌ی  آلِ علی است یا... شیری به بیشه‌زارِ خودش ایستاده است هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی... ...با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است او امتدادِ قلعه‌تکانیِ مرتضاست عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی تو از نژادِ حیدری و فرق می‌کنی چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی سوگند می‌خورند تمامیِ آبها دریای ایستاده نبود و تو آمدی پیش از تو ای مدارِ تمامیِ کیش‌ها این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی بر خاکِ آستانه‌ی ماهی ، تمامِ عمر خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی قبل از تو دل به هیچ جمالی نداده‌ایم این عشق بی اراده نبود و تو آمدی این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو شوری به خانواده نبود و تو آمدی تو آمدی و از تو علی بوسه چین شده‌است از این به بعد  فاطمه  ام‌البنین شده‌است گفتم که جرعه‌ای زنم از آبشارِ تو لکنت زبان گرفته‌ام اما کنارِ تو اَلکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد هر هر نفس زِزنده‌ام از از بهار تو از از ازل شده شده‌ام مبتلای تو دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو من من غلاغلام د در درگه توام من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست بگشا گره گره زِ من شرمسار تو این بار هم زبان مرا باز می‌کنی تا از تو گویم از طپش چشمه‌سار تو باب‌الحسین  باب دلی  بو الفضائلی ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی از آن زمان که فیضِ سحر آفریده‌اند از جلوه‌های رویِ قمر آفریده‌اند شیرانِ بیشه‌های شجاعت نوشته‌اند از خاکِ مقدم تو جگر آفریده‌اند در پیش بچه‌های علی خاک زاده‌ای بالای کعبه سایه‌ی سر آفرینده‌اند دورِ سرِ حسین و حسن چرخ می‌زنی از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریده‌اند ام‌البنین گرفته تو را نذر کرده است بهرِ حسین چشمْ نظر آفریده‌اند جمع است جمع  خاطرِ زهرا از این به بعد زینب برایِ توست  سپر آفریده‌اند می‌خواستند تا که بریزیم زیرِ پات بر رویِ شانه‌یِ همه سر آفریده‌اند جز گِردِ تو عشیره‌ی زهرا نمی‌رود زینب جز از رکابِ تو بالا نمی‌رود من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم تنها به زیرِ سایه‌ی ایوان‌طلا خوشم در پشت در نیامده‌ام گیرم و رَوَم من با همین گداییِ بی انتها خوشم از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم تا سُرمه کرده‌ایم به تربت دو چشمِ خویش از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمی‌روم تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم چیزی نداشتم که گذارم برای قبر... تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد من با بهشت نه  به شبِ کربلا خوشم عمری گدای گریه کنِ این حوالی‌ام دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالی‌ام ای نیزه‌زار زخمِ جگر را چه می‌کنی با این سه‌شعبه دیده‌ی تر را چه می‌کنی با من بگو که دست خودت را چه کرده‌ای با من مگو که دردِ کمر را چه می‌کنی گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران این زخم‌های تیغ و تبر را چه می‌کنی قدری بهم نریز رسیده است مادرم من هیچ گریه‌های پدر را چه می‌کنی بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی در بینِ راه  سنگِ گذر را چه می‌کنی ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن دور حرم هزار نفر را چه می‌کنی دیگر کسی برای حرم بردنم نبود ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب ور خود را چقدر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت آفریده شده عباس برای زینب سینه ی او سپر دفع بلای زینب جان عشاق اباالفضل،فدای زینب ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم پاسبانان دمشقیم به عباس قسم سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش دست ما را برسانید به اعطینایش این که خوانده است حسین بن علی آقایش ارمنی های محلّه اند علم‌کِش هایش هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش آن که از خاک درش کور شفا می گیرد با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد سرو سبز علویّات برومند شده شانه ی او به بلندای دماوند شده چهره اش بانی پیدایش لبخند شده خطبه خوان حرم امن خداوند شده مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است بین اطفال حسین بن علی،محبوب است سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بالابلند..سایه ی آقای کربلا در عین سادگیت…معمای کربلا خورشید بی بدیل علی بن مرتضی زیباترین ستاره ی شب های کربلا در امتداد چشم تو دریا نوشته اند زانو زده ست پیش تو دریای کربلا محو تو میشوند خلایق به روز حشر همچون حسین در تب صحرای کربلا صدها صفت برای تو در عرش گفته اند شد صدر نام های تو سقای کربلا - باب الحسین..قبله ی حاجات..الدخیل ای تکیه گاه عمه ی سادات…الدخیل - افتاده است شکر خدا کارمان به تو چشم امید بسته ام عباس جان به تو کروبیان به جاه شما غبطه می خورند تکیه زده ست ماه زمین،آسمان به تو اسطوره ی تمام اساطیر عاشقی وابسته است طبع همه شاعران به تو قبل از ولادتم به تو دل بسته بوده ام حق است این که کنم هدیه،جان به تو از بس گره گشائی و باب الحوائجی عرض نیاز کرده زمین و زمان به تو - در طالعم،گدای تو بودن نوشته اند از مابقیِ خاک تو مارا سرشته اند - خورشید آمده به تمنای نور تو دست دلش دخیل به مرز عبور تو بر کعبه ایستاده ای و خطبه  خوانده ای به به، به فیض منبر و طبع و به شور تو جبریل در حریم تو جا خوش نموده است روزی هزار مرتبه دارد مرور تو رو زد فرات بر تو که لب تر کند ز تو اما نبرد بهره ز دست غرور تو یک بار از حسین فراتر نرفته ای صد آفرین به این ادب و این شعور تو - بی شک تو صبح روشن شب های تیره ای بی خود که نیست..تو قمر این عشیره ای - بالا بلند..عصر دهم کم شدی چرا جان جهان..این همه در هم شدی چرا ضرب عمود صورت ماه تو را شکست قرص قمر..این همه مبهم شدی چرا رنگش پرید حضرت ارباب و ناله زد سرو حرم..این همه تو خم شدی چرا ای شادی دل حرم حضرت حسین با رفتنت باعث ماتم شدی چرا تو بر فراز نیزه ی اعدا چه می کنی؟ با نیزه های خصم تو همدم شدی چرا - از این به بعد خواب به زینب حرام شد رفتی و کار اهل حرم هم تمام شد 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است هنگام تماشای تو و وقت نماز تکبیر علی به روی لب داشته است ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است گویند نقاب را که از چهره گرفت یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است یک روز پس از حسین به دنیا آمد او قبل تولدش ادب داشته است 🔸شاعر: ================================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشمانمان بر دست ذره‌پرور لیلاست مستی ما از نام مستی‌آور لیلاست یک قافله حور و پری، دور و بر لیلاست در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست دل می‌تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده محبوب‌مان مارا به دیدار خدا خوانده دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده ما را برای جشن فرزندش فراخوانده این مُهر و دعوت‌نامه لطف دیگر لیلاست امشب برای شمس دین، قرص قمر آورد بانو برای شاه عالم، شیر نر آورد یک دسته گل، یک پارچه آقا، پسر آورد صاحب نفس، صاحب لوا، صاحب جگر آورد میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد در مهربانی فاطمه و در کمال احمد در بین میدان مرتضی و در جمال احمد ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد این تازه مولود مدینه، محشر لیلاست "والیل"  قطعاً مدحت گیسوی او باشد مصداق ناب "والضحی" هم روی او باشد عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد "إنا هدیناه السبیل "اش سوی او باشد شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست با یک نظر از مُهر تربت، باده می‌سازد سجادها از وصله‌ی سجاده می‌سازد "قد قامتِ…" او قبله را آماده می‌سازد با یک نفس، صدها مؤذن‌زاده می‌سازد الله اکبر! او علیِ اکبر لیلاست در خاک دشمن می‌دهد جولان به تنهایی با نعره‌هایش می‌کند طوفان به تنهایی با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی سر می‌زند مثل سپهداران به تنهایی شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست رود زلالی هست و دریا می‌شود گاهی در شب چو خورشیدی هویدا می‌شود گاهی مثل عموی خویش، سقا می‌شود گاهی جمع تمام آینه‌ها می‌شود گاهی عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست با روضه‌اش، راز پریشانی شش‌گوشه‌ست مرثیه‌ی همواره طوفانی شش‌گوشه‌ست هم رونق شب‌های روحانی شش‌گوشه‌ست هم شک ندارم باعث و بانی شش‌گوشه‌ست کربُبَلا سرمست سیب نوبر لیلاست :: قطعاً تحمل کردن زخم زبان سخت است بوسه گرفتن از عزیز نیمه‌جان سخت است راهی شدن تا کوفه‌ی نامهربان سخت است داغ جوان دیدن برای مادران سخت است مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد غرق به خون از پشت مَرکب، بی هوا افتاد با "یا أبا"یش ولوله در خیمه‌ها افتاد این ارباً اربایی که زیر دست و پا افتاد ای کربلایی‌ها! جوانِ پرپر لیلاست 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر نوشتم اول خط، سیدی علی اکبر خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت و جلوه کرد در عالم، علی دوباره علی که بُرد نام علی را به هر مناره علی علی‌ست وارث والایی و وقار علی به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی حسین بر لبش الله اکبر آورده خدا برای جهان باز حیدر آورده به سینه مُهر "أنا فاطمی نسب" دارد زمانْ زمانِ تبراست، پس غضب دارد به انتقام، سر از دشمنان طلب دارد همیشه نعره‌ی یا فارس العرب دارد... علی کنار ابالفضل، مثل جان و تن‌اند بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن‌اند اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد ولی مقابل زینب همیشه زانو زد حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت اگر نبود... علمدار من رفیق نداشت میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_ _علی شده، که برای حسین جان بدهد چرا بهانه به دست حرامیان بدهد نخواست تا به امان‌نامه‌ها امان بدهد نظام لشکر خودکامه را به هم می‌زد همین که دور و بر خیمه‌ها قدم می‌زد 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست «پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست» سنگ در دستش از اعجاز قمر می‌گردد گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خواست نفس پنج تن آل عبا برمی‌خواست ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته... بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت: «شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان» زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات.. 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آفتاب خدا نمایان شد بین دریا دوباره طوفان شد ماه در پشت ابر پنهان شد خانه ای بازهم چراغان شد چون رسیده دوباره پیغمبر به تحقق رسیده رویاها نعمت آمد دوباره از بالا کشتی نوح آمده اینجا گشته مجنون این پسر لیلا بیقرارش هزار شمس و قمر در این خانه باز غوغا شد دو جهان غرق در تمنا شد باب رحمت در آسمان واشد یکی از اهل بیت بابا شد میدهد مژده بر فلک اختر تو به سمت خدا نظر داری ارث زهراست گر جگر داری باغ طوبایی و ثمر داری بعد از امشب توهم پسر داری مهر فرزند هست روی جگر این جهان هر زمان ولی دارد مشکل و غم سینجلی دارد ذوالفقارش چه صیقلی دارد فاطمه بازهم علی دارد در شجاعت مثال او حیدر کوثر از لعل او سبو گیرد عالم از نامش آبرو گیرد کعبه با بودنش وضو گیرد عمه بوسه ز روی او گیرد شافع محشر است و خود محشر ریزه خوار دعای او افلاک قدر وشانش فراتر از ادراک پیش پایش شود سلیمان خاک او کجا و کجا خس و خاشاک مثل و همتا ندارد او دیگر همچو دریا که بر خروش آید خواب و بیدار هم به هوش آید خون رگهای ما بجوش آید از دل دشت چون به گوش آید بانگ الله اکبر  ،، اکبر همچو یک شیر نر به میدان زد از همه زودتر به میدان زد تا که قرص قمر به میدان زد آرزوی پدر به میدان زد از پی اش چشم ساقی لشگر بین آن ازدحام تا افتاد پیش چشم امام تا افتاد و علیک السلام تا افتاد وسط قوم شام  تا افتاد آمد از ره پدر ولی مضطر هستی اش را به خالقش بخشید پدر افتاد تا پسر را دید روی جسم جوان خود خوابید ثمرش را روی عبایش چید یک عبا و هزار تا پیکر 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به نام خالق هستی..به نام نامیِ حیدر قلم بر صفحه میچرخد به اذن ساقی کوثر ملائک یک صدا گویند با اولاد پیغمبر علی اکبر..علی اکبر..علی اکبر..علی اکبر - جوان ارشد ارباب چون برگ گل و شبنم نزاییده چنان شهزاده ی ما مادر عالم - عجب سروی عجب ماهی عجب دلدار زیبایی چه اربابی..چه مهتابی..چه خورشید دل آرایی چه آقایی..چه غوغایی..چه مجنون و چه لیلایی عجب تصویر زیبایی…حسین و صوت لالایی - به یک جلوه رسول الله و یک جلوه خود حیدر به هیبت چون عموجانش…بنازم بر علی اکبر - از این پس او نفس های امیرالمومنین باشد برای او همین کافیست..باقی نقطه چین باشد خدا می خواست اصلا ماجرایش اینچنین باشد که او نور دو چشم حضرت ام البنین باشد - به پیشانی او مهر لب مولای ما خورده به هر خنده علی اکبر،دل از ارباب ما برده - تو آن عشقی که در عالم ندارد هیچ مصداقی دلیل سر کشیدن ها…حدیث بزم عشاقی حَسن گونه ست رفتار تو از بسکه خوش اخلاقی کریمی و کرم داری…در این ره صدر آفاقی -‌ بده خرجیِ مارا..ما به دستان تو دل بستیم علی جان رد مکن مارا..گدای خانه ات هستیم - به پای مدح تو زانو زده ارباب قاجاری به منطق چون کلافِ خواجه عبدالله انصاری تغزل در نگاه شاعران در وصف اشعاری گهی در شعر لیلایی..گهی در شعر سرداری - تو بالاتر از اعجازی..شفیق ساقیِ خیمه تو بودی از همان اول رفیق ساقی خیمه - تو در میدان همان‌ بودی که عباس بن حیدر بود چنان کردی که لشکر گفت این طوفان محشر بود تمام دشت از خشم نگاهت معدن سر بود نفهمیدند این حیدر و یا غوغای اکبر بود - همه دامانشان را خیس کردند از نگاه تو چرا که ترس مولا بود در چشم سیاه تو - تو رفتی و حرم پاشیده شد از هم علی اکبر کنارت شد قد رعنای سقا خم علی اکبر تو پخشی در دل صحرا ولی کم کم علی اکبر حسین آمد به بالینت ولی درهم علی اکبر - تو خس خس کردی و بابا کنارت بال و پر میزد ز داغت پیش یک لشکر،پدر داد از جگر می زد 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini میخانه ی ما گرچه فرشی ساده دارد قدرومقام اندازه ی سجاده دارد اینجا متاعی که گران است اشک چشم است اینجا سبویی که شکسته باده دارد رَد میشدم ازکوی دلبر هاتفی گفت باغی پر انگور آخر این جاده دارد آن خانه ای که صاحبش مردکریم است حتی برای گرگ هم قلاده دارد روزی اگرآقاسفرباشدنباشد عیبی ندارد خانه آقازاده دارد آنکس که دل را از گِل حیدرسرشته ماراگدایان علی اکبرنوشته من عاشقم دربه در صحراشدن را خاک قدوم اکبرلیلا شدن را سِرِ ابی عبداللهی این بوده اما باتوچشیده لذت بابا شدن را ازمجتبی و مرتضی و مصطفی تو ارثیه بردی خوش قدوبالا شدن را توقبله بودی کعبه رادادی گرفتی این فیض در شش گوشه پایین پاشدن را شبهای شیرین مناجاتم گرفتم ازپیچش موهای تو یلدا شدن را نورجمالت درشب تاریکم ای ماه بردأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَم را به الله بهترهمان که صورتت مستورباشد تاچشم های شوم ازتو دور باشد مثل ستون مسجدازسنگم بخواهی درسنگها هم میشودانگورباشد خورشیدی وبر روی نی منزل گرفتی تامحمل عمه حجابش نورباشد بعدازحسن توسفره داری درمدینه پس سفره ممکن نیست جمع وجورباشد یابن الحسن یابن الحسین آیینه ی توست کاری بکن تا که گدامجبورباشد پا بند سفره تاصف محشربماند درنامه اش مهرعلی اکبر بماند غرق کن امشب مرا در جام در می بستند دوباره جامه ی احرام در می وقتی طوافم در مَطاف کربلا شد عیبی ندارد که شوم بدنام در می شد قامت رعنای تو قدقامت دین پس میشد کرببلا اسلام در می تیروکمان مِی نیزه ها مِی سنگها مِی چه پر مَشِقَت میگذاری گام در مِی حرف عبا آمد حسین بن علی سوخت پیغمبرش رادید سرانجام در مِی حرف عبا آمدنمازی دست وپاکن باخواهرم برگرد اذانت را به پاکن بالابلندکربلا برگردعمه بالاسرتو آمده با درد عمه ازخیمه تامقتل برای دیدن تو بالشگری جنگیده فرداً فرد عمه افتادی و بعدازتوبابای حرم را تنها خودش تاخیمه ها آوردعمه پیغمبربین عبا پیچیده برخیز افتاده بین لشگری نامردعمه ازحنجرت خون لخته بیرون کردبابا ازگوش خود خون لخته بیرون کردعمه 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای طلعت زیبای تو، عکس جمال لم یزل وی غره ی غرای تو، آیینه ی حسن ازل ای دره ی بیضای تو، مصباح راه سالکان وی لعل گوهر زای تو، مفتاح اهل عقد و حل ای غیب مکنون را حجاب، زان گیسوی پر پیچ و تاب وی سر مخزون را کنار، زان خط و خالی از خلل پیش قد دلجوی تو، طوبی گیاه جوی تو ای نخله ی طور یقین، وی دوحه ی علم و عمل روح روان عالمی، جان نبی خاتمی طاووس آل هاشمی، ناموس حق، عزوجل در صولت و دل حیدری، زانرو علی اکبری در صف هیجا صفدری، درگاه جنگ، أعظم بطل در خَلق و خُلق و نطق و قیل، ختم نبوت را مثیل ای مبدأ بی مثل و بی مانند را نعم المثل ای تشنه ی بحر وصال، سرچشمه ی فیض و کمال سرشار عشق لا یزال، سرمست شوق لم یزل ذوق رفیع المشربت، افکنده در تاب و تبت تو خشک لب، ز آب و لبت، عین زلال بی زَلَل کردی چو با تیغ دو سر، در عرصه ی میدان گذر بر شد ز دشمن الحذر، وز دوست بانگ العجل دست قضا شد کارگر، در کارفرمای قدر حتی إذا انشق القمر، لما تجلی و أکتمل عنقاء قاف قرب حق، افتاد از هفتم طبق در لجه ی خون شفق، نجم هوی، بدر أفل یعقوب کنعان محن، قمری صفت، شد در سخن کای یوسف گل پیرهن، ای طعمه ی گرگ أجل ای لاله ی باغ امید، از داغ تو سروم خمید شد دیده ی حق بین سفید، و الرأس شیباً إشتعل ای شاه اقلیم صفا، سرباز میدان وفا بادا «علی الدنیا العفا» بعد از تو ای میر أجل ای سرو آزاد پدر، ای شاخ شمشاد پدر ناکام و ناشاد پدر، ای نونهال بی بدل گفتم ببینم شادیت، عیش شب دامادیت روز مبارک بادیت، «خاب الرجاء و الأمل» زینب شده مفتون تو، آغشته أندر خون تو لیلی ز غم مجنون تو، سرگشته ی سهل و جبل 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini